ایرانیک تی وی، اول فوریه 2022:… در این مصاحبه مسعود خدابنده درباره زوایای پیدا و پنهان از گروهک تروریستی منافقین پرده برداشت. اهم موضوعات مطرح شده در این مصاحبه: – نحوه آشنایی شما با مجاهدین به چه شکل بود و به کجا ختم شد؟ – منافقین از طرف چه سازمان های و کشورهایی حمایت مالی می شوند؟ – ماموریت منافقین در حال حاضر – سوء استفاده های جنسی این گروهک از زنان و کودکان – نظر شما درباره ترور ناجوانمردانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی – وضعیت منافقین در حال حاضر در اردوگاهایشان.
مصاحبه مسعود خدابنده
گفتگوی اختصاصی ایرانیک TV با مسعود خدابنده، مسئول سابق حافظت مسعود رجوی
در این مصاحبه آقای مسعود خدابنده درباره زوایای پیدا و پنهان از گروهک تروریستی منافقین پرده برداشت
اهم موضوعات مطرح شده در این مصاحبه:
– نحوه آشنایی شما با مجاهدین به چه شکل بود و به کجا ختم شد؟
– منافقین از طرف چه سازمان های و کشورهایی حمایت مالی می شوند؟
– ماموریت منافقین در حال حاضر
– سوء استفاده های جنسی این گروهک از زنان و کودکان
– نظر شما درباره ترور ناجوانمردانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
– وضعیت منافقین در حال حاضر در اردوگاهایشان
#رشتو۱
افشاگری از پشت پرده فعالیت های ضد ایرانی گروهک منافقین از زبان مسئول سابق حفاظت مسعود رجوی؛ سه تن طلا از عربستان سعودی برای مجاهدین آوردم! pic.twitter.com/NnxtyPJaXw— IranicTV (@iranictv) January 31, 2022
مصاحبه مسعود خدابنده
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/افتخار-رجوی-به-ترور-عاقبت-عاملین-انفجا/
افتخار رجوی به ترور – عاقبت عاملین انفجارها
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سی ام اوت 2021:… مسعود خدابنده: نه کلاهی و نه کشمیری سابقه جدی ارتباطی با سازمان نداشتند. کشمیری آدم اطلاعاتی یا حتی پیچیدهای هم نبود. کم حرف و مذهبی بود و به شعائر اهمیت زیادی میداد. رفتارش با خلق و خوی یک «مجاهد خلقی» به خصوص از نوع «انقلاب کردهاش» که با دو سوت حاضر است برادرش را به خاطر هیچ و صرفا به دستور مسئولش شکنجه کند، تفاوت میکرد. شاید همین ویژگیها بود که وقتی اجساد را از حزب جمهوری خارج میکردند اصلا به ذهنشان هم نرسید که ممکن است او این کار را کرده باشد! افتخار رجوی به ترور – عاقبت عاملین انفجارها
آخرین راز کشمیری عامل انفجار 8 شهریور
افتخار رجوی به ترور – عاقبت عاملین انفجارها
عضو جداشدهی سازمان مجاهدین خلق مطرح کرد:
عامل انفجار 8 شهریور چگونه از ایران خارج شد؟/ سرنوشت مسعود کشمیری چه شد؟/ رجوی با افتخار میگفت: ما 7 تیر و 8 شهریور را رقم زدیم
عضو جداشدهی سازمان مجاهدین خلق میگوید: مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۷ – ۰۸ شهريور ۱۴۰۰ – 2021August 30
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 8 شهریورماه 1360، مسعود کشمیری عامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با انفجار دفتر نخستوزیری، موجب شهادت شهیدان رجایی و باهنر شد. منافقین دو ماه قبل از این تاریخ نیز، مقر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کرده بودند.
کشمیری بعد از این عملیات تروریستی به سرعت از ایران خارج شد. مسعود خدابنده عضو اسبق سازمان مجاهدین خلق که از مهرههای نزدیک به مسعود رجوی به شمار میآمد و مدتی نیز مسئولیت حفاظت از او را بر عهده داشت، مسئول مستقیم خروج کشمیری از ایران بود. خدابنده ضمن اینکه اطلاعات دقیقی از نحوه فرار کشمیری دارد، درباره سرنوشت عامل انفجار 8 شهریور نیز دادههای تازهای ارائه میکند.
قابل تاملترین بخش از صحبتهای مسعود خدابنده درباره کشمیری آن است که او «تربیت شدهی» سازمان نبود؛ به عبارت دیگر، سازمان فقط افراد تربیت شدهی خود را به تشکیلات، نهادها و مراکز مدنظر نفوذ نمیداد، بلکه گاه از درون کادر آن تشکیلات، بر روی مهره مورد نظر خود کار میکرد تا در نهایت آنها را جذب کرده تا به موقع از آنان بهرهبرداری نماید.
