معصومه رضائیان، ایسکانیوز، پنجم ژانویه 2022:… تمام کسانی که طی این سالها جذب سازمان شدند، قربانی هستند و کسی که باید پاسخگو باشد، شخص مسعود رجوی است. رجوی استعدادهای زیادی را از بین برد، هم کسانی که در ایران به دلیل عضویت در سازمان کشته و اعدام شدند و آنهایی که در ایران ترور شدند. مسئول مستقیم کشته شدنشان رجوی است. مسعود رجوی گناهکار اصلی است
اعتراف رجوی به جنایات ۷تیرو ۸شهریور/ سازمان مجاهدین دست بولتون است
عضو جداشده گروهک منافقین در گفتوگو با ایسکانیوز تشریح کرد؛
نفوذ منافقین در مسئولان چگونه صورت میگیرد؟/ عضوگیری گروهک نفاق در اینستاگرام/ اشتغال ابزار اصلی جذب
مسعود رجوی گناهکار اصلی است
یک عضو جدا شده از گروهک منافقین تغییر کاربری آن در بیش از 40 سال فعالیت تروریستی را تشریح میکند.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ «سازمان مجاهدین» نامی آشنا برای ملت ایران است. این مردم سالهاست با شنیدن نام این سازمان واژههایی چون ترور، خونریزی، خیانت، وطنفروشی، دروغ و … را به یاد میآورند.
خیانت اعضای سازمان طی هشت سال دفاع مقدس در حق مردم ایران، مثالزدنی است. سازمان با گذشت بیش چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در خدمت سیاستهای ضد ایرانی نظام سلطه قرار دارد و با بهرهگیری از حمایتهای مالی همه جانبه آنها از هیچ تلاشی برای ایجاد اختلال در مسیر پیشرفت جمهوری ایران دریغ نمیکنند. در گفتگویی که با اعضای جدا شده از سازمان ترتیب دادهایم به برخی سؤالات در زمینه فعالیتهای سیاسی و نظامی این سازمان پاسخ خواهیم داد.
ابراهیم خدابنده یکی از جداشدگان سازمان است. او سال 1332 در تهران متولد و دیپلم ریاضی خود را سال 50 از دبیرستان البرز اخذ میکند و برای ادامه تحصیل عازم انگلستان میشود. مدرک فوق لیسانس برق را قبل انقلاب از یکی از دانشگاههای انگلیس میگیرد. بهگفته خودش؛ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در خلال آن، عضو انجمنهای اسلامی خارج از کشور بوده که سال 59 جذب سازمان میشود تا سال 1382 یعنی 23 سال تمام وقت و عمدتاً در حوزه بینالملل به این سازمان خدمت میکند. او در جریان مأموریتهای خود به بیش از 20 کشور دنیا سفر کرده و مأموریتهای دیپلماتیک زیادی را برای سازمان به انجام میرساند.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتگوی تفصیلی با ابراهیم خدابنده از فعالان سابق گروهک منافقین است.
– چه شد که جذب گروهک منافقین شدید و عمدتاً روشهای جذب در این سازمان چگونه است؟
زمانی که در انجمناسلامی دانشجویان خارج کشور بودم یکی از اعضای سازمان به نام احمد شادبختی که بعداً در درگیریها کشته شد، به لندن آمد و در انجمن اسلامی برای دانشجویان سخنرانی کرد. شادبختی فردی با کلام فصیح بود که نهجالبلاغه را از حفظ میخواند و این شاخصه سبب شد اکثر جوانان شیفته او شوند. او درباره اهمیت برقراری استقلال در ایران صحبت میکرد، مسئلهای که آن زمان دغدغه تمام جوانان هم سن و سال من بود. چون در رژیم شاهنشاهی همه شئونات از جمله اقتصاد، سیاست، فرهنگ و حتی ارتش ایران وابسته به آمریکا بود و به دست آوردن استقلال امری بعید به نظر میرسید و همین امر نظر دانشجویان را جلب کرد.
شادبختی معتقد بود جمهوری اسلامی نفی استثمار نمیکند، پس به استقلال منتهی نمیشود و این سازمان است که تا آخر ضد آمریکایی باقی میماند و این مسئله مبنای جذب بسیاری از دانشجویان شد. سازمان بعدها نسبت به آن مواضع 180 درجه دگردیسی یافت، ولی همچنان همان افراد عضو سازمان هستند و فعالیت میکنند؛ چون با شیوههای فرقهگرایی و مغزشویی افراد را تابع اوامر رئیس سازمان میکردند.
همین فیلم در آپارات:
– چه شد که از گروهک منافقین جدا شدید؟
جدا شدنم از سازمان خواست خدا و تابع شرایطی بود که کنترلی روی آن نداشتم. یک مأموریت در سوریه برایم تعریف شد که باید مبلغ دو میلیون دلار از عراق به فرانسه میبردم. در این مأموریت یکی از دوستان به نام جمیل بصام همراهم بود. با نام تاجرهای ایرانی در سوریه بودیم که هر دو دستگیر شدیم و به زندان افتادیم. بعد از مدتی هویتمان مشخص شد و ما را تحویل ایران دادند.
در زندان اوین ابتدا بنای ناسازگاری داشتم؛ چون خودم را متعهد به سازمان میدانستم و فکر میکردم پوست و استخوانم با نام رجوی عجین است و باید حسرت اطلاعات را به دل مأموران اطلاعات ایران بگذارم. رفته رفته رفتار بازجوها در من اثر و یادم رفت دریایی از خون میان ما و آنان بوده است. در یکی از جلسات بازجو به من گفت روال این است که من سؤال کنم و شما پاسخ دهید، اما اینجا مایلم شما سؤال کنید و من جواب دهم. از بازجو درباره اعدام زنان باردار در اوین پرسیدم که گفت؛ اگر ثابت کنم فردی که حکم اعدام داشته، به خاطر بارداری اعدام نشده است، دست از سازمان خواهی کشید؟
چهار سال و چهار ماه در اوین بودم و بعد از آن آزاد شدم. اتفاقی که افتاد این بود که من در این مدت توانستم مستقل فکر کنم؛ چون فشار تشکیلات و عملیات جاری روانی را نداشتم. در آن زمان برادرم کتابی با نام «فرقهها در میان ما» را برایم فرستاده بود. من ذهنم را طوری در زندان بسته بودم که تلویزیون، روزنامه و حتی کتابهای داخل ایران را نمیخواندم چون آنها را متعلق به رژیم میدانستم. کتابی که برادرم آورد درباره فرقهها در آمریکا و به زبان انگلیسی بود و ربطی به ایران نداشت. برای همین آن را مطالعه کردم و متوجه شدم تکنیکهای فرقهگرایی روی اعضای سازمان هم اجرا میشود و با روشهای مغزشویی ذهن ما را کنترل میکردند. مطالب کتاب به شیوهای بیان شده بود و به قدری به اوضاع ما در سازمان شباهت داشت که شک کردم کتاب توسط مأموران دستکاری شده و به دست من رسیده باشد. به هر حال شروع به ترجمه کتاب کردم و اتفاقاً بعدها هم دانشگاه اصفهان آن را چاپ کرد.
– روشهای جذب در گروهک منافقین یا به گفته شما فرقه رجوی چگونه است؟
شیوه جذب در سازمان از ابتدا تاکنون تغییرات زیادی داشته، روشهای مختلفی را به کار گرفتند که همگی بر مبنای فریب استوار است. من از مسئولان بخش روابط بینالملل سازمان بودم، برای انجام مأموریت باید ملاقاتهای زیادی انجام میدادم. برای ما نهادینه شده بود هویت اصلی خودمان را فاش نکنیم. برای همین قبل از هر ملاقاتی اول روی افراد مطالعه میکردیم که چه علائقی دارد و در همان قالب وارد گفتگو میشدیم تا مطابق با علاقه طرف مقابل صحبت و بتوانیم او را جذب کنیم. مثلاً اگر کسی که برای جذبش تلاش میکردیم با عراق مشکل داشت، میگفتیم مقر ما در پاریس است تا حساس نشود و اگر طرفدار اسرائیل بود خودمان را ضد حماس نشان میدادیم و به همین منوال دائماً رنگ عوض میکردیم.
