بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و ششم می 2016:… دیروز برخی از خانواده ها تعدادی ملاقات از پیش برنامه ریزی شده در بغداد انجام دادند که نتایج بسیار خوبی داشت. گزارش این ملاقات ها و دستاوردها و تصمیمات گرفته شده در فرصت مناسب گزارش خواهد شد. امروز خانواده ها از ساعت 3 بعد از ظهر تا غروب آفتاب در مقابل درب اردوگاه لیبرتی همچون دو روز قبل به فراخواندن عزیزان خود برای دیداری هر چقدر کوتاه مشغول …
نامه سرگشاده خانم نرگس بهشتی به حیدر العبادی
تلاش پنجم خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان در لیبرتی (روزهای سوم و چهارم)
دیروز برخی از خانواده ها تعدادی ملاقات از پیش برنامه ریزی شده در بغداد انجام دادند که نتایج بسیار خوبی داشت. گزارش این ملاقات ها و دستاوردها و تصمیمات گرفته شده در فرصت مناسب گزارش خواهد شد.
امروز خانواده ها از ساعت 3 بعد از ظهر تا غروب آفتاب در مقابل درب اردوگاه لیبرتی همچون دو روز قبل به فراخواندن عزیزان خود برای دیداری هر چقدر کوتاه مشغول بودند. آنان باز هم با گل و شیرینی به سراغ ساکنان لیبرتی رفتند و تلاش کردند نشان دهند که هرگز نمی توانند گزندی به آنان وارد نمایند و جز ملاقات و کسب اطلاع از عزیزانشان قصد دیگری ندارند.
فریاد و ضجه مادران و پدران، دل هر کسی را به درد می آورد. هیچ کس منطق رجوی برای ممانعت از دیدارهای خانوادگی و خصوصا تمکین و بی عملی کمیساریای عالی ملل متحد در این خصوص را درک نمیکرد. برخورد مأمورین انتظامی عراقی در این روز با خانواده ها خیلی بهتر از روز اول بود و ابراز همدردی میکردند و تلاش مینمودند مسائل خانواده ها را تا حد امکان حل نمایند.
بنیاد خانواده سحر
بغداد – چهارشنبه 5 خرداد 1395
–
بر غروب لیبرتی سلام از فراز بام آن
برادردزدان پرده نشین امروز۵/۳/۹۵ گل و شیرینی های اهدایی خانواده ها را به آتش کشیدند و شعار مرگ را بر کاغذ A4 نوشتند و از پشت پرده ترسشان بالا گرفتند …
دوربین به دستان دیگر از شغل نا شریفشان خسته بودند و دوربینها را زمین گذاشتند …
پرده نشینان با ایما و اشاره جواب محبت خانواده ها را میدادند …
ما و برادران دربندمان که اسیر دیو سیاه و اژدهای هفت سرند غروب زیبای لیبرتی را مشترکا به نظاره نشستیم …
تجمع خانواده های عاشق درست پشت پرده و گفتکو با پرده نشینان واقعا دیدنیست …
هما ایرانپور
(پایان)
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25335
گزارشها و عکسها و کلیپها از برخوردهای بی سابقۀ خانواده ها با نگهبانان قلعۀ رجوی
پیوند رهایی، بیست و پنجم می ۲۰۱۶:… خانوادۀ ایران پور شیرینی و عکس و نامه و خاک ایران به آن سوی پرده ها در کمپ لیبرتی مقر افراد سازمان مجاهدین خلق در بغداد می اندازند ولی افراد رجوی آنها را لگد مال کرده و به طرف خانواده ها پرتاب می کنند. ۳ خرداد ۹۵ در بغداد … پاسخ تربیت شدگان مکتب رجوی به خلق قهرمان ایران به نمایندگی خانواده های خودشان که شیرینی و گل از شیراز و تکه هایی از خاک ایران به …
نامۀ ۵۶ نفر از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق به نخست وزیر عراق
گزارشها و عکسها و کلیپها از برخوردهای بی سابقۀ خانواده ها با نگهبانان قلعۀ رجوی
نحوۀ برخورد تربیت شدگان رجوی با تقدیم گل و شیرینی ایران و خاک ایران از سوی خانواده ها به آنان و فریادهای خواهری برای دیدن دو برادرش و مشاجرات بین خانواده ها و نگهبانان قلعه و زندان لیبرتی در بغداد را در لینگهای زیر در یوتیوپ ببینید
شیرینی و گل و خاک ایران برای زندانیان کمپ لیبرتی در بغداد – ۳ خرداد ۹۵
