مرکز اسناد انقلاب اسلامی، (و خبرگزاری تسنیم) بیست و یکم ژوئن 2021:… مسعود خدابنده : موردی که امسال توجه من را جلب کرده تغییر خط این ترولهاست. یعنی خط جدیدشان فحاشی و تهدید و به قولی کثافتپراکنی است. در خط جدید دیگر به هیچ وجه بحث نمیکنند، دلیل نمیآورند، دنبال تبلیغ نیستند. فقط فحاشی میکنند. اگر مثلا قصد داشته باشی رای بدهی یا مخالف نظراتشان مطلبی بگویی ناسزا میگویند. به بدترین لحن سعی میکنند مردم عادی را از صحبت کردن و فعال بودن در مسائل اجتماعی ناامید کنند. حمایت گوگل، فیبسبوک و توییتر از این مزرعه ترولها تاثیر خودش را هم دارد ولی دلیلش به بنبست رسیدن راههای قبلی است. یعنی آن بحثی که «ما نظام را سرنگون میکنیم» و «ایران در حال سقوط است» و امثالهم دیگر کاربرد ندارد و چارهای ندارند مگر سعی کنند با فحاشی و تهدید در واقع حمایت مردم از نظام را کم کنند. و این یک معنی دارد: «خط دفاع در حال عقبنشینی.» . مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
حمله مجاهدین در انگلستان به مراکز رای گیری و ناتوانی پلیس بریتانیا
نگاهی به چهار دهه تقابل منافقین با دموکراسی در گفتگو با مسعود خدابنده
تاکتیتکهای منافقین برای کاهش مشارکت در انتخابات/ رمزگشایی از تحرکات مجاهدین خلق در فضای مجازی/ ناکامی پروژه مشترک سرویسهای غربی در انتخابات سیزدهم
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ما «اهالی تاریخ» همیشه شروع تابستان را نه از گرم شدن هوا که از هرم حرارت تقویم ادراک میکنیم. 30 خرداد که میشود انگار تقویم گُر میگیرد و روز به روز که پیش میرود داغی تابستان 60 بیشتر به جان تقویم مینشنید. کلیدواژهها را در تاریکخانه ذهنمان دوباره مرور میکنیم؛ سی خرداد، منافقین، فاز مسلحانه، مسجد ابوذر، هفت تیر، شهید بهشتی، حزب جمهوری، رجوی، ترور و … در لابلای همه این مفاهیم تاریخ نه چندان دور این مرز و بوم را جستجو میکنیم. چه روزهایی را که منافقین بر این مردم مظلوم تیره کرده بودند؛ در همین خیابانها و محلهها. کودکی، جوانی، پیری، مردی و زنی که گاهی با نارنجک، گاهی با بمب و گاهی با اسلحه به شهادت رسید.
این روزها در خرداد 1400 – که چهل سال از خرداد 60 میگذرد، تابستان در ایران با جشنی سراسر شور و امید برای مردم و عزایی به غایت اضطرابآفرین برای دشمنان این دیار سر رسید. انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری برگزار شد و ما مثل همیشه در تکاپوی تورق تاریخ انقلاب برآمدیم و باز هم گرمای تقویم را احساس کردیم. اما این بار دست حوادث ما را با گوشه دیگری از تاریخ کشاند. تصاویر مخابره شده در فضای مجازی از حمله منافقین و سلطنتطلبها به رأیدهندگان ایرانی در خارج از کشور ما را در بهت و حیرت فرو برد. کسانی که چهل سال است وعده آزادی و دموکراسی به مردم ایران میدادند اینچنین هتاکانه و سفاکانه آزادی اندک ایرانیان خارج از کشور را در مقابل چشمان مدعی حقوق بشر به هیچ و پوچ گرفتند. اینها انتخابات را که نماد مردمسالاری است فقط زمانی برمیتابند که از دل آن خون و ترور بیرون بیاید. و این یعنی مقدمه آن همه کشتار در دهه 60 ، هتک استقلال و ترور آزادی برای ایران و ایرانی بود.
القصه همین روزها قرار بود با مسعود خدابنده از اعضای جدا شده از فرقه رجوی پیرامون حوادث تروریستی دهه شصت گفتگو کنیم. فهمیدیم که او نیز در این چند روزه مشغول بررسی و تحلیل همین درگیریهای انتخاباتی در لندن بوده است. فرصت را غنیمت یافتیم و محور گفتگویمان را پیرامون پیشینه فعالیتهای سازمان درباره انتخاباتهای جمهوری اسلامی ایران تغییر دادیم.
خدابنده در این گفتگوی مکتوب روایتها و بازروایتهای ناب و تحلیلهای عمیقی از چهار دهه تلاش مذبوحانه فرقه رجوی علیه استقلال و آزادی مردم ایران را مطرح کرد که نه تنها برای اهالی تاریخ که برای هر ایرانی خواندن آن خالی از لطف نیست.
مشروح گفتگوی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با مسعود خدابنده، کسی که بیش از دو دهه مسئول مستقیم تیم حفاظت مسعود و مریم رجوی بود را در ادامه میخوانید.
بسماللهالرحمنالرحمیم. اخیرا بحث حمله اعضای سازمان منافقین به ایرانیان خارج از کشور که قصد شرکت در انتخابات داشتند داغ شده است. ویدئوهایی از فحاشی منافقین به مردم، حمله و مضروب کردن آنها در خیابانهای لندن در فضای مجازی دست به دست میشود. بگذارید با این سوال گفتگویمان را شروع کنیم: اساسا سیاستهای سازمان مجاهدین خلق درباره انتخابات جمهوری اسلامی به ویژه قبل از شروع فاز نظامی چه بود؟
مسعود خدابنده: همانطور که در تاریخ ثبت شده مجاهدین خلق و شخص مسعود رجوی رای «نه» به جمهوری اسلامی دادند. بعد هم اعلام کردند که به قانون اساسی پایبند نیستند. ولی در موازات همین حرکت نفراتی را برای شرکت در انتخابات مجلس معرفی کردند و خود مسعود رجوی هم برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد (که البته به هزار دلیل و از جمله این که رئیسجمهور قرار است قانون اساسی را پاس بدارد و به اجر در بیاورد رد صلاحیت شد). این بازی دوگانه طبعا ریشه در ذات سازمان و حتی قبل از پیروزی انقلاب دارد.
