قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، پانزدهم سپتامبر 2017:… یادم هست در همان سال 68 در نشست اشرف که رجوی مریم را به عنوان مسئول اول معرفی کرد یک روستایی بیسواد ترک که اسیر جنگی بود و تازه توسط مهدی ابریشمچی از اردوگاه اسرای ایرانی در عراق به اشرف آورده شده بود بلند شد و با لهجۀ ترکی غلیظ گفت: آخی برادر مسعود اگر خواهر مریم اول است پس شما چه هستید؟!! که مسعود …
نمایش “مسئول اول” در سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی)!ا
شوی انتصاب شخص چهارم به عنوان «مسئول اول»!! سیلی فرقۀ رجوی به صورت خود!
نوشتۀ قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد سابق رهبری مجاهدین (فرقۀ رجوی) درعراق
ضرب المثل شیرین فارسی می گوید: فلانی با سیلی صورت خودش را سرخ نگه می دارد!! یعنی کسی که از فقدان یک چیز و یا شرمندگی بی چیزی رنگش پریده یا زرد شده مجبور می شود به صورت خودش سیلی بزند تا صورتش سرخ شود بگویند نترسیده یا رنگش نپریده یعنی با سرو صدا و خودآزاری و تبلیغات و رنگ کردن می خواهد سر دیگران کلاه بگذارد و عوامفریبی کند و فکر کند دیگران را رنگ کرده در حالیکه خودش را رنگ کرده و نه به دیگران بلکه به خودش سیلی و ضربه زده است. معادل این مثل در عربی هم جالب است. عربها می گویند: «کالحادی بلا بعیر» یعنی فلانی مثل آواز خوان قافله است که شتر ندارد. چون قدیم کاروانهای عرب برای شترها آواز می خواندند که شترها خسته نشوند و راه بروند ولی در این میان کسی هم پیدا می شد که شتر نداشت ولی برای راضی کردن خودش و فریب دیگران بانگ شتررانی با سر و صدای زیاد راه می انداخت که بله من هم یک قافله شتر دارم!!.
اولا مسئول اول بازی که مسعود رجوی از نزدیک به سی سال پیش با مسئول اول!! قراردادن مریم رجوی در اشرف شروع کرد چیزی جز فریب افکار عمومی نیست و هیچ کودکی و بیسوادی را هم نمی تواند بفریبد چنانکه یادم هست در همان سال 68 در نشست اشرف که رجوی مریم را به عنوان مسئول اول معرفی کرد یک روستایی بیسواد ترک که اسیر جنگی بود و تازه توسط مهدی ابریشمچی از اردوگاه اسرای ایرانی در عراق به اشرف آورده شده بود بلند شد و با لهجۀ ترکی غلیظ گفت: آخی برادر مسعود اگر خواهر مریم اول است پس شما چه هستید؟!! که مسعود رجوی به شدت عصبانی شد و داد زد بشین خروس بی محل پارازیت ول نکن توی حرف آدم!!!. بله زهرا مریخی ویترینی بیشتر نیست چون سه نفر دیگر بالاتر از او هستند یعنی نفر چهارم فرقه را به عنوان مسئول اول برای افراد تشکیلات و بیرون قالب و رنگ می کنند!!! زهرا مریخی بعد از مسعود و مریم و مژگان قرار دارد اگر او مسئول اول است پس مسعود رجوی که خودشان می گویند زنده است چه کاره است؟ پس مریم چه کاره است؟ پس مژگان چرا جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش!!! در آلبانی!!! است آیا او که جانشین مسعود رجوی در آلبانی شده پایین تر از مسئول اول است یا بالاتر از او؟ تازه جانشین مسعود رجوی یعنی مژگان چه جوری همردیف!! مسئول اول شده؟؟!! واقعا تناقضات مضحکی است!!
سالیان است که رهبری فرقۀ رجوی این نوع عوامفریبی را با سروصدا و تبلیغات و شیپور و پرچم و سخنرانی و رنگهای مختلف پوشیدن و پوشاندن به محل و افراد و… پیشۀ خود کرده و خیال می کند دیگران را در داخل و خارج تشکیلات وارفته اش می تواند رنگ کند!! که بله رنگ ما نپریده و نه شکست که پیروز شده ایم و بله ما قافلۀ شتر با هزار شتر (هزار شین) داریم!!!
ثانیا مریم رجوی به چه عنوان آنجا شرکت کرده؟ عنوان رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت یعنی رئیس جمهور شورا و رئیس فعلی شورا چه ربطی به سازمان مجاهدین دارد؟؟!! مگر مریم رجوی در سال 72 به دنبال انتصابش به عنوان رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت از تمام مناصب و موقعیتهای خود در سازمان مجاهدین استعفا نداده است؟ و مگر نه این است که وی هیچ سمتی و مسئولیتی در سازمان مجاهدین ندارد بلکه رئیس جمهور شورای ملی مقاومت می باشد؟ این زیر پا گذاشتن حتی پروتکلهای خودشان است که مریم مراسم انتخاب مسئول اول سازمان را برگزار کند. چرا؟ چون نمی توانند بگویند که مریم در آنجا به عنوان عضو رهبری عقیدتی مجاهدین می باشد برای اینکه الآن دیگر دورۀ این سمت و این حرف که بوی ولایت فقیه می دهد گذشته است.
ثالثا اگر مسئول اول با آراء برای دو سال انتخاب می شود و قابل تمدید است پس چرا موقع تمدید دورۀ او دیگر برای او رأی گیری نمی شود؟؟ زهره اخیانی سه دوره پیاپی مسئول اول بود دو دورۀ دیگرش کی رأی و رأی گیری شد؟؟ ما که ندیدیم؟
رابعا 18 همردیف یعنی چه؟ تمام مسئولان اول قدیم و چهره های قدیمی و اصلی را که قدیس شده و رویشان سالها تبلیغ شده بود مثل فهیمه و نسرین و مژگان در حقیقت کنار گذاشته اند و رویش را با همردیف کردن آنها پوشانده اند؟ آیا همردیف شدن آنها یعنی آنها به موازات مریخی می خواهند تصمیم بگیرند؟ این که می شود 18 مسئول اول؟؟!!! چرا؟ چون نمی توانستند آنها را معاون مسئول اول قرار بدهند برای اینکه موقعیت و شهرتشان و سوابقشان بالاتر و بیشتر از زهرا مریخی است لذا آمده اند چند نفر از کودکان سابق سازمان را کرده اند معاون مسئول اول یعنی به معاونان پیرزن اضافه کرده اند تا جوانگرایی و جوان نمایی کنند و بیرون نگویند همه شان پیر پاتال هستند!!.
یک موضوع خنده دار دیگر سمت مژگان پارسایی است.
در عراق به او می گفتند جانشین رهبری حالا می گویند جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش؟؟!!!
چون رهبر اصلی یعنی مسعود که نیست و حالا مریم رهبر است و او هم که خودش حی و حاضر در آلبانی است دیگر نمی توانستند بگویند اینجا یعنی در آلبانی هم مژگان جانشین رهبری است لذا کرده اند جانشین ارتش آزادیبخش؟؟!!! مگر اینجا عراق است؟ کو ارتش کو سلاح؟ مژگان خانم فرمانده کدام عملیات و نیروی نظامی است؟!! کدام عملیات را می خواهد از آلبانی فرماندهی کند؟؟!!! شخص فرمانده اصلی خودش کجاست و چرا مخفی است و چه بلایی سرش آمده؟؟؟ آیا اگر زنده است نمی توانست بیاید اروپای آزاد؟!!!
بله این حضرات همۀ اصطلاحات را زیر زیرکی عوض کرده اند تا سر همه شیره بمالند و فکر کرده اند کسی نمی فهمد. آنها زیر زیرکی و با خیال رنگ کردن دیگران که خط مشی و تاکتیک و استراتژی قدیمی رجوی است تمامی سران قدیمی را از نسرین گرفته تا صدیقه و مژگان و زهره همه را در حقیقت و عملا از سمتهای کلیدی کنار گذاشته اند و به سمتهایی تشریفاتی و اسمی بدون مسمی راضیشان کرده و به خیال خود فعلا روی آتش سؤالات و تناقضات خاکستر ریخته اند.
همردیف کردن 18 نفر یعنی حذف آنها و کلاه گذاشتن سرشان که بله شما هم مقامی دارید!!! مثل مشاور کردن افراد برای رئیس جمهور در برخی رژیمها و دولتها تا آنها و باندشان را ساکت نگهدارند!!… فقط باید به این سران فرقۀ رجوی گفت: حضرات محترم، لطفا به شعور افراد خودتان و دیگران توهین نکنید آن سالیان فریب و نیرنگ گذشت امروز عصر آگاهی و ارتباطات نوین و رشد اندیشه و تفکر آزاد است.
