ایران قلم، هفت ژوئیه 2016:… مسعود رجوی و مریم رجوی و سران این فرقه به دلیل خیانت هایی که علیه مردم ایران مرتکب شده اند نه تنها از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیستند بلکه به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران قرار دارند و به همین دلیل قادر نیستند که ایرانیان آزاده خارج کشوری را به این مراسم رسوا بکشاند. لذا می خواهند با کشاندن شما به این مراسم رسوا و گرامیداشت سالروز ترور و خشونت …
(Saddam used Rajavi in the massacar of Iraqi Kurds)
ایران قلم: در مراسمی که از جانب یک سازمان فرقه گرا و تروریستی برگزار می شود، شرکت نکنید
نامه سرگشاده ایران قلم به افراد خارجی که مورد سواستفاده رجوی قرار گرفته اند
جلسه گرامیداشت ترور و فرقه گرایی را تحریم و محکوم کنید
06.07.2016 ـ ایران قلم
با سلام و احترام خدمت شما
کانون ایران قلم متشکل از کادرهای با سابقه بیش از ۲۰ سال در سازمان مجاهدین خلق هست . ما مطلع شده ایم که مریم رجوی طبق روال هر ساله می خواهد امسال هم در سالن ویلپنت پاریس سالروز خشونت و ترور را گرامی بدارد و شما را نیز به این مراسم رسوا دعوت کرده است. لذا کانون ایران قلم تصمیم گرفت نامهای خطاب به شما بنویسد و نکاتی را در مورد سازمان فرقه گرای مجاهدین خدمت شما یادآوری کند.
دوستان گرامی
براساس گزارش خبر گزاری های بین المللی ، در ژوئن ۲۰۰۳ بعد از اینکه مریم رجوی و تعداد دیگری از مسئولین ارشد فرقۀ تروریستی مجاهدین در فرانسه دستگیر شدند ، نزدیک به ۱0میلیون دلار پول نفد و بسیاری از مدارک پول شویی و حعل سند در مقر آنها در شهر اورسورواز کشف شد ، رهبری سازمان مجاهدین خلق تعدادی را وادار کرد که در خیابانهای فرانسه و نیز در مقابل سفارت فرانسه در کشورهای اروپا وآمریکا خودشان را به آتش بکشند و در میان مردم فرانسه و آن کشورها ایجاد رعب و وحشت بکنند که متأسفانه دو نفر از این افراد که خودشان را به آتش کشیدند،به نام های صدیقه مجاوری و ندا حسنی جان سپردند که بعدا از سوی مریم رجوی جهت تقدیس این عمل فرقه گرایانه و خشونت طلبانه ” شهید مقدس ” نام گرفتند.
همچنین در رخداد دیگری ، سازمان مجاهدین در ژوئن 1981 اقدام به آغاز ” مبارزه مسلحانه ” و تروریستی کردند که هزاران نفر بر اساس این مشی خشونت طلبانه جان خود را از دست دادند.به همین دلیل سازمان مجاهدین خلق هر ساله، در ماه ژوئن، این دو مناسبت را که سمبل اعمال خشونت طلبانه ، تروریستی و فرقه گرایانه می باشد ، گرامی می دارد.آیا شما مطلع هستید که سازمان مجاهدین خلق از صفت یک سازمان سیاسی و انقلابی خارج شده است و به صورت فرقه ای توسط مسعود و مریم رجوی اداره می شود و به سبب عملکرد فرقه گرایانه و اقدامات تروریستی اش ؛ دارای کارنامه سیاه خیانت و جنایت علیه مردم ایران است؟آیا می دانید که این سازمان علی رغم اینکه ادعای دموکراتیک بودن و مدافع حقوق بشر و مبارزه با بنیاد گرایی می کند ؛ در مناسبات قرون وسطایی اش نقض فاحش حقوق بشر و سانسور و تفتیش عقاید و خفقان و سرکوب شدید بیداد میکند و رهبری سازمان تحمل شنیدن کوچک ترین انتقاد از جانب دیگران را ندارد و در تاریخ 11 آبان 1393 در یک نوار صوتی که فرستاده بود منتقدان و بطور خاص جدا شدگان از سازمان را تهدید و فرمان قتل آنها را صادر کرده است؟
آیا شما مطلع هستید که سازمان مجاهدین علی رغم اینکه ادعای حمایت از جنبش آزادی خواهی زنان می کند و شعار رهایی زنان را می دهد ؛ در تشکیلات قرون وسطایی اش زنان توسط رجوی مورد اذیت و آزار جنسی قرار می گیرند و آنها را وادار به تن دادن به طلاق اجباری و جدایی از فرزندان خود کرده است؟
آیا شما میدانید که این سازمان تروریستی از گروههای تروریستی در کشور سوریه و گروه تروریستی داعش در عراق تحت عنوان عشایر انقلابی عراق حمایت می کند و بسیار خطرناک تر از گروه تروریستی داعش می باشد؟
