رادیو کوچه، پانزدهم سپتامبر 2015: (توضیح: این مطلب در تاریخ 24 شهریور برابر با 15 سپتامبر منتشر شده است) … این یکی از رویدادهای شگفت انگیز سازمانی است که از زمان بنیانگذاری در سال ۱۳۴۴ مدعی میهن پرستی، استقلال و نبرد علیه استعمار غرب و شرق بود. این نامه در تاریخ پنجشنبه پنجم دی ماه ۱۳۶۴ برابر با بیست و ششم دسامبر ۱۹۸۵ نگاشته شد و توسط رابطین خاص مجاهدین به دست …
مهندس میثمی: مسعود رجوی کجاست؟ مسعود رجوی امروز هم آنجاست که پرسشها را پاسخ نگوید
«نامه مسعود رجوی به گورباچف و درخواست وام سیصد میلیون دلاری»
(توضیح: این مطلب در تاریخ 24 شهریور برابر با 15 سپتامبر، شش روز قبل منتشر شده است)
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد، نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
نامه مسعود رجوی به گورباچف و درخواست وام سیصد میلیون دلاری از او، یکی از رویدادهای شگفت انگیز سازمانی است که از زمان بنیانگذاری در سال ۱۳۴۴ مدعی میهن پرستی، استقلال و نبرد علیه استعمار غرب و شرق بود. این نامه در تاریخ پنجشنبه پنجم دی ماه ۱۳۶۴ برابر با بیست و ششم دسامبر ۱۹۸۵ نگاشته شد و توسط رابطین خاص مجاهدین به دست گورباچف رسید. اما اتحاد جماهیر شوروی به رهبری گورباچف که در مسیر فروپاشی قرار داشت، نه تنها به نامه مسعود رجوی پاسخی نداد، بلکه آن را به آرشیو حزب کمونیست شوروی سپرد و این نامه سالها بعد از فروپاشی شوروی و جزء مجموعه اسنادی است که از طریق اسناد حزب کمونیست شوروی علنی شده است و متن نامه در آرشیو دانشگاه استنفورد موجود است.
در اسناد دانشگاه استنفورد سه نامه علنی شده از روابط مسعود رجوی و رهبران مجاهدین با اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد؛
نامه اول، از طرف سازمان مجاهدین خلق است که میگوید ما زیر ضرب هستیم، افراد ما از مرز فرار میکنند و شما به آنها بهطور موقت پناهندگی بدهید.
نامه دوم، از طرف دفتر سیاسی سازمان مجاهدین با امضای فرهاد الفت و به عنوان نماینده مجاهدین است و تقاضای وام میکند.
نامه سوم، نامهای است که از طرف رجوی به گورباچف نوشته شده و مؤید تقاضای وام سیصد میلیون دلاری است که میگوید ما برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران به این کمک احتیاج داریم و شما به ما قرض دهید و در اولین فرصت پول را به شما پس خواهیم داد. حتی وعده میدهند شاید بتوانند بخشی از پول را قبل از موفقیت انقلاب پس دهند!
البته باید یادآوری نمود که دی ماه ۱۳۶۴، زمانی است که مسعود رجوی در فرانسه حضور داشته و تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک با مریم عضدانلو که همسر مهدی ابریشمچی بوده ازدواج نموده است. حزب دموکرات کردستان از مجاهدین جداشده و یک سال قبل از آن نیز دکتر ابوالحسن بنی صدر به دلیل مخالفت با گرویدن رجوی به صدام حسین از او جداشده است. یک سال پس از این واقعه نیز دولت فرانسه حکم به اخراج رجوی داده و او پایگاه فرماندهی سازمان مجاهدین و شورا را به قلب عراق و زیر سایه صدام حسین منتقل مینماید.
در آستانه پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق که از سال ۱۳۵۸ تحت قیمومیت مسعود رجوی قرار گرفته، صدام حسین سقوط نموده، قرارگاه اشرف تخلیه شده، فرهاد الفت در کمپ لیبرتی و مسعود رجوی ۱۱ سال است که از انظار عمومی فراری و در غیبت به سر میبرد. مریم رجوی در همین مدت به فرانسه باز گشته و میتینگهای فراوانی با «امپریالیست»های مد نظر مسعود رجوی برگزار مینماید. ویترین نمایشی مریم رجوی پر از همانهایی است که مسعود رجوی داعیه مبارزه با آنان را یدک میکشید. قضاوت تاریخی در این مورد با مردم ایران!
مقدمهای بر درخواست وام ۳۰۰ میلیون دلاری دفتر سیاسی مجاهدین از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی؛
بنام خدا
و
بنام دوستی و مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلقهای ایران و شوروی
رهبر کشور بزرگ همسایه ما، دبیر کل کمیته ً مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی، رفیق گرامی، میخائیل سرگئویچ گرباچف؛
بمناسبت آغاز سال نو و در آستانه برگزاری بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، صمیمانهترین درودها و تبریکات مقاومت انقلابی و سراسری مردم ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران رابپذیرید.
