علی اکبر راستگو، کانون آوا، شانزدهم فوریه 2022:… طبق معمول هرساله قابل انتظاربود که یکی دومقاله در باره این واقعه در رسانه های مجاهدین درج شده و موضوع فراموش شود. ولی بانگاهی به سایتهای مجاهدین در چندروزگذشته باتعجب دیده می شود که درصدهامقاله بطورهدفمند به ظهور پیامبرگونه مسعودرجوی در این روزاشاره می شود. راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه
دلنوشته پدر مسعود رجوی – کشف جدید فرقه مجاهدین خلق
راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه
علی اکبر راستگو – کانون آوا – 15 فوریه 2022
دیماه هرسال سالگردآزادی 162 تن ازآخرین دسته زندانیان سیاسی در 30 دیماه 1357 می باشد که چندتن ازمجاهدین نظیر مسعودرجوی،موسی خیابانی واشرف ربیعی نیز جزوآنها بودند.
طبق معمول هرساله قابل انتظاربود که یکی دومقاله در باره این واقعه در رسانه های مجاهدین درج شده و موضوع فراموش شود. ولی بانگاهی به سایتهای مجاهدین در چندروزگذشته باتعجب دیده می شود که درصدهامقاله بطورهدفمند به ظهورپیامبرگونه مسعودرجوی در این روزاشاره می شود و اصلا وی را بعنوان انسانی که برگزیده شده تا تکامل را پیش ببرد موردستایش قرارداده اند. دریغ از اینکه یک اشاره به نحوه زنده ماندن وی درزندان شاه بکنند. شاهی که تمام مرکزیت سازمان مجاهدین را اعدام کرد ولی مسعودرا زنده گذاشت. در این مقاله سعی می کنیم با ارایه سند و مدارک این موضوع را جهت ثبت درتاریخ بشکافیم وبه گوشه اي از شخصيت ويژه و راززنده ماندن او در زندان شاه به عنوان تنها بازمانده از رهبران سازمان، اشاره مي کنیم.
ادامه مقاله در 7 صفحه با فرمات PDF
راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه
***
مجاهدین در آئینه تاریخ – علی اکبر راستگو
ارجاع پرونده جنایتهای فرقه رجوی به دادگاه لاهه و واکنشهای هیستریک این فرقه
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/رجوی-و-صدام-حسین-اسناد-نویافته/
رجوی و صدام حسین – اسناد نویافته
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، دهم فوریه 2022:… دستور آقای رئیس جمهور حفظه الله که به موجب نامه حضرتعالی به ما رسید را به نماینده سازمان مجاهدین خلق منتقل کردیم و در تاریخ ٧ نوامبر ١٩٨٨، اظهارات بعضى چهره هاى شاخص رژیم (ایران) و چند سؤال، به علاوه لیستى از انواع سلاح و ذخیره و تجهیزات (مورد درخواست) را دریافت کردیم که به پیوست است. پس از مطالعه آنچه نماینده سازمان در اختیار ما قرار داده است پاسخهای وافی به دستورهای آقای رئیس جمهور حفظه الله را در آن نیافتیم و در تاریخ 9 تشرین الثانی 88 با نماینده سازمان درمیان گذاردیم . رجوی و صدام حسین – اسناد نویافته
سازمان حنیف و مسعود ؟ جمع بی ربط دو متضاد
رجوی و صدام حسین – اسناد نویافته
مجاهدین بعث
اسناد نویافتهی دفتر صدام درباره منافقین چه میگوید؟
سازمان منافقین از خرداد سال 1365 که به طور کامل در عراق مستقر شد، حمایتهای متعدد و مختلفی از رژیم صدام دریافت میکرد. این حمایتها که تا سقوط صدام در اسفند 81 ادامه داشت، ابعاد متنوعی داشت و دامنهاش از دریافت تسلیحات و مهمات در حجم گسترده و مکان پایگاهها تا حمایتهای مالی و اطلاعاتی مختلف را شامل میشد. نمایندههای سازمان نیز بطور مرتب با نمایندههای دستگاه اطلاعاتی رژیم بعث در تعامل و رابطه بودند و دستورات مربوط به پشتیبانی سازمان، از راس سیستم اطلاعاتی و حتی ساختار اداری و نظامی کشور پیگیری میشد. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی برای نخستین بار دو مجموعه سند از مکاتبات سرویس اطلاعات و دفتر صدام با موضوع سازمان را که متعلق به سال 1367 و پس از عملیات مرصاد است منتشر میکند.
سند اول
مردادماه 1367، حدود دو هفته پس از شکست منافقین در عملیات مرصاد، رئیس سرویس اطلاعات عراق در نامهای به دفتر صدام اطلاع میدهد که سازمان منافقین درخواست دریافت مهمات دارد. رئیس دفتر صدام در نامهای به رئیس ستاد ارتش موافقت خود را اعلام و دستور تحویل این اقلام به سازمان را صادر میکند.
نامه رئیس سرویس اطلاعات به دفتر صدام
به رئیس دفتر ریاست جمهوری
موضوع: سازمان مجاهدین خلقبه استحضار آن ریاست محترم می رساند نماینده سازمان مجاهدین خلق تجهیزات و مواد درج شده در زیر را درخواست نموده است تا مورد استفاده جنگجویان آنها که هم اکنون آموزش نظامیشان به پایان رسیده و در پادگان سپاه دوم که مخصوص آن سازمان در شهر الخالص است قرار گیرد.