بسیاری افراد برای کمک به سازمان پول جمع میکردند. پولها خرج مبارزه مسلحانه سازمان میشد، اما باید به مردمی میگفتند که پولهایشان خرج بچههای یتیم داخل ایران میشود. اما واقعیت این بود که پولها خرج مریم رجوی و مهمانیهای او در پاریس میشد. بعدها به این فکر کردم که کار ما در سازمان دروغ گفتن از صبح تا شب بود و اینکه در ایران ما را به نام منافقین میشناسند پر بیراه هم نیست.
دو ماه در سوریه زندان بودم. مدام نماز میخواندم و به حضرت زینب (س) متوسل میشدم که نکند من را تحویل ایران بدهند. آنقدر نگران این مسئله بودم که اگر بین ابوغریب و اوین مخیرم میکردند، ابوغریب را انتخاب میکردم؛ یعنی آنقدر ایران هراسی را تقویت کرده بودیم که خودمان هم از کشورمان میترسیدیم.
– آیا افرادی که عملیات جذب روی آنها صورت میگیرد، از قبل شناسایی میشوند؟
سازمان هیچگاه به فکر جذب تودهای نبوده و افراد را موردی انتخاب میکند. اینگونه که مورد به مورد روی افراد مطالعه و آنها را جذب میکنند. امروزه جذب بیشتر با استفاده از فضای مجازی صورت میگیرد. سازمان از سال 1395 با کنار رفتن ارباب قدیمی یعنی صدام حسین و معرفی ارباب جدید یعنی عربستان سعودی به طور کامل به آلبانی منتقل شد و مسعود رجوی هم جای خود را به مریم داد. عملکرد جدید هم اینگونه است که جایی در تیرانا مشخص شده و حدود هزار نفر پشت کامپیوترها نشستهاند که معروف به ارتش صفحه کلید هستند. هر کدام از این افراد با دهها حساب کاربری فیک در شبکههای اجتماعی مشغول فعالیتند. توئیت و ریتوئیت میکنند و پست میگذارند. اینها چون در فیس بوک و توئیتر محدود شدند، اکنون بیشتر روی اینستاگرام متمرکز هستند و در این فضا کار میکنند.
پروفایلهای اینها بیشتر تصاویر دخترهای جوان است و در فضای مجازی به دوستیابی مشغول هستند. به طور مثال برای هزار نفر دایرکت میفرستند. اگر از این هزار نفر 100 نفر هم پاسخ اینها را بدهند، یک گام بزرگ برایشان است و در صورتی که از این 100 نفر یک هم کار را ادامه دهد، راندمان خوبی برای آن کاربر ثبت شده. چون همان یک نفر مد نظر است که کار روانی را با او آغاز میکنند. از علایق و مشکلاتش میپرسند مثلاً جوانی بیکار است و مشکلات خانوادگی دارد یا زنی که مورد خشم شوهرش قرار گرفته، کاربران سازمان روی این موارد سوار میشوند و مسیر را به گونهای پیش میبرند که جمهوری اسلامی را علت همه مشکلات فرد معرفی کنند که اگر این نظام از سر راه برداشته شود، تمام مشکلات حل می شود و این روند تا جایی پیش میرود که فرد قربانی به یک نقطه از نفرت بیمنطق از جمهوری اسلامی ایران برسد. به طوری که دیگر حتی کفش تولید شده در ایران را هم پا نمیکند. مرحله بعد حرکات ایذایی و رودرروست و فرد بدون اینکه متوجه شود، جذب سازمان شده است.
افرادی که از این طریق جذب سازمان میشوند بیشتر برای انتشار شایعات و اخبار استفاده میشوند. چون یکی از حربههای کنونی سازمان تولید شایعه در ایران است. این شایعات با پشتیبانی سعودی و اسرائیل انجام میشود و امنیت روانی جامعه ایران را هدف قرار میدهد. به تعبیری اکنون دیگر تروریستهای سازمان نارنجک و مسلسل در دستشان نیست تا در خیابان به سمت مردم شلیک کنند یا در سطل آشغال بمب بگذارند. بلکه عملیات ترور را با فضای اجتماعی و اینترنت انجام میدهند. امنیت روانی را هدف قرار داده و روح و روان مردم را به هم میریزند این همان کارکردی را دارد که قبلاً انفجار یک بمب در سطل زباله داشت. بیشتر این افراد وقتی از آنها سؤال میشود که چرا جذب سازمان شدید. میگویند، اصلا نفهمیدم چگونه به اینجا رسیدم.
معمولاً سازمان از این افراد میخواهد از فعالیتهایشان عکس بگیرند و برایش بفرستند. تا به اربابانشان بدهند و به ازای آن پول بگیرند. البته این حرکات ایذایی سازمان مشکل امنیتی برای جمهوری اسلامی نیست، اما در جای خودش میتواند آزار و اذیت کند. مانند پشهای که آسیبی نمیزند اما نمیگذارد آدم به کارش برسد. معمولاً در شیوههای جذب اسمی از تشکیلات خودشان نمیآورند. مثلا در قالب سلطنت طلبها وارد میشوند؛ چون می دانند مردم ایران از سازمان متنفرند و شاید سلطنت طلبها درجه مقبولیت بیشتری نسبت به آنها داشته باشند. روش دیگر این است که از طریق باشگاههای ورزشی، انجمن زنان حتی به عنوان آرایشگاه وارد میشوند تا فالور جمع کنند. در میان آنان افرادی را پیدا میکنند که مستعد کار روانی باشند لذا ارتش صفحه کلید کارشان از صبح تا شب همین است.
– شاهد مثالی برای اینگونه عملیاتهای جذب گروهک منافقین در فضای مجازی دارید؟
بله؛ دختر دانشجویی که دنبال کار است در فضای مجازی اطلاعیهای مبنی بر جذب خبرنگار میبیند. با شمارهای که در اطلاعیه هست تماس میگیرد که به او میگویند آگهی متعلق به یک بنگاه خبری است و از او میخواهند برایشان از محیط دانشگاه خبر تهیه و به ازای آن پول دریافت کند. این دانشجو چون نیازمند کار و درآمد است میپذیرد. دختر دانشجو در اعترافات خود گفته که ابتدا کارهایی که از من میخواستند برایم تعجبآور بود؛ چون در قبال کارهای ساده و کم اهمیت به من پول خوبی میدادند. دختر دانشجو یک سال را به همین منوال کار میکند و بعد از آن موردهای مشخصی را از او میخواهند و مثلاً میگویند برو در دانشگاه فلان مسئله را پیدا کن و برای ما بیار! اینجاست که دختر شک میکند که نکند جنبه خروج اطلاعات دانشگاه را داشته باشد و چون آن افراد را خوب نمیشناسد به مسئله حساس شده و از انجام عمل سر باز میزند. اما تهدیدش میکنند که یکسال است برای سازمان کار میکردی و مدارک خبرهایی که فرستادی و پولی که دریافت کردی در اختیار ماست. اگر همکاری را آنگونه که ما میخواهیم ادامه ندهی، اینها برای تو دردسرساز میشود و از این طریق او را مجبور میکنند یک سال دیگر با آنها همکاری کند و در هر دفعه ابراز پشیمانی، با تهدید و ارعاب مواجه میشود. این مسئله تا جایی ادامه مییابد که دختر تصمیم میگیرد عواقب هر اتفاقی را بپذیرد، اما ماجرا را به حراست دانشگاه بگوید.
اشتغال جوانان یکی دیگر از ابزار سازمان برای عملیات جذب است. جوانی جویای کار بود به او میگویند اگر یک کار خوب میخواهد به استانبول برود. او هم به امید کار مناسب به ترکیه سفر میکند. پس از ملاقات، فردی که برایش پیشنهاد کار داشت از او میخواهد به ایران بازگردد و برایشان دور کاری کند. این جوان خودش میگفت که یک سال دور کاری کرده ولی به دلیل اینکه از او اطلاعاتی خواسته بودند که راضی نشده در اختیارشان قرار دهد، متوسل به تهدید میشوند. این جوان بیان میکرد عکسهایی برایش میفرستادند که نشان میداد در استانبول با کاردار سفارت اسرائیل ملاقات کرده، البته این جوان توسط نیروهای اطلاعات ایران دستگیر شد.
یکی دیگر از راههای جذب تخلیه تلفنی است که از اطلاعات تلفن افراد متوجه میشوند مثلاً فلان مسئول مملکت با فرزندش که خارج از کشور زندگی میکند، اختلاف دارد. مدتی انرژی میگذارند و هزینه میکنند تا گزکی از آن مقام مسئول به دست بیاورند و آنها را به همکاری وادار کنند. این ترفند در سفرهای خارجی مسئولان بیشتر اتفاق میافتد و بعد دستاویز سازمان شده و در راستای اهداف آنان بهره برداری میشود.