***
Ashamed of your Leader? Silencing the victims of Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult, PMOI, NCRI …) to promote Maryam Rajavi
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=31376
علی حسیننژاد؛ سازمان مجاهدین خلق، سه دهه شخصیت اجتماعی و آثارم را سانسور کرد
محمد تنگستانی، ایران وایر، چهاردهم سپتامبر ۲۰۱۷:… در طول کار و حضورم در سازمان مجاهدین خلق به عنوان عضو و مسئول یک ارگان بیرونی، نزدیک به شصت جلد کتاب ترجمه و تألیف داشتهام که در روی جلد هیچکدام از آنها جرأت نکردام نه تنها اسم واقعی خودم، حتی اسم مستعار و سانسور شدهام را بنویسم! حتی الآن هم که بعد از سه دهه از آن تشکیلات بیرون آمدهام و چند کتاب در این پنج سال زندگیام …
فرقۀ رجوی یاد هویت و ملیت ایرانی افتاده است!!ا
علی حسیننژاد؛ سازمان مجاهدین خلق، سه دهه شخصیت اجتماعی و آثارم را سانسور کرد
محمد تنگستانی
ضربالمثل«زبان سرخ سر سبز میدهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکتهسنجی میدانند وعدهای آن را محافظهکاری و خودسانسوری تعریف میکنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیهکردهایم قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبهشوندهها پرسیده میشود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح میکنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبههایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبهشوندهها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس میدهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعیشان را با شما به اشتراک میگذاریم و درصورتیکه تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبهشوندهها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کردهایم، معرفی نمیکنیم و علتش برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز میتوانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیتهای ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. سیمین نفری که با او گفتوگو کردهایم علی حسیننژاد است. آقای حسیننژاد در تعریف خودسانسوری میگوید:
ـ خودسانسوری در حقیقت تسلیم شدن در برابر دگرسانسوری و حاکمیت سانسور یا سانسور از سوی حاکمیت است. وقتی سانسور از طرف حکومت سیاسی به اجتماع، فرهنگ و ایدهها تحمیل میشود و مقاومتی در برابر آن نیست به تبلیغ و ترویج این سانسور کمکی ناخواسته شده است نتیجه آن خودسانسوری فرد و جامعه میشود.
خودسانسوری را یک بداخلاقی فرهنگی تعریف میکنید یا محافظهکاری؟
ـ خودسانسوری یک بداخلاقی فرهنگی، ناشی از محافظهکاری و ترسی است که سانسور حاکم سیاسی، فرهنگی و یا اجتماعی ایجاد و آن را به یک فرهنگ تبدیل کرده است. خودسانسوری فرد را از خودبیگانه و با خویشتن متناقض میکند، که به اصطلاح در زبان فارسی ما به آن «دورویی» میگوییم، مجبور میسازد و در نتیجه دروغ و فریبکاری و بیاعتمادی به یکدیگر در جامعه رواج مییابد. افراد غالبا میکوشند خودشان را همانند و «همرنگ» با هر «جماعت»ی و یا شخصی که با او سروکار دارند نشان بدهند تا «رسوا»ی خاص و عام نشوند! بنابراین همه جا حقیقت قربانی مصلحت میشود و «دروغ مصلحتآمیز» از «راست»ی که فتنۀ سانسور حاکم سیاسی یا فرهنگی یا اجتماعی را برمیانگیزد بهتر میشود.
پیش فرض ما این است که جامعۀ ایران جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید که این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ بدیهی است که خودسانسوری نتیجۀ استبداد حاکم خودی و غیر خودی طی سالها و بلکه قرنها بر کشور ماست. استبداد تاریخ و فرهنگ ما را ساختهوپرداخته و حدهای خود را در کشور ما به وجود آورده است. بدون تردید خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد که این فرهنگ هم به نوبۀ خود حاصل همان تاریخ و اتفاقات سیاسی است که حکومتها تا کنون با زور و استبداد آن را به وجود آوردهاند و سبب شکلگیری فرهنگ و ارزشهای اجتماعی خاص ایران شدهاند؛ فرهنگی که خودسانسوری و دیگرسانسوری از مهمترین ویژگیها و نمودهای آن است. کافیست نگاهی به ادبیات و ضرب المثلها داشته باشیم. خودسانسوری و دیگر سانسوری تأثیری تصاعدی و متقابل یا دیالکتیکی بر یکدیگر داشته و دارند. به عنوان مثال: .
«خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.»
«دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز.»
«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.»
« جواب ابلهان خاموشی است.»
«تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد (سعدی).»
«هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.»
و یا آنجا که سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) شاعر مبارز مشروطیت در ترجمۀ شعر ترکی صابر شاعر آذربایجانی می گوید:
دست مزن! چشم , ببستم دو دست
راه مرو! چشم , دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن
نطق مکن! چشم ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم کور شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم (یعنی سانسور اندیشیدن و فهمیدن را از بیرون کسی نمیتواند مگر فرد با خودسانسوری نخواهد یا نتواند بیندیشد و بفهمد).
امروز مهمترین درد و مشکل اپوزیسیون ایران و مشخصا در خارج از کشور که ما هستیم همین خودسانسوری حاکم بر روابط و مناسبات فی ما بین اشخاص و چهرهها و محافل و جریانات و گروههای مختلف است که نمودش نه اختلافات که امری طبیعی است بلکه دشمنیها، سوء ظنها و بیاعتمادیها است که همه را از یکدیگر دور کرده و اتحاد را رؤیایی دست نیافتنی جلوه میدهد و دقیقا و تنها به دشمن مشترکشان خدمت میکند و اوست که از این سانسور و خودسانسوری همهگیر و واگیردار بهره میبرد. وقتی گروهی که من چند دهه عضو آن بودم غیر از خودش هیچ گروهی از اپوزیسیون ایران را نه تنها به رسمیت بلکه برای آنها حق حیات نمیداند و هر منتقدی و مخالفی و حتی اعضای قدیمیاش را که از آن جدا شدهاند به دشمن مشترک نسبت میدهد چه مبارزهای و چه مقاومتی علیه دشمن مشترک جز همین کینه پراکنی در میان اپوزیسیون یعنی خدمت و نوکری بیمزد و منت و مجانی به همان دشمن رویاروی همگان دارد؟نتیجۀ این حاکمیت سانسور و خودسانسوری در میان جریانهای اپوزیسیون ایران این میشود که وقتی به دوستی میگویی بیا برویم فلان جلسه یا مراسم یا کنفرانسی یا جشنی ایرانی اول میپرسد: کیها میان؟! وقتی میگویی فلانی و فلانی هم هست می گوید من کنار آنها نمیشینم! یا در همان جلسه یا مراسم یا هر گردهمایی میبینید افراد را به همدیگر نشان میدهند که او را ببین و… و بعد هم غیبت و پشت سر دیگران، داد سخنها دادن که خلق و خوی معروف ما ایرانیها است. تعارفات و مجاملات دورویانه و خودنمایانه و دروغین در میان هیچیک از ملتهای جهان به این شکل وجود ندارد.
یک نمونه از سانسور و خودسانسوری حاکم ناشی از تنفر و کینه پراکنی و سوءظنپردازی و بیاعتمادی سازی توسط گروهی از اپوزیسیون که با بهره برداری از سالیان نام و چهرۀ مثبت مبارزاتی و احترام و پایگاه مردمی که داشت ولی اکنون همه را از دست داده است به هر مخالفی و منتقدی انگ همکاری با دشمن و مزدوری آن میزند و فضایی از بیاعتمادی در میان ایرانیان میپراکند را خودم چندی پیش شاهد بودم. در نمایشگاه کتاب بدون سانسور که در یکی از پایتختهای اروپایی برگزار شده بود، یک شخصیت و چهرۀ روشنفکر و ادیب معروف ایرانی را دیدم که فردی را به یکی نشان میداد و میگفت: ببین او آمده که اینجا را شناسایی کند!!! که دیدم تعجب مخاطبش را برانگیخته بود که: شناسایی برای چه و میخواهد چهکار کند؟! در حالیکه خبر نمایشگاه و آدرس دقیق آن در سایتها بارها و بارها اعلام و منتشر شده بود. عقل سانسور زده و خودسانسور درست مانند یک پدیدۀ طبیعی آفت زده میماند.
ریشه را به نظر من باید در همان زمانهایی جستجو کرد که نسل ما به خوبی شاهدش بود و زمانهای مشابه آن در قرنهای گذشته. زمانهایی که ساواک طوری خودش را در جامعۀ ایران تبلیغ کرده بود که همه فکر میکردند از هر جمعی نیمی جاسوسِ نیم دیگر است و بالای هر دیواری از کلاسهای درس گرفته تا ادارات و حتی خانهها دوربین یا ضبط صوت کار گذاشته اند! و مشابه آن در نسل قبلتر که هر کار خلافی و نارضایتی و فسادی مشاهده میشد بدون ریشه یابی واقعی آن میگفتند: «کار کار انگلیسیها است»! یا بیماری دایی جان ناپلئونی(نظریۀ توطئه) که تا امروز وبای جان جامعه و فرهنگ و مردم و نیروهای حتی روشنفکر و اپوزیسیون ایرانی است.
