خبرگزاری مهر، بیست و هشتم ژوئن 2017:… گروهک تروریستی منافقین نیز در ادامه اقدامات مشابه و آمارسازی های قبلی خود و در یک اقدام مزوّرانه، همچون همیشه و گذشته اسامی برخی از نمایندگان پارلمان اروپا را به عنوان حامی بیانیه فوق الذکر و بدون اطلاع و امضای آنان منتشر کرده است. این در حالی است که بسیاری از نمایندگان فعال و آشنا به مسائل ایران و منطقه در پارلمان …
MEP Gérard Deprez claims 265 parliamentarians support Rajavi’s MEK. Really?
Debate in the European Parliament ‘What is to be done about the Iranian Mojahedin Khalq (MEK)?’
بهرام قاسمی: بیانیه بنام نمایندگان پارلمان اروپا در حمایت از منافقین فاقد ارزش است (نه اسمی، نه امضایی، نه …)
سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به بیانیه تعدادی از نمایندگان پارلمان اروپا گفت: ما چنین ادعاهای نادرست که مبتنی بر فریبکاری و فرضیات ناصحیح است را فاقد هر گونه اعتبار و ارزش تلقی می کنیم.به گزارش خبرگزاری مهر، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به صدور بیانیه اخیر برخی از اعضای پارلمان اروپا در خصوص جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: تعداد محدودی از نمایندگان پارلمان اروپا که به ارتباط با برخی گروه های معاند و گروهک منافقین مشهور هستند، تلاش داشته اند با سوء استفاده از موقعیت خود ادعاهای غیر واقعی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را مطرح کنند.
قاسمی افزود: گروهک تروریستی منافقین نیز در ادامه اقدامات مشابه و آمارسازی های قبلی خود و در یک اقدام مزوّرانه، همچون همیشه و گذشته اسامی برخی از نمایندگان پارلمان اروپا را به عنوان حامی بیانیه فوق الذکر و بدون اطلاع و امضای آنان منتشر کرده است. این در حالی است که بسیاری از نمایندگان فعال و آشنا به مسائل ایران و منطقه در پارلمان اروپا، به سبب آگاهی از ماهیت این اقدام غیر حرفه ای و غیر اخلاقی همواره از همراهی با آن سر باز زده اند.
سخنگوی وزارت امور خارجه تصریح کرد: ما این اقدام را تلاشی برای تاثیرگذاری بر فرآیند تعامل و همکاری و روابط رو به رشد جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اروپایی که آثار بسیار سازنده و مثبتی در همه زمینه هابرای طرفین داشته است، می دانیم.
قاسمی تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران ضمن محکوم کردن این گونه ترفندهای روانی و تبلیغاتی، معتقد به تعامل سازنده و مبتنی بر احترام متقابل با اتحادیه اروپا در همه زمینه های مورد علاقه طرفین از جمله در زمینه موضوعاتی مانند چگونگی گسترش همکاری های دو جانبه، مسایل زیست محیطی، مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با تروریسم، قاچاق انسان و جنایات سازمان یافته، حقوق بشر و دیگر موضوعات مبتلا به جامعه جهانی است و اعتقاد دارد صدور اینگونه بیانیه های بی اساس و بی اعتبار، جایگاه و منزلت پارلمان اروپا را خدشه دار می کند؛ لذا انتظار دارد نمایندگان پارلمان اروپا با حساسیت های لازم در قبال اینگونه بیانیه ها و با تفکر و دقت لازم و ضمن کنکاش از طراحان و تهیه کنندگان آن برخورد نمایند.
سخنگوی وزارت امور خارجه اضافه کرد: بدون تردید هر گونه تلاش برای قبولاندن ارزشهای خاص یک کشور یا منطقه به سایر جوامع با فرهنگ ها، آداب و سنن متفاوت، تلاشی در جهت رجعت به پارادایم های کهنه و منسوخ در روابط بین المللی است. ما چنین ادعاهایی را که مبتنی بر فریبکاری، فرضیات ناصحیح و ناآگاهانه است، فاقد هر گونه اعتبار و ارزش تلقی می کنیم.
قاسمی در پایان همچنین با تاکید بر عزم جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با پدیده شوم تروریسم افزود: جمهوری اسلامی ایران در راستای محو ریشه های تروریسم، ناامنی و بی ثباتی در منطقه، هیچگونه شکی به خود راه نداده و با تمام قوت و توان با این بلیّه زشت و نفرت انگیز مبارزه خواهد کرد. در این رابطه، اقدامات بجا و موثر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بخصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مبارزه بی امان با جریان های تکفیری و تروریستی منطقه بدون توجه به یاوه گویی های حامیان تروریست های جنایت کار تداوم خواهد یافت.
–
مظلومیت دهه 60 و پرونده باز منافقین و مجامع حقوق بشری
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بیست و هشتم ژوئن 2017
لینک به منبع
انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ۱۳۶۰ نمونه ای از مظلومیت دهه 60 است البته این مظلومیت، ایستادگی امام و مردم را در مقابل وحشیانهترین ترورها و بیشترین فشارها و تحریمها در بر داشت؛ مقاومتی که به رغم هزینه هایش، اما زمینه ساز اقتدار و عزت و پیشرفت امروز شد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، شهید آیت الله بهشتی هم مرد عمل بود و هم نظر، سخنران بود اما به مرز سخن بسنده نمی کرد، منطقش منطق انقلاب بود.
آیت الله بهشتی از یک سو محور مبارزه با لیبرالیسم و منافقین و از سوی دیگر امپریالیسم جهانی بود در حالیکه با نوشتن نامه ای به رهبرش با او از نگاه و نگرش بیگانه با انقلاب به میدان داری بنی صدر درد و دل می کرد ، در گفتگو با مردم خطر آمریکا و سازش با این کشور را گوشزد می کرد.
شهید بهشتی هم مرد عمل بود و هم نظر ، سخنران بود اما به مرز سخن بسنده نمی کرد ، منطقش منطق انقلاب بود ، منطقی که از همان جوانی با درس آموزی در پای مکتب اساتیدی همچون امام خمینی (ره)، او را با مشی مبارزه آشنا و نقشش را در این راه پررنگ می کرد .
تلاشش در مسیر امام و انقلاب او را مردی خستگی ناپذیر کرده بود ، از سفر به اروپا و ایجاد اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان تا دستگیری چندین باره توسط ساواک و در نهایت عضویت در هسته اصلی شورای انقلاب، حرکتی منسجم که پس از پیروزی انقلاب نیز پایان نمی یابد و با تشکیل خبرگان قانون اساسی در دفاع از اصل ولایت فقیه به صورتی تمام قد ظاهر می شود .
ایفای نقش محوری از طریق حزب جمهوری اسلامی ، مناظرات منطقی با تفکرات التقاطی و کوشش مستمر برای تشکیل دولت مکتبی رجایی و مبارزه با جریان بنی صدر ، معمار دستگاه قضایی کشور را همچون خاری در چشم دشمنان می کند ، تقابلی که در اسفند 59 و در سخنرانی بنی صدر نمودی عینی به خود می گیرد.
سخنان بنی صدر آغازی بر پایان جنجال های یک رئیس جمهور می شود ، بنی صدر با توهین به مردمی که به زعم او چماق دار نامیده می شوند ، با تحریک هوادارانش شعارهایی بر ضد مسئولان نظام سر می دهند، نوک پیکان حمله به سمت بهشتی است.