1.(300) گلوله نارنجک انداز توپ 30 میلی متری P.G.9 برای نفربر زرهی بیامپی 1
2.(250) گلوله توپ 100 میلی متری برای تانک T55
3.(150) گلوله توپ 90 میلی متری برای زره پوش کاسکاول
لطفاً ملاحظه کرده و آن چه مناسب میبینید دستور دهید
با تشکر
رئیس سرویس اطلاعات
دستور دفتر صدام به ریاست ستاد ارتش
ریاست محترم ستاد ارتش
موضوع: تحویل تجهیزاتموافقت آقای رئیس جمهور بر تحویل تجهیزات زیر به یک نهاد ملی و اقدامات مقتضی با هماهنگی سازمان امنیت صادر شد.
با تشکر1.(300) سیصد گلوله نارنجک انداز توپ 30 میلی متری S.P.G.9)) برای نفربر زرهی بی ام پی 1
2.(250) دویست و پنجاه گلوله توپ 100 میلی متری برای تانک T55
3.(150) یکصد و پنجاه گلوله توپ 90 میلی متری برای زره پوش کاسکاولرئیس دفتر ریاست جمهوری
گیرندگان دیگر:
سرویس اطلاعات- دفتر مدیر سازمان/ نامه شماره3591 مورخه17/8/1988 جهت اقدام مقتضی
سند دوم
آبان 1367 رئیس سرویس اطلاعات در نامهای به دفتر صدام از عدم تفاهم با نماینده سازمان برای دریافت برخی مهمات و تسلیحات اشاره کرده و از دفتر صدام کسب تکلیف میکند. این سرویس در نظریه نهایی پایان نامه، اعلام میکند موافق ادامه روند دادن مهمات و تجهیزات به سازمان برای استفاده آموزشی است. دفتر صدام نیز در پاسخ به این نامه، با این نظریه موافقت میکند.
نامه رئیس سرویس اطلاعات به دفتر صدام
به رئیس دفتر ریاست جمهوری
موضوع: سازمان مجاهدین خلقدر پاسخ نامه بکلی سری و شخصاً مفتوح شما 4576 ، به تاریخ 30/10/1988 بدینوسیله به اطلاع آن مقام محترم میرساند:
دستور آقای رئیس جمهور حفظه الله که به موجب نامه حضرتعالی به ما رسید را به نماینده سازمان مجاهدین خلق منتقل کردیم و در تاریخ ٧ نوامبر ١٩٨٨، اظهارات بعضى چهره هاى شاخص رژیم (ایران) و چند سؤال، به علاوه لیستى از انواع سلاح و ذخیره و تجهیزات (مورد درخواست) را دریافت کردیم که به پیوست است.
پس از مطالعه آنچه نماینده سازمان در اختیار ما قرار داده است پاسخهای وافی به دستورهای آقای رئیس جمهور حفظه الله را در آن نیافتیم و در تاریخ 9 تشرین الثانی 88 با نماینده سازمان درمیان گذاردیم او گفت که موضوع را به نظر آقای رجوی رسانده است و بیان کرد که سازمان پاسخ های مناسب و کامل به درخواست های سیدالرییس حفظه الله ندارد، زیرا موضوع پیچیده و دقیقی است و سخت است بر اساس حدس و گمان به آن پاسخ دقیق داد.
نظر سرویس اطلاعات
سرویس اطلاعات به پیگیری پاسخگویی مجاهدین خلق ادامه میدهد.
نظر سرویس اطلاعات، ادامه دادن تحویل سلاح و مواد و تجهیزات و مهمات، فقط برای آموزش نظامی و بر اساس شرایط زمان درخواست آنها است. گذشته از اینکه موافقت آن ریاست محترم نیز به موجب نامه سری و شخصاً مفتوح شما 3585/ک مورخ 31/8/1988 مبنی بر استفاده سازمان مجاهدین از سلاحهای در دسترس خود برای آموزش نظامی است. زیرا این تجهیزات و مواد به شرایط نگهداری، زمینهها و کنترلها نیاز دارند و تا زمان فراهم شدن شرایط سیاسى مناسب بین دو طرف از مجاهدین خلق خواهیم خواست با توجه به موجودى فعلى اسلحه و ذخیره و مهماتشان، فهرست احتیاجات خود را که برای آموزش نظامی نیاز دارند تقدیم کنند.
لطفاً ملاحظه نموده و دستور خود را اطلاع دهید
با تشکر
رئیس سرویس اطلاعاتپیوستها
گزارش 12 صفحهای
فهرست سلاحها و مواد و تجهیزات 3مورد
پاسخ دفتر صدام به رئیس سازمان امنیت
سرویس اطلاعات– دفتر رئیس
موضوع/سازمان مجاهدین خلق
موافقت آقای رئیس جمهور با نظر آن امنیت که در نامه شماره 4873 مورخ 15/11/1988 آمده بود حاصل شد لطفاً نیازهای سازمان را برای اهداف آموزشی در اختیار ما قرار دهید.