آیا میدانید که این سازمان با دخالت در امور سیاسی عراق و به بهانه های مختلف نظیر حفظ اشرف و حفظ اموال اشرف تعداد زیادی از نیروهای سازمان را در عراق به کشتن داده است و الان هم به بهانه های مختلف مانع ملاقات حضوری خانواده ها با فرزندان خودشان در کمپ لیبرتی عراق می شود و در امور مسائل انتقال نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی در کشور ناامن عراق سنگ اندازی و کار شکنی می کند؟
مسعود رجوی و مریم رجوی و سران این فرقه به دلیل خیانت هایی که علیه مردم ایران مرتکب شده اند نه تنها از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیستند بلکه به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران قرار دارند و به همین دلیل قادر نیستند که ایرانیان آزاده خارج کشوری را به این مراسم رسوا بکشاند. لذا می خواهند با کشاندن شما به این مراسم رسوا و گرامیداشت سالروز ترور و خشونت کمال سوءاستفاده را برای پیشبرد اهداف و مقاصد سیاسی خاص خود بنمایند. بنابراین ما به شما توصیه می کنیم که در چنین مراسمی که از جانب یک سازمان فرقه گرا و تروریستی برگزار می شود شرکت نکنید. چون که این سازمان علی رغم اینکه خودش را دمکراتیک ترین گروه سیاسی می داند و مدره نمایی می کند ولی همه ساله سالروز خشونت و ترور را گرامی می دارد و روی استراتژی ترور و خشونت اصرار می ورزد. لذا شما با شرکت در چنین مراسمی به تقویت جبهه ضد دموکراتیک و تروریستی کمک می کنید. مسلما شما قصد تقویت جبهه ضد دموکراتیک و تروریستی را ندارید بنابراین نه تنها از شرکت در چنین مراسمی خود داری کنید بلکه آنرا تحریم و محکوم نمایید.
با احترام ، کانون ایران قلم
06.07.2016
***
Anne Khodabandeh (Singleton): ISIS supporter Maryam Rajavi attacks Obama from French parliament
European MEK Supporters Downplay ISIS Role in Iraq (aka Mojahedin Khalq, MKO, NCRI, Rajavi cult)
(Maryam Rajavi directly ordered the massacre of Kurdish people)
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25657
صحبت از چه رمزی وکدام جاودانگی برای باند رجوی است؟!
ایران قلم، بیستم ژوئن ۲۰۱۶:… وقتی صحبت از استحاله ی یک جریان سیاسی – نظامی کشور بنام مجاهدین خلق است ، موصوف کردن این جریان به ماندگاری و …، چه صیغه ای میتواند باشد، من عقلم بجایی نمی رسد و لازم است که دراین مورد، خود مصادره کنندگان سازمان توضیح دهند! واینکه طبق کدامین دلیل ومدرک، فرقه ی رجوی که مصادره کننده واستحاله گر سازمان مجاهدین ، هرروز که میگذرد قوی تر میشود ، کار …
اول قرارشان بود که “مبارزه مسلحانه” شان علیه “امپریالیسم” باشد
مهندس میثمی: مسعود رجوی کجاست؟
صحبت از چه رمزی وکدام جاودانگی برای باند رجوی است؟!
ارسال شذه توسط آقای حمید تبریزی ـ با تشکر از ایشان ۳۰/۰۳/۱۳۹۵
“سرسخن ” ( سر مقاله) ی رسانه ی اصلی رجوی ” رمز جاودانگی “ نام دارد که بدون توسل به مقدمه، مستقیما وارد مطلب شده و نگاهی به این نوشته میاندازیم.
درابتدای این سرمقاله آمده است:
” «اصالت» و «صلاحیت» بنیانگذاران مجاهدین را در ماندگاری نسلی میتوان دید که از خود بهیادگار گذاشتهاند. .. تصادفی نیست که یک جریان مخالف، زیر «بیسابقهترین سرکوب فاشیستی معاصر» و «بیشترین مساعدت بینالمللی ممکن به دشمنانش» هرروز قویتر از قبل بیرون میآید، ولی یک قدرت حاکم با دارا بودن «امکانات رسمی»، «ثروتی بیحساب» و «بالاترین حمایتهای بینالمللی از سوی غارتگران نفتی»، هرروز متشتتر در مسیر ریزش و فروپاشی میغلتد “.
وقتی صحبت از استحاله ی یک جریان سیاسی – نظامی کشور بنام مجاهدین خلق است ، موصوف کردن این جریان به ماندگاری و …، چه صیغه ای میتواند باشد، من عقلم بجایی نمی رسد و لازم است که دراین مورد، خود مصادره کنندگان سازمان توضیح دهند!
واینکه طبق کدامین دلیل ومدرک، فرقه ی رجوی که مصادره کننده واستحاله گر سازمان مجاهدین ، هرروز که میگذرد قوی تر میشود ، کار ” سعدی ” است که بررسی آنرا به ” عاقلان ” سپرده است!!
