محمّد امینی، ایران امروز، اول آوریل 2017:… ناگفته پیدا است که آن حقوق بشری که این سران قومگرا در سودای ساختن آن در ایران هستند، از جنس همان «حقوق بشر» و «دموکراسی» است که ترکی الفیصل و خاندان آلسعود، سالها است در عربستان پاسدار و هوادارش بودهاند! گمان نکنید که شرکت آقای عبدیان در کنفرانس «ایران آزاد» سازمان …
World knows Saudi Arabia is source of terrorism
لینک به منبع (ایران امروز)
لینک به منبع (ایران فانوس)
خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد؟!
دو هفته پیشاز فرارسیدن نوروز، خانم شیرین عبادی، در کنار و به همراه برخی از سرشناسترین رهبران گروههای قومگرایی که بسیاری از ایشان، آشکارا از پروژهی از هم گسستن ایران پشتیبانی میکنند، در نشستی در پارلمان سوئیس شرکت کردند. برخی از همراهان خانم حقوق دان برندهی جایزهی صلح نوبل، کسانی بودند که بارها از یورش نظامی کشورهای دیگر به ایران جانبداری کرده و هم امروز نیز وامدار دستگاههای امنیتی کشورهایی مانند عربستاناند.
یکی از همراهان «حقوق بشری» خانم عبادی در پارلمان سوئیس، آقای مصطفی هجری، رهبر حزب دموکرات کردستان ایران بود. این همان حزبی است که سخنگو و جانشین دبیرکل آن، آقای حسن شرفی، در گرماگرم یورش نظامی ایالات متّحد آمریکا به عراق به بهانهی ساختگی یافتن جنگ افزارهای کشتار جمعی، در گفت و گویی با نیوزمکس اعلام کرد که «چهار ملیون کردهای ایران که مرز شمالی با عراق را در اختیار دارند، هرآینه ایالات متّحده گامهایی مهاجمانهتر در برابر ایران بردارد، از آمریکا پشیبانی خواهند کرد».
از آن هنگام تا به امروز، حزب دموکرات کردستان ایران و رهبر آن آقای هجری، همچنان از حملهی نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی پشتیبانی کرده و کردستان را سرزمینی در «اشغال» ایران بشمار میآورند. آقای هجری در نامهی تبریک به جرج بوش به بهانهی آغاز دور دوم ریاست جمهوری او، خواهان دخالت نظامی در ایران شد و سپس در گفتگو با «میدیا» در ۱۸ فوریهی ۲۰۰٥، در توجیه و دفاع ازآن پیام چنین گفت:
«متأسفانه حکومتهای دیکتاتوری، نسبت به جنبش مردمی قدرتمندتراند و برای تأسیس حکومتهای مردم سالار ما احتیاج به نیرو داریم…. متأسفانه حکومتها با قدرت تمامتر به سرکوب میپردازند و خواستهای آزادی خواهانه مردم و حرکتهای آنان را مدّتها به تاخیر میاندازد. به همین جهت ما برای تاسیس حکومتهای مردم سالار و دمکرات و دلخواه مردمی، احتیاج به پارامترهایی داریم که کمک کنندهی این جنبش باشد… من بسیار منطقی میدانم که مردم هر کدام از کشورهای منطقه که میخواهند از دیکتاتوری رهایی پیدا کنند، از نیروهای دمکرات و آزادی خواه خارجی برای تقویت جنبش آزادی خواهی در داخل کشور کمک بگیرند.»
حزب دموکرات کردستان ایران که خانم عبادی در کنار رهبر آن نشسته، در توافقنامهای که چند سال پیش با حزب کوملهی کردستان امضاء کرد، سخن از «جنبش آزادیبخش ملّت کرد» به میان آورد که از نگاه بسیاری از کنشگران سیاسی از دیدگاههای گوناگون، پیمانی برای جداساختن کردستان از ایران بود.(۱)
دیگر همراهان خانم عبادی در این نشست، از نرمش و توانایی سیاسی آقای هجری برای پنهان ساختن دیدگاههای خود برخوردار نیستند. نمایندگان خود برگزیدهی «ملّت عرب ایران»، در تارنمای گروهی خود مینویسند که نود سال است ملیّتهای غیرفارس به دست نمایندگان یک ملّت (فارسها!) سرکوب شدهاند. خانم عبادی حقوقدان باید پاسخ بدهند که آیا گرفتاری حقوق بشر و دموکراسی در ایران در نود سال گذشته، سرکوب غیرفارسزبانان از سوی دولتی بوده که نماینده و نماد «ملّت ستمگر فارس» است؟
از میان همراهان «حقوق بشری» خانم عبادی در این نشست، یکی جلیل شرهانی، دبیر اول حزب تضامن دموکراتیک اهواز (عربستان) است و دیگری کریم بنیسعید عبدیان، از پایهگذاران، عضو ارشد و مشاور عالی آن حزب و مدیر اجرایی سازمان حقوق بشر اهواز.
واژهی «عربستان» را هم من به نام این حزب نیافزودهام. مراد رهبران این حزب از واژهی اهواز یا احواز، همان استان خوزستان است که به داوری ایشان، نام درست آن از دیرباز «عربستان» بوده. در مرامنامهی حزب تضامن الدیمقراطی الاهوازی که در كنگرهی بنيانگذاران آن در هژدهم و نوزدهم ژوئیهی ۲۰۰۳ در لندن برگزار شد، از جمله چنین میخوانیم:
«خلق عرب أهواز (أحواز يا عربستان) در حال گذار از شرايط بسيار بغرنج و پيچيدهاى است كه ناشى از قيد و بندهاى ستم ملّى كمنظيرى میباشد. اين ستم از هنگامى آغاز شد كه اين خلق در سال ۱٩۲٥ دچار رنج بزرگ فروپاشى حاكميّت عربى و تسلط حاكميّت نژادپرست مستبدى به رهبرى رضا شاه شد… بدينسان اميد و آرزوى مشروع خلق عرب جهت تعيين سرنوشت خود بر باد رفت، و مواجههی نابرابر و مبارزهی جانكاه براى ادامهی حيات بر او تحميل شد.»
