صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک، هفدهم ژوئیه 2016:… راستی از یک دیدار خانواده با یک اسیر مسعود رجوی سابق ومریم رجوی فعلی چه مغناطیسی صادر میشد که رجوی ها وشما گماشتگانش را اینهمه سراسیمه کرده بود وکماکان میکند ؟! خانواده ها درمطالبه ی یک حقوق ابتدائی خود بنام ملاقات با عزیزان دربندشان ودرحالی …
جنجال بزرگ برای اینکه مجاهدین خلق نمیتوانند ثابت کنند رهبرشان مسعود رجوی زنده است
باز شدن دمل چرکین باند رجوی در گردهم آئی 19تیر95!
26تیر ماه 1395 خورشیدی
با عطف نظر به نوشته ی طولانی محمود نيشابوري ، جسارت نکردم که مقدمه ای برنوشته ام آورده وموجب حستگی بیشتر خواننده ی این یادداشت درنقد گزافه گویی های نامبرده شده و به قسمت های اساسی تر نوشته ی او پرداخته ونظرات خود بصورت اجمالی را مطرح میسازم.
محمود نيشابوري در نوشته ی با عنوان ” ضرورت گردهمائي بزرگ پاريس ” مینویسد:
” مجاهدين، يك هويت تاريخي و پاسخي به ضرورت انقلاب – گردهمايي با شكوه امسال چه به لحاظ جمعيت شركت كننده، شخصيتهاي سياسي، كيفيت اجرا، انعكاسات رسانه اي و… بدون اغراق سر آمد،همه گردهمائيهاي خارج از كشور بود، _نوري به چشم دوستان، خاري به چشم دشمنان”.
اول اینکه جمعیت شرکت کننده ابدا بیشتر از سال های گذشته نبود ، دوما شخصیت های جزو دسته ی ” السابقون ” تقریبا همان هایی بودند که درگذشته حضور مییافتند و ازاین نظر، تفاوت کمی یا کیفی قابل ملاحظه ای مشاهده نشد!
البته که حکومت عربستان دهه هاست که حامی نیمه پنهان فرقه ی رجوی بود و حتما هم باچهره های ناشناس دراین جلسات شرکت میکردند یا جلسه را رصد مینمودند که این بار ، نماینده ی این دولت سوپر ارتجاعی بنام ترکی الفیصل ( وزیر اسبق اطلاعات عربستان و ازبنیانگذاران اصلی طالبان ، داعش و…” ) بصورت واضحی دراین خیمه شب بازی شرکت نمود و بدون توجه به وضعیت زنان درخود عربستان که حتی مجاز به رانندگی هم نیستند،اعلام کرد که اولا مسعود رجوی مرده است، ثانیا مریم رجوی اعتبار لازم را درپیش او دارد وسیل کمک ها جریان یافته وتشدید هم خواهد شد وثالثا ومهتر ازهمه ی اینها، درکنار آرزوی سرنگونی حکومت ایران ، رسما نشان داد که اوست که رهبری جلسه را بعهده دارد و درنبود مسعود رجوی ، رهبر معنوی مجاهدین خلق ایران است بنوعی!!!
آقای محمود نيشابوري درقسمت دیگری از مقاله اش نوشته است:
” …به پاس تلاش، مبارزه پيگير و بي چشمداشت مجاهدين بيش از 50 سال ايستادگي عليه شاه و شيخ ،پرچم اين مبارزه سترگ در دستان توانمندمسعود و مريم است كه چگونه با بالاترين فدا پرچم شرف و حريت يك خلق را در بالاترين قلل بر افراختند و مقاومت رابين المللي كردند”.
البته این شاهزاده ی سعودی که بصورت کاملا مقتدرانه ای دربرابر مریم سخن میگفت واقتدارش ابهت وشال وقشوی مریم را درهم ریخته بود، نگفت که امور دردست مسعود است ونیشابوری برای ماست مالی کردن خبر مهمی که او داده و مریم قادر به تکذیب آن نشد، این خزعبلات را بیان نموده است!!
او تشکیلات شما را درموقعیتی قرار داد که راه پس وپیش ندارید ومخصوصا جایی برای اینگونه نوشتن ها برای شما باقی نگذاشته وحالا هم که با به میخ وبه نعل زدن ها مطالبی مینویسید ، ازسر ناچاری و استیصال با چاشنی خاص پرروئی است!!
اگر پرچمی برافراشته شد، پرچم ضلالت وحقارت بود! چرا که شما درمقابل اعلام مرگ مسعود رجوی که اورا رهبر کل جهان و سوار برنوک پیکان تکامل جامعه ی بشری اعلام میکردید، جرات وفرصت یک آب غوره گرفتن ولو تصنعی را هم پیدا نکردید!!
شما به این شاهزاده ی قصی القلب عربستانی اجازه دادید که شما را هدایت کند و جای افتخاری برای خود وکشورتان باقی نگذاشتید!!