آنچنانکه درپیام تلویزیونی ـ که در اول اکتبر گذشته در فرانسه پخش شد ـ گفتید، بیلان حزب کمونیست اتحاد شوروی در اداره و پیشرفت کشورتان طی سالهای گذشته بسیار درخشان بوده است. بنحوی که امروز شما در کشورتان بیش از یک میلیون طبیب، ۶ میلیون مهندس، و یک و نیم میلیون دانشمند دارید و کرایه خانه بطور متوسط تنها ۳ در صد بودجه ً خانوادگی را تشکیل میدهد. از سوی دیگر در ۲۰ سال گذشته، درآمد واقعی هر فرد ۱۰ برابر شده، اما قیمت کالاهای مصرفی در شوروی افزایش نیافته و از ۵۰ سال پیش شما با پدیدهای بنام بیکاری مواجه نیستید. یک سیستم آموزش و پروزش و بیمههای اجتماعی مجانی دارید و اتحاد شما شامل بیش از یکصد ملیت است … با این همه شما افزودید که برنامهای برای پانزده سال آینده در نظر دارید که طی آن بایستی بهمان میزان که در ۲۰ سال گذشته در اتحاد شوروی کار شده است، باز هم کار انجام گیرد.
…سیاست اعلام شده شما در دفاع از صلح پایدار جهانی و مخالفت قاطعانهتان با مسابقه تسلیحاتی و ابتکارات شما در زمینه خلع سلاح بمنظور بقاء بشریت و مقابله با تشنج آفرینیهای امپریالیستی، بسیار عادلانه و تحسین آمیز است.
…یک چنین بیلان ارزشمندی مبین این است که دستاوردهای بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، بیگمان در تحکیم مبانی صلح و سوسیالیسم و در برنامه ریزی برای پیشرفتهای اقتصادی ـ اجتماعی کشورتان، نقش بسزائی خواهد داشت و ارتقاء هر چه بیشتر زندگی کارگران و زحمتکشان و همچنین کلیه ملل اتحاد شوروی را باعث خواهد گردید.
همچنین بدیهی است که توجهات همهً خلقهای تحت ستم و جنبشهای رهائی بخش و توجهات کلیه ملل و نیروهای طرفدار صلح در جهان امروز، در چارچوب منافع مشترک صلح جویانه و ضد امپریالیستی، به دستاوردهای این کنگره معطوف میباشد، از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران ـ سازمان رهبری کننده مقاومت سراسری مردم ایران برای صلح و آزادی که اینک همزمان با اعتلای مقاومت مردمی در داخل ایران، بیش از پیش، تحت انواع فشارها و هدف تیزترین حملات مقامات رسمی ایالات متحده آمریکا قرار دارد (برخی از اسناد ضمیمه است *) و علیهذا از طریق شما همدردی و همبستگی حزب کمونیست و خلقهای کبیر اتحاد شوروی را با مردم و مقاومت ایران، خواستار میشود.
در اکتبر گذشته همچنین از رفتار غیر منطقی دولت خمینی و مشکل بودن گفتگو با این دولت، بحق ابراز تعجب کرده بودید. بنام مقاومت سراسری و بنام انقلاب نوین مردم ایران علیه ارتجاع ضد تاریخی و ضد منطقی خمینی که تمایلات دیکتاتوریهای مذهبی ماقبل سرمایه داری را نمایندگی میکند.
۱ ـ رژیم خمینی غرق در بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و قطعا ً محکوم به سقوط است. مقامات رژیم اذعان میکنند که از زمان بحکومت رسیدن ملایان توان تولیدی کشور ۸۳ درصد و درآمد ملی ۲۵ درصد کاهش داشته و قیمت کالاهای اساسی ۱۰ الی ۱۵ برابر افزایش یافته است. ۱۰ میلیون نفر فاقد مسکن هستند. ۲۵ در صد از مرغوبترین زمینهای کشاورزی به خشک زار تبدیل شده و سطح زیر کشت ۶۰ درصد کاهش یافته است. واردات کشور در سال گذشته از ۲۰ میلیارد دلار متجاوز بوده و تماماً از درآمد نفت (که بیش از ۹۰ درصد بودجه دولت را تشکیل میدهد) تامین گردیده است. هم اکنون در ایران ۶ میلیون نفر بیکار، ۳ میلیون آواره جنگی و بیش از یک میلیون و ششصد هزار معتاد وجود دارد. از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی هیچ خبری نیست و رژیم با منتهای توان خود در ادامه ً دو جنگ ضد مردمی اصرار میورزد:
الف: جنگ خارجی با عراق ـ که تا کنون بیش از یک میلیون کشته و زخمی در طرف ایران برجای گذاشته و ۵۰ شهر ایران را بطور کامل از بین برده و توسعه اقتصادی ایران را لااقل ۲۰ سال بعقب کشانده است. اکنون چند سال است که فقط خمینی خواهان ادامه ً این جنگ است، تا سرپوشی باشد بر یک جنگ مهمتر استراتژیکی که همانا جنگ داخلی برعلیه مردم و مقاومت ایران است. اگر چه ما مسئولیت طرف عراقی را در ابتدای شروع این جنگ از نظر دور نداشته و آنرا به غایت محکوم کردهایم.
ب: جنگ داخلی علیه مردم و مقاومت ایران؛
با بیش از ۵۰ هزار اعدام شده و بیش از یکصد و چهل هزار زندانی سیاسی (فهرست اسامی و مشخصات بخشی از شهدا ضمیمه است) جنگی که رژیم خمینی ـ که ماموریت تاریخی آن به آتش کشیدن انقلاب شکوهمند دموکراتیک ـ ضد امپریالیستی ۱۹۷۹ ایران بوده است ـ هم اکنون دو سوم تمامی قوای سرکوبگر خود را صرف آن میسازد. حال اینکه تنها یک سوم قوای این رژیم صرف جنگ خارجی با عراق میگردد.