تا تصمیم مقتضی را اخذ کرده و اعلام نماییم
باتشکر
رئیس دفتر ریاست جمهوری
رجوی و صدام حسین – اسناد نویافته
***
مجموعه «خشتِ خام» / نوبتِ ۱۱ / گفتگو با لطف الله میثمی
عبدالرضا نیک بین؛ از بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق تا جدایی از آن
آنها نه تنها شکست خوردند که سقوط اخلاقی کردند (به مناسبت درگذشت عبدالرضا نیک بین رودسری – عبدی)ا
از کمین مجاهدین سر کوچه ها برای کشتار مستشاران امریکائی تا گماشتگی برای جنگ طلبان امریکائی
سعید شاهسوندی: محاکمه علی زرکش دراقامتگاه رجوی در حومه پاریس. صدور حکم اعدام برای او و عکس العمل من
همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/همکاریهای-رجوی-با-ساواک-و-تنفر-حنیف-نژا/
همکاریهای رجوی با ساواک و تنفر حنیف نژاد از او از زبان یک مقام سابق ساواک
سابت پیوند رهایی و سایت نه به تروریسم و فرقه ها، بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۱۸:… معتمد در این صحبتهایش شرح می دهد چگونه مسعود رجوی را سوار ماشینش کرد و برد تا رجوی خانۀ حنیف نژاد را که کروکی آن را کشیده و به ساواک داده بود نشان داد و موجب دستگیری او شد و چگونه رجوی سوگلی بازجوها شده بود و حنیف نژاد از رویارویی و دیدن مسعود رجوی …
سی فروردین ۱۳۵۱، یادآور چهل و چهارمین سال خیانت مسعود رجوی به بنیاگذاران سازمان
۱- همکاریهای رجوی با ساواک و تنفر حنیف نژاد از او از زبان یک مقام سابق ساواک
پیوند رهایی، بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۱۸
روایت شاهد عینی پرویز معتمد مسئول تیمهای تعقیب و مراقبت و شنود کمیتۀ مشترک ساواک شاه از دهۀ چهل تا سال ۵۷ از همکاریهای مسعود رجوی با ساواک از جمله لو دادن خانۀ محمد حنیف نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق و کمک به دستگیری او و برخی دیگر از سران سازمان و لو دادن محل اختفای سلاحها در خانۀ حنیف نژاد و تنفر حنیف نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین از او به علاوۀ روایت معتمد از همکاریهای مهدی سامع با ساواک در شناسایی و دستگیری فدائیان سیاهکل وو…
معتمد در این صحبتهایش شرح می دهد چگونه مسعود رجوی را سوار ماشینش کرد و برد تا رجوی خانۀ حنیف نژاد را که کروکی آن را کشیده و به ساواک داده بود نشان داد و موجب دستگیری او شد و چگونه رجوی سوگلی بازجوها شده بود و حنیف نژاد از رویارویی و دیدن مسعود رجوی پرهیز می کرد و نسبت به هم سلول شدن با او اعتراض کرده و گفته بود: مرا اعدام کنید ولی با این «ازگل» یک جا نیندازید!! و حنیف نژاد هر جا که رجوی در زندان حضور داشت نمی رفت و رجوی به دلیل همین همکاریهایش با ساواک بود که از اعدام نجات یافت.
پرویز معتمد همچنین صحنه ای را که خود شاهد بود مبنی بر کشته شدن یک دختربچۀ نه ساله و تکه تکه شدن او و معلول شدن مادر بزرگش که همراه او بود هنگام حملۀ افراد مجاهدین خلق به ماشینهای مستشاران آمریکایی و کشتن آنها در تهران شرح می دهد.
او همچنین برای اولین بار پرده از همکاری مهدی سامع جیره خوار رجوی با ساواک در لو دادن چریکهای جنگل (سیاهکل) و شناسایی آنها و شناسایی اجساد کشته شدگان چریکهای فدایی از جمله حمید اشرف برمی دارد.
–
۲- روایت پرویز معتمد مسئول تیمهای تعقیب و مراقب ساواک از مسعود رجوی
داوود باقروند ارشد، نه به تروریسم و فرقه ها، بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۱۸
سخنانی که آقای پرویز معتمد در طی این ویدئو مطرح میکنند بسیار تکان دهنده است. و صد و هشتاد درجه از آنچه طی سالهای بعد از آزادی نیروهای سازمان مجاهدین از زندان گفته و شنیده شده است متفاوت است.
صحت و سقم آنها را من که در آن زمان نبودم نمیتوانم تائید و رد کنم. اما میتوانم در طی چهل سال بعد حضور خودم در سازمان بر این حقیقت شهادت دهم که البته شگفتی خودم را نیز همواره بر می انگیخت و آن این بود که مسعود رجوی بدلایلی که در زیر تشریح خواهم کرد در حد جنون آمیزی نسبت به زندانیان مقاوم در زندانهای رژیم کینه و نفرت داشت. که بعد از شنیدن سخنان آقای پرویز معتمد برایم تبین شد.
طوریکه سالیان تاکید میکنم که سالیان از حدود سالهای ۶۳ به بعد که بتدریج نیروهای زندانی سازمان هرکدام به نوعی از زندانها یا فرار میکردند و یا با عادیسازی خود را هیچ کاره جا میزدند و یا رژیم سندی علیه آنها نداشت …علیرغم شکنجه هایی که شده بودند بیرون میآمدند و دوباره به سازمان میپیوستند بعنوان دستور مستقیم تشکیلاتی دماغ آنها باید بخاک مالیده میشد. طی ایندوران انبوه از این زندانیان آزاد شده از زندانهای مختلف از جمله زندانیان زمان شاه زیر دستم و تحت فرماندهی من کار کرده اند.