غارتگران نفتی چه حمایتی ازمردم ودولت ایران کرده اند؟
آیا جز این ست که درسربزنگاه ها، ایران راازدسترسی به ارز حاصل ازفروش آنها که میتوانست کمک به توسعه ی کشور واقلا جلوگیری از خوابیدن کارخانه های موجود باشد ، محروم کرده اند؟!
اگر این ظلم ها وخیانت ها ، حمایت همه جانبه محسوب شود، پس کارشکنی وعدم حمایت چیست؟
آیا براستی وقت آن رسیده است که فرهنگستان زبان ایران ، به بررسی مجدد واژه ها پرداخته و آنها را طوری تعریف کند که باادبیات خاص رجوی همخوانی داشته باشد؟؟!!
درادامه:
” چهل و چهار سال بعدازآن سحرگاه خونین که در انگاره تفکر جلادان حاکم، اینطور انتظار میرف…بهاینترتیب در آن بر خاک افتادنها، ارزشهایی عقیدتی و سنن مبارزاتی برخاست که سرآغازی نوین در تاریخ آزادی مردم ما شد. سنت «فدای بی چشمداشت برای مردم» و «وفای به آرمان آزادی به هر قیمت»، سرچشمه رودی شد که این جنبش را در برابر ضربات و سختیهای سهمگین راه، بیمه و «شکستناپذیر» ساخت… “.
اولا این فدا کردن، یک خونریزی یک طرفه ایست که مدام ازطرف اعضای فریب خورده بسوی رهبری خودشیفته بنام مسعود رجوی ادامه داشته وما هرگز وفای بی چشمداشت را ازسوی این رهبر حقیر و کوتوله ی سیاسی که شرایط زمانی ومکانی بنفع اوو عامل مهم موفقیت اش بود ، ندیده وسراغ نداشته ایم وبرعکس آنچه بوده جذب یک طرفه وخودخواهانه ای بوده که بنفع رجوی ادامه داشته ودارد وراست آنست که این بیمه شدن به قیمت ازدست رفتن محتوای سازمانی شد که بنیانگذارانش باوجود صداقت ستودنی ، آنرا بوجود آورده بودند که البته زندگی نادرستی این خط مشی را اقلا در کشوری بنام ایران ، به اثبات رسانید!!
ضمنا توضیح نداده اید که مقام وموقعیت رجوی دراین فدا شدن ها وایثار چه بوده است!
اقامت در قصرهای افسانه ای، استفاده ازامکانات رفاهی شاهانه، تصاحب صدها زن متعلق به رفقای خود، هم سفرگی با صدام و …، چرا باید وفا و فدا شدن باشد وعکس آن صادق نباشد؟!
نکند میخواهید بگویید که رجوی با انجام این کارها – که چاره ای درانجام ندادنشان نداشت؟؟! – فداکاری کرده و سپس دچار شماتت وجدان میشد وزجری را تحمل میکرد که حکم فدا شدن وصداقت وایثار داشت؟؟!!
همچنین:
” … حل تضاد واقعی و پرداخت قیمت از خود بهخصوص در نقطه رهبری آن جریان است که یک جنبش را «متحد» یا «متشتت» میسازد…”.
اولا ، وجود رهبر بلا منازع در سازمانی، حتما به معنی قدرت و انسجام منطقی صفوف آن نیست وچه بسا که از برکت !! قحط الرجالی ویا عقب ماندگی تاریخی آن باشد!
ثانیا، جداشدن نزدیک نصف یک جریان سیاسی ازاین نوع رهبر ، بمعنی تشتت اگر نیست پس چیست؟!
بخصوص اینکه باید درنظر گیریم که جدائی ازفرقه ی رجوی ، شبیه جدایی های معمولا محترمانه ای نیست که در سازمان های سیاسی نرمال وکم وبیش معتقد به خرد جمعی ، انجام میگیرد!
جدائی ازباند رجوی که شما عادت کرده اید کماکان آنرا سازمان مجاهدین خلق بنامید، ممکن است درمواقعی به قیمت جان عامل تمام شود و اگر این جدا شونده عامل خوش شانسی باشد، میداند که همواره باید درانتظار لجن پراکنی های مداوم برعلیه خود باشد!!
حمید تبریزی
***
از قلاده های طلائی صدام تا قلاده های چرمی تل آویو
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25426
تبلیغ ناموفق فرقه گری با سوء استفاده از دستآوردهای علمی!!
ایران قلم، سی و یکم می ۲۰۱۶:… تمام مطلعین قضیه، کار مسعود رجوی با مشاطه گری مریم را ضدانسانی تلقی میکنند وتنها این اسیران فکری رجوی هستند که چنین ادعایی را مطرح میکنند و ثبوتی برای آن ارائه نمیدهند!! ابدا روشن نشده که نظام پوسیده ی حاکم دارای چه مشخصاتی است ولازم هم نبود که توضیح داده شود!! هدف نویسنده ، توجیه اعمال ضد انسانی این دوزوج مشکوک است با کلی گویی هایی که مجبور به توضیح …
(تقاضای دیدار مادر “نقشه”ای علیه مجاهدین خلق؟)
تبلیغ ناموفق فرقه گری با سوء استفاده از دستآوردهای علمی!!
