خبرگزاری تسنیم، پانزدهم نوامبر 2017:… بر پایه این خبر، در کانال تلویزیونی منافقین موسوم به سیمای آزادی شماره حسابهایی متعلق به کشور فرانسه برای دریافت کمکهای مردمی ارائه میشود که با توجه به سابقه این گروهک در واقع شیوهای برای اخاذی از مردم به بهانه کمک به حادثه دیدگان است. همزمان با تبلیغ برای دریافت کمکهای مالی، عوامل نفاق در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی …
پایکوبی مجاهدین بخاطر شهادت غواصان ایرانی (رجوی: این کارناوال استخوان بود)
تو را بر این وقاحت ها که عادت داد؟
سو استفاده منافقین از زلزله کرمانشاه/ اعلام شماره حساب در اروپا و جمع آوری پول به نام زلزله زدگان
شناسه خبر: 1575328 سرویس: بین الملل
۲۴ آبان ۱۳۹۶ – ۱۶:۵۷
گروهک تروریستی منافقین با استفاده از فرصت پیش آمده برای کمک مردمی در زلزله کرمانشاه اقدام به اعلام شماره حساب در فرانسه برای جمع آوری پول کرده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، گروهک تروریستی منافقین با استفاده از فرصت پیش آمده برای کمک مردمی در زلزله کرمانشاه اقدام به اعلام شماره حساب در فرانسه برای جمع آوری پول کرده است. همینطور از ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا به بهانه کمک به مردم زلزله زده درخواست کمکهای مالی کرده است.
بر پایه این خبر، در کانال تلویزیونی منافقین موسوم به سیمای آزادی شماره حسابهایی متعلق به کشور فرانسه برای دریافت کمکهای مردمی ارائه میشود که با توجه به سابقه این گروهک در واقع شیوهای برای اخاذی از مردم به بهانه کمک به حادثه دیدگان است.
همزمان با تبلیغ برای دریافت کمکهای مالی، عوامل نفاق در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به بهانه اطلاع رسانی بهتر، از مردم میخواهند تا تصاویر و اخبار خود را در خصوص حادثه کرمانشاه به شبکههای مرتبط با این گروه ارسال کنند.
در اخبار و اطلاعات درخواست شده توسط عوامل این گروه سوالاتی درباره شیوههای کمک رسانی دولتی، رفت و آمد مقامات نظامی و دولتی به کرمانشاه، کاستیهای موجود در مناطق زلزله زده، خبرهای مربوط به اعتراضات مردم و … دیده میشود که با توجه به اهداف این گروهک در جهت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات، مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
در همین رابطه آنها تلاش دارند از فرانسه با روشهای مختلف از قبیل تلفن یا فضای مجازی با مردم حادثه دیده یا گروههای امدادی ارتباط برقرار کرده و کسب اطلاعات کنند.
انتهای پیام/
***
چهارشنبه سوری مجاهدین خلق در داخل ایران سال ۲۰۱۵ (عکس جعلی، خبر جعلی، هویت جعلی)
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=31109
روحانی به مناسبت سالگرد ترورهای ۸ شهریور فرقه رجوی: وحشیگری داعش یاد آورد حوادث دهه ۶۰ است
باشگاه خبرنگاران و تسنیم، تهران، سی ام اوت ۲۰۱۷:… حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهور در جلسه هیات دولت با گرامیداشت هشتم شهریورماه سالروز شهادت شهیدان گرانقدر رجایی و باهنر و با اشاره به زندگی سراسر پربار این شهیدان اظهارداشت: شهیدان رجایی و باهنر مردانی بودند که راه ایثار و فداکاری را از ابتدای زندگی خود انتخاب کرده بودند و ان شاء الله ما هم بتوانیم راه آنها را ادامه …
Iran marks anniversary of 1981 bombing by Washington backed Mojahedin Khalq terrorists
کالبد شکافی اقدام تروریستی مجاهدین در ۸ شهریور ۱۳۶۰
روحانی در جلسه هیات دولت: وحشی گریهای داعش یادآور حوادث دهه ۶۰ و جنایات منافقین است/ از قدرت خود جز برای دفاع استفاده نمیکنیم
رئیس جمهور گفت: بسیار قدرتمند اما صبوریم؛ از قدرت خود جز برای دفاع استفاده نمی کنیم.