اشاره به این تاریخ از اینرو است که در سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ (۱٩۲٥ میلادی)، دولت مرکزی ایران، به فرمانروایی تبهکارانهی شیخ خزعل بنیکعب که از دیدگاه این دسته، «نمایندهی» این امید و آرزوهای «خلق عرب» بود، پایان داد. به این دروغ تاریخی هم که گویا خوزستان شدن «عربستان» را رضاشاه ساخت و پرداخت، نمیپردازم. جای شکر است که نویسندگان حدودالعالم من المشرق الی المغرب، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، معجم البُلدان، تقویم البلدان و فارس نامهی ابن بلخی و نیز سرایندگانی مانند فخرالدیّن اسعد گرکانی، نظامی گنجهای، سعدی، عطّار نیشابوری، محتشم کاشانی و امیرخسر دهلوی و بسیاری دیگر که از خوزستان یاد کردهاند، در دوران رضاشاه و خزعل نمیزیستند تا از سوی این گروه متّهم شوند که با انگیزهی «تسلط حاكميت نژادپرست فارس»، نام «عربستان» را به خوزستان دگرگون ساختهاند!(۲)
همراه دیگر خانم عبادی در این کارزار «حقوق بشری»، چهرهی آشنای سپهر قومگرایی سیاسی، آقای کریم بنیسعید عبدیان بود. به گزارش تارنمای مرکز پژوهشهای اهواز که از تارنماهای هوادار آقای عبدیان و حزب تضامن الدیمقراطی الاهوازی است، «هیئتی از عربهای اهوازی به ریاست دکتر کریم عبدیان در کنفرانس اپوزیسیون ایران که در روزهای ۸، ۹ و ۱۰ جولای [۲۰۱٦] تحت عنوان ايران آزاد به میزبانی شورای ملّی مقاومت ایران و سازمان مؤسس آن، يعني سازمان مجاهدین خلق ايران در فرانسه برگزار شد، شرکت کرد».(۳)
این تارنما، با شادمانی چنین گزارش میدهد:
«شاهزاده ترکی الفیصل، مدیر مرکز پژوهشهای اسلامی ملک فیصل و رئيس سابق استخبارات سعودى و سفير اين كشور در بريتانيا و آمريكا، نیز با حضور در این کنفرانس و با اعلام حمایت از اپوزیسیون ایران، مشارکت عربی در کنفرانس را پررنگتر کرد… شاهزاده الفیصل در سخنان خود به سرکوب مستمر رژیم ولایت فقیه عليه اقلیتهای نژادی و دینی اشاره و تاکید کرد كه جنبشهاى اعتراضى همه جای ایران، از تهران و اصفهان تا شهر عبادان در اقلیم اهواز را فرا گرفته است. الفيصل از جنبش مقاومت و خواست مردم ايران براى سرنگونى رژيم اعلام حمايت كرد.»(۴)
این «شاهزادهی» هوادار حقوق بشر در ایران، سرپرست پیشین دستگاه امنیّتی کشوری است که در آن نشانی از وفاداری به حقوق بشر نمیتوان یافت و کسی است که برپایهی گزارشهای سازمانهای امنیتی و سنای ایالات متّحد آمریکا، یکی از پایهگذاران ساختاری است که بعدها به «القاعده» نامآور شد.(۵) این «شاهزاده» اینک هوادار حقوق بشر در ایران شده است! ناگفته پیدا است که آن حقوق بشری که این سران قومگرا در سودای ساختن آن در ایران هستند، از جنس همان «حقوق بشر» و «دموکراسی» است که ترکی الفیصل و خاندان آلسعود، سالها است در عربستان پاسدار و هوادارش بودهاند!
گمان نکنید که شرکت آقای عبدیان در کنفرانس «ایران آزاد» سازمان مجاهدین خلق، یک رویداد بیپیامد بوده باشد. آقای عبدیان، به عنوان «رئیس کمیتهی روابط خارجی کنگرهی ملیّتهای فدرال»، که از دستپختهای حزب دموکرات کردستان ایران و یک دوجین گروههای قومی مدّعی نمایندگی «خلقهای ستمدیدهی ایران» است، سازمان مجاهدین خلق را نمایندهی ملّت ساختگی فارس میداند و به گزارش حزب تضامن دموکراتیک اهواز در ۲۴ ژوئیه ۲۰۱٦، شرکت ایشان در این کنفرانس برای چنین هدفی بوده است.
خود آقای عبدیان در نوشتاری در سوم سپتامبر ۲۰۱٦، دیدگاه خودرا دربارهی سازمان مجاهدین آشکار کرده و مینویسد که پس از این که نمایندگان خودبرگزیدهی ملّتهای ساختگی ستمدیدهی ایران «در هتلی در لندن کنگرهی ملیّتهای ایران فدرال را بنا نهادند»، ایشان اینک به این داوری رسیدهاند:
«موفقیت بزرگ مجاهدین در برقراری این اجلاس سه روزه با حضور دهها هزار تن شرکتکنندگان از نقاط مختلف جهان و پشتیبانی لجستیکی و مالی و تشکیلاتی در پاریس و به قول یکی از رهبرانشان، بدون جاری شدن خون از دماغ کسی، مجاهدین را در موقعیتی برای ایجاد رهبری تشکیلاتی اپوزیسیون فارس ایران مهیّا میکند، جنبش ملل تحت ستم که عمدتاً در کنگرهی ملیّتهای ایران فدرال گردهم آمدهاند و دارای یک رهبری و تشکیلاتی منسجم هستند، میتواند از طریق همیاری و همکاری تشکیلاتی، تشکیل و تکوین این جبههی وسیع معارض ایرانی را هموار سازد.»(۶)
شادباش بر ایشان که دریافتهاند اینک خانم مریم رجوی، «رهبر ملّت فارس»، آمادهی همکاری با نمایندگان گروههای قومی برای «نجات» ایراناند. تنها گرفتاری، نبود یک نیروی نظامی برای این جنبش آزادیبخش است. چارهی این کار را هم پیشتر آقای هجری برشمرده بودند:
«من بسیار منطقی میدانم که مردم هر کدام از کشورهای منطقه که میخواهند از دیکتاتوری رهایی پیدا کنند از نیروهای دمکرات و آزادی خواه خارجی (بخوانید دولتهای دارای نیروی نظامی!) برای تقویّت جنبش آزادی خواهی در داخل کشور کمک بگیرند.»(۷)
بگذریم که آقای هجری در گفتوگو با اورشلیم پست در ماه اوت سال گذشته، اعلام کرده بود که پشتیبانی مالی و نظامی اسرائیل هم باید به این کارزار افزوده شود. این سخنان آقای هجری، سه هفته پس از کنفرانس سازمان مجاهدین و سخنرانی پشتیبانانهی «شاهزاده» ترکی فیصل برای براندازی رژیم ولایت فقیه و بنای یک دولت حقوق بشری در ایران است!