حمید تبریزی ـ با تشکر از ایشان برای ارسال مقاله ـ ۱۰/۰۳/۱۳۹۵
این کار را جهانگیر قائم مقامی ذوب شده در مریم رجوی انجام میدهد با چاشنی نظریات فیزیکی عاریه گرفته از استاد آمریکائی اش و استفاده از موقعیت تاریخی جدش اش قائم مقام فراهانی، که چهره ی مقبول وشاخصی است ازاشراف وطن دوست دوران قاجار!
کار او دراین مورد شباهت خاصی به کار مرحوم ” ساری قلی خان تبریزی ” دارد که زمانی میخواست برای رسیدن به هدف نادرست، ازدرگذشتگان خود با گشاده دستی زیاد مایه بگذارد که مانند جهانگیر خان فراهانی ، توفیقی دراین راه نداشت!
او درمقاله ی بلند بالای خود ” ضد آنتروپی ” نوشته است :
” …اگر کسی از من بپرسد که در یک کلام مهمترین دستآورد فردی که از انقلاب ایدئولوژیک داشتهام چه بود، باید بگویم که آموختن راه و روش احیاء کردن مستمر ارزشهای انسانی در خودم و دیگران از طریق مبارزه با گرایشاتی است که جوهره استثماری داشته و حاصلی جز فرسودگی و کهولت و تسلیم شدن در برابر نظام پوسیده حاکم بر جهان ندارد “.
تمام مطلعین قضیه، کار مسعود رجوی با مشاطه گری مریم را ضدانسانی تلقی میکنند وتنها این اسیران فکری رجوی هستند که چنین ادعایی را مطرح میکنند و ثبوتی برای آن ارائه نمیدهند!!
ابدا روشن نشده که نظام پوسیده ی حاکم دارای چه مشخصاتی است ولازم هم نبود که توضیح داده شود!!
هدف نویسنده ، توجیه اعمال ضد انسانی این دوزوج مشکوک است با کلی گویی هایی که مجبور به توضیح وتشریح بیشتر آنها نباشد وخوانندگانش را که دریک قیاس بنفس ویرانگر، مانند خود پنداشته وخواسته که با این شعارها فریب داده ووجدان نهفته دردرونش را از کارهای خود راضی نگهدارد!!!
اینکه مریم چه کاری انجام داده که که ضد استثماری باشد وبرعلیه نظام پوسیده ی جهان، ابدا برخواننده روشن نیست وفرسودگی وکهولت جهان هم دراین شکل ابتدائی که این هموطن بشدت بازی خورده مطرح میکند، درکار نیست واگر باشد درتغییر شکل است ونه چیز دیگر.
دیگر اینکه اگر جهان به پوسیدگی میرود، برخلاف نطریه ی تکاملی خود باند رجوی است ونتیجه اینکه این اشراف زاده ی فرقوی ما، هذیان میگوید!!!
او مینویسد:
” …همچنین رسیدن بهاین دستاورد عظیم انسانی یعنی خلاص شدن از اندیشه استثماری و مسلح شدن بهروش مبارزه مستمر با آن، گرانبهاترین تجربه و سرمایهای است که میتوانم بهدیگر همرزمانم و بهمردم ایران، بهخصوص بهنسل جوان تقدیم کنم..”.
بازهم مشکل وسئوال من که این خلاص شدن ازاندیشه ی استعماری چگونه انجام شده واساسا تعریف این باند ازاستثمار چیست ، حل نشد!!
با این وجود آنها چه چیزی را به ملت ایران تقدیم میکنند که کاملا ناروشن وگنگ است؟؟!!
جهانگیر ادعا دارد:
” … برای کسی که سابقه مبارزاتی برادر مسعود را نمیدانست و قدر و شأن او را بهعنوان یکی از برجستهترین انقلابیون و متفکرین تاریخ معاصر درک نکرده است، سادهترین جواب این بود که آنرا بهحساب اشتباهات فردی یا سیاسی بگذارد..”.
آیا رجوی یکی برجسته ترین انقلابیون ومتفکرین تاریخ معاصر ایران است یا کل جهان؟!
اگر اشتهار یافتن اسامه بن لادن بخاطر خونریزیها یش، میتواند اورا به برجسته ترین …. تبدیل کند، رجوی را هم خواهد کرد وننگ ونفرت براو که دربرابر این بت پرستی ها اعتراضی نمیکند وازشما ها نمیخواهد که به او تهمت نزنید!!