این مرید سابق مسعود و وچه ی جدید مریم به نوشته اش چنین ادامه میدهد:
” استقلال مالي – « اشرف و يكايك ساكنان آن، انسانهاي آگاه و آزاده را در سراسر دنيا به بهت و شگفتي و تاريخ جهان را به چرخش واداشته اند، به خصوص كه سازمان استوار مقاومت ايران تنها جنبش مترقي است كه طي تمام دوران دير پاي حيات مبارزاتي خود از زمان شكلگيري تاكنون مورد حمايت مالي و امكانات هيج دولت خارجي نبوده و نيست جز اتكا به حمايتهاي بيدريغ هواداران و مردم ايران. … “.
اخاذی شما ازدولت ها ومردم اروپا ، شهره ی خاص وعام است و زمانی که ازنفت عراق بعنوان لشکری ازارتش عراق سهمیه داشتید و کمک های سخاوتمندانه ی؟! عربستان را نوش جان میکردید ، صحبت ازخود کفائی وصنایع دستی خواهران و … همگی کشک است که تنها میتواند نوجوانان بی تجربه را گول زند ودنیای واقعی ومجرب، پشیزی به این ادعاها قایل نیست!
من درد شما هموطنم را بهتر درک میکنم:
عربستانی که باین وضوح بنفع مریم وارد میدان شده وقول همه نوع کمک را داد، اتهام وعارضه ای بنام وابستگی مالی برای تشکیلات – اینک مریمی شده – بوجود آورده که شما برای خلاصی ازعوارض آن، این قصه های مسخره را ساخته اید وگرنه ازاوایل خروج تان ازایران، منابع خارجی مالی شما روشن بود!
البته گرفتن کمک ازعربستان وقاحت بیشتری نسبت به گرفتن کمک از یک دولت وملت انقلابی دارد وهمین مسئله است که دلواپس تان کرده وبه به هذیان گویی وادارتان نموده است!!!
این تملق گویان سابق مسعود وحی وحاضر مریم ، هرگز نمیتوانند درنوشته های خود، ذکر خیری ازخانواده های گرفتار تشکیلات رجوی نیآورند، چنانکه میبینیم:
” رژيم آخوندي با در نظر گرفتن شرايط عراق، … خانواده اشرفيان را با نيرنگ و فريب، وعده و وعيد بهسوي اشرف گسيل داشت تا آنها را به آغوش گرم خانواده بازگرداند ..” !
پس برخلاف گفته های قبلی تان ، این متحصنین درمقابل اشرف وسپس لیبرتی، خانواده ها بوده اند که شما آنها را مزدوران مینامیدید وبسوی شان سنگ وهرآنچه دم دست تان بود، پرتاب میکردید به همراه شکنجه ی معنوی که همان فحش های چارواداری باشد!
راستی از یک دیدار خانواده با یک اسیر مسعود رجوی سابق ومریم رجوی فعلی چه مغناطیسی صادر میشد که رجوی ها وشما گماشتگانش را اینهمه سراسیمه کرده بود وکماکان میکند ؟!
خانواده ها درمطالبه ی یک حقوق ابتدائی خود بنام ملاقات با عزیزان دربندشان ودرحالی که مجوز رسمی کشور میزبان را بهمراه دارند ، چرا باید اینهمه مورد نفرت شما ها باشد!!
چه راز ورمزی دراین ابراز احساسات انسانی پاک ومخصوصا ازفا صله ی نزدیک وجود دارد ، که باند رجوی را درهم می ریزد!!
چگونه است که مستبدترین حکومت ها ازملاقات یک جانی محکوم به مرگ جلوگیری نمیکند ولی سران مجاهدین این کار را درمورد همرزمان؟؟!! خود میکنند؟!
جز این است که اعتمادی به این اسرای نگون بخت خود نداشته وتنها با کمک داغ ودرفش وبا استفاده ازتکنیک های روانی ایزولاسیون، قادر به نگه داشتن آنها دراین حالت برزخی است؟!
صابر
***
حدیث مریم قجر- ترکی الفیصل، و مرحوم مسعود رجوی
از “مراسم تدفین رجوی توسط شازده سعودی” تا “سیدالرئیس و ستون پنجمش”
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25877
بعد از خوابیدن این گرد وغبارها، رجوی خواهد ماند وحوضش
صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک،نهم ژوئیه ۲۰۱۶:… این اپوزیسیون مورد نظر شما ، حضوری درداخل ایران ندارد وکمک شما بدان، درست مانند کمک هایی است که به لیبی وسوریه کردید که دقیقا معنای سرنگونی از خارج را دارد. مردم لیبی را به خاک سیاه نشاندید و یک مرکز پرورش تروریزم درآنجا بوجود آوردید ودر سوریه هم باوجود خرابی کشور وکشتار مردم آن، توفیقی مانند لیبی ویوگسلاوی …
طناب دار ولینعمت سابق رجوی به حراج گذاشته شد – صلاح لیبرتی نشینان دریافت سلاح نیست!
بعد از خوابیدن این گرد وغبارها، رجوی خواهد ماندوحوضش
۱۹/۰۴/۱۳۹۵
باند رجوی باینهمه هیاهو برای برگزاری ” کهکشانش ” قناعت نکرد وکنفرانسی بعنوان ولیمه برگزار کرد ونام آنرا ” کنفرانس بینالمللی پاریس، تحولات در داخل ایران و نقش اپوزیسیون “ نامید.
شرکت کنندگان این کنفرانس پاریس ، مانند همیشه از ” السابقون” ها هستند!!