مسئله «انتخاب اصلح» در کتب قبل از انقلابِ سازمان هم به صورتی از بالا به پایین و همیشه انتصابی بوده است (مثلا هیچوقت مثل سازمانهای معمول کادر مرکزی با رای اعضا انتخاب نشده، بلکه رهبران سازمان انتخاب کردهاند.) بعدها البته برای دوربین و تلویزیون و خوشایند غربیها و ادعای دموکراسی، هر از گاهی فیلمی تهیه و پخش میشود که مثلا مریم رجوی را به عنوان رئیسجمهور ایران «انتخاب» میکنند و یا شورای رهبری «انتخاب» میکنند و یا مسئول اول «انتخاب» میشود. این فیلمها بسیار مشمئزکننده هم هستند چون فردی که قبلا منتصب شده را روی سِن میبرند و دوربین روی نفرات زوم میشود که همه دستشان را بالا ببرند (تصور کنید اگر کسی در آن جمع در پادگان صدام و رجوی دستش را بالا نبرد چه بلایی سرش میآید!) غرب هم طبعا به این موضوع آگاه بوده و هست و اساسا همین را هم میخواهد. یعنی آنها هم نمیخواهند سازمانی را که خرجش را میدهند بیاید و دموکراتیک عمل کند. راندمان کار مجاهدین خلق اساسا به دیکتاتوری و فرقهای عمل کردن آن است؛ چه در زمان صدام و چه اکنون که مشترکا توسط عربستان سعودی و اسرائیل اداره میشود.
رابطه تجزیه طلبی ، مبارزه مسلحانه ، ترور و حقوق بشر با انتخابات ایران
این روزها سالروز آغاز جنگ مسلحانه منافقین علیه نظام است. در تابستان 60، منافقین بخشی از مردم و نخبگان سیاسی کشور را ترور کردند، ترور نخبگان با چه هدفگذاریهایی انجام شد و چقدر در مدیریت کلان کشور اثرگذار بود؟
مسعود خدابنده: رجوی بعد از شکست کودتای سی خرداد 60 شروع به راهاندازی جوخههای ترور کرد. سازمان بمبگذاری در حزب جمهوری در روز هفتم تیر و بعدا در دفتر نخستوزیری در 8 شهریور را در کارنامه خودش دارد. دیگر ترورهای آن زمان به خصوص در حدفاصل هفت تیر (که عامل نفوذی آن محمدرضا کلاهی بود) و هشتم شهریور (که عامل نفوذی آن مسعود کشمیری بود) انجام شد که در این بین تعداد زیادی از افراد نخبه کشور ترور شدند. اگر درست یادم باشد یک استاندار، سرپرست زندان اوین، چند قاضی و نماینده مجلس و مقامات پایین رتبه دولتی و اعضای سازمانهای انقلابی را هم باید به لیست ترورشدگان اضافه کنیم.
رجوی آن روزها از این ترورها به عنوان «بیآینده کردن رژیم» و «زدن سران» یاد میکرد و یادم هست که خیلی هم از قرآن کد میآورد که «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (البته امروز مشخص است که چه کسی ابتر و بیآینده شد.) قتل متفکرین و سرمایههای کشور در آن زمان بحرانی البته ضربه کمی نبود. مسلما اگر آیتالله بهشتی زنده میماند و فرصت داشت، حتما آینده ایران و به خصوص جنگ عراق را به صورتی دیگر مدیریت میکرد؛ ولی در هر حال ایران این ضربه را پشت سر گذاشت و جلو رفت.(بیشتر بخوانید)
امروز که من به آن روزها نگاه میکنم بیشتر به نظرم میرسد که این ترورها اولا کار خود سازمان نبود و دستوری بود. یعنی سازمان از روز بعد از آزاد شدن نفرات از زندان تا زمانی که دیگر دستشان نمیرسید همواره «چوب لای چرخ» بوده که سرعت حرکت ایران را کند کند. از غائله 30 خرداد بگیر تا قتلها و ترورهای اولیه و تا رفتن به کمک صدام و بلندگو به دست گرفتن برای اسرائیل علیه برنامه صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران تا همین امروز که به سخیفترین شکل میخواستند جلوی رای دادن مردم را بگیرند. یعنی میخواهم بگویم که این تصمیمات سازمانی نبوده بلکه این تصمیمها به آنها ابلاغ شده و آنها عمل کردهاند. (طبیعتا از طرف گردانندگان سازمان که امروز عربستان و اسرائیل هستند.)
ثانیا ترورها در شرایطی روی داد که چه نخبگان و چه مردم ایران هنوز به سازمان اعتماد داشتند و در نتیجه سوءاستفاده رجوی از اعتماد مردم توانست امکان این تحرکات را به وجود بیاورد. لذا این ترورها رویارویی با دشمن نبود، بلکه رسما برادرکشی بود و خنجر از پشت زدن. کشمیری و کلاهی را در واقع نمیشود گفت «نفوذی» بودند. خیلیهای دیگر هم همینطور. فرض کنید آیتالله بهشتی، کسی که چند هفته قبل با او مناظره میکردند را هدف قرار دادند. میخواهم بگویم در آن بازه مردم و دستگاهها به مجاهدین خلق به عنوان دشمن نگاه نمیکردند. فکر نمیکردند اینها عوامل سیا و موساد باشند. دستگاه امنیتی هم تازهکار بود. در نتیجه مجاهدین خلق توانستند از فرصت استفاده کنند و این ترورها را پشت سر هم انجام دهند و البته خود رجوی هم فرار کرد و نفرات دیگر را گذاشت که تقاص این قتلها را بدهند. شاید هیچ قاچاقچیای حاضر نباشد به خاطر رسیدن به هدفش یا رساندن قاچاقش به رئیسش، دوست قاچاقچی خودش را سر ببرد. متاسفانه این بهکرات در سازمان مجاهدین اتفاق افتاده و همین الان هم وقتی لازم باشد نفرات خودی را فدای اجرای دستور سرویسها و افسار بهدستان میکنند. فراموش نکنیم فیلمهای افشا شده را که رجوی سر قیمت ترور زندهیاد صیاد شیرازی با رئیس سرویس امنیتی صدام حسین چانه میزند که: این پول کم است بیشتر بدهید.
برگردیم سر موضوع انتخابات؛ در سالهای قبل (از دهه 60 تا امروز) برنامههای منافقین در انتخاباتهای مختلف چگونه تدوین میشود؟ چه تاکتیکهایی را برای کاهش مشارکت به کار میبرند؟
مسعود خدابنده: مجاهدین خلق اساسا حرکتشان در هر مرحله از انتخابات بر دو موضوع استوار است؛ یکم: مقابله با شرکت مردم در انتخابات. یعنی تمام توان به کار گرفته میشود تا جلوی شرکت مردم را در انتخابات بگیرند. یکی از این شیوهها، مایوس کردن مردم از طریق تبلیغات است. (قبلا بصورت پخش رادیو مجاهد و تلویزیون و از عراق و این روزها به شکل آنلاین.) و شیوه دیگر تهدید شرکتکنندگان در انتخابات میباشد. (قبلا از طریق بمبگذاری در مراکز اخذ رای و تهدید به ترور و این روزها با سنگپرانی در مراکز اخذ رای در خارج از کشور).