باشگاه خبرنگاران جوان، تهران، سی ام اوت ۲۰۱۷
لینک به منبع
به گزارش حوزه دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهور در جلسه هیات دولت با گرامیداشت هشتم شهریورماه سالروز شهادت شهیدان گرانقدر رجایی و باهنر و با اشاره به زندگی سراسر پربار این شهیدان اظهارداشت: شهیدان رجایی و باهنر مردانی بودند که راه ایثار و فداکاری را از ابتدای زندگی خود انتخاب کرده بودند و ان شاء الله ما هم بتوانیم راه آنها را ادامه دهیم.
وی گفت: این روزها یادآور روزهای بسیار پیچیده و سخت در پایان دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ در جمهوری اسلامی ایران است یعنی در سال هایی که انقلاب و نظام اسلامی با توطئه های قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا تحت فشار شدید بود ، تحریمهای جدید و کودتا را طراحی و جنگ را در سراسر مرزهای غربی و جنوب غربی ما تحمیل کرده بودند.
رییس جمهور افزود: در آن شرایط گروهک ها هم در داخل ایران از فرصت سوء استفاده کردند و در واقع مجری اوامر ابرقدرتها واربابانشان شدند و آنچه امروز در سراسر دنیا از مساله داعش و جنایات بسیار وحشیانه آنها گفته می شود شبه آن را در سالهای ۵۹ تا ۶۱ در ایران و در همین تهران شاهد بودیم یک نمونه اش در همین ساختمان نخست وزیری انجام گرفت.
روحانی با بیان اینکه در لحظه انفجار دفتر وزیری در مجلس شورای اسلامی و در کمیسیون دفاع مجلس مشغول فعالیت بود، افزود: مردم ما در شرایط بسیار سخت ، از انقلاب، نظام و کشورشان حفاظت و حراست کردند و خم به ابرو نیاوردند و ضربه های بسیار سخت و سنگینی را تحمل کردند و این ضربه ها و زخم های سنگین نتوانست زانوی مردم را در برابر ابر قدرتها خم کند .
رییس جمهور با اشاره به اینکه مردم رشادت و فداکاری کردند و هیچ جایی احساس خستگی نکردند، اظهارداشت: دشمنان هر کاری علیه ملت ما انجام دادند ملت ما با روح ایمانی که امام بزرگوار با نفش گرمشان در میان مردم دمیده بودند ، مقاومتر ، رشیدتر و بااراده مستحکم تر راه خود را ادامه دادند.
رییس جمهور با اشاره به اینکه شهیدان رجایی و باهنر در همه مراحل زندگی و در مناصب متفاوتی که داشتند ، پیوسته همان تواضع و ساده زیستی و روحیه ایثار و فداکاری را حفظ کردند ، گفت: این دو شهید بزرگوار الگو و نمونه برای همه مسوولان و مردم هستند و باید راه آنها را دنبال کنیم و ادامه دهیم . خاطرات فراوانی از این دو عزیزان دارم و جزو نمونه های کم نظیر تاریخ انقلاب اسلامی هستند و باید در برابر عظمت آنها سر فرود بیاوریم .
روحانی با تاکید بر اینکه “مردم از ما امروز ادامه راه شهیدان باهنر و رجایی و دیگر شهیدان و امام شهیدان را می خواهند و این بار مسوولیت ما را سخت تر و سنگین تر می کنند؟، گفت: از این هفته باید برای تبیین کارهایی که انجام داده ایم استفاده کنیم .مردم باید از اقداماتی که انجام گرفته مطلع شوند ، دولت را نقد و راهنمایی و راه بهتر را به ما معرفی کننند. تکیه گاه ما بعد از خداوند مردم بزرگ ما هستند و ما نیازمند به حمایت و رهنمود مردم و رهنمود رهبری معظم انقلاب هستیم.
رییس جمهور در ادامه به عید قربان اشاره شد و با بیان اینکه عید قربان می آموزد که سنگ اندازی به شیطان باید جاودانه بماند، گفت: یک نمونه بالاتری از فداکاری هم داریم که مربوط به همین ایام است که به مناسبت عید سعید قربان و ایثار و فداکاری ابراهیم خلیل است قرآن از او به عنوان بلای مبین یاد می کند . همه در زندگی آزمایش می شوند و در پیشگاه خداوند امتحان پس می دهند و اجر خداوند هم بر اساس همین آزمایش ها است . کوره آزمایش است که خلوصی را به خوبی نشان می دهد.