مسعود خدابنده بعد از ترورهای 7 تیر و 8 شهریور 60 در اغلب جلسات علنی و غیرعلنی سازمان حضور داشت و شاهد بود چگونه مسعود رجوی به این عملیاتها افتخار میکرد. او درباره ترورهای دهه 60 معتقد است: «هدف رجوی سرنگونی حکومت نبود؛ هدفش این بود که دستش پیش ولینعمتانش پر باشد. رجوی در جلسات این دیدگاهش را بارها بصورتهای مختلف مطرح کرده بود.»
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتگوی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با مسعود خدابنده، عضو سابق شورای ملی مقاومت، مسئول اسبق تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده پیشین ارتش آزادیبخش است.
بسماللهالرحمنالرحیم. هشتم شهریورماه 1360، سازمان مجاهدین خلق با انفجار دفتر نخستوزیری، رئیسجمهور و نخستوزیر وقت را ترور کرد. عامل نفوذی سازمان در این عملیات «مسعود کشمیری» بود. او چطور توانست در نخستوزیری نفوذ کند؟
مسعود خدابنده: ابراهیم ذاکری که نام سازمانی او «کاک صالح» بود، در ایران مسئول مستقیم مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی بود و بعدها هم مسئول کمیته امنیت شورای ملی مقاومت شد. او از نزدیکان رجوی و حلقه به گوش او بود که بعدا در اثر سرطان مغز مرد.
کشمیری و کلاهی در جریان انقلاب راه به حزب جمهوری یا نخستوزیری باز کرده بودند. اینطور نبود که سازمان اینها را تربیت کرده و سپس به درون تشکیلات حزب یا نخستوزیری فرستاده باشد؛ بخشی از شگردهای رجوی (با استفاده از تخصص سرویسهای غربی) نزدیک شدن به نفرات شناخته شده بود و الان هم هست؛ البته نه به عنوان «مجاهدین خلق»! شخصا فکر میکنم حتی افرادی مثل کلاهی و کشمیری را هم به همین طرق آلوده کردند.
شما مسئول انتقال کشمیری از ایران بودید. از نحوه انتقال او برایمان بگویید.
مسعود خدابنده: همزمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر به فرانسه، من از لندن به پاریس اعزام شدم و سپس همراه سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی و سایر وسایل ارتباطی از مونیخ به بغداد و از آنجا به مرز کردستان ایران اعزام شدم.
مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. بسیاری از اعضاء در آن سالها به ویژه بعد از شکست سی خرداد 60 از طریق مقر ما که آن زمان همجوارِ (و بلحاظ لوجستیک وابسته به) مقر حزب دموکرات بود به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند (مسیر دوم هم که برای افراد سطح پایینتر استفاده میشد از شمال کردستان و ترکیه بود.) از جمله اینها مهدی ابریشمچی و جلال گنجهای بودند که همه آنها را خودم از مرز تحویل گرفتم.
مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند. مشخص بود که هیچکدام را بخاطر سابقه نمیتوانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه داشتن و مراقبت از آنها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (نام سازمانی: باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم.
کشمیری را چه کسانی تا مرز آوردند و به شما تحویل دادند؟
مسعود خدابنده: افراد را قاچاقچیها میآوردند و یا خودشان با هماهنگی قبلی ماشین کرایه میکردند و به منطقهای در مسیر بانه به سردشت میآمدند. قاچاقچیها آنها را در جایی تعیین شده پیاده میکردند یا خودشان در مسیر پیاده میشدند و ما از کوههای ربط (منطقه آزادشده حزب دموکرات) میرفتیم و آنها را سوار میکردیم. کشمیری را به لحاظ اهمیت تا نزدیکی ربط آوردند و آنجا به ما تحویل دادند. (معمولا سهراهی بانه – سردشت – ربط را رد نمی کردند و افراد را در اطراف همان سهراهی پیاده میکردند.)
کشمیری درباره انفجار دفتر نخستوزیری با شما حرفی زد؟ مثلا درباره نحوه جاگذاری بمب و چگونگی فرارش و غیره؟
مسعود خدابنده: کشمیری با من هیچوقت در این مورد صحبت نکرد. راستش من هم آن زمان اصلا نمیخواستم در این باره بدانم و اگر هم قصد داشت چیزی بگوید احتمالا مانع میشدم.
میدانید که بعد از انفجار دفتر نخستوزیری، همگان گمان میکردند مسعود کشمیری هم جزء کشته شدههاست و حتی برای او تابوت تهیه کردند. آیا این نقشه، یکی از پلنهای طراحی شده از طرف سازمان بود؟
مسعود خدابنده: دقیق نمیدانم؛ ولی میدانم که برادرش که در انگلستان بود با او مستمر ارتباط داشت و بعید میدانم که وی از زنده بودنش بیخبر بوده باشد. برادرش با مجاهدین خلق نبود ولی ارتباط مستمر با مسعود داشت و با هم بین ایران و انگلیس تجارت میکردند. (شاید هم تجارت برای پوشش بوده!) به هرحال این کار (کشتهسازیِ کشمیری) میتوانسته برنامهریزی شده باشد؛ در هر صورت این مسئله حتما فرار وی از کشور را آسانتر کرد.