به تکه هایی ازمتن این خبر که رسانه های رجوی با جنجال زیاد منتشرش کرده و اظهار نظرهای مولف دراین مورد توجه فرمایید :
” امروز جمعه ۱۸تیر ۹۵ در آستانه گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، کنفرانسی بینالمللی با عنوان ”بحران در خاورمیانه راهحل چیست؟ برگزار شد. در ارتباط با بحران خاورمیانه و وضعیت رژیم آخوندی و راهحلها مطرح شد . ژان سیلوستر مونگرونیه عضو انستیتوی توماس مور و محقق در انستیتوی فرانسوی ژئوپلتیک گفت: راهحل واحد برای این چالشها وجود ندارد مجموعهیی از راهحلها هست. اول اینکه باید در زمینه توافق اتمی سختگیر بود. باید به آن پایبند بود. باید مقررات را اجرا کرد. باید فشار را بر رژیم ایران افزایش داد بهویژه در زمینه توسعه موشکهای بالستیک. رژیم ایران قطعنامه شورای امنیت را اجرا نمیکند. اما راهحل دیگر وارد کردن و بهکار گرفتن جوامع سنی در کشورهای دیگر است. همچنین حمایت از نیروهای اپوزیسیون در برابر رژیم ایران را باید در دستور قرار داد “.
آیا منظور این جناب ، طرف غربی ودر راس همه ی آنها آمریکاست که باید به آنها سخت گرفت که دست اندازهای زیادی برسر راه اجرای تمام وکمال توافق بوجود میآورند؟! پس چرا نمیآورند وبرعکس، بدون اینکه ثابت کنند ایران تخلفی دراین مورد دارد، پیشاپیش وارد کردن فشار برآن را توصیه میکنند؟!
همه ی کشورها وشخصیت های بیطرف ، به دفاعی بودن موشک های ساخت ایران تاکید مینمایند وعلاوه برآن، موضوع این نوع موشک ها درچهار چوب توافق اتمی نبوده وتحرکات دفاعی ایران دربرابر تحرکات و مانورهای جنگ طلبانه وکاملا تهدید کننده ی غربی ها عددی بشمار نمی رود!
این شخص بصورت کاملا جنگ افروزانه ای، قصد ایجاد تنش بین سنی وشیعه را دارد که یک جرم قابل تعقیب است وفراموش نیز نمیکند که دسته ای از سنی ها هستند که گول غرب حیله گر ومتجاوز را خورده وبا کمک ورهبری آنها گروه های تکفیری درست کرده وآرامش منطقه را برهم زده اند!
گویا که ایشان اقدامات ضد اسلامی- ضد بشری حکومت مستبد وقرون وسطایی عربستان هم پیمانانش را بحد کافی موثر نمیداند ودعوتی مجدد ازآنها میکند!!!
صحبت از حمایت ازاپوزیسیون را که درنظر بگیریم، باید از این عالیجاه پرسید که منظورتان کدام اپوزیسیون وبا کدام برنانمه وطرزتفکر است و میزان علاقه ی مردم ایران به این اپوزیسیون چیست؟!
درقسمتی ازاین گزارش آمده است:
” …سناتور رابرت توریسلی در کنفرانس بینالمللی پاریس برای بررسی بحران خاورمیانه، چشماندازها و راهحلها گفت: .. البته غرب تمایل دارد باور کنیم که رژیم ایران به توافق اتمی گردن میگذارد و آنها هم ادعا میکنند که گردن میگذارند. یک مورد مشابه در مورد چنین توهمی برخورد با نازیها بود و مماشات با هیتلر. چنین چیزی یعنی تبعیت کردن رژیم ایران که غیرممکن است. … در نهایت مردم ایران موضوع را به دست خواهند گرفت “.
قیاس مع الفارق نموده است این سناتور محترم!
جمایت غرب ازفاشیزم هیتلری که این فاشیزم قصد تقسیم مجدد جهان را داشت ، با موضوع ایران فرق میکند.
این فاشیزم، درکنار خود، شوروی وحتی فرانسه وانگلستان را به خاک سیاه نشانید وزمانی که ابرقدرت نوظهور دریافت که هیتلر درحال شکسته شدن است ، وارد ماجرا و بازارهای بکر حاصل این حماقت هیتلر شد ودرمقابل نگذاشت کارخانه هایی مثل فیلیپس و … را که دربرافروختن جنگ نقش برزگی داشت، ورشکسته شده ویا بنفع مردم مصادره شود و بجای آن ، این غول صنعت آلمان ومشابهین اش رابدست صاحب جنایتکارانش سپرد ومردم آلمان ودیگران که قربانی این نفع طلبی صاحبان فیلیپس ها بودند، رفتند که کشک سان را بسابند!
بدین ترتیب مقایسه ی ایران وآلمان ابدا کار درستی نیست و این مقایسه درعالم عمل وتئوری، بسیار احمقانه است!!!
دیگر اینکه ، سناتور عالی مقام!
شما ابدا حکومتی را نخواهید پذیرفت که بدست مردم ایجاد شود، چنانکه بعد ازانقلاب ۱۳۵۷ هم با انواع حیل وتوطئه ها، سعی در شکست آن کردید!!