سازمان گاه از افرادی که جذب میکند، در حرکتهای اجتماعی بهره میگیرد. اینها را میفرستد تا تجمعات را به خشونت بکشانند. اینها روشهای کار امروز سازمان است. چون دیگر توان کار ندارند، منتظر میمانند تا مسئلهای به وجود بیاید و روی آن سوار شوند و بعد این را برای اربابانشان خرج کنند که در داخل ایران چکار کردهاند تا بتوانند از آنها پول بگیرند.
– افراد چگونه در ردههای گروهک منافقین قرار میگیرند، توانمندی و تخصص چقدر در این ردهبندی مؤثر است؟
سازمان باید به عنوان یک فرقه مخرب کنترل ذهن و تعریفی که دانشمندان از حوزه فرقهگرایی ارائه میدهند شناخته شده و کارکردهایش در این حوزه دیده شود. فرقهها ساختاری خلاف احزاب و سازمانها دارند. سه مؤلفه اصلی در یک تشکیلات «رهبری»، «تشکیلات» و «ایدئولوژی» است. در حالی که این سه مؤلفه در فرقهها متفاوت است. رهبر در یک فرقه کسی است که جای خداوند مینشیند. یعنی مالک جان، مال، ناموس، فکر و اعتقادات شماست.
ایدئولوژی هم به عنوان مجموعه «بایدها و نبایدها» در فرقه وجود ندارد و متدلوژی روانی جای آن قرار میگیرد. در سازمان هیچگاه با شما درباره خوب و بد بحث نمیکنند؛ چون رهبر آن را تعیین میکند. در فرقه متدهای روانی تحت عنوان ایدئولوژی وجود دارد و شما مدام به لحاظ روانی صیقل میشوید تا در این چهارچوب قرار بگیرید.
تشکیلات هم در فرقهها، هرمی است. رهبر در رأس و بقیه قاعده هستند. رابطه هر فرد با مسئول بلافصلش مثل رابطه با رهبر است؛ یعنی جای خدا مینشیند. به واقع در مورد سازمان تعبیر درستش این است که بگوییم فرقه رجوی. در این فرقه عشق ممنوع است و شما حق دارید فقط عاشق رهبر باشید، عشق به همسر، فرزند و والدین در این فرقه جایی ندارد.
عضویت شما در این فرقه مادامالعمر و خروج از آن ممنوع است. بدترین خیانت این است که از فرقه جدا شوید. در فرقه امر خصوصی و شخصی ممنوع است؛ حتی باید گزارش خواب دیشب و اینکه در ذهنت چه چیز میگذرد را هم به رهبر خودت بدهی. در فرقه شما حساب بانکی ندارید برای کاری که میکنید حقوق نمیگیرید و ارتباط خارجی حتی با خانواده و دوستان ممنوع است و این ممنوعیتهایی است که در همه فرقهها از جمله سازمان هست. متأسفانه همه اینها هم تحت عنوان اسلام صورت میگیرد. شما وارد داعش هم که میشوید چنین مسائلی را با عنوان اسلام مشاهده میکنید. یعنی اعضای سازمان، رجوی را به عنوان کسی که حرف اسلام را میزند میپذیرند.
وقتی من به ایران آمدم مرحوم پدرم میگفت من همه چیز را در مورد سازمان میپذیرم، اما شما هر لیبرالی را پیدا کنید همکاری با دشمن آن هم در حال جنگ را خیانت میداند و کشورهایی هم که مجازات اعدام ندارند در این یک مورد استثنا قائل شدهاند. حتی موردی بوده که 20 سال بعد از جنگ جهانی دوم فردی را با ادله همکاری با دشمن اعدام کردند. شما با چه منطقی با دشمن متجاوز به خاک سرزمینتان همکاری فعال داشتید؟! این در حالی است که من فکر می کردم عملکردم عین وطن دوستی و خدمت به اسلام است.
سازمان قبل از اینکه فرد را جذب کند کاملاً ذهنش را تسخیر و تحت کنترل قرار میدهد. باید بدون چون و چرا هر کاری را از او خواستند انجام دهد به گونهای که اگر خورشید در آسمان بود ولی مسعود رجوی گفت شب است، بپذیرد که شب است. توانایی و تخصص افراد فرع ماجراست و ردهبندی در سازمان براساس میزان تبعیت از مافوق صورت میگیرد نه براساس توانمندی.
زمانی که آمریکا سازمان را تحویل صدام حسین داد، برایشان کارکرد نظامی و تروریستی تعریف کرده بود. رژیم بعث عراق در قرارگاههای سازمان به اینها آموزش نظامی میداد. حتی تاکتیکهای اطلاعاتی، امنیتی و استراتژی جنگ توسط رژیم بعث عراق به اعضای سازمان آموزش داده میشد. آمریکا نقشهها و عکسهای هوایی که حتی عراقیها هم تجهیزاتش را نداشتند و آموزشهایی چون شنود در مرز و … را به آنها میداد. وقتی صدام حسین سقوط کرد سازمان کارکرد نظامی و تروریستی خود را از دست داد، بنابراین کارکرد جدیدی برایش تعریف شد که حضور در فضای اجتماعی و جاسوسی و … بود. لذا آموزشها هم به سمت دیگری رفت. افرادی که در عراق حتی حق نداشتند به کامپیوتر نگاه کنند، آموزشهای کامپیوتر دیدند و در آن مقطع یکباره دستور ورود هزار کامپیوتر به آلبانی داده شد.
افرادی مانند من هم در روابط بینالملل فعال بودیم و در زمینه پروتکلها آموزش میدیدیم. بخشهایی هم کاملاً سری، اطلاعاتی و امنیتی بود که افراد در ارتباط مستقیم با سرویسهای عربستان و اسرائیل بودند. البته در عراق بخشی از این آموزشها توسط استخبارات داده میشد. لذا بسته به اینکه اربابان چه کارکردی را برای سازمان تعریف کنند، ابزار و آموزشی در اختیارشان قرار میگیرد.
– پس ارتقای مرتبه و رسته کاری در تشکیلات گروهک منافقین چگونه است؟
هر فردی که رجوی سرسوزنی احساس کند برایش رقیب و تهدید میشود از سر راه کنار میزند. علی زرکش نفر دوم سازمان هر چند مطیع بود در جاهایی با انقلاب ایدئولوژیک زاویه داشت. رجوی دید زرکش در سازمان وزنه است و این پتانسیل را دارد که روزی مقابل او قرار بگیرد. بنابراین او را محاکمه، خلع رده و در عراق محبوس کرد. من از نزدیک محل حبس زرکش را دیده بودم. در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) زرکش را به عملیات فرستادند و رانندهاش را مأمور کشتن او کردند. این فرد سالها بعد از سازمان جدا شد و به ایران آمد و این مسئله را افشا کرد که به سفارش رجوی زرکش را کشته است. افراد زیادی بودند در سازمان بودند که به همین دلیل شکنجه و سربه نیست، یا اعدام شدند و مرگشان به صورت خودزنی جلوه داده شد.
وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، سازمان 55 نفر را فهرست کرد که اینها در بمباران آمریکا و انگلیس کشته شدند. بسیاری از افرادی که بعد از سازمان جدا شدند اعتراف کردند که مرگ بسیاری از این اسامی مربوط به چندین ماه قبل بوده، اینها ناپدید شده بودند که سازمان همه را در فهرست کشته شدگان بمباران آمریکا معرفی کرد.
در یک مقطع رجوی احساس کرد زنان برایش تهدید کمتری نسبت به مردان دارند. با همین رویکرد افراد شاخص سازمان را یکی یکی کنار زد و افراد بیتجربه را به جای آنها آورد. خیلی از اعضای شورای رهبری مانند مهوش سپهری و افرادی نبودند که سابقه مبارزاتی واطلاعات علمی داشته و کار بلد باشند. حتی مریم رجوی درزمان شاه مخلوع و بعد از ان هیچ سابقهای سیاسی و مبارزاتی نداشت. لذا افراد نه براساس قابلیت که مطابق با میزان تمکینپذیری و باصطلاح ایدئولوژیک و تبعیت از رجوی رتبه میگیرند. موضوعی که مریم رجوی در بسیاری از موارد ثابت کرده، وقتی رجوی به او گفت از شوهرت جدا شو و با با من ازدواج کن پذیرفت. مریم رجوی میگفت هنر یک مجاهد این است که تمایلات مسعود را خوب بشناسد و به آن عمل کند. این تمام ایدئولوژی سازمان است.