شما کشمیری را از نزدیک دیدید؛ او چه ویژگیهایی داشت؟
مسعود خدابنده: نه کلاهی و نه کشمیری سابقه جدی ارتباطی با سازمان نداشتند. کشمیری آدم اطلاعاتی یا حتی پیچیدهای هم نبود. کم حرف و مذهبی بود و به شعائر اهمیت زیادی میداد. رفتارش با خلق و خوی یک «مجاهد خلقی» به خصوص از نوع «انقلاب کردهاش» که با دو سوت حاضر است برادرش را به خاطر هیچ و صرفا به دستور مسئولش شکنجه کند، تفاوت میکرد. شاید همین ویژگیها بود که وقتی اجساد را از حزب جمهوری خارج میکردند اصلا به ذهنشان هم نرسید که ممکن است او این کار را کرده باشد!
در نشستهای انقلاب ایدئولوژیک که اصرار میکردند باید زنت را طلاق بدهی و در ذهنت قبول کنی که همه زنان عالم فقط به مسعود رجوی حلال هستند، کشمیری جوش میآورد. اوایل که آمده بود، یک نوع سردرگمی یا شاید پیشمانی در چهرهاش نمایان بود. بعدها در بغداد کمکم عادت کرد اما به قول مسعود رجوی، «انگشت اضافی» بود؛ مزاحمی که نمیشد قطعش کرد! (البته شاید تابه حال مثل کلاهی قطع شده باشد!)
سرنوشت مسعود کشمیری چه شد؟ به نظر شما ممکن است او هنوز زنده باشد؟
مسعود خدابنده: او به قولی چند سال قبل در آلمان دیده شده بود که رانندگی تاکسی میکرده است. ولی این که سازمان، مسعود کشمیری را هم مثل محمدرضا کلاهی کشته باشد یا بخواهد بکشد اصلا بعید نیست. سازمان از زمان ورود به آلبانی به شدت به دنبال حذف افراد شناخته شده و پاک کردن سابقهاش بوده و مسعود کشمیری نیز یکی از این تهدیدات جدی محسوب میشد. رجوی نمیتوانست این افراد را مثل بقیه نفرات در معرض دید قرار بدهد که عراق و امریکا از حضورشان مطلع شوند و با آنها صحبت کنند، یا عکس و اثرانگشت و دی.ان.آ بگیرند.
چرا معتقدید که آنها برای سازمان «تهدید» محسوب میشدند؟
مسعود خدابنده: در بین کسانی که ترور کرده و زنده ماندهاند، کشمیری و کلاهی فرق میکردند. چندان وابستگی و چسبندگی به سیستم رجوی نداشتند (برخلاف کسی مثل جواد قدیری که مستعد بود شکنجه و هر کار دیگری که رجوی دستور بدهد را انجام دهد و الان هم در کمپ زندگی میکند.) کلاهی در هلند ازدواج کرده بود و مفهوم این کار نه جدا شدن از سازمان، که مقابله با ایدئولوژی رجوی و تخریب او بود. دقت کنید که هواداران سازمان در هلند میدانستند این فرد کلاهی است (خودِ او با برخی افراد صحبت کرده و گذشته خودش را لو داده بوده) فرضا رسیدنِ پای کلاهی یا کشمیری به اداره پلیس آلمان، مساوی با نقش بر آب شدنِ نقشههای رجوی و افشا شدن تمام اطلاعات ترورهای سازمان بود.
رجوی به خصوص بعد از سقوط صدام هر کاری میکند که رابطهاش با تاریخ تروریستیاش و به خصوص رابطه شخصیاش زنده نشود. خبر دارم که این تهدید وجود داشته که کلاهی (یا کشمیری) که با هواداران سازمان در هلند صحبت میکرد، به سرش بزند که به هزار و یک دلیل شروع به حرف زدن یا نوشتن یا اعترف کردن کند. رجوی برای رفع مشکلاتی بغایت کوچکتر از این حرفها (مثلا فحش دادنِ کسی به او و مریم و قبول نکردن طلاق دادن زنش) برخی را به قتل رسانده است. در حالی که کلاهی و کشمیری تهدیدهایی بسا جدیتر بودند. اگر کشمیری زنده باشد، پیشنهادم به او این است که مطالبش را در ویدئویی ضبط کند و جای امنی نگه دارد تا در صورت مرگش سریعا منتشر شود. میتواند کپی آن را هم برای مریم رجوی در آلبانی بفرستد. البته من اگر به جای او بودم، در این سن و سال خودم را مستقیم تحویل ایران میدادم و وقت باقیمانده تا اعدامم را صرف روشنگری برای جوانان وطنم میکردم.