حمله منافقین و سلطنتطلبها به رایدهندگان ایرانی در سوئد:
البته یک قاعده کلی هم دارند و آن قبول نکردن واقعیات است. یادم هست یکی از دلایلی که آقای هدایتالله متیندفتری و خانماش مریم متیندفتری بالاخره کاسه صبرشان لبریز شد و از شورای رجوی خارج شدند، هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران بود. رجوی پایش را در یک کفش کرده بود و میگفت ما پیروز شدیم و حداکثر میزان مشارکت در انتخابات زیر پنج درصد است و مقامات ایران دروغ میگویند! دکتر متیندفتری آن زمان یکبار گفت که واقعا من دوست و آشنا و فامیل و فرزند دارم و نمیتوانم این حرفها را تایید کنم و بعد توی چشم آنها نگاه کنم. یادم هست یکی از زنان کنار دست رجوی برگشت و به متین دفتری گفت: «شما طرف ما هستی یا طرف رژیم؟» که متین دفتری پاسخ داد «طرف شما هستم که میگویم حرف بیربط نزنید. من اگر احساس میکردم چهار نفر ممکن است این حرف شما را باور کنند که اصرار نمیکردم.»
دوم: نامشروع نشان دادن انتخابات است. یعنی مجاهدین خلق آسمان و زمین را به هم میبافد که بگوید این انتخابات کلاهبرداری بوده و اصلا از قبل نتیجه آن را مشخص کرده بودند. باز یادم هست در انتخابات ریاستجمهوری هفتم تا یازدهم، هر بار رجوی نه تنها اعلام کرد که نتیجه این انتخابات از قبل تایین شده، بلکه در هر سه مورد هم تاکید داشت که خاتمی، احمدینژاد و روحانی رئیسجمهور نخواهند شد. البته یکی از خصایص مجاهدین هم این است که مطالب سایتهایشان را بعد از اتفاقات دستکاری میکنند. کتب و نوشتهها را هم که از بین بردهاند (شاید به همین خاطر که مثل مطالب سایت، راحت نمیشود آن را دستکاری کرد) و البته مخاطبهایشان هم خودشان هستند؛ والا که حافظه مردم اینقدرها هم ضعیف نیست.
در بالا اشارهای کلی به معنا و مفهوم «انتخاب» در سازمان مجاهدین خلق داشتید. لطفا کمی بیشتر توضیح دهید که اساسا دیدگاه مجاهدین خلق به مقوله انتخابات چیست؟
مسعود خدابنده : انتخابات در دستگاه مجاهدین خلق فقط جایگاهی «تبلیغی» دارد ولاغیر. ولی شامل دو وجه است: یک وجه این تبلیغ مصرف داخلی دارد که برای مشروعیت بخشیدن به خود انجام میدهند. یعنی دوربین و عکس و فیلم تهیه میکنند که مثلا ما امروز مسئول اول انتخاب کردیم و همه هم جلوی دوربین دستشان را بالا بردند و رای دادند! (یک چیزی شبیه انتخابات صدام حسین یا معمر قذافی) و یک وجه آن جنبه بیرونی دارد و آن بدین مفهوم است که رجوی تصور میکند انتخابات نقطه ضعف دشمن است. یعنی چه انتخابات در ایران باشد و چه امریکا، فرصتی به وجود میآورد که ما بتوانیم با استفاده از آن، کار خودمان را پیش ببریم.
او معتقد است انتخابات ایران فرصت مناسبی برای تقابل با جمهوریاسلامی است؛ از این رو مثلا به آیتالله رفسنجانی پیام میدهد که باید مقابل ردصلاحیتها بایستی و یا یکباره طرفدار موسوی و کروبی میشود و قصعلیهذا. یا در امریکا و انگلیس تلاش میکند وارد بدهبستانهای انتخاباتی شود. مثلا با این هدف که بعدا از یک کاندیدا استفاده کند به حساب او پول واریز میکند یا میرود سراغ یک نماینده مجلس که اگر حرفی علیه ما بزنی به این شکل و آن شکل کاری میکنیم که دور بعدی انتخاب نشوی. خیلیهایش هم دروغ است ولی خیلیها هم سرشان درد نمیکند که وارد تحقیق بشوند.
تلاش مذبوحانه دیگر این است که کاسبی راه میاندازد و رسما خودش را به عنوان وسیله عرضه میکند. مثلا اخیرا مبالغی را که عربستان سعودی به دستور نومحافظهکاران امریکا باید به دست حزب راستگرای ووکس اسپانیا برساند را برایشان پولشویی کرد (حدود هزار حساب در اقصی نقاط جهان به صورت متفرق این مبالغ را به حساب این حزب واریز کردند که زیر رادار نباشد، توجه جلب نکند و نیاز به اعلام نداشته باشد). سال گذشته یک قلم نزدیک یک میلیون یورو از این نوع پولشوییها توسط خبرنگاران تحقیقی اسپانیا لو رفت که این خودش یکی از دلایل اخراج مریم رجوی از فرانسه به آلبانی بود (دخالت در انتخابات در اتحادیه اروپا علیه اتحادیه به دستور کسانی که نمیخواهند این اتحادیه پا بگیرد).
در مواجهه با انتخابات اخیر منافقین در خارج از کشور چه برنامههایی برای دوران انتخابات داشتند؟ آیا اطلاعی در این باره دارید؟
مسعود خدابنده : انتخابات اخیر ایران از چند وجه بسیار قابل توجه بود. میدانید که سرویسهای ضد ایرانی از چند ماه قبل به شدت به دنبال درست کردن بلوا و یا بمبگذاری و تحریک در جریان این انتخابات بودند. دقت کنید از سه ماه قبل تاکنون انبوهی از شبکههای تروریستی در ایران خنثی و انبوهی سلاح و مهمات کشف و ضبط شده است. راستش من خودم فکر نمیکردم این انتخابات به این شکل و بدون خسارت تمام شود، ولی شد. یعنی دستگاهی که حالا مجاهدین خلق هم در کنار سلطنتطلبان جزوشان هستند نتوانست این پروژه را حتی به صورتی کوچک به انجام برساند. این خودش پیام مهمی برای دشمنان ایران دارد که به معنای پایان «دوران بزن و در رو» است و در نتیجه قبول جایگاه ایران در خاورمیانه و جهان به لحاظ امنیتی.
روند کاری سازمان الان بیشتر به صورت «اطلاعاتی» است (به لحاظ بلد بودن زبان فارسی مورد استفاده قرار میگیرند و یا مواردی که مثلا در سناریوی پاپوش درست کردن موساد برای یک دیپلمات ایرانی مورد استفاده قرار میگیرند) و بدنه آن هم که باید دوران بازنشستگی را طی کند، صرفا «آنلاین» کار میکند. یعنی میشود گفت اکثر تبلیغات آنلاین علیه ایران و در این مرحله انتخابات، منشاء مجاهدین خلق و منشاء آلبانی دارد. البته سه نفر از فرزندان آنها که قبلا جداشده بودند (و به همین خاطر توانستهاند کمی تحصیل کنند) الان استخدام شدهاند (یعنی عضوشان نیستند و حقوق میگیرند) و در لندن بخش انگلیسی این تحرکات را کنترل میکنند که الباقی ترولهای آلبانی آنها را تبلیغ میکنند ولی بدنه اصلی هنوز در همان آلبانی است.