خانوادۀ ایران پور شیرینی و عکس و نامه و خاک ایران به آن سوی پرده ها در کمپ لیبرتی مقر افراد سازمان مجاهدین خلق در بغداد می اندازند ولی افراد رجوی آنها را لگد مال کرده و به طرف خانواده ها پرتاب می کنند. ۳ خرداد ۹۵ در بغداد
**
افراد رجوی گل و شیرینی و خاک ایران را لگدمال می کنند
پاسخ تربیت شدگان مکتب رجوی به خلق قهرمان ایران به نمایندگی خانواده های خودشان که شیرینی و گل از شیراز و تکه هایی از خاک ایران به آنان در کمپ لیبرتی مقر اعضای سازمان مجاهدین خلق در بغداد تقدیم می کنند. گوش کنید و ببینید
**
فریادها و ناله های یک خواهر برای دیدن دو برادر اسیرش در فرقۀ رجوی
به فریادها و ناله ها و حرفهای این خواهر که دو برادرش را دیروز در جلوی در کمپ لیبرتی صدا می کند خوب گوش بدهید. آیا این عاطفه و این ناله ها و فریادهای جگرسوز را کسی به او یادداده است؟ آیا این خواهر مزدور وزارت اطلاعات و عضو نیروی نظامی قدس است!! آنگونه که رجوی می گوید؟!! خطاب این خواهر گرچه به برادرانش می باشد ولی در واقعیت عینی مخاطبش شخص مسعود رجوی است که با شگردهای ضد انسانی فرقه ای و مغزشویی و ایجاد ترس و وحشت و تبلیغات دروغین و قطع ارتباط افراد با بیرون نمی گذارد برادرانش در را به روی خواهرشان باز کرده و با او دیدار کنند. مگر می شود همین عواطف و احساسات را برادر نیز به خواهرش نداشته باشد؟!!
**
مشاجرات بین خانواده ها و افراد رجوی جلوی کمپ لیبرتی در بغداد – ۳ خرداد ۹۵
رجوی گروهی از افراد مغز شستۀ خودش را بسیج کرده تا با صورتهای پوشیده همچون هم مسلکان فرقۀ رجوی یعنی داعشی ها جلوی در لیبرتی خانواده ها را مورد توهین و هتک حرمت و دشنام قرار بدهند.
(پایان)
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25305
تلاش پنجم خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان در لیبرتی – روز دوم (+ گزارشی از خواهران ایرانپور)
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و چهارم می ۲۰۱۶:… خانواده ها باز مثل روز قبل گل و شیرینی و بستههایی از خاک مقدس وطن را سوغات آورده بودند. پس با اذن افسر عراقی جلو رفتند اما باز با عتاب و هتاکی برخی از ساکنان مغزشوئی شده اردوگاه روبرو شدند. آنان ناگزیر بستههای خاک مطهر وطن و نیز بستههای گز سوغاتی را به داخل اردوگاه انداختند. اما یکی از اعضای فرقه بستهای از خاک وطن را برداشته و بسمت …
اغلب افراد تحت سیطره فرقه مجاهدین در کمپ لیبرتی دچار بیماریهایی روحی و جسمی شده اند
چرا به خانواده ام فحاشی کردم (نامه رسیده از قرارگاه لیبرتی در عراق)
تلاش پنجم خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان در لیبرتی (روز دوم)
امروز دوشنبه سوم خرداد ۱۳۹۵ ساعت دو بعدازظهر بوقت بغداد، ۴۶ نفر از خانواده های ۱۸ تن از اعضای گرفتار در فرقه رجوی برای دومین روز عازم لیبرتی شدند. در ورودی منطقهی نظامی بغداد آنان را حدود دو ساعت متوقف کردند؛ هوا بسیار گرم و حدود ۴۰ درجه بود و خانوادهها و بویژه افراد مسن بسیار از این حیث اذیت شدند اما عشق به ملاقات عزیزان دربندشان باعث مقاومت و شکیبایی ستودنی آنان بود.
بالاخره دستور و اذن ورود از مقامات بالا علیالظاهر صادر و آنان حوالی ساعت پنج بعدازظهر به درب شمالی (محل اسکان بانوان) در لیبرتی رسیدند. روز گذشته رفتار نیروهای عراقی چندان با عطوفت همراه نبود اما امروز رفتار ایشان قدری بهتر بود. پدران و مادران و خواهران و برادران دلسوخته و چشم انتظار یک سره عزیزان دربندشان را صدا میزدند.