تحلیلتان از فعالیتهای تروریستی مجاهدین خلق در دهه 60 چیست؟
مسعود خدابنده: «زدن سرانگشتان رژیم» از طرحهای مسعود رجوی بود. بعد از هفت تیر و هشت شهریور، از آنجا که دستگاه ترور سازمان از بین رفته بود، از این رو رجوی به دنبال تهییج «میلیشا» رفت و این بحث را پیش کشید که باید هر کسی را که لباس پاسداری یا ریش دارد و در کمیته هست هدف قرار داد. میگفت اگر هر هفته، هفت نفر را بزنیم عملا اوضاع به حدی شلوغ میشود که «رژیم سقوط میکند.» الان که به عقب برمیگردم و نگاه میکنم متوجه میشوم که هدف رجوی سرنگونی حکومت با کشتن چند سرباز و پاسدار و مغازهدار نبود؛ هدفش این بود که دستش پیش ولینعمتانش پر باشد. رجوی در جلسات، این دیدگاهش را بارها به صورتهای مختلف مطرح کرده بود. او همواره این جمله معروف هیتلر را تکرار میکرد که «کسی از فاتح سوال نخواهد کرد». میخواهم بگویم که اساسا تحلیل، استراتژی و تاکتیک رجوی هیچ وقت «مستقل» نبود و تمام این مدت پارامتر اولیه آن «نمایش برای آمرین» بود.
آیا رجوی در جلسات غیرعلنی یا علنی درباره ترور هشت شهریور چیزی گفت؟ چیزی به یاد دارید که او از این عملیات چگونه یاد میکرد؟
مسعود خدابنده: رجوی در اغلب نشستهای کوچکتر (با سران) و نشستهای بزرگتر (عمومی) یکی از افتخاراتش این بود که ما هفت تیر و هشت شهریور را رقم زدیم و به قول خودش با این دو عملیات «رژیم را بیآینده کردیم.» بارها حتی از قرآن کد میآورد که «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (اشاره میکرد به نفراتش و گاهی اشاره میکرد به مریم) و بعد میگفت: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْابْتَر» البته الان مشخص است چه کسانی رشد کردند و چه کسانی ابتر و بیآینده شدند! رجوی مشخصا کشتار حزب جمهوری، ترور بهشتی، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر را در کنار ترور افرادی مثل صدوقی و هاشمینژاد و … به این شکل تفسیر میکرد که ما «مغزهای متفکر رژیم را از بین بردیم» و حالا که رژیم «بیسر» شده، میتوانیم به پیکرهاش حمله ببریم و آن را از پای درآوریم. البته اینها فقط «حرف» بود؛ کما اینکه چند ماه بعد از این ترورها، رجوی مجبور شد به جای «زدنِ سرانگشتها» و ترور سران نظام، درون سطل آشغالهای خیابان بمب بگذارد و رهگذر و مغازهدار را ترور کند.
پایان
افتخار رجوی به ترور – عاقبت عاملین انفجارها
***
کالبد شکافی اقدام تروریستی مجاهدین در ۸ شهریور ۱۳۶۰
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/دستور-قتل-محمدرضا-کلاهی-را-مریم-رجوی-و-ت/
دستور قتل محمدرضا کلاهی را مریم رجوی و ترکی الفیصل داده اند. شک نکنید
مسعود خدابنده، مشاورین استراتژی خاورمیانه، بیستم فوریه 2019:… سازمان مجاهدین خلق از بعد از ساقط شدن ولینعمت سابقش صدام حسین از سازمان “مسعود رجوی و صدام حسین” که سازمانی “تروریستی نظامی” بود به سازمان “مریم رجوی و ترکی الفیصل” که سازمانی “تروریستی اطلاعاتی” است تغییر شغل داد. این سازمان که دیگر توانایی نظامی را بصورت صد در صد از دست داده است امروز بعنوان دستگاه “تروریستی اطلاعاتی” در غرب و بالاخص در اروپا مورد استفاده قرار میگیرد. نمونه قتل محمد رضا کلاهی و سناریوهای ساختگی (خوراک تبلیغاتی علیه منافع عالیه اتحادیه اروپا) را حتما میتوان در این چهارچوب به خوبی تبئین کرد.
چرا کسی در غرب معمای قتل محمد رضا کلاهی را از مریم رجوی سوال نمی کند؟
مسعود خدابنده، مشاورین استراتژی خاورمیانه
دستور قتل محمدرضا کلاهی را مریم رجوی و ترکی الفیصل داده اند. شک نکنید.