قاعدتن تاکنون خودسانسوری داشتهاید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوریهایی که داشتهاید را همرسانی کنید؟
ـ بله من هم مثل همۀ افراد جامعۀ سانسور زدۀ ایران، خودسانسوری داشته و دارم. دو سوم از عمرم را در گروهی بودم که سانسور و خودسانسوری اساسیترین و اصلیترین رکن ساختاری تشکیلاتش بوده و میباشد. حاصل حاکمیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، سانسور بر جامعۀ است. بطوریکه به علت سانسور و اختناق و کنترل شدیدی که بر کار وحرکت و حرف زدن و بیان و حتی فکر کردن و اندیشیدن و انتخاب لباس برما حاکم کرده بودند باید کاملا مواظب خودمان میبودیم که چه کنیم و چه بپوشیم و چه بگوییم و چه بیندیشیم، همانطور که پیشتر از نسیم شمال نقل کردم. البته سانسور اندیشیدن کار خودمان بود که تسلیم سانسور حاکم شده بودیم (بارزترین نمونۀ خودسانسوری که ما در آنجا داشتیم). در سازمان مجاهدین خلقکه کمتر کسی از ما نام واقعی خودش را داشت. در آن سازمان ما اسم خودمان را هم سانسور میکردیم.
در طول کار و حضورم در سازمان مجاهدین خلق به عنوان عضو و مسئول یک ارگان بیرونی، نزدیک به شصت جلد کتاب ترجمه و تألیف داشتهام که در روی جلد هیچکدام از آنها جرأت نکردام نه تنها اسم واقعی خودم، حتی اسم مستعار و سانسور شدهام را بنویسم! حتی الآن هم که بعد از سه دهه از آن تشکیلات بیرون آمدهام و چند کتاب در این پنج سال زندگیام در دنیای نسبتا آزاد و بدون سانسور اروپا ترجمه کردهام نگذاشتهام اسمم را روی آنها بنویسند که طبعا از روی تواضع نیست زیرا نوشتن نام مؤلف و یا مترجم نه تنها حق آن دو بلکه حق جامعه است که بداند نویسنده یا مترجم این کتاب کیست؛ بلکه در مورد اولی یعنی ترجمهها و تألیفاتم در داخل تشکیلات مجاهدین باید بگویم که علت ننوشتن اسمم از یک سو ضابطۀ سازمانی با این عنوان که رژیم حاکم خانوادهام را در ایران اذیت می کند یعنی خودسانسوری ناشی از اعمال سانسور و اختناق حاکمیت استبدادی بر جامعۀ ما و از سوی دیگر حاکمیت استبدادی در تشکیلات خود این فرقه بود که فرد و فردیت را در مقابل اصالت جمع و گروه و رهبری مقدس و مادام العمر بلا منازع و تردید ناپذیر نفی میکرد. اما در مورد دومی یعنی علت عدم ذکر اسمم بر روی کتابهای ترجمه شده در دنیای آزاد و بعد از جدایی از آن گروه از یک سو خودسانسوری ناشی از ترور فکری و شخصیتی با انواع برچسبهای مضحک و اعمال سانسور و کنترل و تعقیب و مراقبت از سوی سران آن گروه علیه ما جداشدگان است و از سوی دیگر هراس از تهدیدات تروریسم ارتجاعی وحشی سربرآورده از اعماق قرون میباشد که امروز به مشکل و تهدید درجه یک آزادی و انسانیت و ارزشها و دستاوردهای نوین بشری و حقوقی در جهان تبدیل شده و با اعمال سانسور به صورت هراس افکنی در میان ناشران و نویسندگان و مترجمین و اهل رسانه مشخصا در رابطه با مذهب و اسلام موجب بسا خودسانسوریها بویژه در میان نویسندگان و مترجمین و ناشران در کشورهای غربی شده است.
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=31146
زمینه سازان و جاده صاف کنهای واقعی کشتارها در اشرف و لیبرتی
قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، پاریس، اول سپتامبر ۲۰۱۷:… عباس داوری گزارشهای جاسوسان و مزدوران عراقی سازمان در بغداد را در مورد زمان و مکان حملۀ احتمالی به آمریکاییها و محل و موقعیت و مشخصات افراد مقاومت عراق را به من می داد و من آنها را به فارسی ترجمه می کردم که بعد فهمیدم آنها را می دادند به بخش کاویان (روابط با آمریکاییها) که آنها را به انگلیسی ترجمه می کردند و آنها را برده …
نگوئید کشته شدند ؛ بگوئید رجوی به کشتن داد !
درگیری های ۱۰ شهریور ۹۲ در پادگان اشرف
به مناسبت سالگرد کشتار تروریستی و جنایتکارانۀ ۱۰ شهریور سال ۹۲ اشرف
زمینه سازان و جاده صاف کنهای واقعی کشتارها در اشرف و لیبرتی:
مخالفین ومنتقدین یا مسئولین سازمان مجاهدین؟
نقش روابط خارجی مجاهدین در عراق در زمینه سازی کشتارها با دشمن تراشی و تحریک و بهانه دادن به تروریستها و با دخالتهای مستمر در امور عراق
به قلم: قربانعلی حسین نژاد عضو قدیمی و مترجم ارشد بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین در عراق
در چهارمین سالگرد کشتار تروریستی و جنایتکارانۀ اشرف در دهم شهریور ۱۳۹۲ در رابطه با زمینه سازان واقعی این کشتار خونین باید بگویم: معصومه ملک محمدی که از ۲۵ سال پیش تا کنون مسئول بخش روابط خارجی و در زمان صدام حسین مسئول ارتباط با دولت عراق بود، بعد از سرنگونی صدام حسین نیز همچنان به عنوان مسئول روابط خارجی سازمان در اشرف یعنی روابط با عراق و عراقیها و آمریکاییهای اشغالگر باقی ماند و همراه با دستیار و مشاورش عباس داوری (رحمان) مشغول دخالت روزانه در امور عراق و تلاش برای ایجاد تفرقه و بهم زدن اوضاع عراق و تقویت دسته بندیهای ضد دولت عراق و جلوگیری از هرگونه ائتلاف و وحدت برای تشکیل دولت آشتی ملی و دامن زدن به اختلافات و درگیریهای داخلی و جاسوسی علیه مقاومت عراق در برابر آمریکاییها به سود آمریکایی ها و دادن اطلاعات مقاومت عراق به آمریکاییها و جعل اطلاعیه و بیانیه به فارسی ترجمه شده به عربی!! به اسم عراقیان و درست کردن امضاهای تقلبی و جعل آمار و ارقام دروغین مبنی بر حمایت ۵ میلیون و ۳ میلیون عراقی و… از باقی ماندن سازمان در عراق که بعد با اخراج از اشرف معلوم شد هیچ حمایتی نداشته اند به علاوۀ گروه سازیها و ایجاد جمعیتها و تشکلهای موهوم عراقی که مطلقا وجود خارجی نداشتند و تبلیغ پولی آنها با بیانیه های جعلی حمایت از باقی ماندن در عراق در مطبوعات آن کشور وو… بودند، و همین دخالتها و کارهای جعلی به اسم عراقیان که مردم و دولت و حتی اپوزیسیون آن کشور خوب می دانستند که این حرفهای سازمان مجاهدین است و نه مردم عراق (مانند درخواست باقی ماندن ارتش آمریکا در عراق و پروژۀ تألیف و ترجمۀ کتابهای داستان و پخش آنها در میان نوجوانان و جوانان عراق بوسیلۀ آمریکایی ها مبنی بر اینکه حمله به آمریکاییها تروریسم و کار رژیم ایران می باشد و آمریکایی ها می خواهند کشورتان را از نفوذ رژیم ایران نجات بدهند و باید در عراق بمانند وو…) و پی بردن عراقیان به این اقدامات خائنانه و کثیف بود که آنها بویژه دولت و نیروهای عراقی را دشمن مجاهدین و از آنها بیزار کرد بطوریکه کار به جلسۀ پارلمان عراق در اعتراض به این دخالتها و نشان دادن نشریۀ مجاهد عربی در تلویزیون توسط سخنگوی دولت عراق کشید که طی آن با خواندن عناوین نشریه مبنی بر خیمه شب بازی خواندن انتخابات عراق و دخالتهای دیگر در امور عراق و نشان دادن عددها و حروف فارسی و رد پای اصطلاحات مجاهدین خاص فرهنگ ایرانی و فارسی در بیانیه های صادر شده به اسم عراقیان که در مطبوعات عراق آگهی پولی کرده بودند و… فضای دشمنی و ضدیت با حضور سازمان در عراق به علت کارهای خلاف قوانین آن کشور که از رهبری سازمان سر می زد ایجاد شد و دست تروریستها را برای کشتار مجاهدین و جنایتهایشان در این ده سال بویژه کشتار اخیر در اشرف باز نمود. خودخواهی ها و توهینهای معصومه ملک و معاونش عباس داوری در بخش روابط حارجی به شعور عراقیان در این ده سال اخیر بود که اینهمه دشمن در عراق برای مجاهدین تراشید بطوریکه موقع اخراج از اشرف و اینهمه کشتارها و جنایتها علیه افراد سازمان و ساکنان اشرف مطلقا از دفاع و حمایت عشایر و قبایل و شیوخ و رؤسای آنها به عنوان همسایه های اشرف که اکثرا هم مسلح هستند خبری نشد علیرغم اینکه آنهمه سالها در اشرف تغذیه شدند و مهمانیها و جشنهای پرخرج و پولهای هنگفت به آنها داده شد با انبوهی وقت و انرژی زنان و مردان اشرف و با کارهایی شاق و پر رنج و زحمت برای عشایر و شیوخ آنها که بعضیهایشان نیز به زنان اشرف طمع می کردند.