همچنین:
” … سفیر جوزف سپس به تلاش رژیم برای دستیابی غیرقانونی به برخی فناوریهایی که میتواند در زمینه اتمی و موشکی استفاده گردد، اشاره کرد و گفت:..رژیم ایران به فعالیتهایش در زمینه ابعاد نظامی اتمی، بهصورت مخفی ادامه میدهد. نمونهبرداریهایی که از پارچین صورت گرفت اثبات کرد در این مرکز ابعاد نظامی اتمی دنبال میشده است “.
اینجاست که گفته اند ” کاری با زانی وزانیه ندارند ودرعوض چشم شاهد ماجرا را درمیآورند “!
آقا جوزف حدس زده که درگذشته ودرپارچین تخلفاتی صورت می شده است ( یعنی دیگر صورت نمیگیرد) وبنابراین باید ایران را به خاک وخون کشید ویا غرق درانزوایش کرد وکسان دیگری را که این کارها را بصورت عملی کرده ونتایج دلخواه خود را هم ازآن گرفته اند ، غیر قابل مذمت وپیگیری میداند!!
عدالت را تماشا میکنید خواننده ی عزیز؟!
واینهم حرف دل رجوی که ازدهان دیگری بیرون کشیده اند:
” …او در پایان راهحل بنیادین مسأله ایران را در تغییر دیکتاتوری آخوندی دانست و گفت: «تغییر رژیم باید از داخل ایران صورت گیرد، از بیرون ممکن نیست؛ ما باید از مقاومت ایران در برابر این رژیم حمایت کنیم. ما میتوانیم از این مقاومت حمایت کنیم” .
دلیل علاقه ی شما به مردم ایران چیست که میخواهید یک رژیم ازنظر شما دیکتاتوری را بنفع آنان بردارید؟!
این اپوزیسیون مورد نظر شما ، حضوری درداخل ایران ندارد وکمک شما بدان، درست مانند کمک هایی است که به لیبی وسوریه کردید که دقیقا معنای سرنگونی از خارج را دارد.
مردم لیبی را به خاک سیاه نشاندید و یک مرکز پرورش تروریزم درآنجا بوجود آوردید ودر سوریه هم باوجود خرابی کشور وکشتار مردم آن، توفیقی مانند لیبی ویوگسلاوی در آن بدست نیآوردید ومیدانید که شرایط زمانی ومکانی ایران با هردو کشور نامبرده فرق دارد و …
یک اعتراف قابل توجه:
” …فیلیپ کراولی سخنگو و معاون پیشین وزارتخارجه آمریکا دومین سخنران کنفرانس بینالمللی پاریس به نام بحران در خاورمیانه راهحل چیست؟ بود. وی با اشاره به توافق هستهیی آمریکا با رژیم ایران گفت، گرچه این توافق ده، پانزده سال اتمی شدن رژیم را به تأخیر انداخته است ولی به مسائل مهم دیگری از جمله دخالتهای رژیم در خاورمیانه توجه نکرده است “.
شما فیلیپ عزیز که درمورد دارندگان حی وحاضر سلاح اتمی حرفی نمیزنید، چگونه است که برای ۱۵ سال دیگر که ادعا دارید ایران تا آن موقع سلاح اتمی نخواهد داشت، اینهمه یقه درانی میکنید؟!
درمورد سوریه هم باید گفت که این کشور یک هم پیمان استراتژیک ایران بوده و کارهای ایران دراین کشور، هیچ منافاتی با رسوم وقواعد بین المللی ندارد!
وانگهی به کثرت نفوذ نیروها وکشورهای خارجی درسوریه توجهی کرده وآنگاه تعداد افراد مربوط به کشورهای متحد سوریه را هم سرشماری بکنید وببیند که آیا دراین مورد کفه ی ترازو بنفع شما سلطه گران سنگینی نمیکند؟!
وسرانجام اینکه:
” …کراولی … گفت: در مورد مرز سرخ دولت اوباما در سوریه که مبارزه با تروریسم بود، این مرزسرخ الآن رعایت نمیشود. .. فیلیپ کراولی با یادآوری دخالتهای رژیم ایران در عراق و سوریه افزود رژیم ایران و روسیه کاری کردند که بشار اسد سر کار بماند، و برای چشمانداز یک راهحل نزدیک باید فرمول بوسنی را بهکار گرفت”.
اگر قرار است مبارزه با تروریزمی درسوریه انجام گیرد، این مبارزه ازکانال حمایت از دولت قانونی این کشور میگذرد وآیا دولت اوباما چنین کاری کرده است ؟!
بلی دولت اوباما هم مبارزه ای جدی با تروریزم ندارد وفقط شکل آن کمی دیپلمات مآبانه تر ازدرخواست شماست وشما دراصل باو میگویید که حمله ی نظامی مستقیمی به سوریه بکند و او به توصیه ی کارشناسان ومشاوران برجسته اش، حمله ی مستقیم وبی محابا به سوریه را صلاح نمیداند!
این کراولی حقوق بشری؟؟!! به صراحت توصیه میکند که به بمباران سفره ای سوریه بپردازند و این درحالی است که در موقعیت تغییر یابنده ی فعلی، معلوم نیست چنین کاری ممکن باشد یانه واگر ممکن است به چه قیمتی!