روحانی افزود: این آزمایش بزرگی برای حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل است ؛ پدری که خود را آماده می کند عزیزترین و گرانبهاترین داشته خود را به قربانگاه ببرد و عجیب اینکه خداوند خواسته این حادثه جاودانه بماند. یعنی خداوند دستور داده هر سال مردم بروند و آن کار را تکرار کنند و این کار عادی نیست بلکه کاری فوق العاده است.
رییس جمهور تاکید کرد: خداوند خواسته است رمی جمرات ، قربانگاه و منا برای همیشه جاودانه بماند تا ما یک مثل اعلی برای فداکاری داشته باشیم و ما باید در راه خدا و برای مردم و به نفع مردم ، اماده فداکردن عزیزترین هایمان باشیم.
روحانی با اشاره به اینکه “وقتی نیکوکار محسوب می شویم که آنچه را که از عمق جان دوست داریم در راه خدا بدهیم”، گفت: این مهم است که ادم آن چیزی را که باهمه وجود دوست دارد در راه خدا بدهد و البته مردم ایران و خانواده معظم شهدا ابراهیم وار زندگی کردند و فرزندانشان با افتخار در راه خدا به شهادت رسیدند و برخی از این خانواده های گرانقدر نه یک فرزند که گاهی تا ۴ فرزندشان نیز به شهادت رسیدند.
رییس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه نمونه اسماعیل را امروز در چهره شهید حججی می بینیم ، گفت: شما به چهره شهید حججی عزیزی که او را یک آدم ستمگر و جلاد به قربانگاه می برد، نگاه کنید ، همه نگاهش آرامش است . آن نگاه شهید حججی برای افتخار کشور ما کافی است و نشان می دهد مردم و جوانان ایران اسلامی تا چه حد در راه اهداف بلندشان ، آماده ایثارند. این یادگار ابراهیم خلیل است که نمونه اعظم ان در کربلا انجام شد.
روحانی افزود: لذا روز عرفه که امروز در برخی کشورها است و در روایات ما آمده که نظر و لطف خداوند اول به زائران قبر امام حسین(ع) و بعد به زائران عرفه است. چون آنجا هم یادآور یک ذبح و ایثار از ابراهیم است و اینجا یادآور یک ایثار مهمتر است و این حادثه به ما می آموزد که ما باید از این روزهای تاریخی و مهم استفاده کنیم.
رییس جمهور با بیان اینکه پیام عید قربان، زدودن خونریزی ها از منطقه و ایجاد ثبات، رشد و محبت اسلامی است ، اظهارداشت: عید قربان و فطر دو عید بزرگ دینی و اسلامی ما است و همه مسلمانان به این دو عید بزرگ احترام می گذارند و هر دو عید بعد از یک عبادت بزرگ است. عبادتها و خلوص ها و پاکی ها است که زمینه را برای جشن و سرور آماده می کند و این دو عید بزرگ برای ما مسلمانان باید درس باشد و به خاطر عید قربان و فطر و به خاطر اسلام و رحمت اسلام باید جلوی خونریزی ها را در منطقه بگیریم چرا که تا چه زمانی باید مردم در سوریه ،عراق ، لبنان، یمن و فلسطین و جاهای دیگر دنیای اسلام کشته شوند.
روحانی گفت: باید دست به دست دهیم و جلوی کشتارها و خشونت ها را در منطقه بگیریم و منطقه را آرام کنیم . ایران به عنوان کشور بزرگ ، بسیار قدرتمند است اما همان قدر به خاطر تمدن بزرگ این ملت ، ملت صبوری نیز می باشد. ما خیلی اهرم ها داریم و می توانیم استفاده کنیم هیچوقت از این اهرمها در این ۴۰ سال علیه هیچ کس و همسایه ای استفاده نکرده ایم و همیشه در حد دفاع از خود از آنها اهرم ها استفاده کرده ایم.
رییس جمهور افزود: امیدواریم از این روزها و اعیاد، رهبران کشورهای اسلامی درس لازم را بیاموزند و در منطقه بزودی شاهد آرامش و ثبات در همه کشورها باشیم و خونریزی ها متوقف شود و منطقه ما سرزمین رشد و برادری و فرهنگ بزرگ رحمت اسلامی باشد.