کم کم به اصل مسئله که ازدواج ها وطلاق های بوالهوسانه باشد، بشکل زیر نزدیک می شویم:
” …طلاق برای چه؟ مشکل که خانوادگی و یا شخصی نبوده، پس چرا طلاق؟ آنهم بهدرخواست خود خواهر مریم؟ دیگر مسأله ازدواج از سرم پرید و سؤال اصلی من این شد: چرا طلاق؟ برادر حبیب که وضعیت بهت زده و درگیر مرا دید، از من خواست که یکهفتهای در آنجا بمانم تا مسأله برایم روشنتر شود، و … بلافاصله این پیشنهاد را پذیرفتم و از یکی از دوستانم خواستم که چند روزی بهجای من در کلاس حاضر شود “.
پس طلاق برازدواج برتری دارد!
یعنی این مسعود نبوده که ازدواج وتجدید فراش کرده بلکه تقصیر مریم بوده که بدون داشتن مشکل زناشویی طلاق گرفته وکارخوبی انجام داده و مسعود هم که حاصل این طلاق را بخود اختصاص داده ، اوهم کار خوبی کرده!!!
پس چه کسی دراین جریان کارش بد بوده است؟!
فهمیدم!
همین نویسنده که این تضادها را درک نمیکرد که با نوشتن این اراجیف ازخود انتقاد میکند و همه چیز به خیر وخوشی میگذرد!!!
لطفا با عمق بیشتری به مسئله توجه کنید:
” …موضوع این بود که خواهر مریم برای رهایی از چیزی درخواست طلاق کرده بود. همه میدانستند موضوع آن نه همسر سابق او بود و نه زندگی بهمعنی رایج آن در جامعه، یعنی نقطه عزیمت این طلاق نه شخصی و خانوادگی بود، و نه یک نوع زهدگرایی. .. اینرا حس میکردم که اینکار خواهر مریم، عصیانی بود که بهمن نیرو و انگیزه میدهد و مرا بهدنبال خودش میکشاند “.
این خانم نتوانست ازازدواج مجدد خودداری کند وبه ریش من وتو خندید!
طلاقی که هیچ کدام از عوامل فوق را نداشت ودرعین حال به ازدواج سریع مجدد انجامید واین امر چرا این نوه ی تحصیل کرده ی خرافه گرا را به دنبال خود کشید که اجنه و … باید دراین خصوص به روشنگری بپردازند!!!
با این وضع، این دوزوج جدید دست به فداکاری زده اند که بازهم روشن نیست ازکدامین نوع بوده است:
” …علت جذابیت این حرکت خواهر مریم و تأثیر آن بر روی خودم برایم پوشیده نبود. برای اولین بار با پدیدهای بهنام «عنصر رهبری» مواجه شده بودم و میدیدم که فداکاری که خواهر مریم و برادر مسعود در آن نقطه و در اوج پاکی بهاین شکل انجام داده بودند، چگونه بذر فداکاری و صداقت را در دل و جان من کاشته و رشد می دهد …”.
یعنی مریم با طلاق ازشوهرش وازدواج با مسعود که قدرت بیشتری از شوهرش داشت، دست به فداکاری زده است؟؟ چرا؟؟!!
درمقابل، رجوی هم که اجبارا همسر همرزم اش را تصاحب کرده ، اوهم فداکاری کرده است!!!
این هموطن ننوشته که با الهام ازاین فداکاری های محیر العقول ، چگونه بذر صداقت در دلش رشد کرده است؟!
دراینجا یاد فرد متشخص وحقه بازی افتادم که درعین انجام کار زشت گیر افتاده ولی این پر رویی را هم داشته که جرم را به گردن پزشک خانوادگی اش انداخته وبا وقاحت ستودنی!! فریاد بزند که ” برپدرت لعنت دکتر! ببین چه نسخه ای برایم پیچیدی وبدنام ام کردی”؟؟!!
یعنی اینکه میخواسته مشاهده کنندگان قبول کنند که این کار آن شخص، با تجویز پزشک بوده وگرنه او اهل این کارها نبوده است!!!
دوباره میخوانیم:
” … این رسم سازمان است که همیشه مسؤلترین مجاهد، بیشترین بها را از خودش میپردازد و جلوتر از بقیه حرکت میکند… “.
سازمان که وجود ندارد وبجایش فرقه ی رجوی درمصدر امور است وآیا استفاده ی شاهانه ازبهترین نعمات زندگی ، بها دادن است که مسعود ومریم بیشترین اش را تقبل کرده اند!
خدایا از شر این پررویان بتو پناه میبرم!!!
این مرید متعفن رجوی، به گفتارش چنین ادامه داده است:
” …موضوع از این قرار بود که ما مجاهدین بهعنوان عناصر پیشتاز مردم ایران، در مسیر تحقق سرنگونی رژیم ضد بشری خمینی با مانعی مواجه شده بودیم. ..اولین قدم در برداشتن این مانع برای مجاهدین متأهل، ملغی کردن زندگی خانوادگی در درون سازمان بود که بهپایهایترین کانون و هسته اعمال این دیدگاه، یعنی مردسالاری و ایدئولوژی جنسیت تبدیل شده بود “.