خانم راحله ایرانپور باز هم برای هماهنگ کردن خانواده ها و فریاد یک صدا در تکاپو بود. با کمک بچههای عرب زبان خوزستانی، سربازان و افسران عراقی متقاعد شدند تا اجازه دهند خانواده ها قدری جلوتر رفته و با بچه هایشان از نزدیک صحبت کنند. بدین ترتیب نفر بهنفر افراد جلو رفته با صدای بلند عزیزانشان را صدا میزدند و حرفهای دلشان را بیان مینمودند.
گروهی از خانواده ها به بالای بلوکهای مرتفع سیمانی رفته و از آنجا بچهها را به خروج از لیبرتی جهت دیداری هرچند کوتاه فرامیخواندند. صحنه کم از کارزاری تنگاتنگ نبود و تکخوانیها بیشباهت به رجزخوانیهای حماسی نبود. راحله ایرانپور از بالای بلندی با اشعار فردوسی و حافظ بچه ها را خطاب قرار میداد. تعداد اندکی از نیروهای فرقهی رجوی برای مقابله با خانواده ها آمده بودند.
خانواده ها باز مثل روز قبل گل و شیرینی و بستههایی از خاک مقدس وطن را سوغات آورده بودند. پس با اذن افسر عراقی جلو رفتند اما باز با عتاب و هتاکی برخی از ساکنان مغزشوئی شده اردوگاه روبرو شدند. آنان ناگزیر بستههای خاک مطهر وطن و نیز بستههای گز سوغاتی را به داخل اردوگاه انداختند. اما یکی از اعضای فرقه بستهای از خاک وطن را برداشته و بسمت خانواده ها پرتاب کرد که به چشم یکی از خانم ها خورد.
بدین ترتیب خانواده ها قدم به قدم به پردههای حائل نزدیک می شدند و با بچه ها گفتگو می کردند. این روند تا حوالی هشت شب ادامه داشت و با تاریک شدن هوا نیروهای عراقی از خانواده ها خواهش کردند تا مکان را ترک نمایند و بدین ترتیب آنان را به سمت خروجی هدایت کردند.
خانواده ها راضی از تلاششان و امیدوار به فضل پروردگار و با امید به اینکه خداوند رحمان در اقدام و تلاش آنان تاثیر صد چندان قرار دهد تا موجب دیدار با افراد گرفتار در درون فرقه گردد و با دلی امیدوار و چشمانی اشکبار به سمت محل اقامتشان باز گشتند.
در این روز تعدادی از خبرنگاران اقدام به تهیه فیلم و عکس و خبر و انجام مصاحبه با خانواده های دردمند نمودند.
بنیاد خانواده سحر
بغداد – ۲۳ مه ۲۰۱۶
–
گزارشی از خواهران ایرانپور
خواهران ایرانپور، پس از مراجعه خانواده های دردمند و رنجکشیده به اردوگاه لیبرتی در روز گذشته، مطلب زیر را نوشتند که عینا در زیر از نظرتان میگذرد:
بهنام خدا
ای وطن ای مادر تاریخ ساز
ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من
عشق جاویدان من ایران من
ای ز تو هستی گرفته ریشه ام
نیست جز اندیشه ات اندیشه ام
هرچه فکر کردم یادم نمیآید عشق بیپایان به خاک وطن از چه موقع در وجودم پا گرفته و ریشه دوانیده؛ هرچه یادم هست عاشق خاک ایران بودهام و همیشه ترجیح دادهام بمیرم و ذرهای از خاک وطنم بدست نااهلان و نامردان نیفتد.
نیک میدانم که این عشق را با شیر مادر از وجود او دریافت کردهام و نیک میدانم که تمام فرزندان وطن اینگونهاند.
وقتی که باز با خواهرانم عزم عراق کردیم برای رزمی دیگر و وقتی که روانه شدیم و پا در راه گذاشتیم به سوی لیبرتی و برای اینکه تلاشی دوباره را سامان دهیم تا بلکه بتوانیم با احمد و رضا، برادران در بندمان که چهارده سال است بهدست فرقهی اهریمنی منافقین به بند کشیده شدهاند ملاقات کنیم؛ با خود قدری از خاک عطرآگین وطن را برداشتیم چون میدانستیم که احمد و رضا به یقین خاک وطن را توتیای چشم میکنند و تصور میکردیم که احتمالا بقیهی بچهها هم در لیبرتی این سوغات را گرامی میدارند و برچشم میگذارند.