مسعود رجوی که از سمپاتی مجاهدین به زندانیان مقاوم خبر داشت از همان بدو ورود آنها یک نهضت درون تشکیلاتی براه انداخت که تمام زندانیان مقاوم را لجن مال کند. ابتدا تلاش کرد که از طریق ما فرماندهان آنها اینکار را انجام دهد وقتی موفق نشد چون ما در تماس مستمر و نزدیک روحیات مجاهدی و مقاوم و انسانی آنها را میدیدیم و نمیشد که چنین کاری را با آنها بکنیم. هیچ کس نتوانست نه من و نه دیگر فرماندهان، بنابراین وقتی مسعود رجوی اینگونه دید خود مستقیم بمیدان آمد.
اولا همه ما را به خیانت به سازمان و سست عنصری در مقابل زندانیان مقاوم متهم نمود، و در ادامه سالیان این بحث را با تبدیل کردن آن از یک بحث تشکیلاتی به یک بحث ایدئولژیک برای ما فرماندهان به یک مقوله بود و نبود و مبارزاتی طوریکه اگر فرمانده ای در مقابل این زندانیان مقاوم کوتاه میآمد مسعود رجوی او را بریده مزدور میخواند. و متهم میکرد که تو فرمانده مانند این زندانی مقاوم ضد تشکیلات ضد انقلاب و طعمه وزارت اطلاعات هستی که با او مهربان و دوستانه برخورد میکنی. مسعود رجوی تمامی این زندانیان را به لجن کشید تمامی آنها را در دو دوره سالهای ۶۳ و سالهای ۷۳ بطور گسترده دستگیر و شکنجه کرد تا مجبورشان کند که خود بدست خود خودشان را لجن مال کنند و بنویسند که اگر در زندان اعدام نشده اند مزدور رژیم هستند. نفوذی رژیم هستند. اگر اینرا مینوشتند آنگاه رجوی به آنها اعتماد میکرد.!!!!
آیا عجیب نیست؟ اگر مجاهد مقاومی در زندانهای رژیم سند کتبی میداد که مزدور رژیم است از روز بعد بر سر مسئولیتهایش برمیگشت و مجاهد نامیده میشد. والا بعنوان دشمن تشکیلات (مسعود رجوی) همواره تحت شدیدترین کنترلها و آزار و اذیتهایی که بخشی را سیامک نادری بعنوان یک مجاهد مقاوم تشریح کرده است تا حد کشتن او دست بردار نبود.سیامک در لشکرهایی که من فرمانده بودم حضور داشت و یکی از کسانی بود که باید خرد و لجن مال میشد.
علت نفرت جنون آمیز مسعود رجوی از این مجاهدین مقاوم نیز روحیه معترض آنها و گردن فرازیشان در مقابل سرکوبهای مسعود رجوی در تشکیلات بود. هیچ دلیل دیگری نداشت. اولا به همه ما که فرماندهان آنها بودیم هنگام تحویل آنها به ما میگفتند این طرف مواظب باشید نفوذی رژیم است. و از ابتدا تخم ضدیت را در دل ما میکاشت. ولی واقعیت تماس ۲۴ساعته صد در صد خلاف این دروغ را برای ما اثبات میکرد. اگر ما جرات میکردیم که در گزارشاتمان از نیروی مقاوم در مورد اعتراضاتش، انتقاداتش به رجوی و سرکوبهایش از او با نام و بدون لقب مزدور اسم ببریم خودمان با همان شدت و حدت زیر ضرب میرفتیم که با این مزدور بریده همدست هستیم. بنابراین طی دهه ها این فرهنگ را براه انداخت که از هر منتقدی در میان مجاهدین مقاوم با القاب مزدور و بریده و طعمه ساواک، شقا قلوص و حتی فحشهایی مانند حرامزاده و… که بیشتر بعد از حضور مهوش سپهری بزرگ لمپن در تشکیلات رواج بیشتری یافت یاد شوند.
رجوی علنا میگفت این زندانیان مقاوم بدلیل مقاومتی که در زندان از خود نشان داده اند و روحیه جنگنده و ستم نا پذیر طلب کار رهبری سازمان هستند و خطری برای رهبری آن محسوب میشوند وتشکیلات پذیر نیستند. یعنی سرکوبها و تحقیر و توهینهای تشکیلاتی را قبول نمیکنند. ایرادات را مطرح میکنند، به قول خودش جرات میکنند یقه تشکیلات را بر سر تمامی مشکلات سیاسی ، استراتژیک و نظامی بگیرند. اینها چون با جرات هستند خطرناک هستند.
اگر توجه کرده باشید تمامی کسانیکه در میان مردان مجاهد به فرماندهی رسیدند از جمله بنده از کسانی بودیم که در زمان رژیم یا ایران نبودیم و یا اگر زندان بودیم با نوشتن تمامی آنچه رجوی خواسته بود همانند آنچه استالین از اعضای حزب میخواست که بنویسند که جاسوس و …هستند را به او داده بودند. بعدها که خود ما زندان نکشیده ها نیز به جمع زندان کشیده ها پیوستیم مجبور شد که با بمیدان آوردن زنان به قول خودش از بی خاصیت ترین و زبان بسته ترین و یا بقول مریم رجوی از کسانیکه جیبشان و مغزشان مانند یک برگ سفید خالی است و هرچیز را میتوان در آن نوشت تحت عنوان انقلاب ایدئولژیک وارد صدر سازمان بعنوان حائل بین خودش و بقیه مجاهدین مقاوم کند. در صدر این زنان سفید مغز مریم رجوی بود. در صدر مردان مقاوم نیز علی زرکش.