همراه دیگر خانم عبادی در این نشست، آقای ناصر بلیدهای، سخنگوى حزب مردم بلوچستان، است که من پیشتر دربارهی گروه ایشان نوشتهام. چند ماه پس از برگزاری نشست سازمان مجاهدین در پاریس و گفتوگوی آقای هجری با اورشلیم پست و نوشتار یادشدهی آقای عبدیان، این آقای بلیدهای، هر گونه تردید را برچشمانداز سازماندهی تازه برای دخالت نظامی در ایران با پشتیبانی ایالات متّحد آمریکا، عربستان و اسرائیل میبندد.
ناصر بلیدهای که فزون بر رهبری «حزب»، عنوان «رئیس سازمان ملّتها و اقلیتهای بدون نمایندگی» را هم یدک میکشد(۸)، در گفتوگویی با صدای آمریکا در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱٦، آشکارا اعلام کرد که گروهی که وی آنها را نمایندگی میکند، با استقلال بلوچستان از ایران موافق است و میافزاید که با نیوکانهای هوادار جداساختن بلوچستان از ایران، همراهی و همکاری دارد:
«در آمریکا در کلّ دیدگاههای متفاوتی دربارهی مسائل بلوچستان وجود دارد. تعدادی از استقلال بلوچستان حمایت میکنند چرا که دست یابی بلوچستان به استقلال را به نفع منافع اقتصادی و منافع ملّی آمریکا ارزیابی میکنند و البته تعداد این افراد چندان کم هم نیست. ما با بخش وسیعی از گروههای سیاسی در آمریکا ارتباط داریم. این گروهها به ما در ایجاد راهکارهایی برای مسائل کلّی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مسألهی حقوق ملیّتها و مسآلهی حقوق اجتماعی جامعه، کمک میکنند. ما با این بخش دیالوگهایی داریم و این دیالوگها بیشتر جنبهی آگاهی بخشی دارد تا این که مردم آمریکا و تصمیم گیران آمریکا از وضعیت کلی مردم ایران و مردم بلوچستان از دید ما آگاه شوند.»(۹)
اینها، همراهان و همکاران خانم شیرین عبادی در نشست پارلمان سوئیس بودند. شوربختا که تنها دریافت کنندهی ایرانی جایزهی صلح نوبل، اعتبار شیرینی شکر خودرا با چنین بهای ارزانی در بازار سیاست به حراج گذارده است.
محمّد امینی
پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶
——————————-
۱- پس از انتشار آن توافقنامه، گروه گستردهای از کنشگران سیاسی و اجتماعی در درون و بیرون از ایران، پیام این توافقنامه را محکوم کردند.
۲- در تارنمای این حزب در بخش فارسی، تاریخ اهواز خالی از هر یادداشتی است، اگرچه در بخش عربی این تارنما، تاریخی دروغین از چهارهزارسال پیش از میلاد دربارهی عربستان بودن خوزستان ردیف کردهاند و از جمله دربارهی مرگ برادر شیخ خزعل و آغاز رهبری او، با خامهای ستایش گرانه مینویسند: «۱۸۹۷ م: اغتيال (= مرگ ناگهانی، ترور) الأمير مزعل بن جابر الكعبي، واستلام شقيقه الأمير خزعل الحكم في عربستان، والذي تحالف مع بريطانيا حفاظا على استقلال إماراته من الدولتين الإيرانية والعثمانية. وقد لعب دورا بارزا في أحداث الربع الأول من القرن الماضي. قال عنه أمين الريحاني في كتابه (ملوك العرب) : إنه أكبرهم سنا بعد الملك حسين (شريف مكة)، وأسبقهم إلى الشهرة، وقرين أعظمهم إلى الكرم ». ناگفته پیدا است که در این تاریخ سازی، کمترین اشارهای به ترور یا «اغتیال الأمير مزعل بن جابر الكعبي» به دست برادرش «الأمير خزعل الحكم في عربستان» نمیشود زیرا این خزعل، از دیدگاه این رهبران، نمایندهی آرمانهای «ملّت عربستان» است و نباید خدشهای در اعتبار نام او پدیدآید! این نمایندگان بی دانش یکی از «ملّتهای ستمدیده» در ایران، به این هم نمیپردازند که هرآینه، خوزستان از زمان آدم بنی بشر تا امروز، عربستان نام داشته، چرا واژه ی فارسی «ستان» در پسوند نام «عرب» در بیان هویّت این سرزمین به کار گرفته شده؟!
۳- http://www.ahwazstudies.org/fa/Article.aspx?aid=1922
۴- همان
۵- درباره نقش استخبارات عربستان سعودی در پدیدآوردن القاعده جای گفت و گو نیست. برای آگاهی از جایگاه ترکی الفیصل در این راستا، از جمله بنگرید به نیویورک تایمز ۴ فوریه ۲۰۱٥.