دیگران اینقدر مروت دارند که تهمت پیشتاز بودن را بشما نزنند ، لااقل دراین مورد از آنها تبعیت کنید!
داعش، النصره، ارتش آزاد سوریه ی خودتان ، القاعده، همگی مشغول نبردند وهیچکدام این ادعا را نداشته اند که زندگی زناشوئی مانع کارشان بوده است ودرطول تاریخ هم نمونه ای جز حسن صباح دراین مورد ندیده ایم!!
وانگهی ، اگر یک همسر مانع مبارزه است، چرا این قاعده شامل رجوی نشد که سه همسر علنی وصدها همسر غیر علنی داشته است؟!
آیا این زنان رها شده از سیستم مرد سالاری ، جرات نوشیدن یک لیوان آب بدون اجازه ی مسعود دارند؟!
آنها با سپردن سررشته ی زندگی خود بدست یک مرد بوالهوس ومریض روانی، چگونه توانسته اند از مرد سالاری نجات یابند!!
مسلم است که نجات نیافته اند که هیچ، بلکه خود را ازحمایت همسر خود هم محروم کرده وبطور دربست درنظام کنیزپروری وبرده داری رجوی گرفتار شده اند وشما اگر معلولیتی درذهن نداشتید، هرگز ادعای فوق را مطرح نمیکردید!!!
همچنین:
” … میدیدم که بحث اصلی، در افتادن با یک اندیشه ضد انسانی است که از بدو تاریخ انسان وجود داشته و حتی کهنهتر از شکل گیری طبقات در جامعه انسانی است. اندیشه و بینشی آنقدر ریشه دار که وجودش حس نمیشود … این اندیشه، مردسالاری و زورگویی و ستم مرد بهزن است. اولین برخورد من با این موضوع این بود که گفتم من چنین نیستم، چونکه خودم را یک فرد عاطفی، انساندوست و ضد هرگونه زورگویی و ستم میدانستم و در تصورم هم نمیگنجیدکه چنین نظرگاه ارتجاعی و ظالمانهای در من وجود داشته باشد.. “.
برادرجان!
نظریه ی غالب این است که درابتدای کار بشریت، زن سالاری هم وجود داشته که باتغییر اوضاع اجتماعی- اقتصادی ، این مرحله ازبین رفته است ومسئله به آن صورت نیست که مطرح کرده اید!
وانگهی، سیستم مورد تبلیغ شما که عین مرد سالاری – درخشن ترین و انحصاری ترین شکل موجودش درجهان میباشد- شما دیگر متعرض چه چیزی هستید؟!
یعنی حقوق نصف ونیمه ی زنان را که خاص دوران ماست ، کمتر ازحقوق ایام برده داری دانسته وبا بردن تشکیلات به دوران برده داری ، میخواهید که هژمونی زنان را که قاعدتا باید بی حقوق تر ازمردان باشند، برمردان اعمال کنید؟!
این عمله ی شیطانی بنام مسعود رجوی مینویسد:
” … یکی همانکه بهآن خو کرده بودم و بهطور ناخودآگاه طبق قوانین آن عمل میکردم و هیچوقت هم بهدرست بودن یا غلط بودن آن فکر نکرده بودم، و دیگری، درست برعکس و متضاد آن یکی، دنیایی کاملاً نو با ارزشهایی که فقط در آسمانها، افسانهها، کتابها و حکایتهای مربوط بهپیامبران و انسانهای بزرگ و متعالی تاریخ درباره شان خوانده بودم “.
من بارها نوشته ام که درقرن ۲۱ ودرروی کره ی خاکی ما، دنیای نوی باین شکل که رجوی ادعا دارد ، وجود ندارد و برعکس این دنیای اتوپیایی آنها بشدت متحجرانه وقدیمی بوده وشاید درعلم فضائی وجود دارد که بررسی آن کار یک تحلیلگر مسائل اجتماعی- سیاسی نیست وخوشبختانه آقای قائم مقامی بدان اعتراف کرده است که البته ضرورتی هم نداشت چک های بی محلی هم ازطرف انبیا بکشد که طبق روال دائمی رهبر عقیدتی خود- توسل به هرگونه فریب، نیرنگ وسوء استفاده- کشیده است!!
این هموطن در طرح افکار مالیخولیایی خود ، آورده است:
” …هر اتفاقی که برای من یا سازمان و مبارزه مردم ایران هم که بیافتد، من هم مانند سایر مجاهدین، هیچگاه تا آخر عمر حقی را که خواهر مریم بهخاطر وارد کردنم بهاین نبرد و راه دادنم بهدنیای پاکی خودش بهگردنم دارد فراموش نخواهم کرد “.
واقعا! دراین میان قضاوت را بعهده ی خوانندگان میگذارم تا با مقایسه ی حرف های ما سره را ازناسره تشخیص دهند!