امروز مجددا بحر طویلی از جریان قتل محمد رضا کلاهی (کریم رادیو) و ارتباط احتمالی آن با جمهوری اسلامی ایران در رادیو فردا منتشر شد. از نظر بنده که هم وابستگی های رادیو فردا طی دهه های اخیر را میشناسم، هم سردر گمی های سازمان اطلاعات مرکز امریکا سی آی ای (سیا) را بخصوص بعد از ریاست مایک پمپئو دیده ام و هم با شناخت نزدیکی که طبعا از مریم رجوی و شیوخ عربستان سعودی دارم، جای شکی نیست که این مطلب عمدا به هر وسیله ای متوصل شده تا مبادا نامی از “سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران” و رهبر مرحومش “مسعود رجوی” و رهبر نالایق تر جدیدش “مریم رجوی” برده شود. از محتوای نوشته هم میشود به خوبی فهمید که اصلا بحث بر سر قتل این عضو بدبخت و بد شانس و آلت دستی که بمب را در ساختمان گذاشت و فرار کرد نیست.
بوضوح میتوان دید که در این سناریوهای سریالی قصد سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (احتمالا بوساطت موساد) فشار بر اروپاست تا شاید در دقایق آخر بالاخره بتوانند آنها را با دستگاه اعجوج معجوج ترامپ علیه ایرانیان همگام کنند که البته نهایتا قصدی هم بیشتر از “مذاکره مستقیم” بین دولت روحانی و دولت ترامپ نمیخواهند.
سازمان پرافتخار! مجاهدین خلق عراق و آلبانی و عربستان سعودی و فرانسه و … و شورای (فرقه تک رهبری) ملی (وابسته) مقاومت (وادادگی) ایران (هر کشوری بغیر از ایران) اش هم بعنوان وسیله و ابزار با افزودن این ترور (شکار مرغ خانگی در حیاط خلوط خانه) به کارنامه چهار دهه مزدوری میخواهند هم از توبره “حمایت مالی عربستان” بخورند و هم از آخور “راحت شدن از دست یکی از قدیمی ترین ناراضیان درونی”.
باز شکی ندارم که “انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی” توسط محمد رضا کلاهی اگر چه بنام مجاهدین خلق (منافقین) و مسعود و مریم رجوی ولی حتما بواسطه پشتیبانی سازمانهای اطلاعاتی بیگانه برنامه ریزی و عملیاتی شد و البته بعد از شکست کودتا این فرد و دیگر نفرات جا مانده به دستگاه مجاهدین خلق (آن زمان تحت الحمایه حزب دموکرات کردستان زیر بیرق صدام حسین) تحویل داده شدند. همان سازمانهایی که خود رجوی را هم با خلبان شخصی محمد رضا شاه به فرانسه فرستادند تا در نقشی جدید در پاریس و سپس در بغداد بازی کند. و همان سازمانهایی که “خر را شناخته اند و شاخش نمیدهند” و همان سازمانهایی که چهار دهه گذشته حتی یکبار حاضر نشدند یک ویزای سه روزه به اینها بدهند.
معروف است، میگویند “فرانسوی ها دوست دارند سگ را داخل خانه نگه دارند ولی انگلیسی ها و امریکایی ها سگ را بیرون خانه می بندند”.
همانطور که قبلا هم در نقاط مختلف عنوان کرده ام سازمان مجاهدین خلق از بعد از ساقط شدن ولینعمت سابقش صدام حسین از سازمان “مسعود رجوی و صدام حسین” که سازمانی “تروریستی نظامی” بود به سازمان “مریم رجوی و ترکی الفیصل” که سازمانی “تروریستی اطلاعاتی” است تغییر شغل داد. این سازمان که دیگر توانایی نظامی را بصورت صد در صد از دست داده است (این مهم را عربستان به گروههای مستقر در کردستان عراق و ایضا بلوچستان پاکستان محول کرده اند) امروز بعنوان دستگاه “تروریستی اطلاعاتی” در غرب و بالاخص در اروپا مورد استفاده قرار میگیرد. نمونه قتل محمد رضا کلاهی و سناریوهای ساختگی (خوراک تبلیغاتی علیه منافع عالیه اتحادیه اروپا) را حتما میتوان در این چهارچوب به خوبی تبئین کرد.
وقت داشتید این مطلب اخیر رادیو فردا را بخوانید و مقایسه بفرمایید
رادیو فردا، نوزدهم فوریه 2019:
https://www.radiofarda.com/a/iran_terror_dutch_kolahi_new_information/29758996.html
جزئیات تازه از پرونده قتل کلاهی؛ «صدور دستور ترور از زندان»
دادستان عمومی هلند در جریان محاکمه افراد متهم به قتل محمدرضا صمدی کلاهی، عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی، که با نام علی معتمد در شهر آلمیره زندگی میکرده، گفته است که تاکنون شواهدی مبنی بر دست داشتن ایران در این قتل پیدا نشده است.
مرتضی صادقی، فعال سیاسی ساکن هلند، که این پرونده را از ابتدا دنبال و خبر قتل محمدرضا کلاهی را برای نخستین بار اعلام کرد، خردادماه پیشبینی کرده بود که کشف ارتباط عاملان این ترور با جمهوری اسلامی «مورد تمایل سیستم امنیتی هلند نیست» و از سویی دشوار است، چرا که آنان با واسطه برای انجام این قتل اجیر شدهاند.