زهرا مریخی که اکنون دبیرکل سازمان است، تمام معاونانش افراد زیر 30 سالی هستند که در پاریس به دنیا آمدهاند و در سازمان چشمشان را باز کردهاند و اصلاً ایران را ندیدهاند و جز سازمان چیز دیگری نمیشناسند. اما معاونان مسئول اول سازمان شدهاند. در حالی که در سازمان افراد قدرتمندی در سازمان هستند. رجوی به اینها مسئولیت میدهد چون از خودشان چیزی ندارند. بنابراین تشکیلات براساس تبعیت از رجوی ردهبندی میشود. قابلیت و توانایی اجرایی مهم نیستند.
– در فرقه رجوی مقوله ازدواج و خانواده چگونه جایگاهی دارد؟ کمی درباره ازدواجهای تشکیلاتی بگویید؟
سازمان زمانی که در سال 44 تأسیس شد تشکیلاتی کاملاً مردانه بود. یعنی فقط مردها حق عضویت داشتند. حنیفنژاد خانهها تیمی داشت که مردان آنجا جمع میشدند و کار تشکیلاتی و نظامی میکردند. وقتی میخواستند خانه اجاره کنند، صاحبخانهها حساس میشدند که چند مرد مجرد در یک خانه چه میکنند وهمین باعث درگیری با صاحبخانه میشدکه گاه کار به ساواک میکشید و لو میرفتند برای همین مجبور شدند بعضی زنهای فامیل را بیاورند و ترکیب خانودگی ایجاد کنند. ورود زنها به تشکیلات تقریباً به اجبار بود. اینها برای سازمان حالت پوششی داشتند و ازدواج به این صورت که کسی برای خودش همسر انتخاب کند و ازدواج براساس عشق و احساس صورت بگیرد، وجود نداشت. سازمان تعیین میکرد که دو نفر با هم ازدواج و خانه اجاره کنند و این مبنای کرایه خانه بود و این زوج تشکیلاتی طرف حساب صاحبخانه میشدند و بقیه پنهانی آمد و شد میکردند. این روش به ازدواج تشکیلاتی معروف شد.
بعد از انقلاب چون سازمان وارد فاز کار سیاسی شد، یک سری ازدواجها انجام شد. مسعود رجوی به عنوان بالاترین مرد سازمان با اشرف ربیعی بالاترین زن سازمان ازدواج کرد. یا مهدی ابریشمچی با مریم عضدانلو و محمد ضابطی و… چون اینها ارتباطات خارج از سازمان داشتند و مدام با جامعه در ارتباط بودند و جاهای مختلف کاندیدا میشدند، ناچار به بچهدار شدن بودند. این روند تا سال 60 که از کشور خارج شدند، ادامه داشت. در پاریس بچهدار شدن را ممنوع کردند و گفته شد فرزندآوری مربوط به فاز سیاسی داخل ایران بود و هدفی را دنبال می کرد که آن مسائل به پایان رسیده است.
سال 64 هم انقلاب ایدئولوژیک را مطرح کردند و براساس آن مریم رجوی با وجود اینکه یک دختر داشت از مهدی ابریشمچی جدا شد و به عقد مسعود درآمد آن موقع مریم عضدانلو مسئول دفتر رجوی بود.
سال 68 مریم را به عنوان مسئول اول معرفی کردند و تا سال 72 به تدریج و لایه لایه طلاق ایدئولوژیک و انقلاب ایدئولوژیک را مطرح کردند که تمام زنان سازمان را باید در عقد مسعود رجوی دید به این معنا که مردان باید زنان خود را طلاق بدهند تا به عقد مسعود درآیند. بعد از آن هیچ مردی نتوانست ازدواج کند؛ چون زن مجردی وجود نداشت و هیچ زنی هم ازدواج نکرد، چون همسر داشت و این رویه همچنان ادامه دارد.
– شما وقتی به عضویت گروهک منافقین درآمدید مجرد بودید؟
وقتی سال 59 به سازمان آمدم همسر انگلیسی داشتم و دخترم حدود یک سال و نیمش بود. به من گفتند اینها مانع مبارزه تو هستند. اگر بخواهی تمام عیار در خدمت مبارزه باشی باید زن و بچه را رها کنی. شرایط من بهگونهای شد که خانوادهام نمیدانستند چه بلایی سر من آمده که رهایشان کردم. همسرم با خواهرم در ایران تماس میگرفت تا خبری از من بگیرد، اما آنها هم از من خبری نداشتند. اینگونه همسرم رفت وطلاق غیابی گرفت. تصورم این بود که به خاطر خانواده، انقلاب و خلق فداکاری میکنم.
بعدها زنانی مانند بتول سلطانی از سازمان خارج شدند و افشاگری کردند که رجوی در پادگان اشرف حرمسرا درست کرده و مریم بدون اینکه مردان سازمان چیزی بدانند زنها را به عقد مسعود در میآورد.
– اگر قرار باشد افرادی از گروهک منافقین محاکمه شوند چه کسی را مستحق میدانید؟
تمام کسانی که طی این سالها جذب سازمان شدند، قربانی هستند و کسی که باید پاسخگو باشد، شخص مسعود رجوی است. رجوی استعدادهای زیادی را از بین برد، هم کسانی که در ایران به دلیل عضویت در سازمان کشته و اعدام شدند و آنهایی که در ایران ترور شدند. مسئول مستقیم کشته شدنشان رجوی است.
پژوهشگران اعضای فرقه را مقدمترین قربانیان آن معرفی میکنند. اعضای سازمان بیشترین آسیب را از این نفاق دیدند و آنانی که توانستند از سازمان جدا شوند همه از رجوی شکایت دارند. این اعتقاد من است، اما جمهوری اسلامی ایران حدود 50 نفر که مستقیماً در ترورها نقش داشتند و آمر و طراح بودند را قابل محاکمه میداند. بقیه به شرط اینکه از سازمان منفک شوند و شاکی خصوصی هم نداشته باشند، مورد عفو قرار میگیرند. این مصوبه شورای عالی امنیت ملی است و اطلاع دارم که حدود 700 نفر بر اساس این حکم در ایران زندگی میکنند و از این عفو استفاده کردهاند.
معصومه رضاییان
مسعود رجوی گناهکار اصلی است
***
After Soleimani’s Assassination, There Will Be No Regime Change in Tehran
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/پولشویی-منبع-درآمد-سازمان/
پولشویی منبع درآمد سازمان و فضای مجازی حیطه فعالیت اعضای باقیمانده – ابراهیم خدابنده
خبرگزاری تسنیم، تهران، بیست و ششم دسامبر 2019:… سازمان تهدید امنیتی جدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران نیست آن چیزی که اکنون از سازمان مجاهدین خلق باقی مانده، ابزاری است که برای آزار و اذیت نظام جمهوری اسلامی و تحت فشار قرار دادن آن میتوان در مقاطعی استفاده کرد. این امر نیازمند نیرو و پایگاه اجتماعی نیست؛ بلکه از تکنیکهایی مانند استفاده از شبکههای اجتماعی و بهکارگیری و وادار کردن تعدادی از افراد به کارهای ایذایی میتوان استفاده کرد. سازمان امروز مانند مگس مزاحمی است که توان کشتن و ضربه اساسی وارد کردن به نظام ندارد، اما میتواند ذهنها را به خود متوجه سازد و آزار کوچکی برساند. امروز هیچ کس معتقد نیست که سازمان تهدید امنیتی جدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران است.پولشویی منبع درآمد سازمان و فضای مجازی حیطه فعالیت اعضای باقیمانده .
حمایت عربستان از رجوی متوقف شده است
پولشویی منبع درآمد سازمان و فضای مجازی حیطه فعالیت اعضای باقیمانده – ابراهیم خدابنده
دستورالعمل اینترنتی منافقین در گفتگو با یک عضو جداشده|هر عضو سازمان بیش از ۱۰ اکانت در فضای مجازی دارد/ پولشویی؛ مهمترین راه درآمد منافقین
ابراهیم خدابنده از اعضای ارشد سازمان منافقین که از این گروه جدا شده است، در گفتوگو با تسنیم درباره فعالیتهای اخیر این گروهک در فضای مجازی و روشهای کسب درآمد آن اطلاعات جدیدی را افشا کرد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ محمدعلی سافلی: سازمان مجاهدین خلق که سالهاست با نام “گروهک منافقین” یا “فرقه رجوی” شناخته میشود، پس از شکست در طرح شورش مسلحانه علیه انقلاب اسلامی در سال 60 راهی فرانسه شدند. مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر در آن کشور علیه نظام جمهوری اسلامی ایران «شورای مقاومت» تشکیل دادند، اما پس از مدتی آن شورا دچار انشقاق و تضعیف شد.