بهمراه دیگر انسان های باوجدان علمی، من شخصا باین نتیجه رسیده ام که مریم درحد یک معشوقه ی حقیر رجوی عمل کرده و زندگی ها را برباد داده است!
نهیب برزنان در عوالم هپروتی رقص های رهائی که تلاش کنند تا رجوی را ازچنگال او درآورند، کار یک عاشق با بیماری عمده ی روانی میباشد وربطی به دنیای حقیقی و طبیعی انسان ها ندارد!
ونیز:
” … انقلاب ایدئولوژیک درونی بهما مجاهدین اثبات کرد، راز قرار گرفتن هر دو آنها در مسیر رهایی، پذیرش هژمونی زنان ذیصلاح است که طی مبارزات سیاسی و اجتماعی گسترده و شرکت در حل مشکلات و مسائل جامعه شان صلاحیت رهبری را کسب کردهاند، و مردانی که با کنار زدن دیدگاههای ارتجاعی و کالایی نسبت بهزن، راه رشد آنها را باز میکنند تا ارزشهای انسانی در خودشان هم رشد کرده و احیاء شود “.
من فوقا ثابت کردم که زنان ابدا درتشکیلات رجوی به هژمونی ای دست نیافته و صد متاسفانه تنها به جاسوسه های حقیر وبرده های جسمی وجنسی رجوی تبدیل شده و مورد تحقیر قرار گرفتند!
آنها هرگز اختیاری ازخود نداشتند و دراصل به زندانبانان خود ومردان تبدیل شدند و هژمونی شان درحد دژخیمی و اطاعت بی چون وچرا ازرجوی – بعنوان هژمونر مردانه- بوده و این امر نه برای آنها ونه برای دیگر زنان چیزی جز سرافکندگی نمیآورد که البته سیستم رجوی تعیین کننده تر ازحود آنها درکسب این حقارت بزرگ بود وشاید که آنها چاره ای نداشته وگناهی را مرتکب نشده اند!
حمید تبریزی
***
به یاد آلان محمدی و مرجان اکبری دوجوان معترضی که بوسیله جلادان فرقه رجوی به قتل رسیدند
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=24844
محکوم کردن لفظی تروریزم از طرف این بچه مرشد رجوی، اعتبار بخشیدن به تروریزم است!
حمید تبریزی، ایران قلم، سی ام آوریل ۲۰۱۶:… عجب مستندات محکمه پسندانه ای! شاهد ادعا، روزنامه ی شرق الاوسط متعلق به عربستان است که نقش خبیثانه ی سرویس های امنیتی این کشور در ایجاد فاجعه ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ودرجریانکارزار انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا به روزتر شده است!! طبیعی است که عربستان دماغ سوخته از توفیق ایران برای جلب اعتماد جهانی و با پیش بینی احتمال درسایه قرار گرفتن …
آقای ختار پدر سهیل در اعتراض به سوء استفاده رجوی از نام سهیل پس از به قتل رساندن وی
محکوم کردن لفظی تروریزم از طرف این بچه مرشد رجوی، اعتبار بخشیدن به تروریزم است!
با تشکر از حمید تبریزی برای ارسال مطلب
۰۹/۰۲/۱۳۹۵
دردفاع از دیگر نوشته های وابستگان رجوی عاشق کشتار وتروریزم، آقای مهرداد هرسینی هم که ولع خاصی به مطرح شدن وتقرب دربارگاه مسعود ومریم رجوی دارد، دست به قلم برده تا دزدی آشکار دیوان عالی کشور آمریکا – که اینک به زائده ی کنگره ی راستگرای این کشور تبدیل شده- ازاموال مردم ایران ” خلق قهرمان” را توجیه کند!
اودرنوشته ای بنام ” قماری دیگر، باختی دیگر “! آورده است:
” … در اوائل فروردین ماه بود که روزنامه «الشرق الاوسط» مدارکی منتشر کرد که براساس آن «منتخب شماره (۳) همکاری بین ایران و القاعده را نشان می دهد که تنها یک تعامل سطح پایین در عملیات نبوده است، بلکه فراتر از آن نتیجه روابط مستقیم و شخصی طولانی بین رهبران تشکیلات القاعده یعنی اسامه بن لادن و ایمن الظواهری از یک سو با مقامات عالیرتبه در دولت ایران و نمایندگان تروریست آنها از جمله حزب الله لبنان و حزب الله عربستان از سوی دیگر بوده است- همبستگی ملی ۱۰ فروردین ۱۳۹۵″
عجب مستندات محکمه پسندانه ای!
شاهد ادعا، روزنامه ی شرق الاوسط متعلق به عربستان است که نقش خبیثانه ی سرویس های امنیتی این کشور در ایجاد فاجعه ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ودرجریانکارزار انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا به روزتر شده است!!