حمله اوباش منافق و سلطنتطلب به رایدهندگان ایرانی در انگلیس:
موردی که امسال توجه من را جلب کرده تغییر خط این ترولها [Troll؛ اوباش مجازی؛ کسانی که با رفتار مخرب در فضای وب به دنبال جلب نظر کاربران، ایجاد تشنج و بیان مطالب محرک و توهینآمیز هستند.] است. یعنی خط جدیدشان فحاشی و تهدید و به قولی کثافتپراکنی است. در خط جدید دیگر به هیچ وجه بحث نمیکنند، دلیل نمیآورند، دنبال تبلیغ نیستند. فقط فحاشی میکنند. اگر مثلا قصد داشته باشی رای بدهی یا مخالف نظراتشان مطلبی بگویی ناسزا میگویند. به بدترین لحن سعی میکنند مردم عادی را از صحبت کردن و فعال بودن در مسائل اجتماعی ناامید کنند (به قولی به صورت فاحشههای آنلاین لجنپرانی میکنند و حرمت میشکنند تا مردم عادی از حاکمیت فاصله بگیرند.) این البته در کنار حمایت گوگل، فیبسبوک و توییتر از این مزرعه ترولها تاثیر خودش را هم دارد ولی دلیلش به بنبست رسیدن راههای قبلی است. یعنی آن بحثی که «ما نظام را سرنگون میکنیم» و «ایران در حال سقوط است» و امثالهم دیگر کاربرد ندارد و چارهای ندارند مگر سعی کنند با فحاشی و تهدید در واقع حمایت مردم از نظام را کم کنند. و این یک معنی دارد: «خط دفاع در حال عقبنشینی.»
در روزهای اخیر تصاویر زیادی از حملات منافقین و سلطنتطلبها به ایرانیانی که در خارج از کشور رای خود را به صندوق میاندازند؛ منتشر میشود، تحلیل شما در این رابطه چیست؟ آیا این رفتارها مسبوق به سابقه بوده است؟ در دورههای انتخابات قبل هم این کارها انجام میشد؟
مسعود خدابنده : مجاهدین خلق و سابقه حملات آنها به کنسولگریها و سفارتخانههای ایران سابقهدار است و از اول انقلاب تابهحال دنبال شده. ولی این حمله به مردم عادی نسبتا جدید است که با همان «خط دفاع در حال عقبنشینی» آنلاین که در بالا توضیح دادم همخوانی دارد. یعنی خط «قدرتنمایی و حمله به دیپلماتها و اشغال و تخریب ساختمان سفارت» در خارج یا «بمبگذاری در سطل آشغال و ترور مردم در خیابان» در داخل تبدیل شده به خط «منفعل کردن مردم از شرکت در تحرکات اجتماعی» که البته چون دیگر دستشان به ملت داخل نمیرسد در خارج از کشور دنبال میکنند.
یکی از تاکتیکهای سازمان در مواجهه با انتخابات در ایران، تحریم انتخابات بوده. خود مسعود رجوی در این مورد چه نظری داشت؟ مریم رجوی چه نگاهی به این مقوله دارد؟ سازمان حق رای را برای اعضا چگونه تعریف میکند؟ آیا در سازمان برای اعضا اجازه اظهارنظر و حق رای قائل هستند؟
مسعود خدابنده : در این مورد مشخص شاید بهتر باشد خیلی وارد بحث دموکراسی، مردمگرایی و یا انتخابات در سازمان مجاهدین یا فرقه رجوی نشویم چون مراحل اولیه بسیاری وجود دارد که اول باید طی شود تا به این نقطه برسیم. سازمان مجاهدین در حال حاضر مرکز بردهداری مدرن در آلبانی در محیطی به شدت محصور و بسته است که در آن نه بیمارستان هست، نه مدرسه دارد، نه کتابخانه وجود دارد، نه صدای بچه میشنوی، نه ازدواج و طلاقی هست، نه صندوق پستی، نه مغازه، نه سینما و نه حتی یک رابطه اینترنتی یا تلفنی (به جز مزرعه ترولها که تحت کنترل است) در آن دیده میشود. نه وزارت کشور و نه وزارت بهداشت آلبانی حق ورود به آن را ندارد. نه در ازای کار حقوق میگیرند و نه مالیاتی پرداخت میکنند و نه حتی حق بازنشستگی دارند و قص علی هذا.
مشکل در کمپ آلبانی الان انتخابات نیست؛ مشکل جان سالم به در بردن است. اساسا مصرف سازمان مجاهدین هم هیچ وقت نه سیاسی بوده و نه انقلابی؛ سازمان تنها مصرف «ابزاری» دارد. زمانی با ترکیب «مسعود رجوی و صدام حسین» به عنوان یک سازمان تروریسی – نظامی عمل میکرد و زمانی با «مریم رجوی و ترکی الفیصل» به عنوان یک سازمان اطلاعاتی – تبلیغی. در هر دو حال «بردهداری» شاخصه و شاید بتوان گفت «نقطه قوت» سازمان رجوی است که طبعا مخارج را برای «اربابان» پایین آورده و راندمان را برای تخریب بالا میبرد.
واکنش بانوی رایدهنده ایرانی علیه تحرکات منافقین در دانمارک:
اگر اجازه بدهید نظر مسعود رجوی را فاکتور بگیریم اما بگویم که نظر ولینعمتان رجوی در مورد انتخابات چه بوده است؟ در عراق نظر «سید الرئیس» صدام حسین در مورد انتخابات این بود که یکی را پیدا میکرد و میگفت تو باید بیایی و در انتخابات در مقابل من بایستی و این دستور است و حق نداری بگویی نه. آن بیچاره دو ماه ضجه میزد و تقاضا میکرد اما النهایه از ترس مرگ قبول میکرد و بعد صدام 99 درصد رای میآورد و پیروز انتخابات میشد. آن رقیب ساختگی هم معمولا به تیر غیب گرفتار میشد.
یا بیایید به این سوال پاسخ دهیم که در حال حاضر نظر «سید ترکی الفیصل» در مورد انتخابات چیست؟ اینها از صدام هم عقبتر هستند. یک مطلب طنز اما واقعی در شبکههای مجازی دست به دست میشد که آخرین بار که در عربستان «انتخابات» انجام شده تقریبا 1400 سال پیش بوده است و آن هم زمانی که اعراب رای گرفتند که چه کسی حضرت محمد(ص) را در خواب به قتل برساند. اینها اربابان سازمان مجاهدین خلق بودند. جمله آخر اینکه مجاهدین خلق که امروز برای تخریب انتخابات ایران تلاش میکنند، تقریبا میشود گفت هیچ بویی از دموکراسی نبردهاند.