۶- http://iranglobal.info/node/56534
٧- آقای هجری در گفت و گویی با بی بی سی در نوزدهم سپتامبر سال گذشته اعلام کرد که «با جمهوری اسلامی وارد جنگ مسلّحانه شدهایم».
۸- یکی از ویژگیهای بسیاری از گروههای مدّعی نمایندگی یکی از «ملیّتهای ستمدیده»، بهره گیری آنها از نامهای دهان پرکنی مانند «ملّتها و اقلیتهای بدون نمایندگی»، «حزب اتّحاد بختیاری و لرستان»، »سازمان مردمی کرمانج» و چیزهایی از این دست است. بسیاری از این گروهها، از شمار یک خانواده و دوستان پیرامون آن فزونتر نیست و گاه سه یا چهار گروه، همزمان مدّعی نمایندگی یکی از از این «ملّت»ها میشوند.
۹- تارنمای مرکز تحقیقات ایرانی خلیج عربی، در چهارم اکتبر سال گذشته، گفت و گوی آقای بلیدهای را با این سرنامه که «ما موافق جدایی بلوچستان هستیم» به چاپ رساند.
***
Saudi Arabia’s ambivalent relationship to terrorism
Remember.Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult) was one of the excuses of US attacking Iraq
**
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=28799
شکستن رکورد وقاحت توسط مجاهدین خلق بدلیل سکوت ماست (نفوذ تروریسم به قلب کنگره امریکا تحت لوای “نوروز”؟!)ا
آریو برزن پیروزنیا، صفحه فیسبوک، شانزدهم مارس ۲۰۱۷:… لذا بجاست که هم میهنان حواس خود را جمع کرده به جای خوش حالی الکی خوشی و ندانسته ، چه راجب اصل جریان و چه عوابق دهشتناک آن، به صورت گسترده به این عوام فریبی جدید این گروهک خود فروخته و جنایتکار اعتراض کرده، و با تماس با این نمایندگان آمریکا ، مثل همین مک کین که خود این …
درمقابل اقتدای رجویه به جان مک کین ، دیگران چه مطرح میکنند!ا
استراتژی جدید مریم قجر عضدانلو ( فاز تهاجم سیاسی ) این بار به دست یک امریکائی به ثمر رسید
از کمین مجاهدین سر کوچه ها برای کشتار مستشاران امریکائی تا گماشتگی برای جنگ طلبان امریکائی
شکستن رکورد عوام فریبی و وقاحت خود, تنها توسط خود مجاهدین, و آنهم به دلیل سکوت ماست که امکان پذیر میباشد:
برای اطلاع دوستان و یاران، این گروه که تحت نام ایرانیان آمریکا عمل کرده و این برنامه را راه اندخته است ، چیز دیگری جز یک از نام های تازه ساز مجاهدین و فرقه رجوی، یعنی همان مارکیست-اسلامی های دوران انقلاب و سپس مزدوران صدام و حال مترسکان سعودی که زوزه تجزیه کردن ایران را نیز به تازگی و برای دریافت جیره و مواجب بیشتر سر داده اند, نیست !
آری، در راستآی همان روند تزویر و ریای همیشگی، این معلوم ال حالان که از عناصر اصلی بدبختی ایران و ایرانی بوده و هستند، پس از بین رفتن صدام، ارباب قبلی خود، به هر رنگ خود را بزک کرده، و از پرچم شیر و خورشیدی را که زمانی به آتش میکشیدند، تا به کار گرفتن پناهنده های خارجی و یا خارجیسن محتاج برای چاق کردن جمعیت در تظاهرات خود (که بارها باعث آب روزی شده), تا به زیر عکس ستار خان و باقر خان و مصدق که اگسر زنده بودن این ها را به دلیل وطن فروشی آق میکردند رفته، و گویا که همه کر و کور هستند و کمپ های خمر سرخ گونه اینها در عراق و حال البانیا را نمیدانند و از نحوه عقب مانده کیش شخصیتی و مراسم عاشورا به راه اندازی و قرآن به سر گذاشتن و تفکر اونیفرمیزه اینها حتی تا حد طلاق و ازدواج های دستوری ایدئولوژیک خبر ندارند، شعار سکولاریسم و آزادی سر میدهند و با نشخوار کردن تز های خارجی در راستای پاره پاره کردن ایران، همصدا با تجزیه طلب های بی سواد هم آخور به تازگی سخن از مقوله پوچ “ملل” به جای “ملت” ایران نیز میزنند….؛ اکنون چند سالیست که با این کلک در بسیاری از نقاط آمریکا و کانادا مشغول جا انداختن اعضأ خود و در نهایت مجاهدین به عنوان نمایندگان ایرانیان در آمریکا شمالی می بشاند.
این را نیز در هوا نمیگویم و اطلأع دقیق دارم.
http://www.oiac-us.com
لذا بجاست که هم میهنان حواس خود را جمع کرده به جای خوش حالی الکی خوشی و ندانسته ، چه راجب اصل جریان و چه عوابق دهشتناک آن، به صورت گسترده به این عوام فریبی جدید این گروهک خود فروخته و جنایتکار اعتراض کرده، و با تماس با این نمایندگان آمریکا ، مثل همین مک کین که خود این جریان را خوب میداند و در رویای ایجاد یک لیبی یا سوریه دیگر بدست مجاهدین و رجوی میباشد، از طریق نوشتن در فیسبوک وی و یا حساب تویتر وی، که بسیاری دیگر خواهند دید، این دسیسه جدید را رسوا کنند!
خیر مجاهدین زیر هر نام کیلویی و یا چتر پوششی نیز باشند، نماینده من و اکثریت نه تنها ایرانیان در آمریکا که اکثریت محض ایرانیان داخل نبوده و نمیباشند و آنها اگر از آخوند بدتر نباشند، دست کمی از آن، ندارند!