متقابلاً رژیم خمینی با از دست دادن بیش از ۱۰ هزار تن از مهمترین مهرهها و کادرها و ایادی سرکوبگر خود در رویاروئی با قوای مقاومت، ثبات و آینده خود را از دست داده و همچنین به اثبات رسیده است که به هیچ وجه قادر به از بین بردن سازمان مردمی، سراسری و مسلح ما و مقاومت رو به اعتلای آن و آلترناتیو دموکراتیک ـ ضد امپریالیستی که ما معرفی نمودهایم و شورای ملی مقاومت ایران نامیده میشود، نیست.
4
در این اوضاع تضادهای درونی رژیم نیز بشدت افزایش یافته و مساله جانشینی شخص خمینی را در دستور قرار داده است. اگر ما چه به دلایل متعدد تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و در تعادل قوای بین مقاومت مردمی و رژیم نامشروع خمینی قویاً مطمئنیم که این رژیم نه رفرم پذیر است و نه آلترناتیوی در درون آن وجود دارد. (درباره ً تضادهای داخل رژیم نامهً عدهای از نمایندگان مجلس خمینی به رئیس جمهور این رژیم بعنوان نمونه ضمیمه است. *)
۲ـ امپریالیستها ـ بویژه محافل فوق ارتجاعی و جنگ افروز آنان ـ از سیاستهای جنگ طلبانه خمینی و تروریسم صادراتی او در خاورمیانه بغایت سود بردهاند. سیاستهای خمینی (که از ماهیت مادون سرمایه داری رژیم او نشات میگیرد) برغم آب و رنگ باصطلاح ضد امپریالیستی آن، عملا در سطح منطقه خاورمیانه و همچنین در سطح جهانی پیوسته دست راستیترین جناحهای امپریالیستی و صیهونیستی و تهاجمات نظامی آنها را تقویت نموده و بطور غیر مستقیم در خدمت اهداف هژمونی طلبانه آنها بوده است.
سیاست حراج نفت ارزان خمینی نیز چپاول هر چه بیشتر منابع نفتی ملل زیر سلطه را باعث گردیده است…. بیجهت نبود که لنین مبارزه جوئی طبقات ارتجاعی علیه امپریالیسم را (بخاطر فقدان محتوای ترقیخواهانه آن) افشا مینمود وهر گونه حمایت از آنرا منع میکرد. متقابلاً جای تعجب ندارد که امپریالیستها از ترس استقرار یک آلترناتیو انقلابی ـ دموکراتیک، بطرق مختلف به ادامهً حکومت خمینی یاری میرسانند و در همان حال مجاهدین را تحت حمله و فشار قرار میدهند.
با این همه از آنجا که در اثر افشاگریهای جهانی مقاومت، رژیم خمینی را فاقد مشروعیت و ثبات و عاری از هر آیندهً روشنی یافتهاند؛ برآنند تا بطرق مختلف در مقابل ما آلترناتیوی پوشالی از بیرون و از درون رژیم خمینی (از طریق تقویت بقایای رژیم شاه و از طریق سرمایه گذاری بر روی محافل وابسته گرای لیبرال در داخل رژیم خمینی) عَلَم کنند.
اگر چه بوضوح و بر اساس بسیاری شواهد عینی به یقین میدانند که مشروعیت اجتماعی، پایگاه مردمی و سازمان نظامی و سیاسی آلترناتیو ارائه شده از جانب ما در سطح داخلی و بین المللی کاملاً تثبیت شده و بلامعارض است و بهیچ وجه نه در حال و نه در آینده نمیتوان آنرا نادیده گرفت.
۳ ـ سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران را به مثابه ً جانشین دموکراتیک ـ انقلابی برای دیکتاتوری ارتجاعی و قرون وسطائی خمینی تاسیس نموده و در سطح داخلی و بین المللی وسیعاً به معرفی آن مبادرت ورزیده است. پشتوانه مردمی و دستاوردهای سیاسی و نظامی این مقاومت در داخل ایران، مضافا بر طرح صلح این شورا در رابطه با جنگ ایران و عراق و تبلیغات افشاگرانه ً ما بر علیه رژیم خمینی، آنچنان وزن و اعتباری به این آلترناتیو دموکراتیک ـ انقلابی بخشیده است که تا کنون نزدیک به ۱۷ هزار حزب و سازمان سیاسی و سندیکا و اتحادیه کارگری و شورای صنفی و سازمانهای دانشگاهی و مذهبی و شخصیتهای مختلف سیاسی و پارلمانی و علمی و اجتماعی و فرهنگی، شورای ملی مقاومت ایران را طی بیانیهها و موضع گیریهای رسمی خود بعنوان نماینده مقاومت مردم ایران و جانشین دموکراتیک برای رژیم خمینی برسمیت شناختهاند (برخی اسناد ضمیمه است).