طبیعی است که عربستان دماغ سوخته از توفیق ایران برای جلب اعتماد جهانی و با پیش بینی احتمال درسایه قرار گرفتن اش ، بخواهد شریک جرمی برای خود بتراشد وباند رجوی هم که دشمن مردم ایران- واگر دست داد ومنافع اش ایجاب کرد دشمن همه ی مردم جهان – ازاین موقعیت سوء استفاده بکند!
دولت ایران بجز حزب اله لبنان که آنرا یک نیروی حاضر درحاکمیت لبنان میداند، هرگز اعلام حمایتی ازدیگرانی که شما شمردید ، نکرده و منطقا بنفع اش هم نیست که بکند!
مهرداد هرسینی خوشحال ازغارت اینگونه آشکار اموال مردم ایران، به نوشته ی خود چنین ادامه میدهد:
” اکنون نیز دیوان عالی آمریکا، رژیم آخوندی را به پرداخت ۲ میلیارد دلار دیگرغرامت محکوم کرده است. صندوق تامین این غرامت سنگین به بازماندگان قربانیان حملات تروریستی چیزی نیست بجز ۷,۵ میلیارد اموال و داریی های بلوکه شده مردم ایران در ایالات متحده که در دوران دولت های دست نشانده ولی فقیه به «اوراق بهادار» تبدیل گردیده است “.
من وارد ماهیت قضیه ی درستی ویا نادرستی این سپرده گذاری نمیشوم ، اما این را میدانم که اگر دولت حاکم برکشوری که جرمی درآنجا اتفاق افتاده، نتواند محکمه ای تشکیل داده و به اتهامات وجرایم اتفاق افتاده درکشورش رسیدگی کند یا اساسا صلاحیت این کار را بخاطر اعتراض طرف مقابل ازدست بدهد، منطقا این دادگاه بین المللی لاهه است که انجام این امر را با لحاظ حمیع جهات بعهده میگیرد و تنها رای این دادگاه است که به اجرا گذاشته میشود.
پس حکم دیوان عالی آمریکا که دادستان وقاضی و هیئت نظارتش همگی تحت کنترل خودش ( تحت کنترل کنگره ای دست راستی و زورگو تر ازدولت اش) باشد، فاقد وجاهت قانونی وغیر الزام آور است!!
دراین مورد آقای مهرداد هرسینی ممکن است این سئوال را مطرح کند:
پس چه شد که آمریکا راسا توانست این کار را بکند ؟
که جواب من این است که اتفاق افتادن یک دزدی قلدر منشآنه ، ابدا بمعنی مشروعیت داشتن دزدی نیست!
فعلا مالی ازما درجلوی چشم جهانیان ودر روز روشن دزدیده شده ودولت ایران موظف به اعاده ی آنست. همین!
ظاهر ، خکومت آمریکا که بیشترین تخلفات جهانی را اعم ازحمله به کشورها، بلوکه کردن قلدرانه ی دارائی های دیگران ، ایجاد شکنجه گاه ها در خاک کشورهای دیگر و … ، انجام میدهد ، بنفع اش ندیده که دراین دادگاه جهانی عضویت داشته باشد و به آرای صادره ازآن تمکین کند که این مسئله هم مسلما که تقصیر ما نیست!!
این بچه مرشد رجوی مینویسد:
” … تاکنون مردم ایران، دگر اندیشان و فعالان سیاسی و یاران و اعضاء مقاومت ایران و مجاهدین خلق در جای جای گیتی، بکرات آماج حملات کور تروریستی آخوندی قرار گرفته اند “.
هر اتفاقی که افتاده باشد ، بزرگی ومخرب بودنش به پای ترورها، حملات مشترک ومستقلانه به اراضی کشور ما و … نمیرسد که همگی بفرمان مستقیم مسعود رجوی اجرا شده است!!
اگر محاکمه ای دربین باشد، پس تکلیف رجوی واطرافیانش چه خواهد شد؟؟!!
یا این محاکمات شامل شماها که براساس عقاید فرقوی وحشتناک تان، خود را محور عالم میدانید ، نمیشود؟!
بدی این نتیجه گیری درآنست که اگر براستی هم محور عالمید وخورشید بخاطر مسعو ومریم طلوع وغروب میکند، چگونه است که به دریوزگی دیگران افتاده اید؟؟!!
حمید تبریزی
***
اخبار ایرنا: عضو سابق منافقین به همراه چهار همدستش در نیکشهر به هلاکت رسیدند
بهمناسبت روز جهانی کار و کارگر
گروهک منافقین (مجاهدین خلق، فرقه رجوی) رسما از داعش حمایت کرد
مسعود رجوی جیشالعدل را برادر خود خواند
مجاهدین، اسرائیل، داعش و بازگشت مجاهدین به روزگار وصل خویش
پایکوبی مجاهدین بخاطر شهادت غواصان ایرانی (رجوی: این کارناوال استخوان بود)
همچنین:
مصاحبه سبحانی با سیاوش رستار آخرین فرد جداشده از مجاهدین در آلبانی ـ قسمت چهارم