موضوعی که شهید بهشتی در مورد آن می گوید: شعار جمعی که پای تریبون سخنرانی بنی صدر بودند علیه بنده بود ، علتش واضح است زیرا شعار آمریکا نیز همین است نمی خواهند انقلاب اسلامی باشد ، می خواهند انقلابی باشد با خطوط خودشان به این دلیل است که با من دشمنی می ورزند .
بهشتی از یک سو محور مبارزه با لیبرالیسم و منافقین و از سوی دیگر امپریالیسم جهانی بود در حالیکه با نوشتن نامه ای به رهبرش با او از نگاه و نگرش بیگانه با انقلاب به میدان داری بنی صدر درد و دل می کرد ، در گفتگو با مردم خطر آمریکا و سازش با این کشور را گوشزد می کرد و از ادامه راهی سخت در تقابل با آمریکا سخن می گفت .
با تشدید اختلافات در گرماگرم سال 60 با عزل بنی صدر در 30 خرداد ، استراتژی جنگ مسلحانه در دستور کار منافقین قرار می گیرد.در حالیکه تنها ساعاتی از ترور نافرجام آیت الله خامنه ای در ششم تیرماه سال 60 می گذرد انفجار مهیبی در روز هفتم تیرماه، سرچشمه تهران را به لرزه در می آورد، آیت الله بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب به شهادت می رسند .
عامل ترور فردی به نام کلاهی از نفوذی های منافقین در حزب جمهوری اسلامی است که با کار گذاشتن بمب در دفتر حزب جمهوری این اقدام شنیع را انجام می دهد.
از تابستان داغ سال 1360 تا اواخر دهه شصت ، خط ترور در دستور کار سازمان مجاهدین خلق که بعدها به سازمان منافقین معروف شدند ، قرار می گیرد.
ترورهایی که به انفجار دفتر نخست وزیری ، ترور شهدای محراب و کشتار مردم کوچه وخیابان ختم نمی شود.
پرونده ی مفتوح 17 هزار شهید ترور که حالا سالهاست روی میز مدعیان حقوق بشر خاک می خورد .
منافقین یا همان داعشی های دهه شصت جلادانی هستندکه از کشتار مادر و کودک خردسال، مردم عادی و کسبه تا پیرو جوان و از کندن پوست انسان ها و شکنجه پاسداران و حزب اللهی ها به وحشیانه ترین شیوه ها هیچ ابایی نداشتند.
تروریست هایی جلاد که حالا سال هاست در آغوش مدعیان حقوق بشر و مبارزه با تروریسم پناه گرفته اند.
انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 1360 و شهادت شهید بهشتی و دهها نفر از وزرا و نمایندگان مجلس و مسئولان و فعالان سیاسی تنها یک نمونه از مظلومیت دهه شصت است اما این مظلومیت ، یک روی دیگر هم داشت، و آن مقاومت و ایستادگی امام ره و مردم در مقابل وحشیانه ترین ترورها و بیشترین فشارها و تحریم ها بود. مقاومتی که اگرچه هزینه داشت اما زمینه ساز اقتدار و عزت و پیشرفت امروز شد.
(پایان)
***
Under President Macron, France can play a pivotal role in Western relations with Iran
ISIS Drew On MEK Expertise For Terror Attacks On Tehran (aka Mojahedin Khalq Rajavi cult)
Albania’s destabilization? You have forgotten hundreds of Mojahedin!
Iran: MKO, Saudi behind terror attacks – Saudi Minister Refuses to Condemn Tehran Shootings
Trump Is At War With Iran, Not ISIS
Wesley Martin at a paid gathering of Mojahedin Khalq Rajavi cult promoting Saddam’s Private Army
The Life of Camp Ashraf,
Mojahedin-e Khalq Victims of Many Masters
Link to the full description of Mojahedin (MEK, MKO) Logo (pdf file)
link to one of the Mojahedin Khalq songs
advocating terror and killing Americans
(In Persian written and distributed after the Iranian Revolution)
Mojahedin Khalq (MKO, NCRI, Rajavi cult) terrorists openly declare support for ISIL, terror acts
Grand Controversy as MEK can’t prove leader Massoud Rajavi is dead or alive
Maryam Rajavi — MEK Propaganda Queen — Advertises Her Serives For Iran’s Enemies
BBC: Who are the Iranian dissident group MEK? (Mojahedin Khalq, MKO, PMOI, …)
Iran destroys 4 overseas terror groups, invites Saudi Arabia to be rational
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=26648
ایران: عربستان سعودی با بازنگری در رفتارش تعقل را جایگزین توهم کند
خبرگزاری مهر، تهران، سوم سپتامبر ۲۰۱۶:… قاسمی تاکید کرد : به نظر می رسد کشوری که باید رویکرد نادرست و غیرسازنده اش را در منطقه و جهان تغییر دهد دولت سعودی است و باید این کشور ضمن قطع حملات نظامی خود علیه زنان و کودکان بی دفاع یمن از اقدامات غیر اصولی و حمایت از گروه های تروریستی در کشورهای منطقه بویژه سوریه دست بردارد. سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در ادامه اعلام کرد: برای جمهوری …
World knows Saudi Arabia is source of terrorism
Iraq: Saddam used Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult) to suppress the Iraqi people
Mojahedin Khalq (MKO, NCRI, Rajavi cult) terrorists openly declare support for ISIL, terror acts
قاسمی: سخنان الجبیر تکراری و ملال انگیز/عربستان تعقل را جایگزین توهم کند
سخنگوی وزارت امورخارجه گفت: بهتر آن است عربستان در رفتار خود در منطقه تجدید نظر جدی نماید و ضروری است تعقل جایگزین توهم گردد.
به گزارش خبرگزاری مهر، بهرام قاسمی سخنگو و رئیس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه ای وزارت امور خارجه در واکنش به تازه ترین سخنان عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی اظهار داشت: اتهامات واهی و ادعاهای بی اساس مقامات سعودی به خصوص آقای عادل الجبیر علیه نقش و تلاش های سازنده و مثبت جمهوری اسلامی ایران در منطقه متاسفانه بی اندازه تکراری و ملال انگیز شده است.
وی افزود: حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و حمایت معنوی و سیاسی از مردم بی گناه برخی کشور های اسلامی منطقه که دستخوش توحش و خشونت افسار گسیخته گروه های تروریستی – تکفیری شده اند در راستای حفظ ثبات و امنیت منطقه و جهان می باشد و انتظار آن است که تمامی کشورهای منطقه با رویکردی مثبت و اقدامات عملی و سازنده در جهت بازگشت امنیت و آرامش و ممانعت از کشتار بیشتر مردم بی گناه تلاش نمایند.
سخنگوی وزارت امور خارجه خاطر نشان ساخت: امروز بیش از هر زمان واقعیات پنهان منطقه و عوامل اصلی بی ثباتی و نا امنی برای افکار عمومی آشکار شده است و فرافکنی و قلب حقایق موجود قادر نیستند همچون گذشته وجدان های بیدار و آگاه را فریب دهند.