در این میان بیش از ۲۰۰۰ مورد از این «موضع گیریها که بعضاً متعلق به برخی مجامع بین المللی از قبیل پارلمان اروپا و شورای اروپا میباشد، معطوف به حمایت از طرح صلح شورای ملی مقاومت در رابطه با جنگ ایران و عراق میباشد.
طرح صلحی که دولت عراق نیز بدنبال ملاقات نایب نخست وزیر این کشور با اینجانب در پاریس و صدور بیانیه مشترک (ژانویه ۸۳) آنرا بعنوان مبنای قابل قبول برای آغار مذاکرات صلح پذیرفته است (مارس ۱۹۸۳). بهمین مناسبت با تقدیم اسناد مربوطه (**) تقاضای بررسی این طرح صلح و حمایت از آنرا توسط بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی دارم. بدیهی است که یک چنین حمایت فوق العاده ارزشمندی یک اقدام تاریخی و فراموشی ناپذیر در تاریخ دوستی میان خلقهای شوروی با مردم ایران و همچنین مردم عراق و کلیه ملل عرب خواهد بود.
مطابق برنامهً شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران. ما دست در دست عموم طبقات و اقشار مردم ایران برای «صلح و آزادی» و برای «قطع همهً روابط اسارت بار امپریالیستی» در راستای یک انقلاب نوین «دموکراتیک و ضد امپریالیستی» مبارزه میکنیم که چشم انداز آیندهً آن با تاکید بر «جهت گیری و رشد ضد استثماری» به اتکاء «کارگران و دهقانان محروم ایران» مشخص میشود. ما خواستار یک ایران «دموکراتیک» و «غیر متعهد» و بدور از «پیمانهای سیاسی و نظامی استعماری» هستیم. (برنامه و مصوبات شورای ملی مقاومت و دولت موقت ضمیمه است *.)
در ۲۴ ژوئیه گذشته، ریچارد مورفی معاون وزارت خارجه ً آمریکا طی موضع گیری رسمی خود در کنگره آمریکا، مجاهدین خلق ایران را سازمانی «ضد دموکراتیک»، «ضد آمریکا ئی»، «کلکتیویست» و «تروریست» خواند که «با شاه محمد رضا پهلوی مخالفت نموده و بخصوص با «روابط شاه با امپریالیسم آمریکا» مبارزه میکرده … و در سالهای ۱۹۷۰ در خط اول جبهه مبارزه بر علیه شاه و اصلیترین نیروی درگیر تروریسم ضد آمریکائی و ضد غربی بوده است …» و ما البته در توضیح مواضع عادلانه گذشته و حال خود ـ عاری از هر گونه سوء تفاهم و تحریف حقایق ـ برای تمام جهانیان و همهً ملتها و دولتها بسیار کوشیدهایم و باز هم بغایت تلاش خواهیم نمود، تا موجودیت و مشروعیت یک خلق در زنجیر دربرابر دیکتاتوریهای تروریستی شاه و خمینی مخدوش نشده و در عرصهً بین المللی هر چه وسیعتر برسمیت شناخته شود. سیاست انقلابی ما در این زمینه نه مبتنی بر «تحریک» ضدیت هائی که در تعادل قوای کنونی دقیقاً بسود رژیم خمینی است، بلکه مبتنی بر مهار کردن و خنثی نمودن تشنجاتی است که قبل از هر کس دشمن اصلی کنونی و رودرروی خلق و میهنمان، یعنی دیکتاتوری ویرانگر و ضد بشری خمینی از تشدید آنها بر علیه ما استقبال میکند. واضح است که رژیم خمینی از برانگیختن هر گونه ضدیت بین المللی علیه ما، بنفع خود و برای طولانی کردن عمر رژیمش استفاده میکند، تا خود را از انزوای بین المللی خارج نموده و متقابلاً ما را منزوی کند. به این ترتیب خمینی خواهد توانست با دست بازتر سرکوب افسار گسیخته در داخل کشور را افزایش دهد.
لذا ما در عین استواری بر سر اصول ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد استثماری مبارزاتیمان تلاش خواهیم کرد.
لنین بنیانگذار کبیر اتحاد شوروی و حزب شما از هر شکافی در میان دشمنان هر اندازه که کوچک باشد از هر تضاد منافع از هر امکانی هر اندازه هم که کوچک باشد با نهایت دقت، مواظبت، احتیاط و مهارت استفاده نمائیم تا انقلاب نوین مردم ایران به نتیجه برسد.
برای پیروزی بر دشمنمان رژیم خمینی، ما از استراتژی قیام مسلحانه مردمی و سازمان یافته پیروی میکنیم و هم اکنون در دوران تدارک قیام هستیم و قویاً بر آنیم که در سالهای گذشته بخش اعظم جادهً پیروزی را در نوردیدهایم.