من سالیان با محمدحیاتی از اعضای دفتر سیاسی که همراه محمد حنیف نژاد دستگیر شد، شب و روز همکار بودیم (او فرمانده مستقیم من بود) من براستی محمد حیاتی را خیلی دوست داشتم و همین باعث میشد که همواره مسعود رجوی به طعنه به محمد حیاتی میگفت رفیقت جلال یا بمن میگفت رفیقت محمد، و کینه خودش را از اینکه جدای از رابطه تشکیلاتی ما دوست هم بودیم بسیار کینه داشت، البته من حتی انتقاداتی را که به محمد حیاتی داشتم را نوشته و به مسعود رجوی داده بودم ولی او هیچ دوستی و علاقه ای را جز با خودش بر نمی تافت . محمد حیاتی در زندان شاه علیه مسعودرجوی و تمامیت خواهی او مبارزه کرده بود که او مسعود رجوی حق ندارد خود را رهبری سازمان معرفی کند محمد حیاتی در زندان معتقد به رهبری دوره ای بوده است، اینرا خود محمد حیاتی در صحبتهایش برایم از ماجراهای زندان میگفت. همین یکی از دلایل کینه مسعود رجوی نسبت به محمد حیاتی بود.
با احمد حنیف نژاد همینطور میگفت این مردیکه چون برادرش بنیانگذار سازمان بوده است حتما باید خودش را صاحب آب و گل بداند و در رهبری سازمان سهم بخواهد، باید دماغش به گل مالیده شود درصورتیکه احمد حنیف هیچگاه چنین ادعاهایی نداشت او با مبارزه مسلحانه که هستی سازمان را بنابودی کشاند مسئله داشت به او گفته میشد باید بروی و فاکتهایی از خودت بیاوری که ثابت کند اتهام مسعودرجوی به تو درست است!!!!! من او را از داخل ایران به ترکیه آوردم و بعدها بسیار با هم تماس داشتیم. مسعودرجوی هردوی اینها و بسیاری همچون علی زرکش و مهدی افتخاری، هادی روشن روان، … را به لجن کشید آنها را به شکنجه مجاهدین کشاند و دستشان را به کارهای خودش آلوده کرد. محمدحیاتی سالیان از تمامی رده تشکیلاتی عاری و درحد پادو بکارگرفته شد تا مبادا در مقابل مسعودرجوی به ایستد و شاهد همان حقایقی که آقای پرویز معتمد میگفت را از مسعود رجوی در سازمان مطرح کند. وقتی که آقای پرویز معتمد از کاری که مسعودرجوی در زندان کرده بود مطلع شدم شگفتی خودم را از این هسیتری و ضدیت بیمارگونه مسعود رجوی که همواره مرا آزار میداد که چرا؟ برایم تبین میشد.
یکی از دلایل جدایی من از تشکیلات نیز برخورد مسعودرجوی با نیروهای مقاوم سازمان بود که قبلا مفصلا نوشته بودم که چرا زندان در دورن اشرف آنهم برای برای مجاهدین؟ آیا نابود کردن نیروی مقاوم سازمان دلیل پایان یافتن تشکیلاتی که به این نیروها متکی است برای پیشبرد اهدافش نیست؟
مسعودرجوی این عزیزان را در جلسات عمومی مجبور میکرد که خود را رسوا کنند. وقتی میگفتند آخه چه بگوئیم مسعود رجوی میگفت مهم نیست چیزی بگو که آبرویت نزد همه برود اینطوری من آبرودار میشوم.
۴۰۰۰نیروی سازمان میتوانند به این حقیقت شهادت دهند. مجاهدین را مجبور میکرد که به خود اتهامات مختلف بزنند که واقعا یاد آوریش تهوع آوراست. تا به گفته خود مسعودرجوی برای مسعودرجوی آبرو بخرند؟ براستی چرا مسعود رجوی از طریق بی آبرو شدن دیگر مجاهدین آبرو دار میشد کجا آبرویش رفته بود که به این آبرو داری نیاز داشت؟ به سخنان آقای پرویز معتمد گوش کنید شاید جواب اینجا باشد.