لطفا و چون هر حرکتی به سرنوشت تک تک خودمان و همه ما ایرانی ها ربط داشته و دارد، ولو اگر در سبک خیالی خود را یا بی خیال یا غیر سیاسی بپنداریم (چون بلاخره از تاثیر بر سرنوشت بی خیال ترین خودمان نیز که باشد، نمیتوانیم بگذریم چون گمان کنم زجر های زیاد کشیده ایم.) متن این نوشته را یا به اشتراک گذارید ، یا متن آن و لینک ها را کپی و پیست در فیسبوک خود کنید.. تا لاأاقل روزی بخود بگویید، ولو غیر سیاسی هم که بودم، انگشتی به اشاره اعتراض به اینکه به نام خود من نوعی معجون مرگ به خورد خود و فرزندانم عده آای ندهند، در جایی اعتراض کردم..
با سپاس از برای خودتان، خانواده خودتان، فرزندانتان، من برادر کوچکتان و آن ایرانی که میهن شما و من است و دست مردم آن کوتاه میباشد و به من و شما چشم کمک دارند تا دیگر بدتر سرشان نه آید!
–
کامنت ها:
Comments
Aryo Barzan Pirouznia https://mobile.twitter.com/SenJohnMcCain
https://m.facebook.com/johnmccain/


خبر نفوذ تروریستها فرقه رجوی به کنگره امریکا تحت نام مستعار و انجمن های پوششی به بهانه نوروز:
جشن نوروز ۱۳۹۶ در کنگره آمریکا برگزار شد
ایرنشهر، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ – Wednesday March 15 2017
لینک به منبع
در آستانه نوروز، جشنی به مناسبت گرامیداشت این آیین باستانی ایرانی در کنگره آمریکا به دعوت یک گروه ایرانیآمریکایی که میکوشد به نفع آنچه منافع مشترک آمریکا و مردم ایران میداند، تحت عنوان «جوامع ایرانیان آمریکا» فعالیت کند، برگزار شد.تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
در مراسم نوروز به میزبانی جوامع ایرانیان آمریکا، برخی قانونگذاران و سناتورهای آمریکایی حضور یافتند.
از جمله سخنرانیهای مراسم نوروز در کنگره آمریکا، جان مک کین، سناتور جمهوریخواه از ایالت آریزونا است که درباره ایران بارها موضع گیری کرده است. گروه جوامع ایرانیان آمریکا که خواستگاهش از همین ایالت است از پشتیبانان سناتور مک کین در انتخابات گذشته بود.
جوامع ایرانیان آمریکا که از ۲۰۱۲ تاسیس شد، می گوید مشوق حقوق بشر و آزادی دموکراتیک برای مردم ایران است. رئیس سیاسی این گروه مجید صادقپور است و معتقد است رژیم سیاسی کنونی ایران قابل اعتماد برای معامله با آمریکا نیست.
در مراسم نوروز به میزبانی «جوامع ایرانیان آمریکا» سفره هفت سین و نمادهای ایرانی در یکی از سالهای کاخ کنگره برپا و به مهمانان در همین باره توضیحات مفصلی ارائه شد.
–
خبر حمایت مالی تروریستهای فرقه رجوی از جان مک کین در سال ۲۰۱۶ تحت نامهای مستعار و انجمن های پوششی:
حمایت یک تشکیلات فعال ایرانیان آمریکا از برنامههای انتخاباتی سنتاتور مک کین در ایالت آریزونا
ایرانشهر جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵ – Friday July 15 2016
لینک به منبع
سازمان «جامعه ایرانیان آمریکا» (Organization of Iranian-American Communities-US: OIAC-US) که خود را نماینده هزاران ایرانى-آمریکایی معرفی میکند، از نامزدى جان مک کین براى سناتور شدن از ایالت آریزونا حمایت کرده است.
سناتور جان مک کین که به عنوان نماینده آریزونا در مجلس سناى آمریکا حضور داشت، براى انتخاب مجدد اعلام نامزدى کرده است. سناتور جان مک کین به دلیل فعالیتهایش در مبارزه با دیکتاتورى در خاورمیانه و کشورهایی چون سوریه و ایران شهرت فراوانى دارد. او در سنای ایالات متحده، ریاست کمیه نیروهای مسلح را به عهده داشته است.
سازمان جامعه ایرانیان آمریکا OIAC-US در اطلاعیه خود گفته که به عنوان نماینده هزاران ایرانى-آمریکایی که بسیارى از آنها براى فرار از حکومت دیکتاتورى ایران راهى آمریکا شدهاند، حمایت خود را از انتخاب مجدد سناتور جان مک کین اعلام میکند.
این سازمان همچنین از فعالیتهاى سابق این سناتور در راستاى افشاى حقایق موجود در خاورمیانه قدردانى کرده است.
در هیئت مدیره OIAC-US نامهایی مانند احمد میعنمنش، امیر عمادی، بابک دادوند، مجید صادقپور، سیروس صامت، بتول میرزایی، حمید یزدانپناه، هاجر مجتهدزاده و حمید علامهزاده به چشم میخورد.
این سازمان که به گفته نزدیکان آن در بیش از ۴۰ ایالت آمریکا نمایندگی دارد، یک سازمان غیر انتفاعی و مستقل مدنی است که با هدف تاثرگذاری بر سیاستهای ایالات متحده و جهان برای توسعه دموکراسی در ایران تشکیل شده است
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27390
تمرین مجاهدین نوحهخوان و سینهزن برای رقص «تانگو» با «عمو ترامپ»!ا
رضا تقی زاده، کیهان لندن، شانزدهم نوامبر ۲۰۱۶:… یکی از دلایل اصلی امیدواری مجاهدین برای همکاری با دولت ترامپ، ارتباط نزدیک با شماری از چهرههای بازنشسته سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی است که تا چند ماه قبل کوچکترین بخت بازگشت به کار دولتی در آمریکا برای هیچیک از آنها متصور نبود. اگر حضور شاهزاده ترکی فیصل در پاریس و لو دادن موضوع …
تمرین مجاهدین نوحهخوان و سینهزن
برای رقص «تانگو» با «عمو ترامپ»!