هدف مرحلهای استراتژی ما در مقطع فعلی گسترش کمی و کیفی پراتیک هستههای مقاومت سراسری برای ایجاد منافذی در دیوار اختناق خمینی است. بدین وسیله راه تنفس تودهً مردم قدری هموار میشود و قدم به قدم به حل معادلهً ارتباطات فرماندهی و تمرکز نیرو نزدیک میشویم. منافذ فوق الذکر درمسیر رشد کمی و کیفی خود به پنجره هائی تبدیل میشوند که بالمآل طلسم اختناق دیکتاتوری نظامی ـ پلیسی خمینی را در هم شکسته و دروازهً آزادی را نوید میدهد. دقیقاً برخلاف جنبشهای چریکی شهری، ما از موضع یک آلترناتیو سراسری و مقاومت فراگیر مردمی، طی دو سال گذشته بیش از ۱۰ پراتیک از پیش اعلام شدهً سراسری داشتهایم که طی آنها هستههای مقاومت و واحدهای نظامی و سیاسی بطور همزمان با اعلام قبلی به صحنه آمده و قدرت و توان مجاهدین را به نمایش گذاشتهاند. (برخی از اسناد ضمیمه است *)
آخرین نمونه پراتیک دو هفتهای مربوط به تحریم انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری خمینی بود که بمدت دو هفته سراپای رژیم خمینی را لرزاند. بنحوی که مقامات درجه اول این رژیم در موضع گیریهای رسمی و شداد و غلاظ خود با اذعان به قدرت مجاهدین، پیاپی علیه ما هشدار میدادند (اسناد ضمیمه است *) و تمام قوای سرکوبگر رژیم را بحال آماده باش کامل در آورده بودند. در خاتمه این پراتیک، ری شهری، وزیر اطلاعات رژیم خمینی برای تقویت روحیه مزدوران رژیم ناگزیر به میدان آمد و در سپتامبر گذشته طی مصاحبه مطبوعاتی که در روزنامههای رژیم (بتاریخ ۷ / شهریور/ ۱۳۶۴) منعکس شد، به» ۶۵۲ مورد ترور و حمله به مراکز حساس وحیاتی … که قبل از انجام کشف و خنثی شده» اقرار نمود و از دستگیری ۳۵۲ هسته مقاومت و ۳۹ تیم نظامی و بیش از ۱۵۰۰ عدد کوکتل و بیست موشک و خمپاره و بیش از ۱۲۰۰ قبضه سلاحهای دیگر و ۲۶۰ کیلو گرم TNT» سخن گفت.
بیلان واقعی عملیات مجاهدین از سپتامبر ۸۴ تا سپتامبر ۸۵ که اسناد آن جزء به جزء منتشر شده بقرار زیراست؛
۳۲۰ رشته عملیات موفق در تهران، شهرستانها و کردستان.
ـ ۱۵۰۰ تن کشته و زخمی از مزدوران رژیم.
ـ انهدام یا وارد کردن خسارت جدی به ۱۴۴۰ مرکز سرکوب و شکنجه یا مراکز تبلیغاتی و اداری دشمن.
ـ انفجار ۲۵۰بمب قدرتمند تبلیغاتی در روز انتخابات فرمایشی جمهوری.
ـ پخش علنی ۴ میلیون تراکت و اعلامیه.
ـ نفوذ و تبلیغات و سابوتاژ و اجرای عملیات ضد جنگ در ۲۰۰ مرکز نظامی و انتظامی.
ـ پخش ۶۰۰ هزار تراکت و اعلامیه در پادگانهای ارتش.
ـ از کار انداختن ۲۰ فروند جنگندهً فانتوم و ۵۴۰ دستگاه نظامی دیگر در راستای مقاومت علیه جنگ افروزی ضد میهن خمینی.
طی این مدت نیروهای مقاومت ۴۰۰ در صد رشد نموده و رژیم نیز متقابلاً ۵۰۰۰ تن را اعدام کرده است. طی پراتیکهای فوق الذکر که بالمآل به شکستن طلسم اختناق راه میبرد وجادهً تمرکز نیرو و قیام خلق را هموار میکند، ما به جذب نیروی جدید، سازماندهی واحدهای تازه نفس، تبلیغات سیاسی و اجتماعی، اجرای مانورهای مختلف و آمادگیهای نظامی و دریافت حمایتهای مادی از تودههای مردم میپردازیم.
ارگانهای تبلیغاتب دائمی ما علاوه بر انتشارات واطلاعیههای ضروری، نشریه هفتگی «مجاهد» و رادیو «صدای مجاهد» است که با پوشش سراسری خود روزانه بیش از ۱۶ ساعت به پخش برنامههای مختلف اشتغال دارد که نیازهای آموزشی نیروهای گسترده اجتماعی سازمان مجاهدین را نیز تامین میکند.
مجاهدین خلق ایران از حضور نظامی فعال و کاملاً چشم گیری در کوهستانهای کردستان ایران برخوردارند که مکمل خطوط مبارزاتی ما در داخل شهرهاست. در اکتبر گذشته چند واحد از نیروهای مجاهدین در منطقه کردستان که بیش از ۲۰۰۰ تن بودند، در ناحیه ً مرزی به مانور نظامی مبادرت ورزیدند (تصاویر مربوطه و یک فیلم چند دقیقهای ضمیمه است *)
۴ ـ ملاحظه میشود که مبارزهً ما یک مبارزهً عادلانه و مردمی در سراسر ایران است که بیش از ۹۰ درصد تمامی شهدا و زندانیان خلق را تقدیم نموده و به همین مناسبت سازمان مجاهدین خلق ایران از محبوبیت فوق العادهای در میان تودههای مردم برخوردار است.