داود باقروند ارشد
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت
(پایان)
***
بدون شرح! آیا مسعود رجوی پاسخی برای این اسناد دارد؟
همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=24663
چرا مسعود رجوی در ۳۰ فروردین ۱۳۵۰ همراه با اعضای مرکزیت مجاهدین اعدام نشد
میر باقر صداقی، ایران ستارگان، سوئیس، نوزدهم آوریل ۲۰۱۶:… کاظم رجوی پس از ۱ـ۲ سال برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، فعالیت میکرد. من هم برای مسافرتی به سوئیس رفته بودم و از طرف ساواک کاری داشتم و ۸-۹ سال هم از سابقه من در ساواک میگذشت. حوالی سال ۱۳۴۷ بود و خواستم که کاظم رجوی را ملاقات کنم که مثلا ببینم چه کاری میتوانم درباره او انجام بدهم. به کاظم …
بتول سلطانی: ۳۰ فروردین ۱۳۵۱، یادآور چهل و چهارمین سال خیانت مسعود رجوی به بنیاگذاران سازمان
چرا مسعود رجوی در ۳۰ فروردین ۱۳۵۰ همراه با اعضای مرکزیت مجاهدین اعدام نشد
در تابستان ۶۸ وقتی مریم رجوی بعنوان مسئول اول سازمان معرفی شد مسعود رجوی یک نگرانی بزرگ داشت مسعود در سالن اجتماعات اشرف نگرانیش را از طریق مریم رجوی بیان کرد در آن تابستان گرم کاظم رجوی به عراق آمده بود در وسط متینگ مریم کاظم را مخاطب قرار داد و از او خواهش کرد تا بالای سن رفته و در حمایت از مسعود رجوی و دادن گزارش به خلق قهرمان در کتابی مستند اقداماتی که باعث نجات مسعود رجوی از اعدام شده را به خلق قهرمان گزارش کند در گزارش سازمان آمده است :
مسعود رجوی ابتدا به اعدام محکوم شد. برادر او دکتر کاظم رجوی که استاد حقوق در دانشگاه ژنو بود فعالیت گسترده ای برای نجات جان برادرش و سایر مجاهدینی که به اعدام محکوم شده بودند شروع کرد که با توجه به روابط دولت سوئیس با شاه و سفر تفریحی شاه به سوئیس، فعالیتهای دکتر کاظم رجوی مؤثر واقع شد و حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد تبدیل شد. مسعود رجوی طی ۷ سالی که در زندان بود به طور مداوم تحت شکنجه و آزار ساواک بود ولی به رغم همه فشارها او توانست رهبری سازمان را به دست بگیرد و سازمان را بعد از ضربه سنگین شهریور ۵۰ که بخش عظیمی از مجاهدین دستگیر شده بودند بازسازی کند. وی در سیام دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی آزاد شد.
گویند به روباه گفتند شاهدت کیه , گفت دمم حال روایت دیگری از علت اعدام نشدن مسعود رجوی از زبان شکنجه گر,در دامگه حادثه , گویایترین سند خیانت مسعود رجوی به بنیانگذاران وخلق قهرمان ایران ونشانی از نفسهای حرام مسعود رجوی .
روایت شکنجهگر ساواک از چگونگی اعدام نشدن مسعود رجوی
کتاب «در دامگه حادثه»، به بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی میپردازد. این کتاب روایت مستندی است که عرفان قانعیفرد، گفتگویی با پرویز ثابتی؛ مدیر امنیت داخلی ساواک و از شکنجهگران معروف رژیم پهلوی، انجام داده است. «در دامگه حادثه» سال ۱۳۹۰ در لسآنجلس منتشر شد.
با توجه به اینکه در خاطرهنویسیها و گفتگوها، فرد خاطره گو و طرف گفتگو، سعی در تطهیر گذشته خود دارند. در مطالعه این کتاب نیز باید توجه داشت که افرادی نظیر پرویز ثابتی، به دلیل داشتن گذشتهای نه چندان افتخارآمیز، سعی دارند که فعالیتها و اقداماتشان را توجیه و تفسیر کنند تا بتوانند با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل است که در مطالعه و استفاده از این کتاب باید تأمل و کنجکاوی نقادانهای را سرلوحه کار قرار داد. با توجه به این نکته، اکنون به قسمتی از کتاب که چگونگی اعدامنشدن مسعود رجوی را روایت میکند، اشارهای کوتاه میشود. کمترین فایدهاش روایتی است که میتوان از یک فرد مسئول ساواک شنید.
قرار بود داستان مسعود رجوی را تعریف کنید.
رجوی در شهریور ۱۳۵۰ دستگیر شد و جزو ۱۰ نفری بود که محکوم به اعدام شده بود. برادر مسعود، یعنی کاظم رجوی را من میشناختم… در سال ۱۳۳۶ باهم به مدت ۱ ماه برای استخدام در آموزش و پرورش دورهای را طی کردیم و باهم آشنا شدیم.
کاظم رجوی پس از ۱ـ۲ سال برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، فعالیت میکرد. من هم برای مسافرتی به سوئیس رفته بودم و از طرف ساواک کاری داشتم و ۸-۹ سال هم از سابقه من در ساواک میگذشت. حوالی سال ۱۳۴۷ بود و خواستم که کاظم رجوی را ملاقات کنم که مثلا ببینم چه کاری میتوانم درباره او انجام بدهم. به کاظم تلفن زدم و گفتم که: «مرا یادت هست؟»، گفت: «بله! کجا هستید؟ و همدیگر را ببینیم» و رفتیم و همدیگر را دیدیم. از او پرسیدم: «اینجا چه میکنی؟»، البته میدانستم و پروندهاش را مطالعه کرده بودم. به هرحال دیدم که خیلی هم سفت و سخت نیست و فقط یک انتقادهایی از شاه دارد، ولی زیاد مهم نیست… مسلما در آن موقع، هنوز نمیدانست که برادرش (مسعود) در شبکه مجاهدین خلق، فعالیت دارد. از من پرسید که شما چه میکنید؟ من هم گفتم که: «در نخست وزیری هستم»، گفت: «همان ساواک؟» من هم صراحتا گفتم: «بله!» گفت که: «خوب اینجا در سوئیس، چه میکنی؟»… خلاصه در حین گفتگو دیدم که دُمَش سست است و به عنوان نمایندگی ساواک در آنجا استخدامش کردم و به نماینده ساواک در ژنو، تحویلش دادم و ماهی ۱۰۰۰ فرانک سوئیس هم برایش حقوق گذاشتیم و مأمور ما شد و گزارشات برای ما میفرستاد.