قاسمی تاکید کرد : به نظر می رسد کشوری که باید رویکرد نادرست و غیرسازنده اش را در منطقه و جهان تغییر دهد دولت سعودی است و باید این کشور ضمن قطع حملات نظامی خود علیه زنان و کودکان بی دفاع یمن از اقدامات غیر اصولی و حمایت از گروه های تروریستی در کشورهای منطقه بویژه سوریه دست بردارد.
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در ادامه اعلام کرد: برای جمهوری اسلامی ایران امنیت در منطقه، ریشه کن کردن تروریسم، حفظ تمامیت ارضی کشورها و اتحاد جهان اسلام و صلح و ثبات و جلوگیری از تهدید دشمنان مشترک جهان اسلام بیش و پیش از هر چیز در اولویت نخست قرار دارد.
قاسمی گفت: بهتر آن است عربستان در رفتار خود در منطقه تجدید نظر جدی نماید و ضروری است تعقل جایگزین توهم گردد.
Saudi beheading – Myanmar woman screams innocence before execution
The MKO, Fan club of Saudi Arabia (Mojahedin Khalq, MEK, Rajavi cult)
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=26489
ایران: عربستان سعودی دچار توهم شده است
ایرنا، بیست و دوم اوت ۲۰۱۶:… او همچنین در مورد اخبار منتشر شده مبنی بر این که عربستان از مریم رجوی یکی از سرکردههای گروهک تروریستی منافقین برای شرکت در مراسم حج دعوت به عمل آورده است گفت: متاسفانه عربستان با وجود میل باطنی ما دچار یک توهم جدی شده است. وی گفت: دولت این کشور با توجه به مشکلاتی که از درون و بیرون با آن مواجه است دست به یک سری حرکاتی هیجانی و نابخردانه میزند که راه به جایی نمیبرد. عربستان در …
بعد از خوابیدن این گرد وغبارها، رجوی خواهد ماند وحوضش
ایرنا بیست و دوم اوت ۲۰۱۶
لینک به منبع
«مریم رجوی» به حج میرود
مریم رجوی همسر مسعود رجوی و سرکرده فعلی گروهک منافقین قرار است با یک دعوت رسمی، به «حج» برود.
به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه «جمهوری اسلامی»، منابع خبری اعلام کردند: «مریم رجوی» سرکرده گروهک تروریستی منافقین به دعوت ملک سلمان پادشاه سعودی برای انجام مناسک حج به عربستان سعودی سفر میکند.
این روزنامه افزوده است: در هفتههای اخیر، مقامات عربستان سعودی سرمایهگذاری زیادی برای حمایت از منافقین کردهاند و حتی محمود عباس، رئیس دولت خودگردان فلسطین، را نیز با تطمیع به دیدار مریم رجوی فرستادند.
انتهای پیام
–
ایرنا، بیست و دوم اوت ۲۰۱۶
لینک به منبع
(…)
عربستان به دنبال دشمن فرضی است
سخنگوی وزارت خارجه که از اواسط خردادماه در حکمی از سوی محمد جواد ظریف به عنوان سخنگوی جدید این وزارتخانه معرفی شد در پاسخ به سوالی در ارتباط با ادعاهای اخیر برخ از رسانههای عربی و نزدیک به عربستان مبنی بر این که نیروهای نزدیک به ایران قصد داشتند که در عملیاتی سفیر عربستان در عراق را ترور کنند اظهار کرد: متاسفانه شبیه اینگونه حرفها از طرف عربستان زیاد زده میشود. عربستان در شرایط دشواری قرار دارد و برای ما جای تعجب ندارد که اقدام به فرافکنی کند و به دنبال یک دشمن فرضی باشد.
او همچنین در مورد اخبار منتشر شده مبنی بر این که عربستان از مریم رجوی یکی از سرکردههای گروهک تروریستی منافقین برای شرکت در مراسم حج دعوت به عمل آورده است گفت: متاسفانه عربستان با وجود میل باطنی ما دچار یک توهم جدی شده است.
وی گفت: دولت این کشور با توجه به مشکلاتی که از درون و بیرون با آن مواجه است دست به یک سری حرکاتی هیجانی و نابخردانه میزند که راه به جایی نمیبرد. عربستان در همین چارچوب هر نقطه بدی را که پیدا میکند و هر زخم چرکینی را که در این ارتباط مشاهده میکند به آن دست میزند با این تصور که از این راه میتواند فشاری را نیز به ایران بیاورد و اخبار اخیر منتشر شده نیز در همین راستاست.
قاسمی با اشاره به حضور چندی پیش یکی از شاهزادههای عربستانی در نشست منافقین در پاریس اظهار کرد: با توجه به اقداماتی که عربستان انجام داده از نظر ما جای تعجبی ندارد که این کشور اقدام به این گونه کارهای غلط و نادرست بکند و ما امیدواریم که عقلانیت به مجموعه تصمیمگیری این کشور باز گردد. آنها در تصمیمگیریهایشان به آینده کشورشان توجه کنند و بدانند که ایجاد ثبات و امنیت در منطقه به نفع همه از جمله عربستان است.
فردی به اتهام دو تابعیتی بودن دستگیر نشده است
سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان در پاسخ به این سوال که اخیرا گفته شده …
(…)
(پایان)
نماینده رجوی در العربیه سعودی: تروریست های توحید و جهاد از اعضای ما بودند
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=26127
معروف ترین کمین گاه قرن + فیلم
باشگاه خبرنگاران، تهران، بیست و هفتم ژوئیه ۲۰۱۶:… روایتی مستند از بیست و هشت سال پیش. یعنی آخرین روزهای جنگ تحمیلی. یک گردنه معمولی که نقطه کمینگاه غرب شد و نقطه پایان همه توهم ها… عراق ترجیح میداد که با ایران آتش بس داشته باشد تا این که بخواهد تهاجمی صورت بگیرد… منافقین برای سالگرد جنگ یعنی شهریور آماده حمله بودند. قبول قطعنامه از طرف امام آنها را به اشتباه انداخت… رجوی از صدام حسین چند …
حنیف حیدر نژاد: نگاهی به فروغ جاویدان، ۲۵ سال بعد- قسمت نهم و پایانی
معروف ترین کمین گاه قرن + فیلم
روایتی مستند از آخرین روزهای جنگ که با عملیات مرصاد همراه شد را مشاهده میکنید.
به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران جوان؛ روایتی مستند از آخرین روزهای جنگ که با عملیات مرصاد همراه شد را مشاهده میکنید.
لینک به ویدئو در سایت باشگاه خبرنگاران
انتهای پیام
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=26084
فروغ جاویدان (مرصاد) و عشوههای «مریم» برای «مسعود» در شب نقشه مرگ منافقین
خبرگزاری فارس، بیست و چهارم ژوئیه ۲۰۱۶:… رجوی: دیگر وقت آن رسیده است که به ایران برویم. طرح عملیات بزرگی را کشیدهایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم میشود. (هورای جمعیت). البته این دفعه احتیاج به ماکت و کالک منطقهای نداشتیم چون این بار قرار است به تهران برویم. (دست زدن حضار شعار «امروز مهران، فردا تهران …
پرونده «مرگ یک سازمان»-۱/ در جلسه توجیهی فروغ جاویدان چه گذشت؟
عشوههای «مریم» برای «مسعود» در شبی که نقشه مرگ منافقین را کشیدند
رجوی به یکی از نیروهایش میگوید: وقتی تهران را گرفتی، در خیابان طالقانی به ساختمان بنیاد علوی میروی. در طبقه پنجم آنجا اتاقی است. آن اتاق را برای من نگهدار تا وقتی به تهران آمدم در آنجا مستقر شوم.