مبارزه ما یک مبارزه تمام خلقی است که تمام اقشار و طبقات مردم ایران را در بر میگیرد؛ از کارگر و دهقان گرفته تا استاد و دانشجو وکارمند و بازاری و روحانیون جوان و پرسنل مردمی ارتش و زنان خانه دار و دانش آموزان دبیرستانها هر یک صفحات مبسوطی را در فهرست شهدای مقاومت بخود اختصاص دادهاند. (فهرست اسامی بیش از ۱۲۰۰۰ تن از اعدام شدگان با مشخصات کامل ضمیمه است.)
ازآنجا که رژیم خمینی ـ بمراتب جنایتکارتر از رژیم شاه ـ دارای هیچ مشروعیت اجتماعی و سیاسی در داخل ایران نیست …
ازآنجا که در سطح بین المللی نیز اکثر ملل و دول برعدم مشروعیت این رژیم از جمله در قطعنامه اخیر مجمع عمومی ملل متحد درباره ً جنایات ضد بشری رژیم خمینی در ایران، که خوشبختانه رای مثبت اتحاد شوروی در کمیسیون سوم مجمع عمومی را نیز در برداشت؛ گواهی دادهاند …
از آنجا که این رژیم بهیچ وجه رفرم پذیر نبوده و هیج آلترناتیوی در درون آن وجود ندارد …
ازآنجا که بازگشت به رژیم سلطنتی پیشین نیز مطلقاً محال است.؛ بنابراین آلترناتیو رژیم خمینی:
اولاً: از درون نیروهای انقلاب ضد سلطنتی ایران؛
ثانیاً: از بیرون رژیم خمینی؛
ثالثاً: دارای مشروعیت مبارزه با هر دو دیکتاتوری شاه و خمینی؛
رابعاً: مجهز به سلاح و سازمان کارآمد نظامی و سیاسی؛
خامساً: دارای پایه گسترده اجتماعی؛
سادساً: بایستی دارای برنامه مشخص سیاسی و برنامه مشخص توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و دارای قدرت تضمین صلح (در جنگ خارجی با عراق) و تضمین حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی بوده و باشد. (لطفاً به طرحهای شورای ملی مقاومت دربارهً خود مختاری کردستان ایران و دربارهً رابطهً دولت موقت با دین و مذهب که ضمیمه است توجه کنید *.)
سابعاً: با توجه به فرهنگ ویژه ً جامعهً ایران و با توجه به سوء استفادهً گسترده ً رژیم خمینی از چتر اسلام، آلترناتیو این رژیم میبایستی برای عامهً مسلمانان مورد احترام بوده و دارای خصیصهً اسلامی باشد. اما دقیقاً برخلاف خمینی یک اسلام ترقیخواه ومردمی که مبشر صلح و دوستی و عدم دخالت در امور دیگران باشد.» او سپس نتیجه میگیرد که:
ملاحظه میشود که خصایص هفتگانه فوق که نه به تصادف، بلکه دقیقاً بر اساس قانونمندیهای متقن تاریخی و اجتماعی استخراج شده و ویژگیهای خاص تجربهً ایران را منعکس میکند همانا قابلیتها و سیمای ویژهً تاریخی سازمان مجاهدین خلق ایران وآلترناتیو مورد نظر آن را تداعی میکند.
دیکتاتوری مذهبی و قرون وسطائی خمینی، رژیم ماقبل سرمایه داری که تنها به جنگ سرکوب و درآمد نفت متکی است، محققاً همچون دیکتاتوری کمپرادور شاه، محکوم به سرنگونی است بنحوی که با اطمینان میتوان گفت در کنگره بعدی حزب کمونیست اتحاد شوروی (کنگره بیست و هشتم) هیچ اثری از این رژیم در ایران نخواهیم یافت. ما به پیروزی مقاومت عادلانه مردم ایران در برابر رژیم ضد بشری خمینی همچون پیروزی شما در قبال فاشیسم هیتلری و در قبال دیکتاتوری تزاری یقین داریم.
اگر چه مردم ما هم اکنون روزهای بسیار تیره و تاری را ـ که یکی از سیاهترین ادوار کل تاریخ آنهاست ـ سپری میکنند. اجازه میخواهم ضمن ابراز مجدد درودها و تبریکات خود بمناسبت سال جدید و بمناسبت برگزاری بیست و هفتمین کنگره ًحزب کمونیست اتحاد شوروی و ضمن آرزوی موفقیت و سلامت برای شما و آرزوی خوشبختی و رفاه برای مردم شوروی، یکبار دیگر بر اهمیت و ضرورت همدردی و همبستگی فراموشی ناپذیر شما و حزب و میهن کبیرتان با مقاومت مردم ایران، تاکید کنم.