یادمان نرفته است که در جنگ ملی گرایی دریوگسلاوی سابق ( بعنوان یکی ازمعتبرترین عضو جنبش غیر متعهد ها) دوسه هزار نفری کشته شده بودند وبا عقل وتدبیر میشد که جلوی انتشار فاجعه را گرفت که آمریکا وناتو اجازه نداد وطی بمباران های سفره ای ، ۶۰ هزار نفرازمردم این کشور را کشت وبه سربازان انگلوساکسونی اجازه داد تا با این بهانه که میخواهیم فرزندان اسلاونژاد نداشته باشید و نژادتان را اصلاح کنیم، به زنان ودختران این کشور تجاوز کرد و فیلم ها ومصاحبه های مستندی دراین مورد تهیه ودر اینترنت منتشر شد!!!
آیا این دوست ، ارباب یا مستمری بگیر رجوی، چنین خوابی را برای مردم سوریه دیده است؟!
درهرصورت، چنانکه سال های قبل هم اتفاق افتاده، این گردو خاک براه انداخته شده توسط رجوی، با سرعت تمام فرو نشسته وجای خود را به واقعیات سرسخت زندگی خواهند شد ونتیجه اینکه:
– هیچ تغییری دراوضاع واحوال اسرای رجوی بوجود نخواهد آمد!
– رجوی درفکر همایش های بیشتر وپرهزینه تر خواهد بود!
وعمو صابر رجوی با خواندن ترهات ” السابقون” ، مقداری خواهد خندید و در عوض آن، زنگاری ازقلم خود خواهد زدود.
همین!
صابر
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25398
کدام مجاهد؟ کدام خانواده ی حقیقی؟!
صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک، بیست و نهم می ۲۰۱۵:… چرا ازمریم نخواستید که به این دم های عیسوی خود ادامه داده و پدرت را که استاد اعضای باند رجوی بود، برای سازمان وخلق قهرمان ایران!!! حفظ کند تا او با ادامه دادن به نقاشی کشیدن هایش و نمایش دادن رجوی دردنیای ناسوتی ، نقش فریبکارانه ی خود را هرچه بیشتر ادامه دهد ونگذارد سازمان مجاهدین مجالی دوباره برای تشکیل شدن وریختن پیرایه های …
تلاش پنجم خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان در لیبرتی (روز ششم)
کدام مجاهد؟ کدام خانواده ی حقیقی؟!
۰۹/۰۳/۱۳۹۵
فرقه ی رجوی که این روزها اسیر دست ۵۰ خانواده ی ایرانی متحصن شده وباوجود رفتارهای فیزیک وبرخورد خشن با آنها، موفق به خاموش کردن احساسات خانوادگی آنها نشده تا ازدرخواست ملاقات خودداری کنند ، ازآقای بهنام عالیوندی خواسته است که طی نوشته ای ، مشخصات ومختصات خانواده را طوری معرفی کند که منطبق با تعاریف رجوی شده و بطور غیر مستقیم به این خانواده ها ی متحصن در برابر کمپ لیبرتی عراق توهین کند ویا برعلیه آنها جنگ روانی برپا دارد و …
عکس دستکاری شده بهنام عالیوندی در سایتهای سریالی مجاهدین خلق
به بهانه مرگ بهرام عالیوندی هنرمندی که در غربت و انزوا مرد؟!
این عنصر دست بسته و پنبه به گوش گرفته ی رجوی در نوشته ای با نام ” خانواده حقیقی مجاهدین کیست “؟ که ضمن آن به فرار خانوادگی اش به اتریش هم پرداخته، آورده است:
” . . . ما برای ادامه تحصیل بهاتریش رفته بودیم. در آنجا بهانجمن هواداران سازمان در اتریش وصل شدیم و فعالیت میکردیم شهرام ( برادرم) که سال آخر دبیرستان بود، ترک تحصیل کرد و بهطور تمام وقت با انجمن کار میکرد و سال ۶۴ بنا بهدرخواست خودش بهمنطقه اعزام شد. .. یک شب یکی از آشنایان ما که از قدیم با ما رفت و آمد خانوادگی داشت و سالیان در اتریش زندگی میکرد، بهخانه ما آمد. بدلایل مختلف نمیگفتیم که شهرام بهمنطقه رفته است. ولی او متوجه شده بود و بهنوعی پدرم را سرزنش میکرد که چرا گذاشتی شهرام ترک تحصیل کند و به عراق برود، بهتر بود که بهزندگیاش ادامه میداد… درحالی که برای من هم مهم بود که او چه پاسخی خواهد داد، دیدم که چهرهاش درهم رفت و گفت: «تو داری بهمن و پسرم توهین میکنی او (شهرام) رفته همه چیزش را برای آزادی مردم فدا کند و تو این حرف را میزنی”؟
ای کاش درآن موقع که کمتر درمعرض مغز شویی بودی، ازپدرت می پرسیدی که چرا مجاهدینی که حالا به باند رجوی تبدیل شده ودرمناسبات استبدادی ( بدون داشتن حق رای درست وحسابی وحق انتقاد از رهبر و…) گرفتار بوده وخود ازآزادی محرومند ، چگونه میتوانند برای آزادی- چیزی که در تشکیلات خودشان نیست- مبارزه کنند؟؟!!