تا اینکه سال ۱۳۵۰ که برادرش (مسعود) دستگیر شد، کاظم، فوری نامه نوشت و تلفن زد که: «آقا! دستم به دامنت، برادرم را نجات بدهید!» و من هم گفتم که: «ببینم چه کاری میتوانیم بکنیم و بعد مسعود، محکوم به اعدام شد. کاظم جاهای مختلفی هم میرفت و ضمن اینکه به من متوسل میشد، میرفت مثلا ژان پل سارتر را هم میدید که علیه اعدامها، کاری بکند و مسعود اعدام نشود. من یک گزارشی درست کردم که برادرش برای ساواک، این کارها و خدمات را کرده و مسعود رجوی را یک درجه تخفیف بدهیم»، شاه هم موافقت کرد و یک درجه تخفیف داده شد و مسعود رجوی اعدام نشد.
فکر کنم که تا حدی توانستید که مسعود را به ساواک جذب کنید؛ البته خودش منکر این قضیه است.
نه! در بازجوییها، نسبتا همکاری کرد و آرام بود. خبر یک درجه تخفیف را که دادیم به روزنامهها، نوشتیم که این ۱۰ نفر محکوم به اعدام شدند و مسعود رجوی به علت اینکه در جریان بازجویی با ما همکاری کرده است، شامل یک درجه تخفیف شده است.
در واقع او را تخریب و بیاعتبار کردید.
بله! آن وقت در زندان معترض شده بود که: «نخیر، من چه همکاری داشتهام؟»، درحالیکه همکاری کرده بود، در بازجوییها، خیلی آدمها را معرفی کرده بود و جمهوری اسلامی هم چند سال پیش، بازجوییهایش را منتشر کرده بود. در زندان، گاهی زندانیها شلوغ میکردند، او میرفت و میگفت که شلوغ نکنید، درحالیکه مخفیانه فعالیتش را داخل زندان میکرد و تنها کسی بود که از همان گروه اول مانده بود و نتیجتا اتوماتیک، رهبر شده بود.
شاپور بختیار در کتابش از قول احمد میرفندرسکی (سفیر ایران در مسکو) نوشته است که: «کاسیگین برای اعدام رجوی، واسطه شده و دائما درباره رجوی با من حرف زده است.» میرفندرسکی گاهی با کاسیگین تختهنرد بازی میکرده اما این داستان که روسها واسطه شدهاند برای آزادی رجوی، ابدا درست نیست… متأسفانه یا خوشبختانه من واسطه شدم برای آزادی و زنده ماندن رجوی. [….]
البته مجاهدین خلق با شوروی تماس داشتند.
بله داشتند، ولی نه سر آن جریان! ارتباط آنها برقرار شده بود، بعد از انقلاب هم سعادتی که با شهرام، از زندان شهربانی ساری فرار کرده بود با KGB کار میکرد که دستگیر و اعدام شد. ارتباط با KGB در اروپا هم برقرار بود.
وقتی به حضرات آمریکایی میگفتیم، که: «اینها باKGB تماس دارند»، میگفتند: «نه!» و باورشان نمیشد. همان وقت که وحید افراخته را از مجاهدین دستگیر کردیم که ۲ تا افسر آمریکایی (ترنر و شفرز) را کشته بودند و وحید افراخته یکی از آن ضاربین بود، شخصا در بازجویی به ترور، شفرز و ترنر اعتراف و گفته بود اسناد همه آنها را فرستادیم فرانسه و در سفارت شوروی به روسها در پاریس تحویل دادیم. ارتباطشان از آن وقت برقرار شده بود. چریکهای فدایی خلق هم ارتباطشان برقرار بود کما اینکه حسن ماسالی در کتابش درباره ارتباط KGB با چریکهای فدایی خلق، اعترافاتی کرده است.(۱)
پایان
***
همچنین:

کانون آوا (مردم تی وی)، هفتم اوت 2021:… آقای عیسی آزاده عضوجداشده فرقه رجوی و از فرماندهان سابق مجاهدین از فرانسه دررابطه با – مطالبات برحق ملت شریف ایران و نقش مخرب فرقه تروریستی رجوی دربه انحراف کشاندن آن و سوء استفاده درجهت مطرح کردن و خودنمایی این فرقه مافیایی – سفاکیت مسعودرجوی و رحم نکردن به نتها فرزندش وشکست… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

علی اکبر راستگو، کانون آوا، آلمان، پنجم نوامبر 2019:… بنا بر اطلاعات منتشرشده در اینترنت، سازمان تروریستی مجاهدین خلق ((MKO,MEK, PMOI در تلاش است در روز چهارشنبه ششم ماه نوامبر2019 توسط یکی ازسازمانهای پوششی بنام سازمان جوامع ایرانیان آمریکا شعبه میسوری، جلسه ای تحت عنوان “ایران تروریسم و جنگ طلبی” در ساختمان Dirksen مجلس سنا اتاق شماره G50 برگزارکند. جلسه… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

علی اکبر راستگو ، کانون آوا، هفتم اکتبر 2019:… بازدید شما بعنوان رئیس جمهور کشورآلبانی از مقر سازمان مجاهدین در حومه تیرانا و حتی ملاقات شما با سرکرده این سازمان، نه نفعی بحال مردم ایران دارد ونه نفعی برای اعضای ساکن در آلبانی. تنها کسانی که از این بازدید نفع می برند همانا مریم رجوی و رهبری مجاهدین می باشند!… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