با ایقان به پیروزی مقاومت کبیر مردم ایران برای صلح و آزادی
و با تاکید بر دوستی و همبستگی خلقهای شوروی و ایران
٢۶ دسامبر ١٩٨۵
مسعود رجوی
(پایان)
***
فارین پالیسی ادعای منافقین درباره لویزان را مضحک و یاوهگویی خواند
رجوی عکس صندوق نسوز را بجای تاسیسات اتمی به امریکایی ها قالب کرد
مینو سپهر: نگاهی به ۵۰ سال خشونت وترور وجنایت وخیانت گروه موسوم به مجاهدین
تاریخچه ۵۰ ساله سازمان مجاهدین خلق
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=11342
از میان خاطرات نجات یافتگان (آنجا یاد گرفتم که چگونه گلادیاتور وار برای حفظ خود دیگران را لگدمال کنم)
بنیاد خانواده سحر، بغداد، دهم ژوئن ۲۰۱۴: … اصرار عجیبی داشت که من سوژه های نشست را مورد اهانت قرار دهم و کاملا حواسش به من بود و هر زمان وارد چنین قضیه ای نمیشدم به من اشاره میکرد و میگفت که چرا ساکت هستم و گوشی را دستم میداد که اگر به اصطلاح روی دیگران تیغ نکشم به خودم خواهد پرداخت. من هم کاملا همرنگ جماعت شده و مثل برده های روم باستان و گلادیاتورها یاد گرفته بودم که برای حفظ خودم …
از میان خاطرات نجات یافتگان (آنجا یاد گرفتم که چگونه گلادیاتور وار برای حفظ خود دیگران را لگدمال کنم)
مطالب زیر از میان خاطرات یکی از جداشدگان فرقه رجوی انتخاب شده که با مختصری ویراستاری در زیر آورده میشود. این خاطرات مربوط به پادگان اشرف قبل از سقوط صدام حسین است:
وقتی نشست عملیات جاری (نشست تفتیش عقاید روزانه برای سرکوب روانی) تمام شد و افراد در حال پراکنده شدن بودند مستقیما به سراغ مسئول نشست رفتم و گفتم: “آیا به نظر شما بکار بردن الفاظی مانند «پدرسوخته» در برخورد با سوژه نشست درست است؟ آیا ما مجازیم از چنین دشنام هائی که مربوط به افراد سطح پائین جامعه است استفاده کنیم؟ مگر «عادی» بودن در مناسبات ما ضد ارزش نیست؟ پس چرا اجازه داده میشود که از پرخاش و دشنام در برخورد با سوژه نشست که بهرحال برادر مبارزاتی ماست استفاده شود؟”
مسئول نشست در حالی که سعی میکرد زیاد مرا تحویل نگیرد و به من نگاه نکند تنها در یک جمله گفت: “حقش خیلی بیش از اینها بود؛ تازه بچه ها ملاحظه اش را کردند چون من جلویشان را گرفتم وگرنه تکه تکه اش میکردند.”
گفتم: “من تصور نمیکنم که در خصوص حتی یک محکوم به اعدام هم درست باشد از الفاظ رکیک و پرخاش و توهین استفاده شود. آیا درست است که یک عنصر مبارزاتی که مدعی پیشتازی جامعه است از لفظ “پدرسوخته” در خصوص همرزم خود استفاده کند؟”
مسئول نشست پاسخی داد که حیرت مرا بیشتر برانگیخت. او گفت: “مثل اینکه شما برادرها خیلی سوسول شده اید. باید نشست های شورای رهبری را ببینی که چه میکنند. سوژه نشست را درست و حسابی در دیگ می جوشانند و هرآنچه که تصورش را بکنی نثارش میکنند. طرف فحش هائی می شنود که تابحال به عمرش نشنیده است. بعضا کتک هم میخورد”
گفتم: “آیا به نظر شما این کار درست است؟” گفت: “معلوم است که درست است. به غیر از این چگونه میشود با فردیت و جنسیت مبارزه کرد؟ به غیر از این چگونه میشود انقلاب خواهر مریم را حفظ نمود؟ بچه ها غیرت دارند و با ضد انقلاب برخورد میکنند.”
گفتم: “میشود تند ترین انتقادها را به فردی که سوژه شده کرد و او را به شدت مؤاخذه نمود، اما نمیشود به او دشنام های افراد سطح پائین جامعه را داد. بهرحال او برادر مبارزاتی من است و من عاشق او هستم و احترامش برای من واجب است.”
مسئول مربوطه که داشت میرفت که از دست من خلاص شود با شنیدن این جمله ناگهان برگشت و گفت: “نفهمیدم چطور شد؟ عاشق چه کسی هستی؟ احترام چه کسی واجب است؟” بعد با پرخاش ادامه داد: “تنها احترام رهبری و و ناموس های وی (منظور شورای رهبری است) برای شما واجب است و لاغیر؛ به غیر از برادر (منظور مسعود رجوی است) حق ندارید عاشق کسی باشید. اگر نسبت به هر کس حس علاقه و احترام داشتید باید فورا آنرا به نفرت تبدیل کنید. این منطق انقلاب ایدئولوژیک است. روشن است؟”
البته که روشن نبود. از خودم می پرسیدم که عشق به برادر همرزم چه تضادی با عشق به رهبری دارد؟ اما بهرحال لحن مسئول طوری بود که جرأت نکردم حرف دلم را بزنم و فورا گفتم: “البته که روشن است.” مسئول که به طرز مشکوکی به من نگاه میکرد که انگار به دیوانه نگاه میکند گفت: “شک دارم که روشن باشد. اصلا تو خودت مشکل داری که دلت برای سوژه نشست سوخته است. قطعا خودت با انقلاب خواهر مریم زاویه داری که حالا مبادی آداب و ضد عادی گری شده ای. بگو ببینم خود پدرسوخته ات چه ریگی در کفش داری که جلوی مرا گرفته ای؟ چرا سعی میکنی که انقلاب خواهر مریم را سوراخ کنی؟ تو دلت فقط برای خودت سوخته که ضد انقلاب هستی و می ترسی مچت را بگیرند. تو یک عنصر نانجیب و بی شرف و ضد انقلاب هستی که تلاش میکنی جلوی انقلاب بایستی اما کور خوانده ای. من در نشست بعدی حقت را کف دستت میگذارم”.