تو که درسن وسالی بودی که از برخورد صدام نسبت به آزادی ها اطلاع داشتی، چرا ازاین استاد ” پدر مرحوم ات ” نپرسیدی که آزادی مردم ایران چه سنخیتی با رفتن به زیر بیرق صدام دارد؟؟!!
درادمه نوشته شده است:
” … بعد از آمدن شهرام بهمنطقه مرزی من هم تصمیمم را گرفتم که بهطور تمام وقت وارد انجمن و سازمان شوم … پدرم که دید من کوتاه بیا نیستم، او که خودش فرد سیاسی قدیمی بود و تجربه خیانتهای حزب توده را داشت و در خارجه هم اوضاع و احوال سایر گروهها را دیده بود و اینکه این گروهها فقط حرف میزنند و اهل عمل نیستند، خیلی خوب میدانست و میفهمید که مجاهدین کی هستند و تمام عیار و تاآخر کمر بهسرنگونی رژیم بستهاند و قیمت میدهند و اهل حرف و شعار نیستند ؛حرف آخرش را بهمن زد و گفت: «تصمیم با خودت است هر تصمیمی میخواهی بگیر ولی هر انتخابی میکنی، جانانه باش و قیمتش را تا با آخر بده… “.
یعنی مبارزه تنها بارفتن به زیر قبای صدام و پذیرفتن هرگونه خفت وخواری وتن دادن به جاسوسی های بیشمار بنفع او ، خلاصه میشد و جریان وگروهی که این کار را نمیکرد، اهل عمل نبود؟!
اگر جاسوسی تمام عیار بنفع دشمن متخاصم ، رفتن تا آخر مبارزه است، دیگران که دچار بی عملی شده واین کار را نکردند ، آدم های خوش شانسی بودند و تاریخ قضاوتی بسختی آنچه که درمورد فرقه ی رجوی کرده ، درمورد آنها نخواهد کرد!!!
بهنام عالیوندی میگوید:
«استاد- پدر نویسنده متن- ارادت خاصی بهبرادر مسعود داشت، بهنحوی که او را «مسعود» صدا می کرد. سال ۱۳۷۶برای اجلاس شورا بهبغداد آمده بودند. یک روز که از اجلاس شورا برگشته و بهاشرف آمده بودند، از او سوال کردم که چه خبر؟ گفت نباید زیاد بهحرف این طرف و آن طرف گوش کرد هر چیزی را که مسعود میگوید باید مبنا قرار داد زیرا مسعود ۱۰سال آینده را میبیند که هیچ کس توان دیدن آنرا ندارد “.
روایت دیگری هم از برادرت شهرام در دست است که گویا اجازه ی ملاقات درست وحسابی بشما نداده بودند!
درهر صورت ، طبق گفته ی پدر مرحومت، مسعود رجوی که ۱۰ سال آینده را میدید، جبرا باید میدانست که در سال ۸۶- ده سال بعد از این اسرار گویی پدرت- چه خواهد شد!!
البته او سرنگونی رژیم را تا این سال وحتی سال ها جلوتر ازآن، پیش بینی میکرد که ده سال دیگر هم ازآن تاریخ گذشت وبجای اینکه این تحلیل او درست ازآب درآید، حدود هزار نفر ازنیروهایش را با انشعاب فعالانه ومطالبه محور ازدست داد واین نیروها با افشاگری های خود ، پدر تشکیلات رجوی را درآوردند!!
به آخر شاهنامه توجه فرمایید:
” در آخرین تماسی که داشتم متوجه شدم حال پدرم خوب نیست و در بیمارستان بستری است. بعد از تماس اولیه نتوانست خوب صحبت کند … روز بعد، پس از احوالپرسی اولیه متوجه شدم که نسبت بهشب قبل خیلی سرحالتر بهنظر میرسید، گفت شب گذشته خواهر مریم با من تماس گرفته بود و با هم صحبت کردیم و از صحبت خواهر مریم آنقدر انرژی و قوت گرفتم که الان میتوانم صحبت کنم و از این بابت خیلی خوشحال بود. صبح روز بعد از آن، متوجه شدم که همان شب، «استاد» در بیمارستان وین فوت کرده است “.
چرا ازمریم نخواستید که به این دم های عیسوی خود ادامه داده و پدرت را که استاد اعضای باند رجوی بود، برای سازمان وخلق قهرمان ایران!!! حفظ کند تا او با ادامه دادن به نقاشی کشیدن هایش و نمایش دادن رجوی دردنیای ناسوتی ، نقش فریبکارانه ی خود را هرچه بیشتر ادامه دهد ونگذارد سازمان مجاهدین مجالی دوباره برای تشکیل شدن وریختن پیرایه های فرقوی ، داشته باشد؟؟!!
با این توصیح وتوصیفات، پدر مرحوم شما بر ضد مجاهدین وبرله فرقه بازی های رجوی بوده و گنجایش تقدیم اش دریک سینی طلا را نداشت ومن برای این هموطن ازدست رفته و فرزندان درزنجیرش که تو وشهرام باشی، متاسفم و امیدوارم که شاهد گسسته شدن زنجیر هایتان بدست خانواده های واقعی متحصن که ظلم وجور واسارت را بر نمیتابند ، باشم!