ما با خود از شیراز شهر عشق و از جوار حافظ شیرین سخن گل و شیرینی آوردیم و با گل و شیرینی به لیبرتی رفتیم و گفتیم ما که با هیچکدام ازین افرادی که در لیبرتی به مقابله با ما میآیند دشمنی نداریم؛ اگر هر مرام و مسلکی هم داشته باشند حداقل در یک چیز مشترکیم و آن خاک وطن است و وقتی ببینند با گل و شیرینی به جلو آمده ایم مثل دفعات قبل رفتار غیر انسانی نمیکنند و اگر خاک وطن را ببینند با ما مهربان تر برخورد میکنند؛ اما دریغ و درد که انسان میتواند چنان مسخ شود و چنان از خود بیگانه که حتی حلاوت شیر مادر را نیز فراموش کند تا چه رسد به خاک وطن…..
دیروز یکشنبه دوم خرداد مصادف با عید نیمهی شعبان به لیبرتی رفتیم با گل و شیرینی و خاک وطن … باز دیدیم که پرده بر پرده کشیدهاند تا فاصله بیندازند بین ما و فرزندان دربندمان؛ تا صدای عشق ما به فرزندانمان را کور کنند … با اصرار و پافشاری سربازان عراقی را راضی کردیم که اجازه دهند تا به نزدیکترین نقطه برویم و با افرادی که در پس پرده بودند گفتگو کنیم و کامشان را با شیرینیهای از وطن آورده شیرین کنیم و شاخه گلی را با خاک وطن به هرکدام تقدیم …. من و خواهرم هما جلو رفتیم و گفتیم بچهها سلام ما از ایران با عشقی تمام آمدیم و این هم تحفهی ما برای شما … که ناگهان با فحش و ناسزا بهما حمله کردند و با لگد زیر سینی حامل حاک مقدس وطن کوبیدند و ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اگر نبودند سربازان عراقی، ما را کشته بودند….
اما دریغ و درد که ضحاک مار بدوش، رجوی ملعون نه تنها که عقل و مغزشان را کشیده و برای ادامهی حیات ننگینش بلعیده که خون پر احساس و عاشق ایرانی را هم از رگهای وجودشان کشیده و بهجایش سیاهی خیانت و وطن فروشی در رگهایشان جاری ساخته … دریغ و درد که اینها دیگر انسان نیستند و بلکه به موجودات مسخ شده و بیارادهای بدل گشتهاند که نه تنها گل و شیرینی که حتی عطر خاک وطن هم برایشان کارساز نیست….
بهیقین میدانم که بسیاری از بچههای اسیر در لیبرتی اگر بفهمند این رسوایی را بیرون میزنند و آنجا نمیمانند اما رجویهای ملعون خوب میدانند چه کسانی را به نگهبانی در ورودیهای لیبرتی و مقابل خانوادهها قرار دهند….
اکنون روی سخنم با مریم و مسعود رجوی است… بدانید و آگاه باشید که با این کارتان و با بیحرمتی به خاک وطن که بهدستور مستقیم شما دو پلید صورت گرفت چهرهی زشت و کریهتان بیش از پیش برای ملت ایران آشکار شد و بوی گند خیانت و وطنفروشیتان عالمگیر …. شما همان کسانی هستید که در دفاع هشتسالهی ما از خاک وطن کنار دشمن ما صدام ملعون ایستادید و به وطن خیانت کردید … بدانید که لحظهای بخود تردید راه نداده و نمیدهیم و تا آخرین نفس باز هم تلاش میکنیم که فرزندانمان را از چنگال اهریمنی شما بیرون بکشیم… هرچه سختتر برخورد کنید ما راستقامتانه تر و با عزمی جزمتر به مصاف با شما میآییم ….
وکلام آخر اینکه؛ خواهران ایرانپور هرگز و هرگز و هرگز میدان را خالی نخواهند کرد …. بالاخره احمد و رضا را از شما باز پس میستانیم …..