– یکی از دلایل اصلی امیدواری مجاهدین برای همکاری با دولت ترامپ، ارتباط نزدیک با شماری از چهرههای بازنشسته سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی است که تا چند ماه قبل کوچکترین بخت بازگشت به کار دولتی در آمریکا برای هیچیک از آنها متصور نبود
– اگر حضور شاهزاده ترکی فیصل در پاریس و لو دادن موضوع مرگ مسعود رجوی در طول روزهای برگزاری اجتماع مجاهدین خبرساز بود، حضور سه میهمان آمریکایی دیگر، رودی جولیانی شهردار پیشین نیویروک، نیوت گنگریچ رییس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا در کنار جان بولتون نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل، زمانی خبرساز شد که پیروزی دونالد ترامپ بر هیلاری کلینتون قطعیت یافت
۲۵ آبان ۱۳۹۵
رضا تقیزاده (+عکس، ویدیو) چند روزی از انتشار فیلم نوحهخوانی و سینهکوبی سال جاری مجاهدین خلق، به مناسبت «عاشورای حسینی» نگذشته بود که پیروزی غیر منتظره ترامپ و چشمانداز یافتن جای پایی تازه در واشنگتن، غم از دل سوگوار آنها زدود، و در صفوف «ارتش ازادیبخش» موج شادی خلق کرد.
پیش از ۸ نوامبر، مجاهدین خلق، همسو با سعودیها، اسرائیلیها و حتی لابی جمهوری اسلامی در واشنگتن، خود را برای «تعامل» با دولت هیلاری کلینتون آماده میساختند، در حالی که امروز، امیدوارانه به توسعه روابط دوستانه با کاخ سفید و حتی تجهیز و گسترش «دفتر نمایندگی سیاسی» در واشنگتن فکر میکنند.
یکی از دلایل اصلی امیدواری مجاهدین برای همکاری با دولت ترامپ، ارتباط نزدیک با شماری از چهرههای بازنشسته سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی است که تا چند ماه قبل کوچکترین بخت بازگشت به کار دولتی در آمریکا برای هیچیک از آنها متصور نبود. بر پایه این تصور که صاحبان عله بیش از دیگران، خودشان پذیرفته بودند، به کار شریف «سخنرانی در مقابل مزد مناسب» مشغول و به هر دعوتی پاسخ مثبت میگفتند.
شکست شگفتانگیز هیلاری کلینتون در انتخابات آمریکا و به قدرت رسیدن غیر متصور ترامپ را شاید بتوان برنده شدن در قرعهکشی بختآزمایی و رسیدن به جایزه بزرگ لاتاری برای مجاهدین تلقی کرد.
تظاهرات مجاهدین در برابر کاخ سفید، ۱۱ نوامبر ۲۰۱۳
ضمن قبول این اصل که «در سیاست تقریبا هیچ رویدادی اتفاقی نیست»، رسیدن مجاهدین به «جایزه بزرگ»، نه در نتیجه محاسبه دقیق آنها از سود و زیان یک طرح و یا اطلاع از تحولات پشت صحنه سیاست واشنگتن، و یا مرتبط بودن با حلقههای پنهان قدرت در جهان، که در حاشیه تلاش برای استفاده از صحنه حیرتانگیز سیاست داخلی آمریکا و بهره برداری تبلیغاتی از نامها و عنوانهای کسانی قرار دارد که در گذشته مقامی داشتند.
به این منظور مجاهدین دعوتنامههای نان و آبدار خود را برای شماری بازنشستگان دولتی و یا انتخابی، از چپ میانه (اعضای حزب دمکرات)، تا راست افراطی از (حزب جمهوریخواه) بعلاوه شماری از افسران بازنشسته نیروهای مسلح و کارکنان امنیتی (روسای سابق سیا و اف بی آی) روانه ساختند.
طی یک گردش پیشبینی نشده در وضعیت داخلی آمریکا، ناگهان شماری از بازنشستههای مورد دعوت قرار گرفته که پیشتر در مقابل دریافت وجه، به شانه گرفتن تابلوهای تبلیغاتی مجاهدین را پذیرفته بودند، خود را در قدرت و قلب دولت آمریکا یافتند.
روابط اوباما با مجاهدین خلق
دولت اوباما طی چهار سال نخست استقرار در کاخ سفید سیاست «استفاده ابزاری از مجاهدین خلق» را که دولت بوش اختیار کرده بود (افشاگری پیرامون مراکز هستهای جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۲ از زبان مجاهدین)، با هدف اعمال فشار سیاسی علیه جمهوری اسلامی ادامه داد.
طی دور دوم رییس جمهوری، و به دنبال دریافت نشانههای مثبت از تهران، طی مذاکرات محرمانه نمایندگان وزارت خارجه آمریکا و کاخ سفید با فرستاد گان جمهوری اسلامی، و روشن شدن «آمادگی مشروط» تهران برای متوقف ساختن برنامه دست یافتن به ظرفیت ساخت بمب اتمی، اوباما سیاست «حمایت و تقویت دولت تهران» را، با هدف تغییر تدریجی حکومت و مستقر ساختن دولتی معتدل در تهران، جانشین سیاست « اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی» ساخت.
یکی از نتایج تغییر سیاست اوباما در قبال حکومت اسلامی تهران، منزوی ساختن سیاسی و رسانهای تمام شاخههای اپوزیسیون و مسدود ساختن مسیرهای ارتباط نمایندگان آنها با دولتهای قدرتهای بزرگ بود.
رسانههای فارسی زبان پر بیننده و پر شنوده خارج از ایران، که با هزینه قدرتهای بزرگ غربی اداره میشوند مسئولیت رسانهای اجرای این سیاست و برنامه به بازی نگرفتن و منزوی ساختن اپوزیسیون (بخصوص مشروطهخواهان و مجاهدین) را به صورت هدایت شده ولی نامحسوس، بر عهده داشتهاند.