صابر
***
این مسیر رجوی به بدتر ازناکجا آباد منتهی شد!
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25291
برقراری جامعه ی عادلانه، ازباند رجوی ساقط است!!
صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، بیست و سوم می ۲۰۱۶:… من البته به نارسائی های مهم داخلی بی توجه نیستم اما نقش این عوامل را بالاتر از ۳۰ درصد نمیدانم و بدین خاطر است که با صدای بلند فریاد میزنم که ما گرفتار توطئه های سلطه گران شده ایم وکار طولانی مدتی برای رهائی ازاین مخمصه داریم!!! حالا پررویی کسانی راکه دست در دست عوامل یاد شده داده، تماشا کنید: ” … سؤال بعدی این است که سازمان …
تد پو: مجاهدین برای ما و سازمان سیا سنگ تمام گذاشته اند
برقراری جامعه ی عادلانه، ازباند رجوی ساقط است!!
باند رجوی تلاش های مذبوحانه ی زیادی کرد که ازایام شعبانیه، سوء استفاده های لازم راببرد که توفیقی دراین امر نداشت!
درمقاله ی ” میلاد فاتح جامعه بی طبقه توحیدی مهدی موعود “ که امضای ع ـ مدرسی اول را دارد، آمده است:
” انسانهایی که به علت گرسنگی دست به خودسوزی میرنند “.
آیا افرادی از فدائیان رجوی که بخاطر رفاه حال هرچه بیشتر مریم رجوی عیاش دست به خود سوزی های فجیع زدند ، گرسنه بودند یا مسئله ی دیگری بنام مغزشوئی وایجاد رابطه ی مرید ومرادی، جانشان را با این وسیله ی دهشتناک گرفت؟؟
اگر خود سوزی بد بود، شما چرا ازتمامی اهالی اشرف آن زمان واهالی فعلی لیبرتی امضاء گرفتید تا هرلحظه رهبران سازمان بسود خود تشخیص دادند، دست به خودسوزی بزنند؟؟
درادامه ی نوشته ی منتسب به ع ـ مدرسی اول آمده است :
” … سؤال این است که کشور پهناور و ثروتمندی چون ایران با این هم استعدادهای موجود ثروت های خداداده چرا باید به این روز بیافتد؟ این آخوندهای ضد بشر چه به روز این مملکت آورده اند که همه جانشان به لب رسیده و از روی یأس و ناامیدی دست به خودکشی میزنند و بالاخره چاره چیست و چه بایدکرد ” ؟
برای اینکه استعمار پیر بدین نتیجه رسیده بود که دیگر کشورها را به مصرف کنندگان کالاهای تولیدی خود تبدیل کرده و با خریدن مواد اولیه ی ما ، نگذارد صنعت روبه رشد ما درحدود ۴۰۰ سال پیش را شکوفا شود والبته ایادی خریداری شده اش دربین دربارهای وقت و خوانین ، با برخورداری ازامتیازاتی که ازاین صادرات مواد اولیه وواردات مواد مصرفی بدست آوردند، پشتیبانی زیادی ازاستعمار کردند ونتیجه آن شد که ما که دراوایل صفویه جزو ده کشور بزرگ وبا صنعت ابتدائی ت خود کفا بودیم ، کارگاه های خود را که میبایست به کارخانه تبدیل میشدند درطول سده ها – بعلت نرسیدن مواد اولیه ای که انگلستان با خاصه خرجی از کشور ما میبرد – تعطیل شدند!!
به موازات این کار، دولت استعمار گر وقت – پرتغال – بندر عباس ما را اشغال کرد ودلیل این پیروزی استعمارگری که حالا خود به نیمه مستعمره ی آمریکا واروپای غربی تبدیل شده – قدرت مالی، تکنولوژی ونظامی بالاتر آن نبود وبلکه آنها کشتیهای خود را مجهز به توپ کرده بودند و کشتی های تجاری ما که قصد کشورگشائی های این چنینی نداشتیم ، فقاد این تکنولوژی بودند!
انگلستان قوی تر، دربرابر اخذ امتیاز گمرکی ازما ، کمک کرد که بندر عباس را بازپس گیریم واین امر بهای گزافی برای ما داشت ونتیجه این شد که انگلستان باوضع مقررات گمرکی ، پارچه های خود را بدون پرداخت عوارض گمرکی وارزان به بازار ما ریخت ودربرابر، کالاهای صادراتی بسیار مرغوب ما، با تعرفه ی گمرکی سختی مواجه شده ومشتریان خود رادر اقصی نقاط جهان ازدست داد و ” فاستونی” انگلیسی، جای پارچه های حریر زیبای ما را درهمه جا وازجمله درخود ایران گرفت وکارگاه های بی رمق شده ی ما را بازهم بی رمق تر کرد!!
این روند با کش وقوس های متفاوت ادامه داشت تا سرانجام نوبت به امضای قرارداد ترکمان چای رسید و انگلستان بعنوان برنده ترین طرف این جنگ بغایت مشکوک ، امتیاز گمرکی مرگباری ازما گرفت و تلاش های قائم مقام وامیر کبیر برای احیای صنعت داخلی ، منتهی به قتل آنان شد!!!