رضا صادقی جبلی، کانون آوا، هجدهم می 2019:… فرقه رجوی که با ورود به آلبانی از یک طرف هر روز با مشکلات تشکیلاتی و از طرف دیگر با ریزش نیرو مواجه بود با حضور آقای ترامپ و مخصوصا با ورود مایک پومپئو و جان بولتن سعی کرد باقی ماندۀ اعضا را با قول قریب الوقوع بودن سرنگونی و گرفتن تعهدات… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

علی اکبر راستگو، کانون آوا، شانززدهم می 2019:… دیر زمانیست که استراتژیست های آمریکایی در سازمان مجاهدین پتانسیل کسب قدرت به هربهایی را کشف کرده اند. مجاهدین ثابت کرده اند که جهت کسب قدرت نه تنها اصول و ایدئولوژی بلکه وطن و پدر ومادرخودرا نیز در طبق حراجی می گذارند. بهترین دلیل اثبات این امر همکاری با صدام حسین در… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

بنیاد هابیلیان، هفتم می 2019:… دوستی و نزدیکی زیاد افراد موثر در دولت ترامپ با گروهک تروریستی منافقین (مجاهدین خلق ایران) ، یکی از واضحترین شاخصهای غلط در سیاستهای دولت ترامپ در رابطه با ایران است. جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا و رودی جولیانی، وکیلمدافع ترامپ، از برجستهترین و مهمترین میهمانان تجمعات منافقین هستند که در ازای دریافت دهها هزار… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

علی اکبر راستگو، کانون آوا، بیست و چهارم ژانویه 2019:… وقتی حرکتی از مردم و خواسته های آنان فاصله بگیرد، از آزادی و استقلال فاصله بگیرد، با دشمنان مملکت خودش بسازد و با حمله نظامی، هم میهنان خودش را به خاک و خون بکشد، در جستجوی لقمه نانی برای نمایندگان هارترین جناحهای آمریکایی پارس کند، وطنش را به شیخ های… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

کانون آوا، هفتم دسامبر 2018:… آقایان رضا صادقی جبلی و ادوارد ترمادو و خانم ها بتول سلطانی، حمیرا محمدنژاد و آن خدابنده در مصاحبه هایی به تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ایران، تروریسم لجام گسیخته، وضعیت کنونی فرقه رجوی، استمرار نقض حقوق بشر توسط مریم رجوی و دستیارانش پرداختند. این مصاحبه ها در روز اول نمایشگاه عکس در سالن باشگاه خبرنگارانانجام گرفته… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

سایتهای مختلف، ششم دسامبر 2018:… روز دوشنبه سوم ماه دسامبر در شهر بروكسل بلژیک نمايشگاه عكسی از جنايات تروريستى سران فرقه رجوى توسط كانون آوا برگذار شد كه مورد استقبال بازديدكنندگان و خبرنگاران قرار گرفت و خبرنگاران از اين نمايشگاه گزارش خبرى و عكس تهيه كردند. در حاشيه اين نمايشگاه، يك جلسه سخنرانى وجود داشت كه جنايات مستند سران فرقه رجوى… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

علی اکبر راستگو، کانون آوا، بیست و یکم ژوئیه 2018:… شرکت شما در مراسم این سازمان تروریستی که بنا به اقرار خودش نزدیک به 17000 نفر را در ایران ترورکرده، مناسب برای ترقی سیاسی شمانیست. از سرنوشت دیگر سیاستمداران اروپایی دراین رابطه درس بگیرید که چطور رابطه آنها با این سازمان منجربه به سقوط سیاسی انان گردید. بعنوان مثال درسرنوشت… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

کانون آوا، (و انجمن زنان) سی ام ژوئن 2017:… اینجا در بروکسل ما یک مسجد بزرگ داریم که در سال 1967 برای 99 سال طی یک قرارداد به پادشاه عربستان واگذار شد. این تروریسم و ایدئولوژی اینجاست و تازه این قسمت خوب ان است قسمت بدتر ان این است که که این قرارداد برای 50 ساله اینده هم می باشد… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه

علی اکبر راستگو، کانون آوا، بیست و پنجم ژوئن 2017:… اکنون چنین فردی با این سابقه کثیف که در اروپا بعنوان کسی که کمکهای اتحادیه اروپا به مردم فلسطین را به حساب شخصی خود وارد کرده، شناخته می شود، در زمره سورپریز مهمانان امسال گردهمایی مجاهدین درفرانسه محسوب محسوب می شود. مجاهدین که از نتایج شرکت ترکی الفیصل در مراسم… راز زنده ماندن مسعود رجوی در زندان شاه