لینک به منبع مرکز اسناد
لینک به منبع تسنیم
***
رابطه تجزیه طلبی ، مبارزه مسلحانه ، ترور و حقوق بشر با انتخابات ایران:
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/پایان-جنگ-تحمیلی-و-نقش-بازیگران-سیاسی-م/
پایان جنگ تحمیلی و نقش بازیگران سیاسی منطقه
مسعود خدابنده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چهارم اوت 2020:.. مجاهدین خلق در بزنگاههای مختلف بهعنوان ابزار، از سوی دشمنان جمهوری اسلامی استفاده شدهاند. هدف قراردادن هواپیمای ایرانایر بر فراز خلیج فارس، کشتار حجاج ایرانی در مکه و حتی راهاندازی عملیات فروغجاویدان همه و همه با این هدف که ایران را در یک جنگ تمامعیار نگه دارند صورت گرفت، از مجاهدین خلق به عنوان اصلیترین مهره استفاده شده است.در تمام این سالها صبر راهبردی جمهوری اسلامی ایران در رویارویی با غرب نه تنها منجر به افزایش قدرت بازدارندگی شده بلکه حضور امریکا در منطقه غرب آسیا را هم با چالش جدی مواجه کرده است. پایان جنگ تحمیلی و نقش بازیگران سیاسی منطقه
سالگرد فروغ جاویدان جنایت جنگی مسعود رجوی
پایان جنگ تحمیلی و نقش بازیگران سیاسی منطقه
تحلیلی نو از نقش بازیگران سیاسی در یک سال پایانی جنگ تحمیلی
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ – ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ – 2020August 02
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی – مسعود خدابنده؛ در سال 1366مسائل مختلفی رخ داد که یکی از مهمترین وقایع کشتار حجاج در مراسم حج آن سال بود. از آن تاریخ –یعنی 9 مرداد 66 – تا سال 1367 که ایران قطعنامه 598 را پذیرفت، سناریوهای مختلفی علیه جمهوری اسلامی اجرا شد که همگی در یک راستا بود. دشمنان ایران به سردمداری آمریکا نتوانستند طی جنگ تحمیلی هشتساله ایران را تجزیه کنند. با اینحال سناریوی مورد علاقه غرب «عدم قبول قطعنامه از طرف ایران» و یا «درگیری در نقاطی دیگر» بود که هم جنگ را ادامه میداد (که شکست را توجیه میکرد) و هم مشروعیت را از ایران میگرفت.
حالت دوم قبول قطعنامه بود که در این حالت دست غرب بهشدت بسته شده و تنها راهحلهایی که باقی میماند استفاده از سازمان مجاهدین خلق، قتل حجاج و یا حمله به هواپیمای مسافربری بود تا از اینطریق ایران را درگیر نگه دارند. غافل از اینکه در این مقطع ایران دست غرب را خوانده بود و واکنش سریع از خود بروز نداد.
در سوی دیگر، رابطه مسعود رجوی با عربستان همیشه بر دو پایه بوده است؛ یکی اینکه مسائل استراتژیکتر مالی بررسی شوند. کانال ارتباط مالی از سرویسهای غربی با واسطه عربستان میسر بود و دیگری تشویق رجوی و دلگرم نگهداشتن او بهمنظور بهرهگیری در موقعیت مناسب بود.
در اواخر سال 66 صدام با استفاده از سلاح شیمیایی، فاجعه حلبچه را رقم زد. در تیرماه همان سال مسئله قطعنامه شورای امنیت مطرح شد که البته ایران آن را تیر 67 امضاء کرد.
درهرحال وضعیت منطقه بههم ریخته و آتش در زیر خاکستر همچنان شعلهور بود. طبیعتا اجازه حمله «فروغ جاویدان» از عراق به ایران نمیتوانست بدون توافق سرویسهای غربی – از طریق استخبارات عربستان- باشد. این موضوع حتما نیاز به ملاقات حضوری داشت. مسئله ائتلاف غربی– عربی در آن برهه این بود که اگر ایران قطعنامه را بپذیرد چه باید کرد؟ و اگر ایران با این قطعنامه موافقت نکند گام بعدی چیست؟
مسلم بود که آنها تمایل داشتند ایران با قطعنامه مخالفت کند. چراکه پذیرش قطعنامه از سوی ایران طبعا دست غرب و ایضا خود صدام را میبست. در این صورت یکی از برگهای برنده دشمنان جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین خلق بود. طراحی نقشههای مختلف در این راستا در آن برهه تاریخی نیاز به دیدار رودررو داشت. از اینرو مسعود رجوی که محتاج پشتیبانی قویتری نسبت به صدام بود، چشم به ریاض دوخت.
نکته دیگر که پیوند رجوی و عربستان را مستحکمتر کرد، مسئله «عدم اعتماد غرب به صدام» بود. در آن هنگامه، عربستان و کویت میزان پرداختیهای خود به عراق برای جنگ با ایران را کاهش دادند و در عوض بخش اعظمی از آن پولها را مستقیما به جیب رجوی واریز کردند.
مجاهدین خلق در بزنگاههای مختلف بهعنوان ابزار، از سوی دشمنان جمهوری اسلامی استفاده شدهاند. ماجرای جلسه مهم در عربستان قبل از عملیات فروغ جاویدان نیز در همین راستا بود. آنها این نقش را امروز نیز در سناریوی «فشار حداکثری» علیه ایران، با تعلیمات و پشتیبانی شبکههای اجتماعی و با پول عربستان ایفا میکنند.
مجاهدین خلق در بزنگاههای مختلف بهعنوان ابزار، از سوی دشمنان جمهوری اسلامی استفاده شدهاند. ماجرای جلسه مهم در عربستان قبل از عملیات فروغ جاویدان نیز در همین راستا بود. آنها این نقش را امروز نیز در سناریوی «فشار حداکثری» علیه ایران، با تعلیمات و پشتیبانی شبکههای اجتماعی و با پول عربستان ایفا میکنند.
طرحهای مختلف غرب علیه جمهوری اسلامی طی سالها اجرا شده است که در برخی از این طرحها، از سازمان مجاهدین خلق هم بهعنوان ابزار استفاده شده است. هدف قراردادن هواپیمای ایرانایر بر فراز خلیج فارس، کشتار حجاج ایرانی در مکه و حتی راهاندازی عملیات فروغجاویدان همه و همه با این هدف که ایران را در یک جنگ تمامعیار نگه دارند صورت گرفت. اما ایران آنقدر هشیار بود که نقشهها و توطئههای دشمنان خود را خنثی کند. در تمام این سالها صبر راهبردی جمهوری اسلامی ایران در رویارویی با غرب نه تنها منجر به افزایش قدرت بازدارندگی شده بلکه حضور امریکا در منطقه غرب آسیا را هم با چالش جدی مواجه کرده، تا جایی که امروز خروج نیروهای امریکایی از منطقه را طرحریزی و پیگیری میکند.