خبرگزاری فارس: عشوههای «مریم» برای «مسعود» در شبی که نقشه مرگ منافقین را کشیدند
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- پرونده ویژه: مرگ یک سازمان: «سازمان مجاهدین خلق» قدیمیترین و خشن ترین اپوزسیون جمهوری اسلامی؛ حدود سه دهه علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کرده است.
داستان تأسیس، فعالیت، ترورها و تغییر ایدئولوژی این سازمان در دوران رژیم پهلوی سرگذشت افرادی است که با اندیشه التقاطی دور هم جمع شدند و به تدریج به دامن مارکسیسم فرو افتادند.
اعضای سازمان بعد از پیروزی انقلاب نه مانند مجاهدین اولیه اسلامگرا بودند و نه مثل مجاهدین بعدی مارکسیست. آنها ابتدا به سمت بنیصدر غلتیدند و پس از عزل او، مبارزه مسلحانه را علیه نظام آغاز کردند.
بنیصدر و رجوی پس از فرار به پاریس «شورای مقاومت» را تشکیل دادند، رجوی در پاریس با طارق عزیز دیدار کرد که اعتراض اعضای شورا را در پی داشت. به تدریج سایر اعضای شورا نیز از مجاهدین جدا شدند و «فرقه رجویه» تاسیس شد. این فرقه خود را در اختیار دولت عراق قرار داد و در سطوح مختلف اطلاعاتی و نظامی با رژیم بعث همکاری کرد به طوری که «ارتش خصوصی صدام» لقب گرفت.
اما اوج وطن فروشی این خائنین به آب و خاک ایران در پایان طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک قرن بیستم رقم خورد. زمانی که شش روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، نیروهای عراقی توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشته و مجدداً به جنوب و حوالی خرمشهر حمله کردند تا راه نفوذ برای ارتش منافقین باز شود و سازمان مجاهدین عملیاتی با نام «فروغ جاویدان» که در ایران به «مرصاد» شناخته میشود را آغاز کند.
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس در بیست و هشتمین سالگرد این عملیات و با توجه به فعالیتهای اخیر این فرقه علیه جمهوری اسلامی در پروندهای با عنوان «روایتی از مرگ یک سازمان» به بازخوانی این عملیات و قرائت سلوک جدید این فرقه خواهد پرداخت.
از «فروغ جاویدان» تا «مرصاد»
«عراق به سطحی از آگاهی رسیده است که اگر روزی حس کند نابودی دشمن در سرزمینش خدمت به صلح است به آن دست خواهد زد… اگر ایران به هیچیک از این مسائلی که من اشاره کردم توجه نکند مردم خودشان آنها را مجبور خواهند کرد که به صلح تن در دهند و این چیزی است که به آن ایمان راسخ دارم. قهرمانیهای مجاهدین خلق در مهران مؤید این سخن میباشد. بالاخره روزی خواهد رسید که برای جنگیدن کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید.»
بولتن خبرگزاری جمهوری اسلامی ۱۳۶۷/۴/۸
این بخشی از سخنان صدام حسین، رئیسجمهور وقت عراق و حامی تمامعیار سازمان مجاهدین خلق در هشتم تیرماه ۱۳۶۷ یعنی ۱۹ روز پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران بود.
پیش از پذیرش قطعنامه، منافقان در تحلیل درونگروهی خود، امکان موافقت ایران با قطعنامه را غیرممکن دانسته و بهصراحت اعلام میکردند: تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به بنبست کامل برسد. به عقیده آنان، این اقدام بهمنزله فروپاشی نظام بود.
تحلیل مسعود رجوی در مورد نتیجه جنگ این بود که ایران به دلیل بسته بودن تمامی راههای بازگشت به صلح با عراق، ناچار به ادامه جنگ خواهد بود. هرقدر هم جنگ به طول بینجامد، از یکطرف توان نظامی و اقتصادی ایران بیشتر تحلیل میرود و از طرف دیگر بازگشت به سمت آتشبس و صلح غیرممکنتر میشود و این جنگ تا شکست ایران ادامه خواهد یافت.
با اعلام خبر پذیرش قطعنامه از سوی ایران، نقشهها و طرحهای قبلی سازمان با بنبست مواجه شد. در آن شرایط، سازمان در کنار امیدواری به داشتن پشتوانه خرده عملیات مرزی، حمایت نمایندگان کنگره و سنای آمریکا را نیز یدک میکشید.
در ۳۰ خرداد ۶۷، ۱۳۸ نماینده کنگره و ۱۴ سناتور آمریکایی طی نامهای به «جرج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، از وی خواسته بودند که به جنبشهای مقاومت داخلی در ایران توجه کند و در همین راستا حمایت از سازمان ـمستقر در عراقـ را اکیداً توصیه کرده بودند.
«مروین دایملی» نماینده کنگره آمریکا در روز دوشنبه ۶ تیرماه ۶۷ در تظاهرات سازمان در واشنگتن شرکت کرده و طی سخنانی که از یکی از شبکههای تلویزیونی آمریکا هم پخش شد اظهار داشت: «نباید دست از تلاش کشید، مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر بهزودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.»
کتاب سازمان مجاهدین خلق ج سوم ص ۳۰۵
سازمان، نوار ویدئویی سخنرانی مزبور را برای کلیه کادرهای سازمان پخش کرد.
جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیر ۶۷ قطعنامه ۵۹۸ را بر خلاف تحلیلهای سران منافقین پذیرفت و اولین واکنش سازمان در مورد پذیرش قطعنامه، برگزاری نشست عمومی اعضا با مسعود رجوی بود که شرح این نشست چنین است:
عصر روز جمعه ۶۷/۴/۳۱، حدود ساعت ۶ بعدازظهر به قسمتهای مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاههای دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی رجوی رأس ساعت ۸ در سالن عمومی حضور داشته باشند…
ساعت در حدود ۱۱/۳۰ شب بود که مسعود و مریم وارد سالن شدند… رجوی شروع به سخنرانی کرد. حدود نیم ساعت از شروع صحبتش گذشته بود که ناگهان گفت:
کارهای بزرگ در پیش داریم. مگر ما نگفته بودیم که «اول مهران، بعداً تهران»؟ (دست زدن حضار همراه با شعار «امروز مهران، فردا تهران)
در همین زمان دو نفر نقشه بزرگی را آوردند و در سمت چپ او، در کنار نقشه دیگری که قبلاً وجود داشت، نصب کردند و رفتند. پس از ساکت شدن جمعیت، رجوی به جلوی نقشه رفت و جلسه بدینگونه ادامه یافت:
رجوی: دیگر وقت آن رسیده است که به ایران برویم. طرح عملیات بزرگی را کشیدهایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم میشود. (هورای جمعیت)
البته این دفعه احتیاج به ماکت و کالک منطقهای نداشتیم چون این بار قرار است به تهران برویم. (دست زدن حضار شعار «امروز مهران، فردا تهران») البته نام آن را با عنایت به نام پیامبر اسلام «فروغ جاویدان» نام گذاردهایم. (صلوات حضار) و عملیات را به اسم امام حسین(ع) آغاز خواهیم کرد.