اندکی پیش از تغییر سیاست واشنگتن در رابطه با حکومت ایران، هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا، روز ۲۹ سپتامبر سال ۲۰۱۲ نام مجاهدین خلق را از لیست تروریستها خارج ساخت و مجاهدین تحت نام «شورای ملی مقاومت» دفتر کوچک خود را در واشنگتن به امید رونق یافتن در آینده، رسمیت دادند.
در سال ۱۹۹۷ و زمان رییس جمهوری بیل کلینتون، و به عنوان دستمزد به خوشروییهای محمد خاتمی و سیاست «تنشزدایی او در مناسبات خارجی»، نام مجاهدین در لیست گروههای تروریست قرار داده شده بود.
مجاهدین خلق طی دور دوم رییس جمهوری اوباما با مسدود دیدن راه تماس با دولت آمریکا، با وجود دو بار اخراج از فرانسه و حتی زندانی شدن مریم رجوی در آن کشور، کارهای تبلیغاتی و روابط عمومی خود را در پاریس افزایش داده، و به منظور کسب اعتبار تبلیغاتی، ضمن جمعآوری شمار بزرگی شرکت کننده (از هفتاد و دو ملت) در تظاهرات پاریس، تعدادی چهرههای شناخته را نیز برای سخنرانی و اعلام پشتیبانی از خودعوت کردند.
سخنرانان خوش اقبال
در لیست میهمانان مجاهدین در پاریس نامهای عرب، اروپایی و آمریکایی، از هر دو حزب سیاسی بزرگ آن کشور، بعلاوه مسئولان بازنشسته امنیتی و جاسوسی، همچنین افسران پایان خدمت یافته دیده میشوند.
جان بولتون در برابر سازمان ملل با مجاهدین تظاهرکننده صحبت میکند، نیویورک، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۱
شاید بحثانگیزترین میهمان سال جاری گردهمایی مجاهدین در پاریس ترکی فیصل، رییس سابق سازمان اطلاعات عربستان سعودی، و خبرسازترین موضوع اجتماع، مطرح ساختن مرگ مسعود رجوی بود.
بجز محمود عباس رییس دولت خود گردان فلسطین، برنارد کوشنر وزیر خارجه و فرانسوا فیون در زمان رییس جمهوری سرکوزی، و شماری آمریکایی نیز در پاریس حضور یافتند.
جیمز ولسی و پورتر گاس دو رییس پیشین سازمان سیا نیز از جمله دعوت شدگان به گردهمایی مجاهدین در پاریس بودند که اولی در دولت بیل کلینتون به مدت دو سال خدمت کرد و دومی در دولت اول جورج بوش. دیگر دعوت شدگان لوئیس جی. فری مدیرکل سابق افبیآی، تام ریچ وزیر امنیت ملی در دولت جورج بوش، مایکل بی. موکاسی دادستان کل سابق و ژنرال جیمز جونز اولین مشاور امنیت ملی در دوره باراک اوباما.
ادوارد رندل، فرماندار پیشین ایالت پنسیلوانیا آمریکا نیز که به نفع خروج نام مجاهدین از «فهرست گروههای تروریستی» فعالیت داشت در همایش طرفداران این سازمان سخنرانی کرد و دریافت مبلغ ۲۰هزار دلار به عنوان «حق سخنرانی» به نفع این سازمان را نیز تأیید کرده است.
اگر حضور شاهزاده ترکی فیصل در پاریس و لو دادن موضوع مرگ مسعود رجوی در طول روزهای برگزاری اجتماع مجاهدین خبرساز بود، حضور سه میهمان آمریکایی دیگر، رودی جولیانی شهردار پیشین نیویروک، نیوت گنگریچ رییس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا در کنار جان بولتون نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل، زمانی خبرساز شد که پیروزی دونالد ترامپ بر هیلاری کلینتون قطعیت یافت.
سه چهره یاد شده و شماری از نزدیکان آنها از جمله کسانی هستند که انتظار میرود در دولت ترامپ به شغلهای کلیدی برسند.
تغییر لباس به سرعت شعبدهبازها
سازمان مجاهدین خلق یک سازمان «تروریستی مارکسیست – لنینیست» و «اسلامگرا» معرفی میشود که مشخصه اول را با حنیف نژاد داشت، دومی را با تقی شهرام و هویت پررنگتر اسلامی را، با موسی خیابانی و مسعود رجوی. سازمان مجاهدین و بازوی سیاسی آن که «شورای ملی مقاومت» نامیده میشود با مریم رجوی، آمیزهای پیچیده از هر سه مشخصه را دارا است.
در گذشته، شاید به استثنای دورهای که حنیف نژاد و شهرام آن را هدایت میکردند، سازمان همیشه تقاضای بازار را برای عرضه کالا مقدم بر هر مولفه دیگری شمرده است.
با این پیشفرض که اسلامگرایی، بدون جمهوری اسلامی نیز در ایران دارای خریدار است، مجاهدین بعد از به اصطلاح ترک فعالیتهای تروریستی، منحل ساختن مبارزه مسلحانه و تعطیل «ارتش آزادیبخش» نیروهای خود را به جای سرود خواندن پادگانی برای نوحهخوانی و ترتیب دادن موزیکال سینهزنی تمرین و آرایش میدهند.
نوحهخوانی و سینهزنی ظاهرا نیاز بازار داخلی را برای توجیه داشتن باورهای مذهبی نزد مجاهدین تامین میکند، اما، برای جلب حمایت خارجی، بخصوص از دولت تاجرپیشهای مانند ترامپ، آنها نیازمند داشتن کالای بهتری هستند.
بدون شک کسانی مانند جولیانی، گینگریج و بولتون، در داخل و حتی خارج از گروه همکاران رسمی دونالد ترامپ، میتوانند برای مجاهدین سرپلهای ارتباطی مناسبی باشند.