لذا دست رهبری سازمان مجاهدین با خط و خطوط وسیاستهای یاد شده اش در رابطه با عراق و تحولات و دولت آن بویژه مسئولین بخش روابط خارجی آن و در رأس آنها معصومه ملک محمدی نیز بر خونهای ریخته شده در اشرف آغشته است زیرا کار این بخش به مسئولیت معصومه ملک محمدی که در حالی مسئول امور عراق در سازمان شده بود که به اعتراف خودش در صحبتهایش با ما در لیبرتی کوچکترین اطلاعی نه از زبان عربی و نه از فرهنگ عراق و مردم عراق و عرب ندارد همراه با دستیارش عباس داوری کارشان دشمن تراشی و عامل برافروختن کینه ها و دشمنیها در میان عراقیان و نیروهای آنها و دولت عراق علیه مجاهدین بوده و با توهینهایشان به عراقیان و پروژه های دخالت روز مره شان در امور عراق و تلاشهایشان و اعلام بسیجهایشان برای سرنگون کردن دولت عراق (از جمله پروژه سین چهل یعنی سرنگونی دولت مالکی در چهل روز!!! در سال ۱۳۸۶) و جاسوسیهایشان علیه عراقیان به سود نیروهای آمریکایی تماما به دستور شخص رجوی و در اجرای رهنمودهای او و اصرار رجوی و رهبران سازمان بر باقی ماندن در عراق و در اشرف و عدم تخلیۀ کامل اشرف به بهانۀ «اموال»!! زمینه را برای حملات فرقه ها و گروههای مذهبی تروریستی در عراق علیه مجاهدین در اشرف و لیبرتی و کشتار مجاهدین ساکن آنها هموار کرد.
اینجانب که به مدت ۲۵ سال در قرارگاههای مختلف سازمان در عراق و بیشتر در اشرف و بغداد در بخش روابط خارجی سازمان بودم بارها در این ده سال اخیر یعنی بعد از سرنگونی دولت سابق عراق و اشغال این کشور توسط ارتش آمریکا نتایج و آثار منفی این پروژه های ضد عراقی و دخالتهای آشکار و با مباهات!! در امور داخلی و کشمکشها و اختلافات مذهبی و ملی و سیاسی عراق بر روی سرنوشت مجاهدین و تبدیل شدن این تقلبها و گروه سازیها و تبلیغات و فعالیتهای غیر قانونی مداخله جویانه بر ضد خود ما یعنی ساکنان اشرف آنهم از نوع و با سبک همان تبلیغات که در اروپا و آمریکا می کردند و تبلیغ عربی حمایتها از مجاهدین توسط سران اروپا و آمریکا بویژه جنایتکاران جنگی ارتش و اطلاعات آمریکا که در میان ملت عرب بویژه عراقیان به علت جنایتهایشان در حق آنها منفور هستند را به خانم معصومه ملک محمدی و مسئول بخش روابط خارجی و دستیارش آقای عباس داوری یادآور می شدم و با نامه های متعدد حتی به خود مسعود رجوی خطر این نوع دخالتها و نامه ها و بیانیه ها با فرهنگ مجاهدین و به سبک تبلیغات غربی یعنی دشمنان عرب و عراق و برگزاری مراسم و جشنها به مناسبتهای مذهبی شیعی و دعوت شیعیان عراق به اشرف و راه انداختن سینه زنی و نوحه خوانی آنها در مسجد اشرف و خواندن زیارت عاشورا در برابر آنها توسط مجاهدین آنهم با بلندگو که صدایش را مردم اطراف تا کیلومترها می شنیدند زیارتی که آشکارا ابوبکر و عمر و عثمان در آن مورد لعن قرار می گیرند و به هیچوجه خود شیعیان عراق به علت حضور سنی ها این زیارت را نمی خوانند و به خلفای راشدین لعنت نمی فرستند، و دامن زدن به اختلافات بین شیعه و سنی با دعوت از سنی ها از سوی دیگر و در مناسبتهای مذهبی و تشویق آنها به نماز خواندن در پشت امام شیعه یا بر عکس در مسجد اشرف!! به عنوان ایجاد وحدت بین شیعه و سنی در عراق!! وو…
بله خطر این کارها بر روی جان و مال مجاهدین در اشرف را یاآور می شدم و حتی یک بار در نشست داخلی پنجاه نفرۀ روابط خارجی در اشرف بلند شده ضمن اعتراض به معصومه ملک محمدی که حرف مسعود رجوی مبنی بر اینکه عراقیان وحشی هستند و همان عربهایی هستند که دخترانشان را زنده به گور می کردند و… تکرار می کرد خطر این کارها و دخالتها و جعلیات فریبکارانه به اسم عراقیان و توهین به آنها و به شعور آنها را یادآور شدم ولی در جواب و به جای توجه به انتقادهایم با داد و فریادهای رایج معصومه ملک محمدی و عباس داوری و دشنامهایشان در همان نشست روبرو شدم.
عباس داوری گزارشهای جاسوسان و مزدوران عراقی سازمان در بغداد را در مورد زمان و مکان حملۀ احتمالی به آمریکاییها و محل و موقعیت و مشخصات افراد مقاومت عراق را به من می داد و من آنها را به فارسی ترجمه می کردم که بعد فهمیدم آنها را می دادند به بخش کاویان (روابط با آمریکاییها) که آنها را به انگلیسی ترجمه می کردند و آنها را برده وبه آمریکاییها می دادند تا آنها را از خطر مرگ برهانند و به نیروهای مقاومت عراق هم ضربه بزنند!!. اما کثیفترین پروژه در خوشخدمتی به آمریکاییها که من خودم شاهد آن بودم در تابستان سال ۸۵ بود که ماهها طول کشید و آن نوشتن قصه ها به عربی در سه گروه سنی کودکان و نوجوانان و جوانان عراقی مبنی بر تروریست نشان دادن حمله کنندگان به آمریکاییها و اینکه آنها مزدوران رژیم ایران هستند و تبلیغ اینکه اشغالگران آمریکایی نجات دهندگان آنها از رژیم ایران می باشند و باید در عراق باقی بمانند و مهربان و خادم نشان دادن آمریکاییها برای چاپ و توزیع این قصه ها توسط آمریکاییها در مدارس و دانشگاهها و ورزشگاهها و مراکز جوانان عراق بود. این قصه ها با پولهای کلان طبق محورهایی که آمریکاییها تعیین کرده بودند توسط دو نویسندۀ عراقی نوشته می شد و متن عربی آنها را به من می دادند تا آنها را به فارسی ترجمه کنم (حتی در یک ماهی که در آنموقع در بیمارستان اشرف بستری بودم با آوردن کامپیوتر به بیمارستان که ممنوع بود مرا به کار ترجمه این قصه های عربی به فارسی و قصه هایی هم که در این راستا و برای این پروژه توسط آرمان نفیسی با نقاشی نوشته می شد از فارسی به عربی بدون اجازۀ پزشکان وادار می کردند حتی شب با بیدار ماندن تا صبح علیرغم اینکه قرصهایی که می خوردم خواب آور بود تا کار سریع و در مدتی که به آمریکاییها قول داده بودند تمام شود)، من مسأله دار شده بودم و غر می زدم که چه نیازی به ترجمۀ این قصه ها به فارسی هست، بعدا توسط بچه های بخش سیاسی (قسمت رابطه با آمریکایی ها) مطلع شدم که این ترجمه های من به آنها داده می شود و آنها این قصه ها را از فارسی به انگلیسی ترجمه می کنند و حسین مدنی که رابط سازمان با آمریکاییها بود آنها را برای چک و اوکی (تأیید) به آمریکاییها می دهد تا ضمنا از کیفیت کار سران فرقه در خدمت به آنها مطلع شوند! ولی سر انجام به علت مخالفت داخلی و کارشکنی مخفیانۀ من و چند نفر از بچه های ضد رجوی در داخل سازمان که هنوز هم آنجا هستند و خودداری نویسندگان عراقی از ادامۀ همکاری در نتیجۀ افشاگری مخفیانه که ما در نزد آنها کردیم و هدف و سیر این پروژه را به آنها گفتیم (علیرغم پولهای کلانی که سران فرقۀ رجوی به نویسندگان عراقی می دادند) و قطع همکاری ناشر عرب طرف قرارداد در خارج که با خواندن مضمون قصه ها به هدف آنها پی برده بود این پروژه شکست خورد و به انجام نرسید.
بنابراین از رهبری سازمان مجاهدین و بویژه نوچه هایش در خارجه که مخالفان سیاستهای رهبری سازمان و منتقدینش را زمینه سازان کشتارهای اشرف و لیبرتی وانمود می کنند باید پرسید با توجه به این دخالتهایتان در امور داخلی عراق و پروژه های ضد عراقی و دشمن تراشیهایتان در عراق آیا زمینه سازان و جاده صاف کنهای واقعی برای کشتار مجاهدین شما بودید و هستید که سالها بر نگهداری عزیزان مردم ایران در جهنم عراق اصرار داشتید و یا مخالفان و منتقدین همین خط مشیهای غلط و ضد مجاهدی و سیاستهای دشمن تراشی شما در عراق کدام؟!.. آنهم منتقدین و مخالفانی که پیگیرانه خواستار و تلاشگر انتقال افراد گرفتار در عراق بحران زده وقتلگاه روزانۀ خود شهروندان عراقی،بوده اند و انواع تهمتها و دشنامهایتان را به جان خریدند.