در میانه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اعضای سازمان وارد خاک عراق شدند. آنان با دشمن بعثی همپیمان و با تشکیل (بهاصطلاح) ارتش آزادیبخش علیه ملت ایران وارد جنگ شدند و بهنفع صدام حسین جاسوسی میکردند.
سازمان که از ابتدای شورش مسلحانه در سال 60 بهدنبال سقوط نظام بود، با قبول قطعنامه 598 توسط ایران و پایان جنگ، وقتی که دید در همراهی با صدام به اهداف خود دست نیافته است، خود اقدام به اجرای عملیات نظامی کرد و با ارتش آزادیبخش راهی تهران شد که نرسیده به کرمانشاه و در تنگه چهارزبر با نیروهای مردمی و رزمندگان مواجه شد و با اجرای عملیات مرصاد توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران، منافقین دچار شکست شدیدی شدند.
با حمله صدام به کویت و پس از جنگ اول خلیج فارس، سازمان که راهی جز همراهی با صدام نداشت، اقدام به سرکوب قیامهای شیعیان و اکراد عراق کرد؛ بهگونهای که گفته میشود سازمان دوبرابر آن رقمی که مردم ایران را به خاک و خون کشید، مردم عراق را کشت.
پس از سقوط صدام، سازمان وضعیت اسفناکی پیدا کرد و برای حیات خود مجبور شد به عامل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی تبدیل شود. از این دوره به بعد که سازمان در سراشیبی قرار گرفت و در دستیابی به هدفش که سقوط نظام جمهوری اسلامی بود، در چند مرحله ناکام ماند، بسیاری از اعضا بریدند و از این سازمان تروریستی جدا شدند.
یکی از این افراد ابراهیم خدابنده است که در دهه 80 از سازمان جدا شد. وی متولد سال 1320 در تهران است و در سال 50 بعد از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، جهت ادامه تحصیل راهی انگلیس شد و در دانشگاه «نیوکاسل» فوقلیسانس مهندسی برق گرفته و قبل و بعد از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشجویان خارج کشور بود. وی در سال 59 جذب سازمان مجاهدین خلق شد.
ابراهیم خدابنده در واحد بینالملل سازمان فعالیت میکرد و هماکنون مدیرعامل انجمن نجات است. برادر وی مسعود خدابنده نیز در سازمان عضو شورای مرکزی، هیئت اجرایی، فرماندهی در ارتش آزادیبخش و مسئولیت حفاظت رجوی بود که از این فرقه جدا شد و اکنون در انگلستان سکونت دارد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی ما با ابراهیم خدابنده در خصوص وضعیت کنونی منافقین با نگاهی به گذشته است:
تسنیم: آقای خدابنده! با توجه به حضور نیروهای سازمان مجاهدین خلق در آلبانی، وضعیت فعلی این سازمان چگونه است و با توجه به مشی خشونتآمیز این فرقه، آیا توان راهاندازی اغتشاش در ایران و یا سوءاستفاده از تجمعات مردمی را دارند؟
خدابنده: سازمان مجاهدین خلق از خرداد ماه سال 60 شعار سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را سر میدهد. سازمان میگوید “ما میخواهیم نظام را در تمامی ابعادش نابود کنیم”. برای تحقق این هدف، استراتژیهای مختلفی را طراحی و اجرا کرد که بهطور نمونه میتوان به ترور شخصیتها و همکاری با دشمن متجاوز بعثی اشاره کرد.
سازمان هرآنچه در توان داشت به میدان آورد و با هر کسی میتوانست همکاری کرد تا به قدرت برسد. سازمان اکنون در مرحلهای است که غربیها زیاد مایل نیستند به آن نزدیک شوند؛ البته این بیشتر مربوط به سابقه سازمان و میزان تنفر مردم ایران از سازمان است. دستگاههای اطلاعاتی غرب نیز از این موضوع بهخوبی اطلاع دارند.
سازمان اکنون در مرحلهای است که غربیها زیاد مایل نیستند بدان نزدیک شوند و البته این بیشتر مربوط به سابقه سازمان و میزان تنفر مردم ایران از سازمان است. دستگاههای اطلاعاتی غرب نیز از این موضوع بهخوبی اطلاع دارند.
** سازمان تهدید امنیتی جدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران نیست
آن چیزی که اکنون از سازمان مجاهدین خلق باقی مانده، ابزاری است که برای آزار و اذیت نظام جمهوری اسلامی و تحت فشار قرار دادن آن میتوان در مقاطعی استفاده کرد. این امر نیازمند نیرو و پایگاه اجتماعی نیست؛ بلکه از تکنیکهایی مانند استفاده از شبکههای اجتماعی و بهکارگیری و وادار کردن تعدادی از افراد به کارهای ایذایی میتوان استفاده کرد. سازمان امروز مانند مگس مزاحمی است که توان کشتن و ضربه اساسی وارد کردن به نظام ندارد، اما میتواند ذهنها را به خود متوجه سازد و آزار کوچکی برساند. امروز هیچ کس معتقد نیست که سازمان تهدید امنیتی جدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران است.
در خصوص اذیت کردن و آزار رساندن به نظام، برخی از رژیمهای منطقه مانند رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی از این سازمان استفاده میبرند.
** ورود هزار دستگاه رایانه به آلبانی برای فعالیت در شبکههای اجتماعی
روشی که اکنون سازمان از آن استفاده میکند، بهرهگیری از شبکههای اجتماعی است. حدود یک سال و نیم پیش، یکهزار دستگاه رایانه برای سازمان از طریق یک شرکت آلبانیایی وارد آلبانی و به سازمان که سفارشدهنده بود، داده شد. عکسهایی هم که اخیراً منتشر شد، مؤید همین مطلب است.
اعضای سازمان تلاش میکنند در شبکههای اجتماعی، پستهای مریم رجوی را پربیننده کنند، در این راستا از ماشینهای ترول برای ترند کردن مریم رجوی و سازمان استفاده میکنند. فعالیتهای سازمان در شبکه اجتماعی اینستاگرام افزایش پیدا کرده چون توئیتر و فیسبوک محیط کنترلشدهتری هستند. اینها اکانتهای فیک زیادی میسازند و از آنها استفاده میکنند.
اعضای سازمان تلاش میکنند در شبکههای اجتماعی پستهای مریم رجوی را پربیننده کنند، در این راستا از ماشینهای ترول برای ترندکردن مریم رجوی و سازمان استفاده میشود.
هر یک از اعضای سازمان ممکن است بیش از 10 حساب کاربری در شبکههای اجتماعی داشته باشند که تصاویر بیشتر آن حسابها، دخترهای جوان و با نامهای آذر، اکرم و… است. همچنین بهطور گسترده با فالورهایشان ارتباط برقرار میکنند. ترفند جذب فالورهایشان اینگونه است که مدام فالو میکنند و به تمامی فالورهای خود پیام میدهند تا اینکه بتوانند با یک فرد ارتباط برقرار کنند. پس از اینکه ارتباط برقرار شد، ارتباطگیری با آن فرد با همان اکانت به فرد دیگری در سازمان سپرده میشود.
تصویری که از گورخوابی برخی از مستمندان منتشر شد، بهقدری توسط اکانتهای سازمان بازنشر داده شد که دختر من که در انگلیس است، فکر میکرد نیمی از مردم تهران گورخواب هستند!
موضوع گفتگوی آنان با کاربران شبکههای اجتماعی، مشکلات آن فرد و جامعه است، بهطور مثال با یک فرد بیکار به گفتگو مینشینند و در نهایت او را به این نتیجه میرسانند که “دلیل بیکاری تو، جمهوری اسلامی ایران است و اگر این نظام حاکم نبود، تو اکنون شغل خوبی داشتی”.