اما، برای ساختن پلها، تامین هدفهای بزرگتر، و طرف معامله شدن با دولت تازه واشنگتن، تکیه بر آشنایی و داشتن روابط کاری با سه مشاور ترامپ کافی نیست؛ ترامپ تاجری است که پیش از معامله، کیفیت کالا و بهای مناسب آن را با هم میسنجد و در بازار، عرضهکنندههای دیگر نیز، از جمله جمهوری اسلامی، خود را برای فروش عرضه خواهند کرد.
***
Former U.S. Officials Make Millions Advocating For Terrorist Organization (2011)
The Life of Camp Ashraf,
Mojahedin-e Khalq Victims of Many Masters
Link to the full description of Mojahedin (MEK, MKO) Logo (pdf file)
Remember.Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult) was one of the excuses of US attacking Iraq
(Rajavi cult or MKO aslo known as Saddam’s Private Army)
Sydney hostage-taker was affiliated with Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult)
Document on Mojahedin Khalq released by RAND (The Mujahedin-e Khalq in Iraq, A Policy Conundrum)
Wondering at those Americans who stand under the flag of
Mojahedin Khalq (MKO, MEK, NCRI, Rajavi cult) only to
LOBBY for the murderers of their servicemen
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=27352
مریم رجوی: جولیانی به من گفت که ترامپ می خواد بشکن بزنه
ایران قلم، دوازدهم نوامبر ۲۰۱۶:… در هر صورت محض اطلاع مریم رجوی به یادآوری می کنیم که ” بشکن زدن ” که چیزی نیست، اگر ترامپ ، با دست های خودش صدام حسین را از قبر در بیاورد و به همراه ترکی فیصل و جولیانی و جنابعالی به رقص عربی هم مشغول شود، باز هم آبی برای فرقه مجاهدین گرم نخواهد شد. در بهترین وضعیت شما از یک مزدور و آلت دست …
مریم رجوی: جولیانی به من گفت که ترامپ می خواد بشکن بزنه
این همه صدام حسین در ” جوار خاک میهن ” برایتان بشگن زد ، به جایی رسیدید که الان از فرنگ به جایی برسید؟
فرقه مجاهدین خلق تا قبل از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مدعی بود خانم هیلاری کلینتون برنده این انتخابات و رئیس جمهور آینده این کشور خواهد بود و در وصفش نوشته بود که کلینتون لباس تروریستی را از تن ما در آورد. خودتان بخوانید:
” … انچه که کابینه احتمالى هیلرى کلینتون را از تمام دولتهاى امریکا در بعد از انقلاب ۵٧ ایران، متمایز میکند پتانسیل تاثیرپذیرى آن در جهت ارتقاء روابطش با مقاومت و اپوزیسیون دمکراتیک مردم ایران است. چنین رویکردى به مقاومت مردمى، بیش از هر سیاست فرضى دیگر امریکا، به ورود کیفى عنصر اجتماعى در صحنه ایران و تسریع سرنگونى رژیم کمک خواهد کرد. ورود به حیطه ممنوعه ایجاد و ارتقاء روابط رسمى با مقاومت مردم ایران- “نا خواسته”، در روز ٢٨ سپتامبر ٢٠١٢ توسط خود خانم کلینتون با خارج کردن مقاومت از لیست تروریستى کلید خورد. از این زاویه، کابینه احتمالى کلینتون داراى بهترین شناخت تاریخى، آمادگى ذهنى، و قدرت تصمیم گیرى براى اتخاذ “به خواسته” چنین سیاست مسئول و راه گشایانه در قبال مردم و مقاومت ایران میباشد. تبیین چنین سیاستى توسط اولین زن رئیس جمهور امریکا در قبال اپوزیسیون ایران که توسط یک زن رهبرى میشود از ویژگى هاى تاریخى چنین سیاستى میباشد… “
http://aftabkaran.com/maghale.php?id=5834
حتما خواندید و ملاحظه کردید که فرقه مجاهدین چه می گفته است، اما درست ۲۴ ساعت بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهری آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای ، مریم رجوی مدعی شد که جولیانی عزیز به وی گفته است که ترامپ می خواهد برایش بشگن بزند. حتما تعجب می کنید. اما ماجرا چیست؟ باز رسانه های وابسته به فرقه مجاهدین به نقل از فاکس نیوز و جولیانی شهردار سابق نیویورک نوشته اند:
” شبکه تلویزیونی فاکس نیوز در یکی از میان برنامه های تبلیغاتی امروز صبح خود گفت:« ایران مفاد توافق هسته ای را نقض کرده است. براساس گزارش سازمان ملل متحد، ایران از حد مشخص شده برای ذخایر اب سنگین خود فراتر رفته است. در هیمن حال شهردار سابق نیویورک گفت ترامپ می تواند به سادگی یک بشکن زدن ، برجام را باطل کند.”
http://aftabkaran.com/akhbar.php?id=32220
در هر صورت محض اطلاع مریم رجوی به یادآوری می کنیم که ” بشکن زدن ” که چیزی نیست، اگر ترامپ ، با دست های خودش صدام حسین را از قبر در بیاورد و به همراه ترکی فیصل و جولیانی و جنابعالی به رقص عربی هم مشغول شود، باز هم آبی برای فرقه مجاهدین گرم نخواهد شد. در بهترین وضعیت شما از یک مزدور و آلت دست دون پایه فراتر نخواهید رفت. در ضمن فراموش نکنید که ” مرحوم مسعود رجوی ” را هم برای این رقص بشکن زنی زنده کنید. خوب نیست شما به تنهایی در این رقص بشکن زنی با نامحرم مشارکت داشته باشید. نکته آخر: شما این همه صدام حسین در ” جوار خاک میهن ” برایتان بشگن زد ، به جایی رسیدید که الان از فرنگ به جایی برسید؟
The Life of Camp Ashraf,
Mojahedin-e Khalq Victims of Many Masters
***
همچنین:
مصاحبه سبحانی با سیاوش رستار آخرین فرد جداشده از مجاهدین در آلبانی ـ قسمت چهارم