***
سازمان ملل در مورد نقش رجوی در کشتار ۵۳ تن از قربانیان مجاهدین خلق در کمپ اشرف تحقیق کند
پشت پرده کتاب مستخدم رجوی، استراون استیونسون، تحت نام “فداکاری”
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=31067
آقای قربانعلی حسین نژاد مهمان این هفته تلویزیون مردم
مردم تی وی (کانون آوا)، بیست و هشتم اوت ۲۰۱۷:… روزجمعه ۱۸ اوت ۲۰۱۷ برابر با ۲۷ مردادماه ۱۳۹۶ ساعت ۱۲ ظهر بوقت واشنگتن – ساعت ۱۸ بوقت آلمان وساعت ۲۰:۳۰ بوقت ایران آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد عربی سابق دربخش روابط خارجی سازمان مجاهدین درباره موضوعات زیر: ۱- چگونگی و روند جدایی و دوری علامه محمد علی حسینی روحانی برجستۀ شیعۀ لبنانی رئیس شورای اسلامی …
جدایی آقای علامه حسینی مشاور ارشد مریم رجوی از فرقه مجاهدین
آقای قربانعلی حسین نژاد مهمان این هفته تلویزیون مردم
برنامه های زنده مصاحبه با جداشدگان و منتقدین سازمان مجاهدین درتلویزیون MardomTV.com
روزجمعه ۱۸ اوت ۲۰۱۷ برابر با ۲۷ مردادماه ۱۳۹۶ ساعت ۱۲ ظهر بوقت واشنگتن – ساعت ۱۸ بوقت آلمان وساعت ۲۰:۳۰ بوقت ایران
آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد عربی سابق دربخش روابط خارجی سازمان مجاهدین
درباره موضوعات زیر:
۱- چگونگی و روند جدایی و دوری علامه محمد علی حسینی روحانی برجستۀ شیعۀ لبنانی رئیس شورای اسلامی عربی لبنان از فرقۀ رجوی.
۲- ترفندهای فرقۀ رجوی برای جلوگیری از اعلام قطع رابطۀ علامه حسینی با این فرقه و دیدارش با جداشدگان از آن.
۳- خلاصه ای مضمونی از سخنرانی و مصاحبۀ علامه حسینی در جمع جداشدگان فرقه در پاریس.
۴- سراسیمگی و سوز و گداز فرقۀ رجوی از این موضعگیری و اقدام علامه حسینی و برنامۀ جدا شدگان با او با صدور دو اطلاعیه علیه ایشان و ما با انواع تهمتها و دشنامها، وسپس تلاشها و التماسهای زبونانه و وقیحانۀ فرقه برای بازگرداندن او.
۵- سوابق حمایت سالیان علامه حسینی از فرقۀ رجوی و فیلم استقبال از او در مقر فرقه در اورسوراواز فرانسه و سخنان مریم رجوی در مدیحه سرایی برای علامه و چگونگی تغییر یکشبۀ القاب و توصیفات فرقه برای ایشان و سؤالات و تناقضاتی که این برخورد دورویانه ایجاد می کند.
۶- تأثیرات و انعکاسات سمینار جداشدگان در پاریس با علامه حسینی در محافل و رسانه های عربی در منطقه از جمله مطبوعات عربستان و حمایت آنها حتی حامیان و لابیهای عرب فرقۀ رجوی از علامه حسینی و دفاع آنها از ایشان در برابر تهمتها و دروغهای فرقه.
۷- موج جدید اختلافات و دعوای علنی بین فرقۀ رجوی و برخی جریانها و شخصیتهای عرب منطقه که حامی فرقه بودند بر سر برخورد منفی فرقه با عربهای ایران و عدم حضور آنها در شورای رجوی و عکس العمل ملتمسانۀ فرقه در قبال آن.
۸- هدف واقعی سفر سناتورهای آمریکایی به آلبانی و دیدارشان از مقرهای فرقۀ رجوی در تیرانا با حضور مریم قجر و تبلیغات دروغین فرقه در این مورد.
صحبت کردند.
مجری برنامه آقای پارساسربی مدیرتلویزیون مردم بودند.
ینندگان و شنوندگان تلویزیون مردم درطول برنامه ازطریق تلفن و یا ایمیل با مهمان برنامه تماس حاصل نموده و سئوالات خودرامطرح کردند.
توجه همه علاقمندان را بدیدن وشنیدن این برنامه جالب جلب می کنیم.
قابل ذکرمی باشد که این برنامه همزمان از صفحه فیسبوک تلویزیون مردم پخش گردید.
***
وقاحت گوبلزی رجوی علیه خانواده ها، مسئولین سازمان ملل، من و دخترم
متن سخنرانی آقای قربانعلی حسین نژاد در پارلمان اروپا
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=30830
چگونه فرقۀ رجوی جاسوسیهای خودش در خارج را اطلاعات رسیده از داخل جا می زند (+ به همین خیال باش)ا
قربانعلی حسین نژاد (و حمید)، پیوند رهایی، دوازدهم اوت ۲۰۱۷:… فرقۀ تروریستی رجوی در اطلاعیۀ اخیرش با شمارۀ ۲ علیه علامه حسینی و اینجانب و دیگر جداشدگان فعال و افشاگر ماهیت این فرقه در ردیف سلسله مبارزات و مقاومت مشعشع «سازمان مجاهدین»!!! برای «حفظ امنیت» به اصطلاح «شورای ملی مقاومت» خودش از «تروریسم»!!! ادعا کرده که اطلاعاتی از …
آشنایی با جعلیات مجاهدین خلق فرقه رجوی
چگونه فرقۀ رجوی جاسوسیهای خودش در خارج را اطلاعات رسیده از داخل جا می زند؟!!
نوشتۀ قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد عربی سابق در بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین
فرقۀ تروریستی رجوی در اطلاعیۀ اخیرش با شمارۀ ۲ علیه علامه حسینی و اینجانب و دیگر جداشدگان فعال و افشاگر ماهیت این فرقه در ردیف سلسله مبارزات و مقاومت مشعشع «سازمان مجاهدین»!!! برای «حفظ امنیت» به اصطلاح «شورای ملی مقاومت» خودش از «تروریسم»!!! ادعا کرده که اطلاعاتی از داخل ایران!! به دست آورده که لابی و حامی سابق خودشان در جهان عرب آقای علامه سید محمد علی الحسینی رئیس شورای اسلامی عربی لبنان که شخص مسعود رجوی به ما می گفت «حمایت او از ما برابر با داشتن یک میلیون هوادار می باشد» و مریم رجوی او را سمبل تشیع علوی و فردی شجاع توصیف می کرد، به آنها پشت کرده می خواهد در پاریس دفتر باز کند و می خواهد برود در پارلمان اروپا در بروکسل علیه این فرقه سخنرانی کند.
یاد برخی اطلاعیه ها یا مقالات فرقه علیه جداشدگان در آلبانی و کلا اروپا افتادم که می نویسند فلانی فلان جا با تاکسی رفت!! یا علامه حسینی را با ماشین از فرودگاه به هتل بردند!! یا جدا شدگان در رستورانی که سمینار داشتند نهار خوردند!! یا فلانی یعنی اینجانب با لابی ها و حامیان عرب فرقه در کافه های پاریس می نشینند صحبت می کنند و او تلاش می کند آنها را از حمایت از فرقۀ رجوی بازبدارد!!! (احتمالا به نظر مقاله نویسان فرقه باید به جای کافه در وسط خیابان بنشینیم صحبت کنیم). عجب دموکراسی این خانم مریم قجر تبلیغ می کند؟! هنوز به حاکمیت محال و موهومشان نرسیده اند به زبانی روشن می گویند که کسی جز ما حق صحبت با شخصیتها و افراد ندارد!!! و کسی که از ما حمایت کند دیگر نباید و حق ندارد با کسی جز خود ما صحبت کند!!! یعنی سرکوب و خفقان دهه ها حاکم بر مقرها و پایگاههای سازمان باید به افراد حامی حتی سابق خودشان هم تسری پیدا کرده و شامل حال آنها هم بشود!!!. عجب آلترناتیو یا جانشین دموکراتیکی که هنوز جایگزین نشده اجازۀ صحبت و فعالیت سیاسی تبلیغی به ضرر خودش را به کسی نمی دهد و هر گونه جاسوسی و تهدید و ارعاب و اتهام زنی و هرزه درایی را برای خودش مجاز می شمارد.
فرقۀ رجوی به اصطلاح اطلاعات مافوق سری!! را که در اطلاعیۀ شماره ۲ خود علیه فعالیتهای جدید علامه حسینی و اینجانب و جداشدگان از فرقه در اروپا درج کرده تماما و عینا از چت عربی من و علامه حسینی با هک کردن صفحۀ فیس بوکمان به دست آورده و مثل عادت همیشۀ سالیانش (از جمله مانند اطلاعات هسته ای ایران که اسرائیل با سیستم ماهواره ای خودش در اختیار فرقۀ رجوی می گذارد) ادعا می کند که این اطلاعات را از داخل ایران به دست آورده است!!! می بینید فرقه ای که عالم و آدم مخالف خودش از جمله جداشدگان و پناهندگان ایرانی مخالف این فرقه را همه جا به جاسوسی و قصد ترور و…!! متهم می کند کاری جز جاسوسی و ترور فکری و شخصیتی علیه آنان ندارد و به این جاسوسی هم علنا با بیان مثلا چگونگی جزئیات واضح هر موردی مانند مثلا تاکسی و غذا خوردن و شاید سرویس رفتن و…!! اعتراف کرده و اطلاعات ریز و دقیق!! خودش از افراد را به رخ خوانندگانش بکشد که با توهین به شعورشان فکر می کند می تواند آنها را فریب بدهد.