تصویری که از گورخوابی برخی از مستمندان منتشر شد، بهقدری توسط اکانتهای سازمان بازنشر داده شد که دختر من که در انگلیس است، فکر میکرد نیمی از مردم تهران گورخواب هستند! همچنین کنار آن تصویر نوشته شده بود “اگر جمهوری اسلامی نبود، اکنون این گورخواب در کاخ خوابیده بود”.
تلاش اعضای سازمان مجاهدین خلق در شبکههای اجتماعی این است که کاربران را به مرحله نفرت از نظام برسانند تا آن افراد در شرایطی که بهوجود میآید، عملیاتهای ایذایی انجام بدهند، اموال عمومی را آتش بزنند و شیشههای بانکها و مغازهها را بشکنند.
افرادی که در آلبانی هستند با کاربران شبکههای اجتماعی در ایران ارتباط برقرار میکنند و یکی از اهدافشان از ارتباطگیری با کاربران، شناسایی تأثیر تحریمها بر ایران است. آنان این اثرات را بهصورت گزارش درآورده و به آمریکا ارسال میکنند. آمریکا بهدنبال این است ببیند تحریمهایی که علیه ایران وضع کرده چه تأثیراتی دارد. این برآورد و بررسی را اعضای سازمان از طریق شبکههای اجتماعی و حتی تماسهای تلفنی انجام میدهند و در اختیار آمریکا قرار میدهند.
سازمان بهدنبال حمایت توده مردم و جذب مردم ایران نیست و اگر به اخبار سازمان نگاه بیندازیم، مخاطبان اخبارشان مردم ایران نیستند، بلکه عربستان و رژیم صهیونیستی است.
سازمان فرزند یک مسئولی را که در خارج از کشور است و با پدر و خانوادهاش مشکل دارد پیدا میکنند و بهصورت غیرمستقیم و نامحسوس به او نزدیک میشوند و ارتباط برقرار میکنند، یا اینکه از آن فرد اطلاعات دریافت میکنند یا اینکه او را تحریک میکنند تا علیه نظام و پدرش موضعگیری کند. سازمان مورد حمایت عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس است و پول فراوانی از دولتهای معاند دریافت میکند.
تسنیم: اعضای سازمان چگونه آموزش تخلیه تلفنی و کار با شبکههای اجتماعی را یاد میگرفتند و نقش کشورهای بیگانه در این موضوع چه بود؟
خدابنده: بنده در این خصوص اطلاع دقیقی ندارم، اما آنچه از سازمان دیدهام این است که از اعضای سازمان هر کاری برمیآید؛ بدین معنا که هر کاری فکر کنید اینها انجام دادهاند که نمونه آشکار آن انواع جنایت است.
مسعود رجوی پیش از حمله عراق به ایران دو بار به فرانسه سفر کرد و با مقامات عراقی دیدار و گفتگو کرد. بالاترین سطح سازمان نیز از این دیدار اطلاع نداشتند. اکنون که به پیام نوروزی سال 60 مسعود رجوی نگاه میاندازیم، متوجه میشویم که او طرفدار عراق و صدام است و به عراقیها گرا میدهد که “من آماده هستم”.
فرانسویها دست رجوی را در دست عراقیها قرار دادند تا از داخل و خارج، نظام مورد هجمه قرار بگیرد که البته رجوی در اجرای عملیاتش تأخیر داشت و نتوانست بموقع انجام بدهد، از این رو هر کاری بگویید، از اعضای سازمان برمیآید.
یکی از دیدارهای مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین با صدام حسین دیکتاتور عراق
** برادرم کتابهای کنترل ذهن و شستوشوی مغزی برای رجوی ترجمه میکرد
برادر من مترجم کتابهای روانشناسی بود که از آمریکا برای مسعود رجوی ارسال میشد. او میگفت “عمده این کتابها در مورد کنترل ذهن و شستشوی مغزی بود و همان چیزهایی را که از این کتابها میآموخت در سازمان پیادهسازی میکرد”. برادر من در کتاب زندگی در اشرف آورده است که آمریکاییها به مسعود رجوی گفتند که به عراق برود؛ بدینگونه که 4 نفر مثلاً خبرنگار آمریکایی با مسعود رجوی دیدار کردند. این افراد شبیه هر فردی بودند جز خبرنگار. رجوی زبان انگلیسیاش خوب نبود و بهسختی انگلیسی صحبت میکرد و میفهمید؛ از این رو در تمامی دیدارها مترجم داشت اما در این جلسه مترجم نداشت.
آن زمان که در سازمان بودم، جلسهای با یکی از مقامات در وزارت دفاع انگلیس داشتم. “محمد محدثین” مسئول روابط بینالملل سازمان بود و بنده مترجم وی بودم. آن مقام انگلیسی به ما معترض شد که “چرا شما زمان جنگ به عراق رفتید؟”. محدثین پاسخ داد: “وقتی ما پیش صدام رفتیم، صدام محبوب غرب بود و شما حامی او بودید”.
رجوی طبق حسابوکتابی که کرده بود باید با آغاز شورش مسلحانه و موج ترور و رفتن به عراق، نظام را به فروپاشی میرساند، اما نشد. رجوی با تمامی زیرکی و پشتوانه و حمایتی که داشت نتوانست نظام را ساقط کند
در طول جنگ ایران و عراق، صدام از کشورهای غربی تجهیزات نظامی و امکانات بسیاری میخرید، این در حالی بود که ایران در تحریم بود.
رجوی طبق حسابوکتابی که کرده بود باید با آغاز شورش مسلحانه و موج ترور و رفتن به عراق، نظام را به فروپاشی میرساند، اما نشد. رجوی با تمامی زیرکی و پشتوانه و حمایتی که داشت نتوانست نظام را ساقط کند. آن روزی که صدام به کویت حمله کرد، رجوی سخنرانی کرد. او بهقدری عصبانی بود که به صدام فحش میداد و میگفت “مرتیکه سوراخ دعا را گم کرده است”.
رجوی پس از سقوط صدام بهدنبال آلترناتیو بود، از این رو بهسراغ آمریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی رفت. بسیاری در آمریکا مخالف سازمان مجاهدین خلق هستند و معتقدند که دولت آمریکا نباید از سازمان حمایت کند و باید به پشتیبانی از مخالفان داخلی یا سلطنتطلبان بپردازد.
تبلیغات کنونی سازمان مانند سخنان نتانیاهو و جنگطلبان آمریکایی و سعودی است. سازمان هرگز موضعگیری ضداسرائیلی نداشته است؛ حتی مانند لیبرالهای آمریکایی که گاهی نسبت به اسرائیل انتقاد میکنند، سخنی نمیگویند.
** پولشویی گروهک منافقین از طریق خیریهها!
تسنیم: سازمانی زمانی که در کشور عراق بود، اقداماتی در پوشش سازمانهای خیریه و جمعآوری اعانه داشت، با توجه به هزینههای بالای سازمان، نقش این خیریهها چه بود و وضعیت مالی فرقه در آلبانی چطور است؟
خدابنده: سازمان همواره وضع مالیاش خوب بوده اما منابع آن پنهان بوده است؛ حتی بالاترین سطوح سازمان هم نمیدانستند که این پولها از کجا تأمین میشود.
سازمان در انگلیس خیریهای بهنام «ایران ایت» داشت که این خیریه برای خانوادههای قربانیان اعدامها در ایران کمک جمع میکرد. این پولها از طریق صندوق گذاشتن در خیابانها و… جمعآوری میشد و مقداری نبود که کفاف هزینههای سازمان را بدهد. بعدها که این سازمان خیریه دادگاهی شد، مشخص شد که این سازمان ارگانی برای پولشویی بوده است؛ یعنی عربستان وقتی میخواست به سازمان کمک کند، به حساب رجوی و سازمان واریز نمیکرد و به حساب این خیریه واریز میکرد. این خیریه آن پول را به ترکیه یا پاکستان ارسال میکرد تا عنوان شود که به دست خانوادهها رسیده است و بعد به پاریس برگردانده میشد، لذا این خیریه برای گم کردن رد پولهایی بود که سازمان دریافت میکرد.
سازمان پولهایی را هم که به بولتون و دیگران میداد تا برایشان سخنرانی کنند مستقیم نمیداد. سازمان، انجمنی همچون ایرانیان مقیم کالیفرنیا درست کرده بود و به حساب آن انجمن پول واریز میکرد. انجمن نیز پول را به حساب خیریهای که مرتبط با بولتون بود واریز میکرد.