آقای صادقی، در گفتوگو با رادیو فردا، میگوید که هنوز هم دولت هلند عزم جدی برای درگیری با جمهوری اسلامی در این باره ندارد.
از سوی دیگر به گفته او، جمهوری اسلامی به دلیل همکاریهای امنیتی با اروپا و آمریکا در منطقه، این حق را برای خود قائل شده که مخالفانش در خاک اروپا که به اقدامات مسلحانه دست میزنند را ترور کند.
بر اساس اطلاعات رسانههای هلند، انور آ ۲۸ ساله و موروا م. ۳۵ ساله قاتلان محمدرضا کلاهی هستند. به گفته آقای صادقی، پلیس و نیروهای امنیتی هلند حدود پنج هزار بزهکار را تحت نظر گرفتند و تلفنهای آنها را شناسایی کردند تا در نهایت به این دو نفر رسیدند.
انور آ ۲۸ ساله یکی از ۶۰۰ خلافکار مشهور آمستردام است و برادرش نیز سردسته یک باند خلافکار است. بر اساس چهرهنمایی، گفته شده بود که خانواده یکی از اینها ممکن است اصالتاً از یکی از مستعمرههای هلند به نام آنتیک لس باشد اما هر دو تابعیت هلندی دارند.
دادستان هلند اخیراً اعلام کرده که این دو نفر از شخصی به نام نوفل اف. (Naoufal F)، که یک تبهکار حرفهای است و در زندان بوده دستور قتل را دریافت کرده بودند.
یکی از قاتلان علی معتمد یا محمدرضا کلاهی نیز گفته است مجری دستوری بوده که به او رسیده و اصلاً خبر ندارد که فرد کشته شده چه کسی است.
مطبوعات هلند با وکیل نوفل اف. نیز مصاحبه کردهاند و او گفته که «هیچ مدرکی برای اینکه این ترور مرتبط با جمهوری اسلامی باشد، وجود ندارد».
مرتضی صادقی در این باره میگوید: «مرتبط بودن افراد اجیر شده برای این قتل با جمهوری اسلامی، برای سیستم قضایی هلند قابل اثبات نیست، چرا که در این سیستم همه چیز باید بر اساس ادله مشهود مشخص باشد، و به همین دلیل دستگاه قضایی اعلام کرده که مدرک کافی برای اثبات ارتباط قاتلان با جمهوری اسلامی ندارد».
سرویس اطلاعاتی هلند اوایل ماه میلادی جاری اعلام کرده بود، «قرائنی جدی در دست دارد» که نشاندهنده دست داشتن ایران در سوءقصد به محمدرضا کلاهی و احمد نیسی است.
اتحادیه اروپا نیز ۱۸ دیماه امسال به دلیل «طرحریزی ترور در خاک اروپا» با وضع تحریمهایی علیه بخشی از وزارت اطلاعات ایران موافقت کرد.
با این حال مرتضی صادقی میگوید، دولت هلند هنوز هم تمایل ندارد این موضوع به درگیری جدی با جمهوری اسلامی تبدیل شود، چرا که دستگاه امنیتی این کشور از سال ۲۰۱۶ به طور کامل در جریان موضوع بود اما قصد نداشت شواهد خود را اعلام کند.
او یکی از نشانههای این موضوع را اطلاعرسانی دیرهنگام درباره اخراج دو دیپلمات ایرانی از هلند و عدم اقدام متقابل از سوی جمهوری اسلامی ذکر میکند.
به گفته آقای صادقی، «واقعیت این است که این دو دیپلمات به وزارت کشور هلند خواسته شدند و با آنان صحبت شد و آنان از هلند رفتند. در مقابل نیز دولت ایران هیچ دیپلمات ایرانی را به تلافی اخراج نکرده است».
اما با توجه به تجربه پیگرد مقامات جمهوری اسلامی در دادگاه پرونده میکونوس و تبعات گسترده آن، چرا ترور مخالفان جمهوری اسلامی در اروپا بار دیگر آغاز شده است.
مرتضی صادقی معتقد است که جنس ترور احمد نیسی و محمدرضا کلاهی متفاوت از ترورهای دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی است.
او میگوید که در دوره باراک اوباما، جمهوری اسلامی به توافقی با اروپا و آمریکا برای مبارزه با گروههای تروریستی دست یافته بود و ایران اطلاعاتی را درباره این گروهها از جمله در یمن، عراق، پاکستان و افغانستان در اختیار اروپا و آمریکا قرار میداد.
به گفته آقای صادقی، اروپا این همکاری را محدود به مبارزه با گروههای تروریستی در منطقه میدانسته، اما جمهوری اسلامی این همکاری را دو طرفه میدانسته است.