نمونۀ مضحکی دیگر از این کارهای مسخرۀ جاسوسی و تعقیب و مراقبتشان آن هم در جوامع آزاد اروپا اینکه چند روز پیش یکی از زنان عضو شورای رهبری سابق و مرکزی کنونی شان مرا در حال سوار شدن به قطار در پاریس دید فوری موبایلش را برداشته و از من عکس گرفت!!! احتمالا می خواست مدرک داشته باشد که من با قطار می روم نه با هواپیما یا نه با تاکسی!!!
علامه حسینی یک شخصیت بین المللی است که علاوه بر زبان ملی خود یعنی عربی که بیش از هفتاد کتاب به آن زبان نوشته و منتشر کرده است به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و کتابهای متعددی هم به این دو زبان نوشته و منتشر کرده است. وی از حق رفت و آمد آزاد به فرانسه و اتحادیۀ اروپا برخوردار است و هر وقت به فرانسه می آید با وزرای خارجه و کشور و دیگر مقامات فرانسوی و نهادها و سازمانهای مذهبی اسلامی در فرانسه دیدار و گفتگو می کند و بارها در پارلمان اروپا در بروکسل به دعوت خود این پارلمان حضور یافته و سخنرانی کرده است. تازه فرقۀ رجوی کشف کرده که می خواهد برود پارلمان اروپا سخنرانی کند یا می خواهد در پاریس دفتر باز کند!!! واقعا عجب اطلاعات دست اولی دارد این کمیسیون امنیت!!! شورای دست ساز رجوی؟!!
جالب است که در همینجا در ارتباط با همین موضوع به اطلاع هموطنان برسانم که از اول ورود علامه حسینی به پاریس در ماه ژوئیۀ گذشته برای شرکت در سمینار جداشدگان از فرقۀ رجوی در پاریس سردمداران فرقه در فرانسه به شدت به دست و پا افتادند که او را از این سفر و از حضور در برنامۀ جداشدگان بازبدارند و تا آخرین لحظه با تلفنهای متعدد احمد افشار (فرزاد) به او می خواستند او را از این سفر منصرف کنند ولی علامه حسینی که از یک سال پیش از این فرقه روی گردان شده بود از پاسخ به آنها خودداری کرده بود و در پاریس هم توسط نوچه های خودشان تحت نام جعلی و مسخرۀ «انجمن پناهندگان ایرانی مقیم پاریس» قصد تظاهرات در برابر هتل محل سمینار جداشدگان از این فرقه که همگی پناهندۀ اروپا از جمله فرانسه می باشند با حضور و سخنرانی علامۀ حسینی داشتند که پلیس فرانسه مانعشان شد و این سمینار با موفقیت برگزار گردید. تا اینکه در همان روز اعلام جدایی علامه حسینی از جرگۀ حامیان فرقه و انتشار آن مجبور شدند تمام رشته های سالیان خودشان در رابطه با این شخصیت عربی را یک شبه پنبه کنند و در حالیکه طی همۀ این سالیان به علت نفوذ او در کشورها و محافل عربی و اسلامی و حمایت او از این فرقه از او آنهمه حمایت مادی معنوی می کردند حالا این نفوذ او را به تهمت «نفوذ دادن او به کشورها و محافل عربی و اسلامی توسط رژیم» آلوده می کنند و یک شبه ردۀ او را از «علامه» به «ملا» و «آخوند» تنزل می دهند؛ و این یعنی همه چیز و همه کس فقط در خدمت من خوب است و الا یکشبه بد و اخ می شود.
فقط می ماند که در پایان به این فرقه بگویم: «عرض خود می بری و زحمت ما می داری» و این کارهای هزار بار تجربه شده تان مثل همۀ سیاستهای ولی فقیه گور به گور شده تان رجوی خائن به ضد خودش تبدیل شده و بیش از پیش دست خود شما را رو کرده و ماهیت فرقه ای تروریستی و ارتجاعی خود شما را افشا و برملا می کند.
–
به همین خیال خام باش!
حمید تبریزی – از ایران
۱۷/۰۵/۱۳۹۶
آقای مهرداد هرسینی که بت پرست تمام عیاری بوده و امورش بدون پرستش مسعود واخیرا مریم رجوی نمیگذرد، درنوشته ای با نام ” دل قوی دار، سحر نزدیک است ” ، عنوان کرده است:
” جنبشی که از سوی خانم رجوی بر پایه حریت بشری، آزادی و دادخواهی بر سر خون شهدا و قربانیان و به محاکمه کشاندن آمران و عاملان تمامی ظلم ستم ساری و جاری در ایران برپا شد به چالشی ملی و میهنی کشید، اکنون به نهال نوپا والگوی زیبایی برای تمامی کشورهای تحت ستم دیکتاتورها تبدیل شده است “.
کسی که درکی ازآزادی وحریت ندارد ودستش تا مرفق به خون مردم کرد عراق ، مردم ایران و اعضای سازمان مستحل شده ی مجاهدین خلق آلوده است ، نمیتواند بانی جنبشی باشد که مهرداد هرسینی تصویری ازآن ارائه نموده است!
این قبیل جنبش ها توسط انسان نماهای این چنینی ، دربهترین حالت ممکن است تنها حکم برپایی توفان درفنجانی را داشته باشد !
آخر چگونه مریم خانمی با سابقه ی معاونت در کشاندن سازمان مجاهدین خلق به عهد دقیانوس ودوران برده داری ، میتواند الگویی زیبا برای تمام کشورها هم باشد؟!
مریم خانم دربهترین حالت جوجه دیکتاتوری است که اربابان مربوطه هم حساب زیادی روی او باز نمی کنند وحداکثر اینکه بخواهند بعنوان یک مگس سمج با عمر کوتاه ، ازوجود نامبارکش سوء استفاده هایی برعلیه منافع ملی کشورمان بکنند!!
درادامه :
” … سنگ بنای این جنبش مردمی بر پایه همان شعار «میتوان و باید» گذاشته شده، سنگ بنایی که همواره اصل را بر محور عنصر داخلی، مردم و جوهر و مضمون «کس نخارد» استوار کرده است. نخست باید به خالق تمامی این ارزشهای انسانی که با صبر و بردباری خارق الوصفی، آجر به آجر و سنگ به سنگ این پایداری ملی را تا به امروز و با تمامی سختیها، خیانتها، جنایات و بند بستهای استعاری و ارتجاعی به پیش برده است، یعنی به برادر مسعود تبریک گفت و سپس به مدیریت، صلابت و استواری خانم رجوی در پیشبرد این سیاست اصولی در سطح داخلی و بینالمللی “.
جنبشی که بدرد رجوی ها بخورد ، دراین کشور وجود ندارد!
چرا که ممکن نیست که دراین کشور یک جنبش برده داری وکنیز پروری مورداستقبال کسی قرار گیرد که تخصص این زوج در آنست!
درجواب به قسمت اخیر این ادعاهای این مرید حقیر رجوی باید گفت که اگر لالائی بلدید ، خودتان چرا میخوابید؟!
اگر استقلال خوب است چرا رهبر عقیدتی ؟! تان ۴دهه ایست که به مسئولین کشور های دشمن ملت ایران چسبیده و تمامی مایحتاج خود را ازآنها تهیه میکند ؟!
آیا این ناخن های صدام ، اسرائیل ، عربستان و…ناخن خود شما هستند عینا ، که پشت تان را میخارند؟
خیلی پر روئی پسر!
هرسینی دروغپردازی های وقیحانه ی خود را اینگونه ادامه میدهد :
” کل رژیم را در خیمهشببازی انتخابات به شکست کشانید، شعار نه شیاد نه جلاد را اجتماعی کرد و پرونده این کشتار را که براثر سیاست مماشات دولتهای غرب مسکوت مانده بود، در سطح بینالمللی مطرح ساخت “.
وآیا ۴۲ میلیون نفر مردمی که رای دادند نیز ، شامل این قاعده ( شکست خوردن ) شدند؟!
وسرجمع اینکه این ” بین الملل ” ازتمامی وقایع ایران با اطلاع بودند و شما حقیقت تازه ای را کشف وبه استخضار آنها نرسیده اید تا اقدامی تازه بعمل آورند!
آنها دلشان بحال ما نسوخته که اگر اینطور بود ، جهان بهتری داشتیم!
ونیز :
” بر این سیاق و در راستای اصل قانونمند تقابل نیروها نیز «نان شب» برای ما ایرانیان و برای رسیدن به حاکمیت مردمی و دمکراسی همان موضوع ملی یعنی حقوق بشراست. .. “.
شکر که نان شب شما توسط اربابان تامین میشود ونان شب ما زمانی بطور وقفه ناپذیری تامین خواهد شد که دست به یک انقلاب صنعتی وخودکفا سازی بزنیم که راه این کار هم از شعارهای عجیب وغریب باند رجوی نمیگذرد!