پایان جنگ تحمیلی و نقش بازیگران سیاسی منطقه
رابطه حقوق بشر با انتخابات ایران
***
قتل مستشاران امریکایی توسط مجاهدین خلق ایران فرقه رجوی
Saddam’s Private Army
How Rajavi changed Iran’s Mojahedin from Armed Revolutionaries to an Armed Cult
The Life of Camp Ashraf
Mojahedin-e Khalq – Victims of Many Masters
By Anne Khodabandeh (Singleton) and Massoud Khodabandeh
همچنین
https://iran-interlink.org/wordpressfa/اعدامهای-دهه-60-لیست-جعلی/
اعدامهای دهه 60 – لیست جعلی و بازی رجوی با آمار و ارقام
مسعود خدابنده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بیست و نهم دسامبر 2019:… درباره اعدامهای سال 1367، مسعود رجوی در آغاز مدعی شد که تعداد آن، 6400 نفر است اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12000 نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضای سازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند. رجوی تلاش میکرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان امروز میتوان ادعا کرد بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند. تا زمان عملیات فروغ جاویدان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیریهای مسلحانه کشته میشدند را لیست میکرد و از آن بهرهبرداری تبلیغاتی مینمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسمی را که بعدا به لیست اضافه میشد «بهره بانک خون» مینامید. بعد از عملیات فروغ جاویدان، سازمان پی برد که ایجاد لیستهای ساختگی، بازدهی بالایی – به ویژه در مجامع بینالمللی – برای مجاهدین خلق دارد؛ از این رو از آن زمان، این روند تشدید شد تا جایی که «کشتهسازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. لیست جعلی اعدامهای دهه 60 – بازی رجوی با آمار و ارقام
مسعود خدابنده: چرا کسی در غرب معمای قتل محمد رضا کلاهی را از مریم رجوی سوال نمی کند؟
اعدامهای دهه 60 – لیست جعلی و بازی رجوی با آمار و ارقام (مسعود خدابنده)
مسعود خدابنده: بازی با آمار و ارقام| پیدا و پنهان لیستِ جعلی اعدامهای دهه 60
پایان جنگ تحمیلی و نقش بازیگران سیاسی منطقه
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ – ۰۸ دی ۱۳۹۸
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مسعود خدابنده ، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت، مسئول مستقیم تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده ارتش آزادیبخش که در سال 1375 از سازمان جدا شد، طی یادداشت اختصاصی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، به بررسی پروژه کشتهسازی منافقین در دهه 60 میپردازد. خدابنده شواهدی ارائه میدهد که با استناد به آن میتوان پی برد مرکزیت سازمان برای نیل به اهداف خود اعضاء را به کام مرگ میفرستاد. این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق توضیح میدهد چگونه مسعود رجوی لیست جعلی از اعدامیهای سال 1367 درست کرد و آن لیست را به مجامع بینالمللی میفرستاد تا با استفاده از آن لیست، علیه جمهوری اسلامی فعالیت کند.
اهدای کتاب “جعلی” شهدای “جامعه بی طبقه توحیدی” مجاهدین خلق “ضد امپریالیست” به جان مک کین
مشروح یادداشت اختصاصی مسعود خدابنده را در ادامه میخوانید.
درباره اعدامهای سال 1367، مسعود رجوی در آغاز مدعی شد که تعداد آن، 6400 نفر است اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12000 نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضای سازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند. او حتی در این راستا کتابی هم منتشر کرد تا عدد 30 هزار نفر اعدامی را ثبت کند. رجوی تلاش میکرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند.
از این رو لیست ارسالی به سازمان ملل همراه با انبوهی از اسامی تنظیم شد و گروهی نیز به عنوان شهود ادعا کردند که آن لیست صحت دارد. اما چندی بعد، تعدادی از افراد که بعدها از سازمان جدا شدند شهادت دادند که حرفهایشان در مورد اعدامها دروغ بوده است.
درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان امروز میتوان ادعا کرد بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند؛ برخی از اسامی کسانی بودند که در سالهای قبل بخاطر جرمهایی مانند قتل و یا قاچاق مواد مخدر اعدام شده بودند و هیچ ارتباطی با سازمان نداشتند؛ تعدادی نیز در این لیست بودند که گواهی فوت آنها نشان میداد بر اثر تصادف مردهاند و تعدادی نیز در درگیریهای مسلحانه سازمان کشته شده بودند. حتی سازمان تعداد بالایی از کشته شدگانِ عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) را هم به این لیست اضافه کرد.
این لیستسازی اولا: بخاطر پشتیبانی سازمانهای اطلاعاتی ضد ایران از مجاهدین خلق (مشخصا سازمان سیا که رابط آن زمانش سیدمحمد سیدالمحدثین بود) موفق بود. سندسازیها، شهادتهای دروغین و ارقام و اعداد با روشهای اطلاعات شویی در نشریات به اصطلاح معتبر و مراکزی که تحت تاثیر بودند – مثلا کتابخانه کنگره امریکا که این روزها دیگر هر چیزی را تحت نام سند منتشر میکند و استقلالی برایش باقی نمانده – توانست به این شکل مورد استفاده دوائر ضد ایرانی قرار گیرد و ثانیا: نه اولین مورد کشتهسازی بود و نه آخرین آن.
به خاطر دارم اولین نمونه کشتهسازی در همان سال نخستی بود که مجاهدین به عراق رفته بودند؛ حسن جزایری از دوستان آن زمان و محصل در لندن بود که بیماری قلبی داشت. وی برای تعلیمات به همراه عدهای به عراق اعزام شد (سازمان این افراد را تحت عنوان عضو به عراق میبرد و سپس شروع به لیستسازی میکرد چون به ازای تعداد اعضا از صدام سرانه میگرفت) و چندی بعد در زمین مانور «کفری» بخاطر آفتاب زدگی و اهمال در رسیدگی و تشدید بیماری قلبی فوت کرد. (بعد از اینکه جزایری در آن گرما غش کرد، او را در خودرو رهایش کردند و بعد از مانور متوجه شدند که مرده است) جالب است که همسرش لیلا جزایری (نام اصلیاش اعظم ملاحسنی کهنه است که بخاطر خلافهای متعدد مالی مجبور شد نامش را عوض کند) و پسرش (محمد حنیف جزایری) از آن زمان تابه حال در نشریات و مقالات مدعی شدهاند که حسن در ایران اعدام شده است. از این قبیل موارد بسیار زیاد است. مثلا تا زمان عملیات فروغ جاویدان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیریهای مسلحانه کشته میشدند را لیست میکرد و از آن بهرهبرداری تبلیغاتی مینمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسمی را که بعدا به لیست اضافه میشد «بهره بانک خون» مینامید.