با این توصیفات، شاید این تصور برای مقامات جمهوری اسلامی پیش آمده که اروپا چشم بر اقدامات آنان در ترور مخالفان خواهد بست.
مرتضی صادقی همچنین به نقل از «منابع موثق» میگوید، «نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به طور مرتب از این صحبت میکردند که چگونه آمریکا به خود اجازه میدهد، افرادی مانند بنلادن را در خاک کشوری دیگر از بین ببرد این حق برای ما هم وجود دارد».
شبیه این سخنان را یحیی رحیم صفوی، دستیار رهبر جمهوری اسلامی، و محمدحسین باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، ایران بیان کرده و گفتهاند، جمهوری اسلامی به مواضع گروههایی که آنان را «تروریست» میخواند در هر کشوری حمله خواهد کرد.
از سوی دیگر گزارشهایی منتشر شده که نهادهای امنیتی در سالهای اخیر معتقد بودهاند که مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور «پررو» شدهاند و باید بار دیگر مورد تهدید قرار گیرند.
ترور محمدرضا کلاهی، آغاز دور جدید ترور مخالفان حکومت در خارج از کشور است. رضا علامه زاده سالها پیش در فیلم «جنایت مقدس» فهرستی از حدود ۸۰ نفر که پس از انقلاب ۵۷ در خارج از کشور ترور شدند را منتشر کرد.
در رسانهها و درگیریهای سیاسی در ایران نام مسعود کشمیری، عامل انفجار دفتر نخستوزیری، پررنگتر از نام کلاهی مطرح بوده است.
مرتضی صادقی میگوید، مأمور سازمان امنیت هلند که پس از پیگیریهای او درباره پرونده محمدرضا کلاهی با او ملاقات کرده، گفته که کشمیری هم کشته شده است اما بعد حرف خود را پس گرفته و جزئیات بیشتری درباره این موضوع بیان نکرده است.
خبرگزاری دولتی ایرنا سال ۹۲ به نقل از «یک مقام آگاه»، اعلام کرده بود که محمدرضا کلاهی همراه با مسعود کشمیری «در آلمان رؤیت شدهاند». این گزارش میتوانست نشانهای از دستیابی سازمانهای امنیتی جمهوری اسلامی به اطلاعاتی درباره محل زندگی این دو باشد.
کلاهی پس از ورود به هلند نام خود را به علی معتمد تغییر داد، در یک شرکت برق کار میکرد و یک زندگی کاملاً عادی داشت. او با یک زن افغان ازدواج کرده بود و پسر او حدودا ۲۰ ساله است.
به گفته مرتضی صادقی، کلاهی و خانوادهاش با بستگان خود که با نام فامیلی صمدی در آمریکا زندگی میکردند ارتباط داشت. خانواده محمدرضا کلاهی چند سال پیش از قتل او متوجه شده بودند که علی معتمد همان عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی است.
او همچنین میگوید که کلاهی سال ۹۲ یا ۹۳ با مادر خود در لندن دیدار کرده بود و «از همان زمان خودش نیز به نوعی احساس کرده بود که این اقدام خطرناکی بوده است».
آقای صادقی در این زمینه همچنین براساس شنیدههای خود میگوید، یک زن که مسئول سازمان مجاهدین خلق در هلند بوده و به کلاهی در بدو ورود به هلند کمک کرده، از اردوگاه اشرف ربوده و به ایران برده شده است.
به گفته او، اطلاعات دریافت شده از این زن، دیدار کلاهی با مادرش و ارتباط اینترنتی خانواده کلاهی با بستگان او، سه عاملی بوده که منجر به کشف مکان زندگی کلاهی شده بود.