سازمان در انگلیس خیریهای بهنام ایران ایت داشت که این خیریه برای خانوادههای قربانیان اعدامها در ایران کمک جمع میکرد. این پولها از طریق صندوق گذاشتن در خیابانها و… جمعآوری میشد و مقداری نبود که کفاف هزینههای سازمان را بدهد. بعدها که این سازمان خیریه دادگاهی شد، مشخص شد که این سازمان ارگانی برای پولشویی بوده است
الآن دعوا اساساً بر سر این است و آقای ظریف هم گفته بود “تمام دعوای با ما، دعوای فلسطین است”. روزی که جمهوری اسلامی حمایت از فلسطین را کنار بگذارد در آن جبهه قرار میگیرد و جزو وابستگان به غرب میشود. سازمان در این جبههبندی جای خود را مشخص کرده است. عربستان و غرب جای خود را مشخص کردهاند. یک سری هم هستند که سعی میکنند زیاد وارد این تضاد نشوند و تا این حد به خطوط قرمز آمریکا نزدیک نشوند تا بهصورت نسبی استقلال خود را حفظ کنند.
جمهوری اسلامی که همه خطوط قرمز با آمریکا را رد کرده و این هم خاصیت انقلابش است. انقلاب قطاری است که حرکت کرده و نمیتواند دندهعقب بگیرد و مجبور است جلو برود و تاکنون هم خوب پیش رفته است و تمام این هیاهوها و هوار کشیدنها و تحریمها بیشتر تبلیغات است. رجوی خودش را در قطار دشمنان ایران جای داده است، یک بار با صدام همپیمان شد که واقعاً کار خدا بود که دشمن ایران بهدست دشمن دیگر نابود شد، بعد هم سراغ آمریکا رفتند.
پیام شماره 18 مسعود رجوی درباره عراق را ببینید، طوری صحبت میکند که نتانیاهو اینگونه حرف نمیزند، انگار ایران بوده که عراق را اشغال کرده و آمریکا و داعش هیچ نقشی نداشتند و جمهوری اسلامی سرباز به آنجا فرستاده است! در واقع به عراقیها این پیام را میدهد که «ایرانیها آمدند ثروت شما را ببرند»، و به ایرانیها هم میگویند «جمهوری اسلامی پول شما را خرج عراق و سوریه میکند».
** تمام اپوزیسیون بهدنبال گرفتن سهمشان از عربستان و آمریکا هستند
در ماجرای سوریه، عراق یا فلسطین سازمان نمیتواند کمک چندانی به معارضین کند اما سیاستهای آنها را تبلیغ میکند، مثلاً پس از فتح موصل توسط داعش، یک جنجالی راه انداختند که مقاومت ملت عراق پیروز شد اما بعد که دیدند داعش آنجا است و سر میبرد عقب کشیدند. الآن هم عین همان چیزی را که عربستان و اسرائیل بگویند کپی میکنند، سیاست مستقلی از خودشان ندارند و باید برای بقا یک خودی هم نشان دهند.
مثلاً در ایران یک اعتراضاتی میشود، بلافاصله باید خودشان را بچسبانند آنجا و پول بگیرند. تمام اپوزیسیون ایران همینگونهاند؛ از رضا پهلوی تا سایرین هرگاه اعتراضاتی در ایران رخ میدهد خودشان را جلو میاندازند تا سهمشان را از عربستان و سایر کشورهای معارض ایران بگیرند.
** سند ویکیلیکس درباره منفوربودن سازمان منافقین در ایران
یک بار ویکیلیکس سندی منتشر کرد که وزارت خارجه عربستان از سفیرش در انگلستان درباره سازمان پرسیده بود. او هم در جواب نامه گفته بود «اینها بهشدت در ایران منفورند و صلاح نیست علناً با اینها کار کنیم و علناً کار کردن برای ما بد میشود». در پیام شماره 17 رجوی هم یکمقدار علیه عربستان صحبت کرده که من همان زمان گفتنم «حتماً کمکهایش قطع شده چراکه رجوی آدمی نیست که الکی به کسی لگد بزند».
تسنیم: در دوران صدام اینگونه مطرح میشد که یکپنجم درآمد نفتی عراق به رجوی میرسید، این رقم درست است یا کمتر بود؟
خدابنده: در طرح “نفت در برابر غذا”ی سازمان ملل گفته بودند عراق نفتش را صادر کند و با پولش مایحتاجی را که عراق میخواهد سازمان ملل بخرد و برگرداند، یک سهمیهای برای فروش نفت عراق کنار گذاشته بودند. سازمان در این قضیه وارد شده بود و این سهمیه را میگرفت و میفروخت و پول آن باید بهشکل دارو و غذا برمیگشت. سازمان در سوریه دفتر داشت و با وزیر بازرگانی وقت سوریه هم ارتباط داشتند. آن وزیر هم اطلاعی از ماهیت اینها نداشت و فکر میکرد تجار ایرانی هستند که در حیِّ صنعتی دمشق دفتر دارند، با اینها کار میکردند و از طریق دمشق بهصورت کالاهایی که عراق میخواست وارد میکردند.
سوریه هم با وجود اینکه با عراق روابط خوبی نداشت اما بهخاطر تحریم عراق به این کشور امتیاز میداد و معتقد بود «اینها برادران مسلمان ما هستند» و علیرغم رابطه بد دو کشور ولی در دور زدن تحریم به این کشور کمک میکردند. سازمان هم از این حسن نیت سوریه سوء استفاده میکرد و یک پولی هم به جیب میزد.
تسنیم: یک بخشی هم که نقد میگرفتند …
خدابنده: بله.
تسنیم: سازمان در خارج کشور هم سرمایهگذاری میکردند؟
خدابنده: سازمان یک سرمایهگذاری در دبی داشت، در هامبورگ سرمایهگذاری داشتند، در قاچاق فرش هم بودند، قاچاق به داخل ایران هم انجام میدادند و کاری نبود که نکرده باشند، مثلاً فرش ایران در آمریکا تحریم است و ورودش ممنوع است، فرش را قاچاق میکردند و از طریق عراق به دبی میبردند، از آنجا مدارک پاکستانی درست میکردند و بهعنوان فرش پاکستان به آمریکا وارد میکردند که قیمتش چندبرابر میشد.
** سازمان در حال ریزش نیرو و مورد تنفر حتی اپوزیسیون است
تسنیم: در تیرانا هم امکان جذب در قالب ربایش و اغفال اشخاص هنوز وجود دارد؟ نیروی انسانی سازمان اکنون در چه وضعیتی است؟
خدابنده: جذب سازمان بسیار کم است و خیلی هم مورد تنفر بخشهای دیگر اپوزیسیون هستند. هیچکس از مخالفان جمهوری اسلامی حاضر نیستند با اینها نشست و برخاست کنند. یک جلسه پمپئو در آمریکا گذاشته بود و بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی که دعوت شده بودند وقتی فهمیدند نماینده سازمان هم هست قبول نکردند شرکت کنند، یعنی در این حد مورد تنفر هستند و جذبی ندارند مگر افراد جوان کمتجربهای را بهصورت موردی جذب کنند، الآن بیشتر دافعه دارند و در حال ریزش هستند، حتی در خود آلبانی هم جداشدهها خیلی فعالیت کردند و اخیراً در چند کانال آلبانی در چند سال گذشته خیلی علیهشان صحبت کردند.
تسنیم: افرادی که در آلبانی جدا میشوند، آیا خطری هم آنها را تهدید میکند؟
خدابنده: بله؛ دچار آذیت و آزار و حتی ضربوشتم میشوند، اتفاقاً پلیس آلبانی هم طرف سازمان است.
تسنیم: تهدید جانی چطور؟
خدابنده: بله! شخصی بهنام مالک شراعی را حذف فیزیکی کردند و جسدش در رودخانه پیدا شد و گفتند «در حال شنا بوده که غرق شده»، در حالی که خودش نجات غریق و بچه شط بود، جسدش را هم نگذاشتند کالبدشکافی شود. غواصها رفتند گشتند جسد را پیدا نکردند، چند روز بعد گفتند «جسدش پیدا شد»، و معلوم نبود چهزمانی وی را به آب انداخته بودند.