چون این بار احتیاج به ماکت نداشتیم گفتیم چه ضرورتی دارد؟ خود نقشه ایران را بیاورند! (با چوبدستی از سمت چپ نقشه قصر شیرین، باختران و تهران را نشان میدهد)
همانند شهاب باید به تهران برویم. از لحظهها ـحتی کوچکترین لحظههاـ باید استفاده کرده، نباید هیچ لحظهای را از دست بدهیم، زیرا در این عملیات لحظهها تعیینکننده و سرنوشتسازند.
این عملیات باید در عرض ۲ یا ۳ روز انجام شود چون فقط اگر عملیات با این سرعت انجام شود رژیم فرصت بسیج نیرو پیدا نخواهد کرد؛ چون اصلاً به فکرش هم نمیرسد که ما بتوانیم در عرض این مدت به تهران برسیم و احتمالاً نمیتواند هیچ عکسالعمل مؤثری انجام بدهد.
البته در عملیات چلچراغ از شما خواستم که سرعتتان در آن حد باشد. پس از جریان عملیات چلچراغ با فرماندهان نشستیم و به جمعبندی و بررسی پرداختیم که عملیات بعدی چه باشد؟ پس از بحث و بررسیهای زیاد دیدیم در عملیات قبلی که مهران بوده است و از مشکلترین عملیات مرزی بود، بعد از گرفتن ستاد لشکر میتوانستیم جلوتر برویم و هیچ نیرویی هم بر سر راهمان نبود.
با توجه به اینکه همیشه در عملیات بهصورت تصاعدی عمل کردهاید، یعنی وسعت هر عملیاتتان از قبلی بیشتر بوده است ـ آفتاب از پیرانشهر وسیعتر و مهران از آفتابـ حالا باید این عملیات هم نسبت به چلچراغ تفاوت کیفی داشته باشد.
بنابراین فکر کردیم که در عملیات بعدی ـهرچه که باید باشدـ حداقل این است که باید یک مرکز استان را بگیریم. در این صورت مگر ما دیوانهایم که پس از گرفتن مرکز استان آن را ول کنیم و برگردیم؟! خوب، یا همانجا میمانیم، یا به طرف تهران حرکت میکنیم. ولی باز در مقایسه با کار قبلی دیدیم استان خیلی کم و کوچک است.
(با لحن طنزآلود:) آخر شما دیگر بچه نیستید که بروید یک شهر را بگیرید! اگر بخواهید وسیعتر از عملیات قبلی عمل کنید، هیچ راهی غیر از فتح تهران ندارید (دست زدن حضار و ابراز احساسات).
البته یکسری میگفتند برویم اهواز را بگیریم و یکسری میگفتند برویم کرمانشاه را بگیریم. ما نشستیم و فکر کردیم و دیدیم باید از طریق کرمانشاه برویم زیرا اولاً تا حدودی وضع و شرایط مسیری که انتخاب کردهایم نسبت به قبل مناسبتر و بهتر است، چون عراق تا قصر شیرین و سرپل ذهاب پیش رفته است و این بار نیاز به خطشکنی نداریم و بهراحتی میتوانیم تا کرمانشاه برویم.
ثانیاً نزدیکترین نقطه مرزی برای رسیدن به تهران، کرمانشاه است. از آن به بعد بر اساس تقسیمات انجامشده ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید. البته روی لشکر ۸۴ و ۸۸ شناسایی انجام دادهایم اگر موقعیت سیاسی مثل قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از طرف ایران پیش نمیآمد شاید فقط در همانجا (کرمانشاه) عمل میکردیم، ولی حالا ایران خیلی ضعیف شده است و ما یکراست میرویم و تهران را میگیریم.
باید بدانید که ما از قبل تصمیم انجام این عملیات بزرگ را داشتیم و میخواستیم آن را دیرتر انجام دهیم، اما پذیرش قطعنامه کار ما را تسریع کرد؛ یعنی بهدلیل شرایط سیاسی جدید مجبوریم یکی، دو ماه آن را زودتر انجام دهیم.
تصمیمی که ما گرفتیم تصمیم بسیار حساس و مشکلی بود و ما چارهای جز عمل نداریم و اگر الآن اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت، زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل میشویم و دیگر نمیتوانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل میشویم. پس بایستی آخرین تلاش خودمان را هم بکنیم و یکبار دیگر کل سازمان را به صحنه بفرستیم و مطمئن هستیم که پیروزیم و از هماکنون من این پیروزی را به شما و خلق قهرمان ایران تبریک میگویم.
اگر ما به تحلیلهایی که در مورد رژیم داشتهایم معتقد هستیم، زمان مناسبی برای ما به وجود آمده است.
ما در تحلیل از جنگ گفتیم که رژیم در منتهای ضعف، حاضر به توقف جنگ میشود و دلیل قبول قطعنامه از طرف آنها هم همین است.
ما نباید این فرصت تاریخی را از دست بدهیم. باید حمله کنیم و کارش را یکسره کنیم. رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد و نمیتواند نیروی جبهه را تأمین کند؛ مثلاً عراق در همین چند عملیاتی که کرده است بهراحتی توانسته مناطقی را پس بگیرد و هرچه خواسته جلو رفته است. «فاو» را گرفته و جزایر مجنون و چند نقطه دیگر را با چند ساعت جنگ بازپس گرفته است.
ملت دیگر از جنگ خسته شدهاند و همه مخالف جنگ هستند و کسی به جبهه نمیآید. کسانی که در جبهه هستند افرادی هستند که آنها را بهزور از شهرها و روستاها دستگیر کردهاند و به جبهه فرستادهاند و میلی به جنگیدن ندارند. تمام لشگرها و نیروهای رژیم در حملات عراق ضربه کاری خورده و پراکنده هستند و یارای مقابله با ما را ندارند. پس هم از لحاظ نظامی تعادل خود را از دست داده است و هم از لحاظ سیاسی در انزوای بینالمللی قرار دارد.
البته در عملیات چلچراغ یک نفر به کمک شما آمد و آن حضرت علی(ع) بود که به شما کمک کرد و اینبار هم حضرت محمد(ص) و امام حسین(ع) به کمک شما میآیند و شما باید به اندازه چندین نفر کار کنید و کار یکی یا دو ماه را در ۳ روز کردهاید.
از حالا باید همگی آماده باشید که هر وقت گفتیم «حرکت میکنیم» آماده باشید. شاید سازمان ۲۵ سال پیش به وجود آمد تا در چنین روزی به چنین کاری دست بزند.
ما از طرف قصر شیرین میرویم. در آنجا لشکر ۸۱ با عراق درگیر است، لشکر ۵۸ و لشکر ۸۸ در سومار درگیر هستند، لشکر ۶۴ در پیرانشهر است و تنها امکان دارد لشکر ۲۸ در راه به استقبال ما بیاید. (در اینجا رجوی فردی را از میان جمعیت صدا میزند و میپرسد:) اگر لشکر سنندج بیاید چهکار میکنی؟
(آن مرد جواب داد): نمیآید.