بعد از عملیات فروغ جاویدان، سازمان پی برد که ایجاد لیستهای ساختگی، بازدهی بالایی – به ویژه در مجامع بینالمللی – برای مجاهدین خلق دارد؛ از این رو از آن زمان، این روند تشدید شد و این کار سیستماتیک ادامه پیدا کرد تا جایی که «کشتهسازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت.
یادم هست در سال 1994 م، زمانی که مریم رجوی را بعد از اعلام ریاست جمهوری وی در عراق به پاریس آوردیم (من مسئول انتقال و حفاظت بودم) و هدف هم شروع کار سیاسی و بازکردن جای پا برای مسعود رجوی بود، وی نتوانست کاری کند و فرانسه در سال 1997 او را مجددا به عراق فرستاد. بعد از این ماجرا، مسعود برای جبران این شکست، بلافاصله تیمهای عملیاتی را به ایران اعزام کرد. اما از آنجا که ایران در بالاترین سطوح به اطلاعات دسترسی داشت، تیمها تک تک به محض ورود دستگیر میشدند. مسعود رجوی خوب میدانست که تیمهای عملیاتی به محض ورود به ایران لو میروند ولی باز تعداد بیشتری از افراد را اعزام میکرد. واقعیت آن است که او هدفش ترور نبود بلکه هدف کشتهسازی بود. او میخواست این افراد به محض ورود به ایران دستگیر و اعدام شوند.
مشخصا یادم هست بابک امین آنقدر در تهران خمپاره زده بود که دیگر به لحاظ جسمی توان نداشت ولی باز او را بیرون نمیکشیدند و اصرار میکردند این عمل را ادامه دهد. سازمان از اعضاء میخواست هرچه بیشتر آدم بکشند و بعد نارنجک بیندازند و سپس سیانور بخورند تا خودشان هم کشته شوند. آرش صامتیپور یکی از این افراد بود که با وجود کشیدن نارنجک و خوردن سیانور بخاطر کمک نیروهای امنیتی جان سالم به در برد و البته یک دستش قطع شد.
اهداف ترورها اصلا مهم نبود، بلکه سر و صدا مهم بود. بزرگترین ضربهای که رجوی آن زمان خورد، قطع اعدامها بود. یعنی نیروهای امنیتی ایران و قوه قضائیه هم متوجه شدند که این افراد برای کشتن به ایران نمیآیند بلکه برای کشته شدن اعزام میشوند.
مغازه ای سه نبش به اسم شهدا!!!ا
سازمان منافقین همین استراتژی را در عراق بعد از صدام هم پیاده کرد. به هنگام تحویل کمپ اشرف، سازمان به عراق اعلام کرد که یک سوم شمالی را تحویل میدهد ولی از طرف دیگر اعضاء را بسیج کرد تا در مقابل نیروهای عراقی بایستند. به آنها گفته بودند عراقیها آمدهاند تا شما را دستگیر کرده و به ایران تحویل بدهند. حتی گفته بودند اتوبوسهای ایران منتظرند تا شما را به اوین منتقل کنند تا به محض رسیدن به ایران اعدام شوید. از این رو ابعاد درگیری اعضای سازمان با نیروهای عراق بیشتر شد و به تبع، این درگیری کشتههایی هم داشت؛ کشتههایی که سازمان از آنها علیه دولت عراق استفاده کرد و به عنوان برگ برنده در مجامع بینالمللی علیه عراق به کار برد. از سوی دیگر در داخل هم با «شهید» نامیدن آن کشتهشدگان، الباقی اعضاء را شستشوی مغزی دادند و با احساساتشان بازی کردند.
باید گفت بعد از سقوط صدام با توجه به از کار افتادگی فیزیکی نیروهای سازمانی، ترورها غالبا توسط نیروهای مزدور غیر وابسته به سازمان مجاهدین انجام گرفته و میگیرد ولی تبلیغات آن هنوز به عهده سازمان است. تقسیم کاری ابلاغ شده که ترورها و عملیات ایضایی توسط مامورین تعلیم دیده در کشورهای همسایه انجام میشود ولی غلوها و تبلیغات رسانهای، کلیکها و باز نشرها در شبکههای اجتماعی و تولید فیلمها و عکسهای تقلبی به عهده شبکه سازمان مجاهدین و رابط های عربستان سعودی است.
رد این جریان و کارکرد این «ارکستر ترور و کشته سازی و تبلیغ» را که نتیجه آن در جریان عملیات فروغ جاویدان و اعدامهای دهه شصت مشاهده شد، امروز هم میشود به وضوح در مطبوعات غربی، خروجیهای شبکهها و سایتهای فارسی زبان و ایضا شبکههای اجتماعی ملاحظه کرد. و طبق معمول مصرف کننده نهایی مقامات کشورهای متخاصم هستند که این اطلاعات دستساز و تولیدی را در مجامع بینالمللی علیه عالیترین منافع ملت ایران خرج میکنند.
در پایان اضافه میکنم اگر شخصا کارم مشاوره به سازمان سیا بود حتما اصرار میکردم که این نوع جعل و بزرگنمایی و دروغ سازی بخصوص با پشتوانه نیرویی تروریستی و آبروباخته مثل مجاهدین خلق اگر چه ممکن است در کوتاه مدت به سناریوی ضد ایرانی کمک کند ولی در نهایت به ضرر همان نیروهای ضد ایرانی خواهد بود.