** مسعود رجوی زنده است اما مرده و زندهاش فرقی ندارد
تسنیم: درباره وضعیت فعلی رجوی میخواستیم بپرسیم؛ در 15، 16 سال گذشته خبری از رجوی نیست و اخیراً هم تصویری منتشر شد که عکس مسعود کنار سایر کشتهشدگان سازمان در کمپ آلبانی قرار داده شده است، شما اطلاعی از سرنوشت وی و سناریوی سازمان در مخفی نگهداشتن مسعود دارید؟
خدابنده: مسعود رجوی بهاحتمال زیاد زنده است ولی فرقی بین مرده و زنده وی نیست چون از نظر غربیها که میخواهند از این سازمان استفاده کنند مسعود رجوی مهره سوخته است و کارآیی خود را از دست داده بنابراین این تصور وجود ندارد که مسعود رجوی بهخواست و اراده خودش ظاهر نمیشود بلکه به وی گفتند که «شما بازنشسته شوید، و کارت تمام شده است». سازمان یک سابقهای دارد که در زمان شاه ترورهایی از جمله کشتن مستشاران آمریکایی را انجام داده، در ایران نیز با دشمن متجاوز همکاری کرده و سازمان میخواهد این سوابق را با مسعود رجوی کنار بگزارد و با چهره مریم بگوید دیگر کاری با تروریسم ندارد، اسلحه را کنار گذاشته و با کمک عربستان خط عبور از مسعود را پیگیری میکند.
از طرفی تشکیلات سازمان قوامش بهروی کاریزمای رجوی استوار است و اینجا دچار یک پارادوکس است که اگر رجوی را کنار بگذارد یعنی عمود خیمهاش را کشیده و تشکیلاتی وجود ندارد. سازمان ایدئولوژی منطق ندارد و هیچکس در سازمان نمیتواند یک ربع درباره ایدئولوژی آن صحبت کند و فقط میگوید «مسعود، مریم و…». این سازمان بهروی کاریزمای مسعود شکل گرفت یعنی اینها رابطه عمیق عاطفی با مسعود برقرار کردند. اگر مسعود را کنار بگذارند نمیتوانند ادامه حیات دهند لذا مسعود هم باید باشد و هم نباید باشد.
مسعود پیام میدهد اما هیچکدام از پیامها به زبانهای دیگر ترجمه نمیشود. آنجا که میخواهند فعالیت کنند مریم طرف حساب است و به وی اجازه نمیدهند وارد شود، مثلاً اگر رجوی اختیار داشت ظاهر شود آن زمانی بود که از لیست تروریستی آمریکا بیرون آمد پس معلوم میشود خانه ماندن بیبی از بیچادری است!
بیحکمت هم نبود که ترکی فیصل در میتینگ سازمان گفت “مرحوم مسعود رجوی”! و در واقع همانجا خاکش کرد و حتی دفتر وی نیز صحبت او را تصحیح نکرد، سازمان هم تنها یک بیانیه داد که ترکی فیصل از باب احترام گفته است مرحوم!
الآن سازمان یک فرقهای است که جذب ندارد و دفع دارد و منتظر است کسی نانی جلویش بیندازد و مزدوری کند و تنها کاری که میتواند بکند این است که در شبکههای اجتماعی مزاحمت ایجاد کند و عدهای را اغفال کند و به دام بیندازد.
انتهای پیام/+
پولشویی منبع درآمد سازمان و فضای مجازی حیطه فعالیت اعضای باقیمانده – ابراهیم خدابنده
***
همچنین:

معصومه رضائیان، باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران (ایسکا نیوز)، دوم ژانویه 2022:… روشهای عضوگیری فرقه رجوی . به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ گروهک منافقین از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همواره در پی ضربه زدن به ملت ایران بوده و هست. این مقابله زمانی بمبگذاری و ترور خیابانی بود و پس از آن به اقدامات نظامی و عملیات جنگی تبدیل شد. با… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، چهارم دسامبر 2021:… “جنگ سیاسی” در فرهنگ مجاهدین خلق مقابله با نجات یافتگان و ممانعت از بازگشت آنان به زندگی عادی معنی می دهد و در این رابطه قرار دادن ” نجاتیافته در مقابل نجاتیافته ” اصلی ترین ترفند بوده و هست. پرهیز از افتادن در این دام خصوصاً در شرایط فعلی که سازمان مجاهدین خلق… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، نوزده اکتبر 2021:… بالاخره پایداری و مقاومت آقای احسان بیدی و تلاش های نجات یافتگان در آلبانی و دعای خیر خانواده ها به نتیجه رسید و این سران فرقه رجوی بودند که در نهایت به زانو درآمدند و آقای بیدی بعد از دو سال مبارزه و پایداری، بر کرسی حق نشست و روز دوشنبه 18 اکتبر… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، تهران، هفدهم اکتبر 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – از حدود دو الی سه ماه قبل دولت آلبانی تلاش نمود تا در این خصوص برای ساکنان اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی نیز اقدام به صدور کارت شناسایی نماید اما مدام با اعمال نفوذ سران این فرقه از طریق عناصر فاسد در دولت و کارشکنی های مختلف روبرو می شد. سران سازمان… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، تهران، بیست و چهارم اوت 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – گزارشگر توضیح می دهد ناهار که مرغ و سالاد است توسط افرادی بسیار مسن سرو می شود. نظر او در چند جا اینست که روزگار مجاهدین خلق پایان یافته و آنان پا به سنین کهولت گذاشته اند و برای تهران دیگر تهدیدی جدی به حساب نمی آیند. در خصوص میتینگ… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سی و یکم ژوئیه 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – یکی از شعارهایی که سازمان با آنها نیرو جذب میکرد شعار «استقلال» بود. وابستگی در زمان شاه که مشخص بود. در زمان جمهوری اسلامی هم میگفتند نظام سرمایهداری را به رسمیت شناخته است و نمیتواند مستقل باشد. این تنها طبقه کارگری و محرومین هستند که میتوانند حکومت مستقل تشکیل بدهند و… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، تهران، سوم ژوئن 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – انتخابات در 2 خرداد 1376 برگزار شد و شمارش آراء انجام گردید. محمد خاتمی با کسب بیش از 20 میلیون رأی و نزدیک به 70 درصد آراء شرکت کنندگان در انتخابات به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد. البته این اولین بار و آخرین باری نبود که پیش بینی امثال رجوی غلط از… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، تهران، دهم آوریل 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – حالا پس از سال ها افشاگری، تازه حذف حدود 300 حساب کاربری جعلی سازمان مجاهدین خلق توسط شبکه اجتماعی فیس بوک، که این حساب ها تماماً از مقر این سازمان در آلبانی هدایت می شوند، فقط یک درصد از میزان کل این نوع حساب ها را در برمی گیرد. سال گذشته، در… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، تهران، بیستم فوریه 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – ابراهیم خدابنده مدیر عامل انجمن نجات ایران نامه ای به ایلوا یوهانسون Ylva Johansson کمیسر امور داخلی اروپا نوشت و خواستار طرح موضوع نقض اولیه ترین حقوق انسانی اعضا و جداشدگان توسط سازمان مجاهدین خلق در آلبانی با مقامات این کشور گردید. همچنین تاکنون صدها نامه جداگانه از جانب خانواده ها برای… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، سی ام ژانویه 2021:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – پیام سریال تلویزیونی “خانه امن” برای خانواده ها. هرچند این سریال در ژانر اطلاعاتی – امنیتی تهیه شده اما مباحث اجتماعی نهفته در متن آن به مراتب قوی تر و قابل تأمل تر است. این سریال اگرچه بر اساس یک داستان و سناریوی خیالی طراحی شده اما هرگز از حقیقت فاصله نگرفته… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، سیزدهم دسامبر 2020:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – از جانب خانواده های دردمند و رنج کشیده اعضای سازمان مجاهدین خلق مایلم توجه شما را به بروز یک فاجعه انسانی به دلیل گسترش بیماری ناشی از کووید 19 در اردوگاه بسته و دورافتاده مجاهدین خلق در کشور آلبانی جلب نمایم. خبرهای بسیار نگران کننده از داخل اردوگاه حاکی است که جمع بسیاری… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده

ابراهیم خدابنده، انجمن نجات، دوم دسامبر 2020:… مسعود رجوی گناهکار اصلی – در مکاتبات خود درباره شکایت خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق از دولت آلبانی پاسخ داده اید که: “کمیته ناپدید شدگان اجباری (CED) مجموعه ای از متخصصان مستقل است که بر اجرای کنوانسیون توسط کشورهای عضو نظارت می کند.” جمهوری آلبانی یک کشور عضو بوده و کنوانسیون را امضا کرده است. بنابراین، این… مسعود رجوی گناهکار اصلی است – مصاحبه ابراهیم خدابنده