رجوی: نگو نمیآید؛ بگو اگر آمد داغانش میکنیم. (بلند میشود و روی نقشه به دنبال شهرها میگردد) کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حدّ توان و اِشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند.
بهطور مثال بغداد تا مرز ایران ۱۸۰کیلومتر فاصله دارد و در طول ۸ سال جنگ، ایران ادعای گرفتن آن را نکرده است و همینطور عراق هم ادعای گرفتن تهران را نکرده است، اما ما میخواهیم برویم تهران را بگیریم.
(با طنز:) خوب، چه میشه کرد دیگه! بعضی وقتها اینطور پیش میاد دیگه! (دوباره به نقشه اشاره میکند) ما بهترتیب به قصر شیرین، سرپل ذهاب، اسلامآباد و بعد کرمانشاه میرویم. بعد از آن همدان، قزوین، تاکستان، کرج و بالاخره تهران. (کف زدن حضار)
ابتدا از محور قصر شیرین که در دست عراق است وارد میشویم و تا سرپل ذهاب میرویم؛ البته از طریق جاده آسفالته. بعد کِرِند و اسلامآباد را توسط یک لشکر که فرمانده آن «احمد واقف» است.
پس از فتح اسلامآباد، یک تیپ در کرند و ۲ تیپ در اسلامآباد مستقر میشوند، که در ضمن راه ورودی شهر را نیز تحت کنترل میگیرند. اسم عملیات این محور را به نام «حنیف» نامگذاری کردهایم.
بعد از اسلامآباد به سمت کرمانشاه حرکت میکنیم، که اسم این عملیات «سعید محسن» است و دو لشکر به مسئولیت «صالح» در کرمانشاه عمل میکنند. صالح، آمادهای؟
صالح: بله.
رجوی: مسئولانهمه آمادهاند؟
صالح: بله.
رجوی: شما قرار شد به کجا بروید؟
صالح: کرمانشاه. تقسیمبندی هم شده است که تیپها باید در کدام نقاط متمرکز شوند. تیپ… به سراغ صداوسیما میرود، تیپ… به سراغ زندان دیزلآباد میرود و زندانیان را آزاد میکند و آنهایی را که میخواهند مسلح میکن، و تیپ… سپاه بعثت و قرارگاه نجف را میگیرد و به همین ترتیب جعفر راه ورودی کرمانشاه، تیپ افسانه پادگان نزدیک آن و تیپ جلیل دروازه خروجی کرمانشاه را بهاضافه هوانیروز دارند. البته مردم را میفرستیم که زندانیان دیزلآباد را آزاد کنند.
رجوی: اول شهر را بگیرید، بعد زندان را؛ چون تصرف شهر مهمتر است. ما در کرمانشاه اعلام جمهوری دموکراتیک اسلامی میکنیم. این تیپها در کرمانشاه مستقر میشوند و ۲ تیپ به سنندج و بقیه به سمت همدان حرکت میکنند. نام عملیات محور همدان را به نام «بدیعزادگان» گذاشتهایم. محمد قائمشهر، آمادهای؟
محمود: بله.
رجوی: میدانی باید به کجا بروید و چه هدفهایی را در شهر در دست بگیرید؟
محمود: بله، همدان.
رجوی: بعد از آنکه به همدان رسیدید و مستقر شدید یکی از تیپهای زیرنظر خودت را برای کمک به تهران بده. وقتی همدان و صداوسیمای آن را گرفتید صدای مجاهد را پخش کنید و به مردم اعلام کنید که ما داریم میآییم.
محمود: باشد.
رجوی: رادار همدان باید منهدم شود تا هواپیماها نتوانند درست کار کنند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد.
نادر، از لحاظ پوشش هوایی چطوری؟
نادر: در دست ماست و میتوانیم کنترل کنیم.
رجوی: اگر هواپیمایی بخواهد از نوژه بلند شود چهکار میکنید؟
نادر: میزنیم. اگر چیزی بخواهد پرواز کند کلاً فرودگاه را میزنیم.
رجوی: کاملاً مطمئن هستید؟
نادر: بله، میتوانیم.
رجوی: علاوه بر آن ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم.
نادر: بله، داریم.
رجوی: فتحالله! تو میروی قزوین و تاکستان را میگیری. یکی از هدفها علاوه بر مراکز سپاه، لشکر ۱۶ قزوین است.
پس از خلع سلاح تمام نیروهای نظامی و انتظامی در آنجا مستقر میشوی و وقتی مستقر شدی یکی از تیپهای خود را به کمک تهران بفرست چون در آنجا نیاز هست.
پس از آن ۲ تیپ راهی تاکستان شده و در آنجا مستقر میشود و پشت سر آن منوچهر با یک لشکر راهی کرج میشود و آنجا را تصرف میکند. البته نام عملیات محورهای قزوین و تاکستان را به نام «سردار» نام گذاردهایم.
پس از آن ۴ لشکر و ۲ تیپ تحت نام کلی «سیمرغ» و تحت فرماندهی محمود عطایی راهی تهران میشوند که مهدی ابریشمچی هم معاون او در این عملیات است. (محمود عطایی و مهدی ابریشمچی دست یکدیگر را میفشارند)
ضمناً اگر یادتان باشد در انقلاب ایدئولوژیک گفت که یک سیمرغ بود که به کوه قاف رسید و آن روز هم گفتم که سیمرغ «مریم» بود. علت اینکه این اسم «سیمرغ» را انتخاب کردم حرف همان روز است. (کف زدن حضار)
مریم (با اطوار): چرا این اسم را گذاشتی؟
رجوی: میبخشید که بدون مشورت جنابعالی این اسم را گذاشتم.
در آنجا تیپ لیلا فرودگاه مهرآباد، تیپ… سلطنتآباد، تیپ فرهاد صداوسیما، تیپ فرشید زندان اوین، تیپ… مراکز سپاه، تیپ… نخستوزیری، تیپ… مجلس شورا، تیپ… ستاد ارتش و تیپ کاظم در جماران عمل میکند. (هورا و کف زدن حضار)
هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها بهصورت ستون حرکت میکنند.
البته این عملیات را دو عامل درجهیک تهدید میکند؛ یکی اینکه از طرف رژیم خمینی از طریق هواپیما مورد حمله و بمباران قرار بگیریم چون روی جاده همه به یک ستون حرکت میکنیم.
ثانیاً چون صف ماشینها خیلی طولانی است، اگر ماشینهایی خراب شوند و یا از دور خارج شوند، نباید بهخاطر آنها همه ستون متوقف شوند و بایستی آن را بهسرعت از دور خارج کرد و از ماشین زاپاس استفاده کرد و یا کلاً آن را از دور خارج کرد و معطل آن نشد.
در ضمن هیچ ماشینی حق سبقت گرفتن از جلویی را ندارد و همینطور حق عقب افتادن را هم ندارد. هرجا که رسیدید سر راه، جادهها را باز کنید.
تیپهای مأمور در شهر، مأمور تأمین جادههای آن شهر میباشند و هر تیپ با رسیدن به آن شهر وارد آن شده و بقیه ستون بلافاصله به حرکت خود ادامه میدهند. ضمناً اگر اسیر شدید راجعبه خط سیر عملیات که از کدام جاده و از کدام شهرهاست، چیزی نگویید و بگویید که عملیات قرار بود تا همینجا باشد.