(پایان)
The shadowy cult Trump advisors tout as an alternative to the Iranian government
Remember.Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult) was one of the excuses of US attacking Iraq
The MEK’s man inside the White House (Maryam Rajavi cult, Mojahedin Khalq)
***
همچنین:

مسعود خدابنده، ساندکلاد، نوزدهم ژانویه 2022:… آقای علیزاده توضیحاتی دادند در مورد – خروج امریکایی ها، ورود سازمان ملل، درگیری های داخلی کمپ اشرف، انتقال نفرات به کمپ موقت لیبرتی و وضعیت آن کمپ – انتقال از عراق به آلبانی – عبور از مرز از آلبانی تا آلمان – گرفتن پناهندگی آلمان، پس دادن پناهندگی آلمان و بازگشت به وطن… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

مسعود خدابنده، ساند کلاد، دهم ژانویه 2022:… آقای علیزاده در بخش هشتم بیاد آورند – ورود امریکایی ها، مصاحبه های مربوطه در آلبانی، پیشنهاد ارائه کمک در صورت امضاء عفونامه و قبول شریط دیگر – وصل شدن ایشان به خانواده در ایران و دریافت کمک – مسیر خروج از آلبانی تا ورود به آلمان – شرایط آلمان، دریافت پناهندگی سیاسی،… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

مزدا پارسی، انجمن نجات، مرکز فارس، هفتم ژانویه 2022:… به گفته بخشعلی علیزاده، در کمپ مجاهدین مکانی به نام اتاق اینترنت وجود دارد که تنها افراد خاصی به آن رفت و آمد دارند و روی در ورودی آن به روشهای مختلف نوشته شده است: ورود مطلقا ممنوع! حتی پردهای پشت در نصب شده است که در صورت باز شدن در،… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

مسعود خدابنده، ساند کلاد، بیست و چهارم دسامبر 2021:… آقای بخشعلی علیزاده اسیر جنگی در بخش پنجم خاطرات بیاد آوردند: خروج امریکایی ها از عراق، تحویل کمپ مجاهدین به دولت عراق، درگیری های کمپ اشرف، ورود سازمان ملل به قضیه و تقابل های رجوی با کمیساریای عالی پناهندگی در عراق، شکست مقاومت رجوی و تخلیه نهایی کمپ اشرف، انتقال افراد… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

مسعود خدابنده، ساندکلاد، هفدهم دسامبر 2021:… آقای بخشعلی علیزاده در بخش چهارم خاطرات بیاد آوردند: نشستهای حوض، گزارش نویسی های روزانه، چرایی اجبار رجوی برای تعطیل و تشکیل چند باره سازمان مجاهدین و تعهد گیری های مجدد تحت عنوان “موسسان اول و دوم و الا آخر” ، روند تکامل “عملیات جاری” از آغاز تا امروز، ورود امریکایی ها، غیب شدن… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

بی بی سی فارسی، بیست و ششم اکتبر 2021:… با بسته شدن اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در عراق بیش از دو هزار نفر از اعضای این سازمان در آلبانی به سر میبرند. شماری از شاکیان و شاهدان پرونده حمید نوری از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند که اکنون در آلبانی به سر میبرند. این افراد یا از جمله خانواده… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا، بیست و ششم سپتامبر 2021:… وزیر امور خارجه در بخشی از این دیدار به برگزاری دادگاه یک تبعه ایرانی در سوئد نیز اشاره کرد و با بیان اینکه گروهک تروریستی منافقین در پشت پرده این پروندهسازی و توطئه غیرانسانی قرار دارد، تأکید کرد که دادگاه باید به این موضوع توجه داشته باشد که کلیه مدارک و… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سی ام اوت 2021:… مسعود خدابنده: نه کلاهی و نه کشمیری سابقه جدی ارتباطی با سازمان نداشتند. کشمیری آدم اطلاعاتی یا حتی پیچیدهای هم نبود. کم حرف و مذهبی بود و به شعائر اهمیت زیادی میداد. رفتارش با خلق و خوی یک «مجاهد خلقی» به خصوص از نوع «انقلاب کردهاش» که با دو سوت حاضر است برادرش… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

کلید واژه، بیست و ششم اوت 2021:… با توجه به کیفرخواست حمید نوری آیا دادگاه او و محاکمه وی در سوئد بار حقوقی دارد؟ تا چه اندازه در این پرونده سیاسی بازی شده است؟ بررسی کیفر خواست متهم و صحبتهای دادستان و همچنین شاکیان شاهدان این پرونده تا چه اندازه اهمیت دارد؟ آیا ماهیت دادگاه “حمید نوری” به حق در… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

فیلیپ جیرالدی، اسلام تایمز، (ترجمه انجمن نجات) بیست و دوم اوت 2021:… با توجه به این واقعیت که ایران هنوز دشمن دولت بایدن تا به امروز است، شاید تعجب آور نباشد که شاهد حمایت آمریکا از گروههای تروریستیای باشیم که قادر به حمله به اهدافی در جمهوری اسلامی باشند. به همین منظور، اخیرا گروهی از مقامات و سیاستمداران سابقا بلند… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

نجات یافتگان در آلبانی، نهم اوت 2021:… رهبری فرقه مجاهدین خلق میدانست که آمدن نفرات به آلبانی باعث خروج نفرات از فرقه میشود از قبل برنامه ساخت کمپ جدید در اینجارا تدارک و برنامه ریزی کرده بودندکه به ساختن چیزی شبیه زندان با سیم خاردار و حفاظت چند لایه ای در مانزمنجر شد، چون بخوبی میدانستند که ماندن نفرات در… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی

خبرگزاری تسنیم، چهارم اوت 2021:… به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند بر فراز چهارزبر شب گذشته یکشنبه (دهم تیرماه) از شبکه افق پخش شد. این مستند به تهیه کنندگی و کارگردانی سمیه ذاکری خطیر به تصویر در آمده و به نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سالهای دفاع مقدس و به خصوص عملیات «مرصاد» پرداختهاست. سمیه ذاکری… مصاحبه مسعود خدابنده با ایرانیک تی وی