انقلاب مشروطه از گرد راه فرارسید و درمقطع حساس اش ، به فراماسونرهایی مانند سپهدار و … امکان داده شد که تهران را براحتی تصرف کنند و نمیچه مشروطیت لرزانی برپا داشته و سرداران آن را بکشند وسپس رضاخان رااز زرادخانه ی وسیع استعمار بیرون آورده وفاتحه ی این جنین ناقص مشروطه را برای همیشه بخوانند!
با مبارزات ملی شدن صنعت نفت ، برخوردی آنچنانی شد و …
انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ باقدرتی ده ها بار بیشتر وبمنظور قطع این نابسامانی ها وتقاص شکستهای جند دهه ای گذشته، فرارسید واستقلال سیاسی را به کشور بازگردانید ودرراه احداث موسسات روستائی و خدمات شهری، مسکن سازی بی سابقه ، حمایت ازاختراعات و… گام های بزرگی برداشت که کودتاها ، ترورها، تنگ نطری ها ودرراس همه جنگ ویرانگر بر انقلاب تحمیل شد وجلوی این آغاز پرشتاب برای صنعتی کردن کشور ورسیدن به خود کفایی را گرفت ومسلم است که دراین موارد ، مواد خام است که به فروش می رسد وامپریالیزم مجرب، قادر است با پایین آوردن قیمت مثلا نفت از ۱۳۰دلار به ۳۰ دلار ، علاوه براینکه جلوی رشد وشکوفائی را بگیرد، میتواند مردم را اینگونه درتنگنا قراردهد وآنها را با گرفتار کردنشان درفقر وحرمان، به خودکشی و… وادارد!
من البته به نارسائی های مهم داخلی بی توجه نیستم اما نقش این عوامل را بالاتر از ۳۰ درصد نمیدانم و بدین خاطر است که با صدای بلند فریاد میزنم که ما گرفتار توطئه های سلطه گران شده ایم وکار طولانی مدتی برای رهائی ازاین مخمصه داریم!!!
حالا پررویی کسانی راکه دست در دست عوامل یاد شده داده، تماشا کنید:
” … سؤال بعدی این است که سازمان پیشتازمجاهدین خلق ایران که تنها نقطه امید مردم است و تنها او است که آینده ای روشن وتابناک را نوید میدهد، چه رابطه ای باآمدن امام زمان و مهدی موعود(ع) دارد ” ؟
من مشکلات ریشه ای مردم را بازگو کردم و دشمن ومانع اصلی رفاه و استقلال مردم را نمایان کرده وقبلا هم بارها ثابت شده که خط مجاهدین، همان خطی است که سلطه گران ادامه میدهند وبنابراین ادعای بررسی روابط کمی- کیفی سازمان با امام موعود (ع) را دروغی بیشرمانه میدانم!
در قسمت دیگری ازاین مقاله آمده است:
” … تمامی کسانی که باسازمان مجاهدین خلق ایران آشنائی دارند میدانند و به چشم دیده اند که از روز بنیانگذاری این سازمان تا به امروز، چیزی جز فدای تمام عیار برای آزادی و رهایی این سرزمین از شر شاه و سپس شیخ کار دیگری نداشته اند و هم اکنون هم تنها نیروی جدی و واقعی برای سرنگونی این جانوران عمامه دار که برمقدرات این مملکت چنگ انداخته اند، همین سازمان است “.
فدا بلی ولی برعلیه مردم و بنفع یک کوتولوی سیاسی و مریض روانی بنام مسعود رجوی!!
این نیروی جدی؟؟!! ازنظر تکامل تاریخی، هم از شاه وهم ازشیخ عقب مانده تراست، چون رجوی برده داری را ترویج میکند ولی آنها نه!
بنابراین کاراین نیروی جدی، تازه بشرط آنکه قدرتی داشته باشد، نتیجه ای جز قهقرا واضمحلال برای کشور ندارد وهیچ انسان عاقلی قبول نمیکند که وضع فعلی را با برده داری خاص رجوی عوض کند!!!
سرانجام اینکه:
” … نقطه اوج سعادت ملت ما داشتن یک رهبری ذیصلاح است که طی ۵۰ سال همه گونه آزمایشی را پس داده است. بنابراین پیش بسوی سرنگونی هر چه سریعتر این دجالان ضد بشر و ضد دین و بیخدا، که نشان داده اند به هیچ یک از مبانی دین وآئین توحید و انسانیت پایبند نیستند و همه چیز را فدای قدرت پرستی خود میکنند “.
این نقطه، نقطه ی حضیض شماست. ادعای حضور درسازمانی که این رهبری ذیصلاح؟؟!! آنرا ازماهیت یک سازمان سیاسی تهی کرده وفاقد حق انتخاب کردن وانتخاب شدن برای اعضایش نموده است و …!
شما پرستشکار قدرت طلبی هستید ودراین مورد گوی سبقت را ازهمگان ربوده اید و خجالت آور است که به نقد آن بشینید!
جواب ساده ی این حرف شما این بیت شعر میتواند باشد:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بویی
صابر
(پایان)
***