(رو به محمود قائمشهر:) محمود، خوب فهمیدی که باید به کجا بروی؟ یکدفعه به قائمشهر نروی! تو اول به همدان برو، کار و مسئولیت خودت را انجام بده، بعداً که به تهران آمدی مازندران را به تو میدهم.
(رو به قاسم:) حیف که مردم اصفهان بیبخارند و الا یک تیپ را هم به تو میدادم که به اصفهان بروی.
(محمود عطایی فرمانده محور تهران را صدا میکند و او پای میکروفون میآید. از او پرسید:) وضعیت چطور است؟
عطایی: خوب است. با نیروی هوایی و هوانیروز عراق هماهنگ شده است. ماشینها آماده است. مهمات بارگیری شده و تیپها تا حدودی توجیه شدهاند و تا رسیدن به شهرها بهداری هم آمادگی لازم را دارد و هیچگونه نگرانی وجود ندارد. در لابهلای ستون تعمیرکار سیار و فیلمبردار سیار هم در حال حرکت هستند.
رجوی: در این عملیات مردم به حمایت از ما برمیخیزند. کسانی که حاضرند با ما بیایند را از پادگانها و مراکز سپاه مسلح کنید و هرچه خواستند تا تهران بیایند آنها را با خودتان ببرید.
در این عملیات نیروهای زیادی به ما کمک خواهند کرد. از طرفی درب زندانها که باز شود، آنها هم با ما هستند و با ما خواهند آمد.
نیروهای زندان بالقوه با ما هستند. البته هرجا رفتید اگر مردم آنجا تسلیم شدند که کاری با آنها ندارید و اگر جنگیدند با آنها بجنگید و هرجا رسیدید از مردم کمک بگیرید و کارها را به خود مردم بدهید و از این نترسید که مردم اسلحهدار میشوند و چه خواهد شد.
محمود! وقتی که تهران را گرفتی، در خیابان طالقانی به ساختمان بنیاد علوی میروی. در طبقه پنجم آنجا اتاقی است که روزی اتاق من و اشرف و موسی بوده است. سلام من را به ساکنین آنجا میرسانی و اگر مردم آنجا بودند جای دیگری را به آنها بده چون ما را بعد از انقلاب بهزور از آنجا بیرون کردند. آن اتاق را برای من نگه دار تا وقتی که به تهران آمدم در آنجا مستقر شوم.
(رو به فرید:) خب، فرید، شما چهکار میکنید؟ در اولین روزی که نیروها به مقصد رسیدند شما باید ۲۴ ساعته برنامه داشته باشید و مسئله را بهگوش همه ملت ایران برسانید. کاروبارتان جفتوجور هست؟ برنامهتان تنظیم شده است؟
فرید: ما ۲۴ ساعته برنامه خواهیم داشت.
رجوی: برای ثبت در تاریخ میخواهم هر کس با این طرح موافق است دست بلند کند. (همه دستها را بلند کردند. رجوی تکتک به همه نگاه کرد. رو به فیلمبردارها و انتظامات:) شما چرا دستتان را بلند نمیکنید؟ (آنها هم دستشان را بلند کردند. رو به حضار:) آیا ما دیوانه نیستیم که میخواهیم چنین کاری بکنیم؟ آیا به نظر شما چنین کاری شدنی است و آیا احمقانه نیست؟ اگر کسی مخالفتی دارد بیاید و صحبت کند و کسی هم حق ندارد با او مخالفت کند.
رجوی نشست و یک سیگار روشن کرد. در همین حین زنی از میان جمعیت بلند شد و دست خود را بلند کرد همه حضار با تعجب به او نگاه میکردند.
رجوی: پشت میکروفون بیا و حرفهای خودت را بگو.
زن: من مخالف نیستم، اما اینکه میگویید مردم با ما هستند، فکر نمیکنم چنین باشد. من و شوهرم چند شب قبل از خارج آمدهایم و خود من ۴ ماه است که از ایران آمدهام. مردمی که من دیدهام با آنچه شما میگویید تفاوت دارند. فکر نمیکنم آنها به ما کمک کنند. هیچگونه جو سیاسی نظیر آنچه شما به آن اشاره میکنید در ایران به وجود نیامده است، چون خیلیها در ایران هستند که حتی رادیو مجاهد را گوش نمیدهند و از مجاهدین هم بهکلی بیخبرند. شما چطور انتظار دارید با اختناق شدیدی که وجود دارد چنین کسانی در تهران بلند شوند و از ما حمایت کنند؟
رجوی: درست میگویی و درست صحبت کردی، ولی من الآن تو را قانع میکنم. این نظر تو به ۴ ماه پیش برمیگردد و الآن ایران فرق کرده است. از آن گذشته تا ما شهری را آزاد نکنیم مردم با ما نخواهند شد.
ما روی نیروی خودمان حساب میکنیم. مردم در وهله اول نخواهند آمد و حتی ممکن است از ما بترسند و همانطور که گفتی بروند و درهایشان را ببندند؛ ولی وقتی که رفتیم و در کرمانشاه مستقر شدیم و مردم دیدند که تعادل قوا به سمت ما میچرخد، یکقدم بیرون میگذارند و ما در شهر میگردیم و اعلام میکنیم که هستیم و آنوقت مردم جرأت میکنند درها را باز کنند و بعد جلو آمده از ما حمایت میکنند و ما هم کارها را به دست مردم میدهیم، ولی در ابتدا آنچه تو گفتی درست است. در آن موقع که شما در ایران بودید چقدر از مردم مخالف خمینی بودند؟
زن: ۹۰ درصد.
رجوی: این ۹۰ درصد اگر بفهمند که مجاهدین به شهرستان آمدهاند حتماً از آنها حمایت میکنند و مردم وقتی که دیدند سپاه و کمیته دیگر نیست، حتماً نمیترسند و وقتی که اسلحه گرفتند خودشان همهکاره میشوند و شما فقط آنها را راهنمایی میکنید.
البته اگر در این عملیات شکست بخوریم، تأثیرش آنقدر هست که باعث برپایی قیام توسط مردم شود، چون رژیم وضعیتی ندارد که تا عید دوام بیاورد. ولی ما در وضعیتی مثل ۳۰ خرداد قرار داریم و باید به این کار تن بدهیم.
البته برای من تصمیمگیری در این مورد مشکل بود چون بهترین نیروها و نفراتی را که در سالهای زندان با هم بودیم به داخل صحنه میفرستیم.
ما در این عملیات میخواهیم تمام سازمان و تمام ارتش آزادیبخش را به میدان ببریم. این خودش ریسک بالایی دارد، چون جنگ دو وجه دارد؛ یا شکست یا پیروزی. درصورتیکه شکست باشد موجودیت سازمان به خطر میافتد.
یک نفر از ته سالن: خون اشرف میجوشد، مسعود میخروشد.
رجوی: ما در قدیم ۳ یا ۴ نفر را در ایران داشتیم که آن عملیات را میکردند که سپاه و کمیتهها هیچکاری نمیتوانستند بکنند. این ساسان کجاست؟ (رو به ساسان:) شما در سال ۶۰ در عملیات تهران چهکار میکردید؟
ساسان: بالطبع با این نیرویی که داریم میرویم و حتماً برایمان موفقیتآمیز خواهد بود، زیرا در سال ۶۰ و ۶۱ در تهران فقط ۸ تا ۱۰ تیم نظامی در سراسر تهران داشتیم که نیروهای کمیته و پاسداران از دست ما در امان نبودند.