ماهمنیر، هما و راحلهی ایرانپور
بغداد سوم خرداد ۱۳۹۵
(پایان)
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25270
تلاش پنجم خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان در لیبرتی (گزارش تکمیلی)
بنیاد خانواده سحر، کمپ لیبرتی، عراق، بیست و دوم می ۲۰۱۶:… یکی از آنان با لگد زیر ظرف شیرینی و گل ها زد و آنان را لگدمال نمود و شروع به فحاشی کرد. خانواده ها همچنان با متانت و خونسردی و البته با منتهای مهربانی خواسته های خود را باز هم تکرار نمودند و اعلام داشتند که به غیر از ملاقات خواسته دیگری ندارند. خانواده ها تعدادی عکس و نامه برای عزیزانشان دادند و گفتند که حداقل …
سری دوم خانواده ها در لیبرتی – گزارش سوم
تلاش پنجم خانواده ها برای دیدار با عزیزانشان در لیبرتی (گزارش تکمیلی)
حدود غروب دیروز شنبه اول خرداد، ۴۸ نفر از خانواده های اعضای فرقه رجوی که در اردوگاه لیبرتی در عراق گرفتار هستند وارد بغداد شدند. این خانواده ها که از استان های فارس، خوزستان، لرستان، کرمانشاه، قزوین و تهران آمده اند صبح امروز دوم خرداد عازم کمپ لیبرتی گردیدند.
خانواده های عزیمت نموده به عراق خواسته ای به غیر از دیدار با عزیزانشان ندارند. کسانی که در اردوگاه بسر میبرند سالیان سال است هیچگونه ارتباطی با دنیای بیرون نداشته و کسب اطلاع از سلامت جسمی و روحی آنان ممکن نیست. خانواده ها با هزاران امید که بلکه شرایط به گونه ای باشد که بتوانند عزیزان خود را از نزدیک ملاقات کنند رنج سفر را بر خود هموار نموده و به عراق آمده اند.
از ابتدا که خانواده ها به دروازه اردوگاه مراجعه کردند با برخورد فوق العاده زننده افرادی که کار نگهبانی را به عهده داشتند روبرو شدند. آنان که صورت های خود را پوشانده بودند دوربین به دست یک سره عکس و فیلم میگرفتند و البته همزمان دشنام هم میدادند.
خانواده ها با در دست داشتن گل و شیرینی به سراغ آنها رفتند و گفتند که خواسته ای به غیر از کسب اطلاع از عزیزانشان ندارند و پرسیدند که شاید این افراد بتوانند به آنها کمک کنند. اما متأسفانه یکی از آنان با لگد زیر ظرف شیرینی و گل ها زد و آنان را لگدمال نمود و شروع به فحاشی کرد.
خانواده ها همچنان با متانت و خونسردی و البته با منتهای مهربانی خواسته های خود را باز هم تکرار نمودند و اعلام داشتند که به غیر از ملاقات خواسته دیگری ندارند. بالاخره صبر و حوصله خانواده ها موجب شد تا برخی از آنان به حرفهایشان گوش بدهند.
خانواده ها تعدادی عکس و نامه برای عزیزانشان دادند و گفتند که حداقل اینها را به دستشان برسانند که نگهبانان مربوطه عکس ها و نامه ها را در مقابل روی خانواده ها پاره کردند. تعدادی از ساکنان داخل اردوگاه از شکاف های دیواره ها نمایان بودند که مظلومانه و با حسرت به خانواده ها نگاه میکردند. بلافاصله عده ای این شکاف ها را با پارچه پوشاندند تا مبادا خانواده ها و اسیران گرفتار در داخل فرقه چشم در چشم شوند.
این پنجمین بار است که تعدادی از خانواده ها به مقابل درب لیبرتی میروند. اگر چه آنان به خوبی آگاه هستند که در موارد قبلی هیچگونه امکان دیدار و کسب اطلاع وجود نداشت اما باز هم خواستند بخت خود را آزمایش کنند تا شاید دل مسئولین اردوگاه به رحم آید و با این دیدارها موفقت نمایند.
متأسفانه شرایط و معادلات سیاسی به گونه ایست که رجوی میتواند مالکیت مطلق بر اعضای فرقه خود داشته و به هر صورتی که بخواهد با آنان و خانواده هایشان رفتار کند. کسانی که چنین نقض فاحش حقوق بشر را نادیده گرفته و همچنان از مسعود رجوی حمایت میکنند بدانند و آگاه باشند که چه حقی از این پدران و مادران سالخورده که آرزویشان تنها دیدار با فرزندانشان قبل از اینکه دیگر دیر شده باشد ضایع کرده اند.
بنیاد خانواده سحر
بغداد – ۲ خرداد ۱۳۹۵
***
کیهان لندن – مسئول واقعی حمله به لیبرتی کیست؟
همچنین:
دومین سری خانواده های خوزستانی اسیران فرقه رجوی راهی عراق شدند

انعکاس مراجعه خانواده ها به لیبرتی در رسانه های عراقی