بقیه ی مشکلات ما بهمراه یا بعد ازتحقق این مهم – خود کفایی صنعتی وکشاورزی- حل شدنی است!
بعبارت دیگر ، ما برای تامین نان شب خود ، به چیزی که بایدتوجه نکنیم ، توصیه ها وسخنان دشمنان داخلی وخارجی مردم ایران است و جری ترین دشمن داخلی ایران ، سازمان مجاهدین رجوی است!!
حمید تبریزی
(پایاان)
***
چهارشنبه سوری مجاهدین خلق در داخل ایران سال ۲۰۱۵ (عکس جعلی، خبر جعلی، هویت جعلی)
رجوی عکس صندوق نسوز را بجای تاسیسات اتمی به امریکایی ها قالب کرد
جلال گنجه ای پسر کشته شده اش در عملیات مهران را بعنوان “اعدامی” در ایران قالب می کند
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=29681
فرقۀ رجوی یاد هویت و ملیت ایرانی افتاده است!!ا
قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، دوم ژوئن ۲۰۱۷:… طبق اطلاعاتی که از طریق دوستان قدیممان در داخل تشکیلات رجوی در آلبانی به دستمان رسیده است فرقۀ رجوی قصد دارد در شوی سالانۀ اول ژوئیۀ امسال خود در سالن ویلپن پاریس با بهرهگیری از تصاویر شخصیتهاو چهره ها و مفاخر ملی تاریخی ایران و ایرانی مانند فردوسی، ابوعلی سینا، رستم و سهراب و سیاوش و… نمایشنامهای را به اصطلاح در خصوص “نبرد خیر و شر” البته در حقیقت با الهام از …
مریم رجوی، تفاوت خیمه شب بازی تکراری ویلپنت امسال با سال های قبل چیست؟ (سرنگونی؟!)
به اقتضای زمان و همرنگی با جماعت!!
فرقۀ رجوی یاد هویت و ملیت ایرانی افتاده است!!
قبل از برگزاری شو؛ فرقه تعداد شرکت کننده را «صدهزار پناهنده»!! اعلام کرده است!!
نوشتۀ قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد عربی سابق در بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین
طبق اطلاعاتی که از طریق دوستان قدیممان در داخل تشکیلات رجوی در آلبانی به دستمان رسیده است فرقۀ رجوی قصد دارد در شوی سالانۀ اول ژوئیۀ امسال خود در سالن ویلپن پاریس با بهرهگیری از تصاویر شخصیتهاو چهره ها و مفاخر ملی تاریخی ایران و ایرانی مانند فردوسی، ابوعلی سینا، رستم و سهراب و سیاوش و… نمایشنامهای را به اصطلاح در خصوص “نبرد خیر و شر” البته در حقیقت با الهام از فرمایشات ارباب و صاحبخانۀ جدیدش ترامپ که به تازگی در عربستان دم از «نبرد خیر و شر» زد به اجرا دربیاورد.
باید پرسید چه شده که فرقۀ رجوی که سالیان خودش را یک سازمان ایدئولوژیک معتقد به اسلام و تشیع می داند و ایدئولوژی را پایه و اساس تمام اندیشه ها و اعمال خود می شمارد و در تمام سالیانی که در تشکیلات آن بودیم در گوش ما خواندند که هر گونه اصالت دادن به ایران و ملیت و هویت ملی و هر گونه ناسیونالیسم و ملیت گرایی دوری از ایدئولوژی است چه شده که حالا اینگونه عاشق سمبلهای ملی ایرانی شده است؟!
بدیهی است که اینگونه اقدامات از یک سو به هدف اعمال مشغولیت و محدودیت و کنترل اذهان اعضاء که به دنبال خروج کامل آنها از عراق به شدت مسأله دار شده اند صورت می گیرد و از سوی دیگر دم جنباندنی دگرباره برای اربابان آمریکایی اش می باشد تا در زمانه ای که موج بیزاری از تروریسم و خشونت تحت نام مذهب و اسلام جهان را فراگرفته و جنایات وحشتناک تروریستی داعش در جهان به نام مذهب و اسلام جهانیان از جمله ایرانیان را از هرگونه فعالیت و مبارزۀ مذهبی و ایدئولوژیک متنفر کرده است ویژگی ایدئولوژیک و مذهبی خودش را تحت پوش ایرانیت و هویت و ملیت ایرانی که امروز شعار اکثر گروههای اپوزیسیون حتی مذهبی در داخل و خارج کشور شده کمرنگ جلوه بدهد. یادآوری می شود که طی چند ماه گذشته، برخی از اعضاء در جلسات و نشستهای فرقه اظهار داشتهاند که روند اقدامات و موضعگیریهای سران بسیار ضعیفتر از قبل شده به طوریکه مسائلی از قبیل شرکت کم ایرانیان و در عوض حضور تعداد زیادی از افغانیها و اعراب در شوهای سالیانهی گذشته، همچنین سیاست نزدیکی به عربستان سعودی و گروههای تروریستی مذهبی افراطی از قبیل داعش و سکوت در قبال جزایر سهگانه، و … موجب انتقاد و نارضایتی پنهانی اعضای تشکیلات و نیز هواداران خارج کشوری فرقۀ رجوی وحتی سایر گروههای اپوزیسیون از از این فرقه شده و موج جدایی از این فرقه را بویژه در آلبانی شدت بخشیده است.
به همین دلیل در یک جلسۀ داخلی کادرهای فرقۀ رجوی مقرر گردیده که برای حل این مسأله و کاهش انتقادات درون تشکیلاتی و نیز هواداران خارج کشوری و حتی برخی نیروهای اپوزیسیون، اقدام به اجرای طرح فوقدر مراسم امسال خود نمایند و الا فرقه ای که به رهبری رجوی همیشه متکی به بیگانه بوده و هم تاکتیکها و هم استراتژیهای آن همواره مبتنی بر کسب حمایت بدترین و جنایتکارترین رژیمهای خارجی و حتی امپریالیستهای دشمن خلقها و بدترین دشمنان ایران و ایرانی بوده است از جمله رژیم صدام حسین که در حال جنگ با ایران بود و به دست دادن با او و قرارگرفتن به عنوان بخشی از ارتش متجاوز او و حمله به خاک و مردم ایران دوش به دوش ارتش او افتخار می کرده و می کند و فرقه ای که در بزرگترین تجمعها و شوهایش حتی یک شخصیت سخنران ایرانی وجود ندارد و مدیحه سرایانش تماما بیگانگان سردمدار ستم و جنایت علیه خلقها و کشورها می باشند و حمایتهای مالی و سیاسی منطقه ای خود را تماما از مرتجعترین دشمنان ایران و ایرانی و در رأس آنها عربستان سعودی می گیرد و از جنایتکارترین تروریستهای جهان و منطقه یعنی داعش تحت نام «انقلابیون عراق» و «عشایر انقلابی» دفاع و حمایت می کند، به هیچوجه نمی تواند بطور واقعی و صادقانه دم از تاریخ و هویت ایرانی و سمبلها و چهره های ایرانی بزند.