عضو شورای رهبری به وعده خود عمل کرد و جلسه بعد مرا سوژه نشست نمود. مسئول در آن نشست افراد را تهییج میکرد که بدترین دشنام ها را نثار من کنند، و حتی جلوی کسانی که به سینه ام میکوبیدند و آب دهان پرت میکردند را نگرفت. ده ها نفر یک صدا در گوشم فریاد میکشیدند و انواع و اقسام تهمت ها را نثارم میکردند. مسئول نشست برای اینکه آتش نشست را شعله ور تر کند به دروغ مدعی شد که خواهران شورای رهبری از چشمان هیز من در امان نیستند و مدام شکایت دارند. بعد از این تاکتیک مزورانه از جانب مسئول نشست، افراد یقه مرا گرفته و روی زمین خواباندند و با پا به پهلویم میزدند. بالاخره ظاهرا با وساطت مسئول نشست نجات پیدا کردم و البته تا مدعی گیج و به لحاظ روانی در عدم تعادل کامل بودم. بعد مسئول نشست مدعی شد که اگر دخالت نمیکرد حتما بچه ها خونم را بخاطر چشم داشتن به ناموس رهبری میریختند. در آن نشست من به اجبار اعتراف کردم که ضد انقلاب و خائن به رهبری بوده ام و عذر تقصیر خواستم.
در هر نشست بعد از آن هم مسئول مربوطه اصرار عجیبی داشت که من سوژه های نشست را مورد اهانت قرار دهم و کاملا حواسش به من بود و هر زمان وارد چنین قضیه ای نمیشدم به من اشاره میکرد و میگفت که چرا ساکت هستم و گوشی را دستم میداد که اگر به اصطلاح روی دیگران تیغ نکشم به خودم خواهد پرداخت. من هم کاملا همرنگ جماعت شده و مثل برده های روم باستان و گلادیاتورها یاد گرفته بودم که برای حفظ خودم دیگران را لگدمال کنم.
امروز که سالهاست از این دستگاه جهنمی فرار کرده ام همچنان خود را برای اینکه تمامی ارزش های انسانی را در پذیرش رهبری مسعود رجوی پایمال کرده بودم سرزنش میکنم. رجوی انسان ها را از وجود خود تهی میکند و آنها را به پست ترین مواضع میکشاند. در دستگاه رجوی همه باید از یکدیگر متنفر باشند و تنها او را بپرستند. در منطق رجوی اگر کمترین احترامی برای خانواده و دوستان قائل شوی گوئی به او خیانت کرده ای و وی آنرا نمیپذیرد.
همچنین:
بنیاد خانواده سحر به نقل از مطبوعات عراق، بغداد، دهم می ۲۰۱۴: … سازمان تروریستی مجاهدین خلق تلاش دارد تا با انتشار مقاله ای با نام مستعار “کوثر العزاوی” خود را تسلی داده و عنوان می کند که احتمال عدم بازگشت نوری المالکی برای بار سوم بسیار زیاد است و همه نظرات و پیش بینی ها
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و هفتم مارس ۲۰۱۴: … این روزنامه آمریکایی همچنین سوال “دانا روراباکر” عضو کنگره آمریکا از “جان کری” وزیر خارجه این کشور را نقل می کند؛ سوالی که پیرامون پیشنهاد انتقال عناصر سازمان خلق به آمریکا و کمک های واشنگتن برای قبول این پیشنهاد و انتقال عناصر سازمان است. این روزنامه عنوان می کند “جان کری” از پاسخ به این
درخواست فراکسیون التضامن جهت محاکمه سران مجاهدین خلق و تصویب قانون ممنوعیت حمایت از فرقه رجوی شد
بنیاد خانواده سحر به نقل از الوعی نیوز، بغداد، اول مارس ۲۰۱۴: … دبیر کل فراکسیون “التضامن” همچنین تصریح کرد: «عراق در قبال عناصر تروریستی که در کنار رژیم دیکتاتور صدام مبارزه کرده و ملت را سرکوب نمودند، تساهل و تسامح به خرج داده و با آنان انسان دوستانه برخورد نموده است.» وی
چه کسی پادگان اشرف را بست؟ (مروری اجمالی بر تاریخچه پادگان)
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و پنجم فوریه ۲۰۱۴: … اطلاع داریم که یکی از شروط سازمان مجاهدین خلق برای جابجائی از پادگان اشرف به اردوگاه لیبرتی این بود که به خانواده ها اجازه داده نشود به نزدیکی آنجا بروند. ملل متحد و دولت عراق برای نشان دادن حسن نیت، این شرط را پذیرفته و همچنان تاکنون به آن پایبند بوده اند و خانواده ها
بنیاد خانواده سحر، بغداد، بیست و چهارم فوریه ۲۰۱۴: … ”سلیم الجبوری” و “حیدر الملا” متهم به تروریسم و تحریک به خشونت هستند. وی افزود که این افراد جزئی از طرح سازمان تروریستی خلق میباشند. “علی الشلاة” در اظهاراتی مطبوعاتی عنوان کرد: «سازمان تروریستی خلق با اعطای رشوه و وارد کرد