مثلاً یک تیم ۳ نفره ما اینطرف میدان مصدق میایستاد، یک تیم آنطرف و سراسر مسیر را بهراحتی میبستند و نیروهای پاسدار و کمیته هم کاری نمیتوانستند بکنند و از ما میخوردند.
مریم (رو به زن): شما خیالتان راحت باشد. همهچیز آماده است و طرحها دقیق میباشد. شما ناراحت نباشید. ما نباید مردم را زیاد هم دستکم بگیریم؛ چراکه در میان خود ما هم عده زیادی از اسرا وجود دارند که به ما پیوستهاند و این نشاندهنده حمایت زیادی است که در شهرها از ما خواهد شد. اسرا دستشان را بلند کنند! (حدود ۵۰۰-۴۰۰ نفر دست بلند میکنند).
ما در ۳۰ خرداد از روی استیصال و ضعف با رژیم برخورد کردیم، ولی امروز از موضع قدرت با او برخورد خواهیم کرد.
البته دلیل اینکه ما میخواهیم اینقدر زود دست به این عملیات بزنیم این است که رژیم در حال حاضر هم دچار بحران نیرویی شده و هم روحیه نیروهایش به دلیل شکستهای پیاپی ضعیف شده است. برای همین هم میخواهد صلح صوری کند تا وقت پیدا کند و بسیج نیرو کند. به همین دلیل ما باید تا دیر نشده از این فرصت استفاده کنیم و این عملیات را انجام دهیم، ولی قبلاً بین هر عملیات یکی، دو ماه برای کارهای مقدماتی، ازجمله شناسایی و آماده کردن خودروها و دیگر وسایل و مانور وقت لازم داشتیم، که در حال حاضر موفق شدیم همه کارها را در عرض همین مدت کوتاه بعد از عملیات چلچراغ انجام دهیم که کار بسیار شاقی بود ولی با روحیه بالای افراد ما و عنصر مجاهد بودن که در همه بوده است این کار در این مدت کوتاه عملی شد و خیلیها در این مدت کوتاه، آموزشهای پیچیدهای نظیر کار با تانک را هم یاد گرفتند و آماده عملیات شدند.
عدهای هم راجعبه وضعیت بچههای کوچک سؤال کردند که ما بچهها را بعد از آنکه تهران فتح شد سوار اتوبوس میکنیم و به تهران میآوریم.
رجوی: از هر کس میپرسم بلند شود و جواب بدهد.
طاهره! چهکار کردی؟ کارها روبهراه است؟ دیگر فشنگ کم نمیآورید؟ کنسرو و آبمیوه به اندازه کافی داریم؟
طاهره: نه، این دفعه خیلی زیاد داریم و تقسیمات وسایل هم انجام شده است. مهمات به اندازه کافی و حتی بیشتر از آنچه موردنیاز است برداشتهاند.
هزار تفنگ اضافی رسیده است و تانکها و خودروها هم اکثراً رسیده و بقیه هم تا فردا ظهر میرسد. کنسرو هم به تعداد کافی تهیه شده که حتی ممکن است زیاد هم بیاید.
رجوی: محمد! وضعیت به لحاظ امکانات چطور است؟ کموکسری ندارید؟ همه خودروهای موردنیاز رسیده است؟
محمود: بله، فقط مقدار کمی مانده، که تا فردا ظهر تمام میشود.
رجوی: فاطمه! وضعیت درمانی به لحاظ دارو و پزشک و آمبولانس همه آماده هستند یا نه؟
فاطمه: بله، آماده است.
رجوی: قرار بود برای حمل مجروحان هلیکوپتر بگیرید و داشته باشید، گرفتهاید؟
فاطمه: مسئله آنهم تا فردا حل خواهد شد.
رجوی: دکتر حمید را هم ببرید. کاظم هم آمده است. مسئله درمانی اینجا مسئولیتش با کاظم باشد که در این زمینه چیزی کم نیاورید.
ما در این راه عاشوراگونه میرویم اما این بار با زمانی که در ۳۰ خرداد ۶۰ شروع کردیم فرق میکند، چون در آنموقع چشمانداز پیروزی نداشتیم و عاشوراگونه شروع کردیم، ولی این بار چشمانداز پیروزی داریم که خیلی ملموس است. البته همه افراد باید بدانند که میخواهند چهکار کنند. ما کاری میخواهیم بکنیم که همه دنیا تعجب کنند و یکدفعه بفهمند که ما در تهران هستیم و خمینی دیگر وجود ندارد.
مریم: درست است که ما به خاطر وظیفهای که داریم عاشوراگونه وارد میشویم، ولی در اینکه ما حتماً پیروز میشویم هیچ شکی نداریم. الآن جبههها خالی شده و وقتی که از جبهه آنطرفتر برویم کسی نیست که جلوی ما را بگیرد و ما آنقدر میخواهیم با سرعت پیش برویم که هر کس که مجروح شد باید خودش مسئلهاش را حل کند که باعث کندی ستون نشود.
رجوی: اگر کس دیگری حرفی دارد باید بگذارد در میدان آزادی تهران بگوید و جمعبندی عملیات هم در همانجا خواهد شد.
طی چند روزی که ما در اردوگاه قدم زدهایم شاهد بودهایم که بچهها چقدر کار کردهاند. دیدم جیپی را نفربر کردهاند و تویوتایی را زرهی کردهاند، که اینها همه نشاندهنده آمادگی ماست
(با خنده:) روی جیپهای رزمی آرم ایران را زدهاند که ما خیلی خوشحال هستیم که کشورمان سازنده شده است.
(رو به یکی از فرماندهان:) کمرشکنها را خالی کردهایم؟ تانکهای ۶ چرخ آمادهاند؟
فرمانده: بله.
رجوی: تانکهای ۶ چرخ سرعتشان زیاد است و هر سه تا از آنها که وارد یک شهر شود همان رژهاش جو وحشت را حاکم میکند. ما برای همین از این تانکها استفاده میکنیم.
مریم: در پایان مطلبی بود که میخواستم بگویم و آن اینکه از فرماندهان تیپها میخواهم که بعد از نشست ساعتی به شما فرصت بدهند تا بچهها همدیگر را ببینند و از هم خداحافظی کنند.
در اینجا نشست تمام شد و همه دست زدند و شعار دادند و نهایتاً سرودی پخش شد و افراد شروع به بیرون رفتن از سالن کردند. ساعت ۲/۳۰ بود که سخنرانی پایان پذیرفت و افراد تا ۳/۳۰ بعد از نیمهشب از یکدیگر خداحافظی میکردند و آماده میشدند تا اندکی بعد در کمینگاه «مرصاد» در تنگه چهارزبر، قربانی حماقت مسعود و مریم شوند…
انتهای پیام/
***
«فروغ جاویدان»، یک نمونه کامل برای شناخت ویژگیهای رهبری مجاهدین خلق (فرقه رجوی)

از ذهن مسموم رجوی و توهم اعضا تا دستاورد بزرگ در عملیات مرصاد