از سوی دیگر فرقۀ رجوی در یک آگهی پولی خودش که به روزنامۀ انگلیسی دیلی تلگراف داده به صورت خنده داری به نقل از خود روزنامۀ تلگراف!! آورده که: «در پاریس روز اول ژوئیه شورای ملی مقاومت یک گردهمایی با ۱۰۰هزار پناهنده در خارج از کشور را برگزار خواهد کرد، این گردهمایی توسط گلچینی از شخصیتهای سیاسی از سراسر جهان، و بهخصوص بسیاری از شخصیتهای ارشد از آمریکا نظیر جان بولتون و مدیرکل سابق اف بیآی و ژنرالهای ارتش آمریکا که در عراق خدمت کردند، را شامل میشود». عین متن را در لینگ زیر در یکی از حسابهای فیس بوکی خود فرقۀ رجوی بخوانید:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=748633942011410&set=a.267923900082419.1073741828.100005944338064&type=3&theater
بدینگونه دم خروس از زیر دامن مریم قجر بیرون زده که از همین حالا به فکر جمع آوری پناهندگان خارج کشور آن هم بدون طرح ملیت آنان زیرا ننوشته پناهندۀ ایرانی!! (عجب ادعای احترام به هویت و ملیت ایرانی؟؟!) می باشند آن هم با اعلام قبلی تعدادشان! که مشخص می کند بعد از برگزاری مانند همۀ سالهای گذشته اعلام خواهند کرد صد هزار نفر در این گردهمایی شرکت داشتند!! و از همین حالا تعداد دروغ را خودشان لو داده اند!! آن هم به قول و به اعتراف خودشان با شرکت فرماندهان جنایتکار آمریکایی که به عراق و عراقیان «خدمت»!! کرده اند!!…
(پایان)
***
رادیو فردا: سفر به پاریس، از جیب سازمان مجاهدین خلق؟
لوموند: شو مجاهدین خلق به سبک آمریکایی
گزارش پرویز خزائی و طرح یک پرسش: مخاطب اصلی “گزارش تا این تاریخ” چه کسی است؟ (+ آینده فرقه رجوی)
اسرائیل، عربستان و منافقین بزرگترین بازندگان توافق ایران و قدرت های جهانی
رادیو امریکا: مصائب رودی جولیانی برای کاندیداتوری تصدی وزارت خارجه دولت آینده آمریکا
رادیو فردا: ارتباط جولیانی با گروههای خارجی برای تصدی وزارت خارجه «مشکلساز» است
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=28884
نگاهی به مهمترین رویدادهای فرقۀ رجوی در سال ۱۳۹۵
پیوند رهایی، پاریس، بیست و نهم مارس ۲۰۱۷:… موضوعات مورد بحث: تبریکات و پیامهای نوروزی. شوی سالانۀ مریم قجر در حومۀ پاریس. انتقال کامل فرقۀ رجوی و اسرای آن از عراق به آلبانی. اعلام «فاز تهاجم سیاسی» برای لاپوشانی شکست استراتژی فرقه. شوهای جدید مریم قجر در آلبانی برای جلوگیری از موج ریزش نیروها. شرکت کنندگان: قربانعلی …
حضور مریم قجر در آلبانی می تواند جلوی ریزش نیروهای وارفته خود را بگیرد ؟ – قسمت اول و پایانی
نگاهی به مهمترین رویدادهای فرقۀ رجوی در سال ۱۳۹۵
میزگرد گروهی ازاعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در فرانسه
۶ فروردین ۱۳۹۶
موضوعات مورد بحث:
– تبریکات و پیامهای نوروزی
– شوی سالانۀ مریم قجر در حومۀ پاریس
– انتقال کامل فرقۀ رجوی و اسرای آن از عراق به آلبانی
– اعلام «فاز تهاجم سیاسی» برای لاپوشانی شکست استراتژی فرقه
– شوهای جدید مریم قجر در آلبانی برای جلوگیری از موج ریزش نیروها
شرکت کنندگان:
قربانعلی حسین نژاد
عیسی آزاده
محمد رزاقی
منصور نظری
احمد اوسط
***
جابرزاده مرد و به مردۀ دیگری نیز تسلیت گفته شد!!ا
***
2017/09/14 علی حسیننژاد؛ سازمان مجاهدین خلق، سه دهه شخصیت اجتماعی و آثارم را سانسور کرد
محمد تنگستانی، ایران وایر، چهاردهم سپتامبر 2017:… در طول کار و حضورم در سازمان مجاهدین خلق به عنوان عضو و مسئول یک ارگان بیرونی، نزدیک به شصت جلد کتاب ترجمه و تألیف داشتهام که در روی جلد هیچکدام از آنها جرأت نکردام نه تنها اسم واقعی خودم، حتی اسم مستعار و سانسور شدهام را بنویسم! حتی الآن هم که بعد از سه دهه از آن تش
2017/09/01 زمینه سازان و جاده صاف کنهای واقعی کشتارها در اشرف و لیبرتی
قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، پاریس، اول سپتامبر 2017:… عباس داوری گزارشهای جاسوسان و مزدوران عراقی سازمان در بغداد را در مورد زمان و مکان حملۀ احتمالی به آمریکاییها و محل و موقعیت و مشخصات افراد مقاومت عراق را به من می داد و من آنها را به فارسی ترجمه می کردم که بعد فهمیدم آنها را می دادند به
2017/08/12 چگونه فرقۀ رجوی جاسوسیهای خودش در خارج را اطلاعات رسیده از داخل جا می زند (+ به همین خیال باش)ا
قربانعلی حسین نژاد (و حمید)، پیوند رهایی، دوازدهم اوت 2017:… فرقۀ تروریستی رجوی در اطلاعیۀ اخیرش با شمارۀ 2 علیه علامه حسینی و اینجانب و دیگر جداشدگان فعال و افشاگر ماهیت این فرقه در ردیف سلسله مبارزات و مقاومت مشعشع «سازمان مجاهدین»!!! برای «حفظ امن
2017/07/23 استرداد سران فرقه تروریستی رجوی
انجمن نجات، مرکز تهران، بیست و سوم ژوئیه 2017:… همچنان که به این ترتیب در سال های گذشته نزدیک به 1000 نفر تحت نظارت صلیب سرخ جهانی به ایران بازگشته و توانسته اند بدون مشکل قضایی از امکان زندگی در ایران برخوردار شوند و بارها در رسانه ها شرح زندگی خود را بیان داشته اند.
2017/06/04 مباحثه در پارلمان اروپا “در خصوص مجاهدین خلق ایرانی چه باید کرد؟”ا
مسعود خدابنده، هافینگتون پست (هافپست)، چهارم ژوئن 2017:… این همایش، که با شرکت تعدادی از پارلمانترها، محققین و تحلیلگران همراه با نمایندگانی از خارج از پارلمان از جمله مسئولین امنیتی اروپایی، برگزار شد توسط آنا گومزآنا گ از کشور پرتقال سازماندهی و توسط ماریتیه شاکه از هلند و میشل گاهلر از آلمان همراهی گردید. هر سه نفر سواب
2017/06/02 فرقۀ رجوی یاد هویت و ملیت ایرانی افتاده است!!ا
قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، دوم ژوئن 2017:… طبق اطلاعاتی که از طریق دوستان قدیممان در داخل تشکیلات رجوی در آلبانی به دستمان رسیده است فرقۀ رجوی قصد دارد در شوی سالانۀ اول ژوئیۀ امسال خود در سالن ویلپن پاریس با بهرهگیری از تصاویر شخصیتهاو چهره ها و مفاخر ملی تاریخی ایران و ایرانی مانند فردوسی، ابوعلی سینا، رس
پیوند رهایی، هفتم می 2017:… روز جمعه 5 می 2017 تلویزیون مردم تی وی مستقر در ایالت ویرجینیای آمریکا صحبتهای آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد سابق در بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین خلق (فرقۀ رجوی) در موضوعات زیر: – نگاهی به ترفندها و زدوبندهای غیرقانونی فرقۀ رجوی در آلبانی برای جلوگیری از موج ریزش نیرویی و جدا شدن افراد. – اطلاعی
2017/04/29 افشای پولشویی ها و فعالیتهای تبهکارانه مالی فرقه رجوی در پارلمان اروپا
نه به تروریسم و فرقه ها، بروکسل، بلژیک، بیست و نهم آوریل 2017:… روزهای چهار شنبه و پنجشنبه 27و 26 آوریل کنفرانس پولشویی و فرارهای مالیاتی مبتنی بر گزارشات اسناد پاناما یکی از کنفرانسهای بسیار مهم کل اروپا در بروکسل برگزار شده بود. هیئتی با شرکت آقای
2017/04/14 گفتگوی اختصاصی عیسی آزاده با حسین نژاد – موج ریزش نیرویی در درون و بیرون فرقۀ رجوی
پیوند رهایی، چهاردهم آوریل 2017:…گفتگوی اختصاصی اقای عیسی آزاده از فرماندهان سابق سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) با آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد عربی سابق رجوی در بخش روابط خارجی سازمان در مورد عوارض شکست استراتژیکی فرقۀ رجوی با خروج از عراق و انتقال به آلبانی و اروپا از جمله موج جدایی و
2017/04/06 تلاشهای فرقۀ رجوی برای جلوگیری از موج ریزش در آلبانی – گفتگویی دیگر از جداشدگان فرقه
پیوند رهایی، ششم آوریل 2017:… میزگرد دوم گروهی از جداشدگان مجاهدین در فرانسه – فروردین 96. تلاشهای فرقۀ رجوی برای جلوگیری از موج ریزش و جدایی در آلبانی و سفر چند ماهۀ مریم رجوی از فرانسه به آلبانی و تلاشهایش برای سرگرم کردن افراد با جشنها و شعر و شعارهای تکراری سی و اند ساله. شرکت کنندگان: قربانعلی حسین نژاد …
2017/04/02 اعتراض حامی سابق لبنانی فرقۀ رجوی به عدم پرداخت حقوق و طلبهایش!ا
قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، دوم آوریل 2017:… پشت کردن فرقۀ رجوی به حامیان و مزدوران عراقی و عربی اش به دنبال خروج کاملش از عراق!! حذف مزدوران و حامیان و لابیهای عرب و عراقی توسط فرقۀ رجوی به دنبال خروج کاملش از عراق نشان دهندۀ اوج ماکیاولیسم و منفعت طلبی ا
2017/03/29 نگاهی به مهمترین رویدادهای فرقۀ رجوی در سال ۱۳۹۵
پیوند رهایی، پاریس، بیست و نهم مارس 2017:… موضوعات مورد بحث: تبریکات و پیامهای نوروزی. شوی سالانۀ مریم قجر در حومۀ پاریس. انتقال کامل فرقۀ رجوی و اسرای آن از عراق به آلبانی. اعلام «فاز تهاجم سیاسی» برای لاپوشانی شکست استراتژی فرقه. شوهای جدید مریم قجر در آلبانی برای جلوگیری از موج ریزش ن
قربانعلی حسین نژاد، پیوند رهایی، بیست و هشتم فوریه 2017:… ایرانیان باید از رهبران این فرقه و اول هم مریم رجوی بازخواست کنند: شما که برای پنج دقیقه سخنرانی یک مقام آمریکایی در جشنهایتان 50 هزار دلار به او پول می دهید (طبق گزارش اخیر آسوشیتدپرس) برای افراد ا