اعدامهای دهه 60 – لیست جعلی و بازی رجوی با آمار و ارقام (مسعود خدابنده)
رابطه حقوق بشر با انتخابات ایران
***
خروج سازمان مجاهدین خلق از عراق بعد از ۳۰ سال
لینک به ویدئو در سایت بی بی سی
کیهان لندن – خداحافظ بغداد، سلام تیرانا
مسئول واقعی حمله به لیبرتی کیست؟
***
Mojahedin Khalq, MEK, Rajavi cult in Iraq No more
اتمام قائله مجاهدین خلق، فرقه رجوی در عراق
The End of the Path – Teaser 1
پایان یک راه – تیزر اول
Mojahedin Khalq, MEK, Rajavi cult in Iraq No more
اتمام قائله مجاهدین خلق، فرقه رجوی در عراق
The End of the Path – Teaser ۲
پایان یک راه – تیزر دوم
ورود سازمان مجاهدین خلق به ‘فاز نظامی’ و پیامدهای آن
(مسعود خدابنده، بی بی سی)
آنها نه تنها شکست خوردند که سقوط اخلاقی کردند (به مناسبت درگذشت عبدالرضا نیک بین رودسری – عبدی)ا
از کمین مجاهدین سر کوچه ها برای کشتار مستشاران امریکائی تا گماشتگی برای جنگ طلبان امریکائی
عکس فوق: مریم رجوی در کنار سناتور جان مک کین آمریکائی
عکس زیر: خواهران و برادران مجاهد خلق به صف در مقابل پرچم آمریکا
The Huffington Post: Khodabandeh co-authored the book ‘The Life of Camp Ashraf – Victims of Many Masters’ with his wife Anne Singleton. Much of his knowledge comes from first hand experience
Mojahedin-E Khalq (MEK) Threat in Albania – Parliamentary Round TableEUP
Massoud Khodabandeh
Article first published online: 27 JAN 2015
DOI: 10.1111/aspp.12164
مسعود خدابنده، نشریه سیاست آسیا: مجاهدین خلق و روش های تولید و انتشار اخبار جعلی در مطبوعات
***
(Massoud Khodabandeh 4th report, Baghdad October 2014)
همچنین:
کلیدواژه، هفدهم ژوئن 2021:… برخی سهم خواهی ها پس از انقلاب ۵۷ موجب رفتارهای سیاسی آلوده به خشونت و جنایت گردید. رفتارهایی با اهداف تجزیه طلبی یا پیوستن به حزب بعث علیه مردم و تمامیت ارضی ایران که موجب کشتار و ترور هزاران شهروند ایرانی شد اما توسط جریانات متفاوت مخالف جمهوری اسلامی تطهیر گشته است. اما آیا برخورد با… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
مسعود خدابنده، ایران اینترلینک، بیست و چهارم می 2021:… قانون جدید در دسامبر سال گذشته توسط هیأت وزیران دولت آلبانی تصویب شد و اکنون در کمیسیون پارلمانی آلبانی برای ورود به اتحادیه اروپا در حال بررسی است. این کمیسیون اعلام نمود که تلاش دارد قوانین را مطابق با الزامات اتحادیه اروپا تغییر دهد. به گفته مقامات آلبانیایی، این قانون که… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پانزدهم آوریل 2021:… مسعود خدابنده عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق که خود در جریان «جنگ سفارتخانهها» به دستور مرکزیت سازمان حضوری فعال داشت، در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این باره گفت: وقتی دستور سفارتگیری از طرف مرکزیت سازمان به ما ابلاغ شد، در لندن بودم. سفارتگیری از نقاط دیگر اروپا شروع شده… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بیست و سوم مارس 2021:… مسعود رجوی در مطلبی با عنوان «عملیات بزرگ با امکانات محدود» مینویسد: «رژیم علیرغم توسل به هرگونه اقدامات حفاظتی و به کار گرفتن انواع و اقسام امکانات و سلاح و اتومبیلهای ضدگلوله، هرگز قادر نبوده و نخواهند بود، تمام کانالهای ضربه خوردنش را بسته و همه مزدورانش را از آتش انتقام… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
علی شیرزاد، وبلاگ وطنم ایران، چهارم مارس 2021:… آقا و خانم رجوی سالیان است که دم از مرحله سرنگونی میزنند تا بحال 500 مرحله سرنگونی را پشت سرگذاشته و آماده سازیها کرده از نتیجه نگرفته و شکست خورده و درگل فرو رفته و در باتلاق آلبانی نشست کرده و گردنش را به آدمخواران سنجاق و بست نشسته بگذریم درسایتش مقاله… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
علی شیرزاد، وبلاگ وطنم ایران، بیست و نهم ژانویه 2021:… رجویها چیزی در چنته نداشته و ندارند. با آویزان شدن و لنگ بستن برای همین آدمخواران زنده اند. در تمام عمرشان مجیزگوی جانیان و جنایتکاران و دشمنان ایران و ایرانی بوده و هستند مجیزگویی و لنگ بستن برای غربیها استراتژی رجوی ست که در شکاف زیسته و در شکاف هم… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
مسعود خدابنده، آن سینگلتون، (ترجمه ایران اینترلینک)، بیست و یکم ژانویه 2021:… اگر رئیس جمهور جو بایدن بخواهد راهی دیپلماتیک را طی کند فقط چند ماه فرصت خواهد داشت تا تغییر ایجاد کند. او باید از طریق سیاست ها و اقداماتی نشان دهد که دوران ترامپ یک مغلطه گذرا بوده است، و بر خلاف آنچه نشان داده شد، ترامپ آمریکا… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
علی شیرزاد، وبلاگ وطنم ایران، پنجم ژانویه 2020:… مشکلات تشکیلاتی و موریانه خورشدن سیستم خود را در جنگ و دعواهای روزانه با عواقبش وخروجها نشان میداد. دربحث انقلاب خیلی ها رفتند. بعد با تهدید زندان ابو غریب و بستن شکاف خروج دردرون توانست تا جلو گیری کند ولی موریانه ها عمل میکردند. بعد حمله امریکا چه حین جنگ و چه… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
ایسنا، چهاردهم اکتبر 2020:… گروهک تروریستی منافقین در تازه ترین اقدام، این روزها در تلاش است تا با طرح ادعاهایی کذب درباره محمدرضا شجریان ، اعتباری برای خود به دست آورد؛ این در حالی است که این هنرمند ایرانی بارها در زمان حیاتش تاکید کرده بود که به هیچ حزب یا گروه سیاسی تعلق ندارد؛ نکته ای که در مراسم… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده
مسعود خدابنده، ایران اینترلینک، بیست و پنجم سپتامبر 2020:… مشکل میر حسین موسوی این است که بوی آزاد شدنش و رقیب شدنش به مشام میرسد. رقیبی که نه توبه کرده و نه حاضر شده از کشور فراری شود. ترس رجوی، افسار بدستانش، ولینعمتانش و همپالگی هایش از آپوزیسیونی است که “وابسته نباشد” و حضورش درب “دریوزگی خارج کشوری” را گل… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده

علی هاجری، نجات یافتگان در آلبانی، چهارم اوت 2020:.. شما فقط و فقط برای حفظ خود و همسر خود این همه بلایا را بر سر اعضا آوردید و نه برای سرنگونی رژیم ایران چون شما خوب میدانستند استراتژی جنگ آزادیبخش به گل نشسته و دیگر حنای آن رنگی ندارد . وقتی سلاح را از دست دادید بجای آن پرچم را بالا… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده

مسعود خدابنده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چهارم اوت 2020:.. مجاهدین خلق در بزنگاههای مختلف بهعنوان ابزار، از سوی دشمنان جمهوری اسلامی استفاده شدهاند. هدف قراردادن هواپیمای ایرانایر بر فراز خلیج فارس، کشتار حجاج ایرانی در مکه و حتی راهاندازی عملیات فروغجاویدان همه و همه با این هدف که ایران را در یک جنگ تمامعیار نگه دارند صورت گرفت، از مجاهدین… مجاهدین خلق و انتخابات – گفتگو با مسعود خدابنده