–
به مناسبت سالگرد انفجار ۸ شهریور۶۰
ماجرای نفوذ منافقین در قلب سپاه و نخست وزیری
خبرگزاری تسنیم، سی ام اوت ۲۰۱۷
لینک به منبع
۸ شهریور ۱۳۶۰ مصادف است با حادثه انفجار در دفتر نخست وزیری که در نتیجه آن محمدعلی رجایی رئیس جمهور منتخب مردم و محمدجواد باهنر نخست وزیر به شهادت رسیدند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، آنطور که در اسناد و اخبار منتشر شده از حادثه انفجار دفتر نخست وزیری منتشر شد، عامل انفجار شخصی به نام مسعود کشمیری معرفی شده است که در ارتباط با سازمان تروریستی مجاهدین خلق(منافقین) اقدام به تعبیه بمب در جلسه کرده است.
کشمیری آدم ساده و معمولیای نبود، او دبیر شورای امنیت کشور بود اما نفوذ ضد انقلاب در بدنه نیروهای معتقد و انقلابی تا اینجا پیش رفته بود.
جلد نخست کتاب «راه» حاصل ۲۱ جلسه گفتوگوی محققان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با سردار محسن رضایی است. این کتاب سال گذشته به بازار عرضه شد. بخشی از جلسه نهم مصاحبههای این کتاب، به تشکیل واحد ضد اطلاعات در واحد اطلاعات سپاه و مقابله با عناصر نفوذی اختصاص دارد.
محسن رضایی در این بخش به این موضوع اشاره مینمایند که در مقطعی که به تدریج بخش ضداطلاعات و حفاظت اطلاعات به منظور مقابله با عناصر نفوذی شکل میگیرد، او و همراهانش از چند سوءقصد که توسط عناصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) صورت گرفته است جان سالم به درمیبرند، اما مسعود کشمیری که به عنوان دبیر شورای امنیت کشور به اطلاعات سپاه نیز رفت و آمد داشته موفق می شود بمبی را در جلسه شورای امنیت جاگذاری کند و محمد علی رجایی رییس جمهور، محمد جواد باهنر نخست وزیر و سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی رییس شهربانی را به شهادت برساند.
بخش زیر، برشی از کتاب مذکور است که به ماجرای نفوذیهای منافقین به ساختار سپاه و نخست وزیری پرداخته است. آقایان عبداللهی و جمالی که نامشان در این گفتوگو آمده است افراد مطلعی هستند که برای ارایه نکات دقیقتر و جزئیتر از خاطرات حضور دارند.
عبداللهی: همزمان که واحد اطلاعات شکل میگرفت، در زیرمجموعه آن قسمتهای مختلف امنیتی ایجاد گردید که یکی از قسمتها، ضداطلاعات بود.
سوال: چه مواردی را نتیجه گرفتند از نفوذ، آیا در مسئله نفوذ به مواردی برخورد کردند؟
عبداللهی: بله.
دکتر رضایی: آن موقع تازه تشکیلات اطلاعاتی شروع به کار کرده بود و نفوذ در یک پروسه زمانی خاص به وقوع میپیوند. یعنی در یک دوره زمانی؛ به اعتقاد کارشناسان پس از سه یا پنج سال، احتمال نفوذ در سازمانهای اطلاعاتی وجود دارد. در سالهای اول، ما نگرانی چندانی نداشتیم، فقط سازمان منافقین موفق شدند یکی دو نفر نفوذی را در تشکیلات اطلاعاتی سپاه وارد کنند. یکی از این نفوذیهای منافقین در حلقه محافظین من بود که قصد بمبگذاری در اتاق کار من را داشت.
سوال: آقا محسن، اسمش چه بود؟
عبداللهی: آقای رنجبر.
دکتر رضایی: آقای حسین رنجبر بود که عضو سپاه پاسداران شده بود.
عبداللهی: او مسئول پیگیری امور مربوط به همه کارهای آقا محسن بود و همهجا با آقا محسن بود.
دکتر رضایی: بله، ظاهراً دختری از منافقین همسر وی شده و ازاینطریق ایشان را جذب کرده بودند. شبیه بمبی که برای ترور شهید قدوسی تهیه کرده بودند را هم به آقای رنجبر داده بودند تا در اتاقِ کارِ من جاسازی کند. او نیز بمب را تا نزدیک اتاق من آورده بود. بعداً در اعترافاتش به این نکته اشاره کرد که من برای چند لحظه چهره برادر محسن جلویم مجسم شد و بهسبب رابطه عاطفی که با ایشان داشتم، دیگر نتوانستم کار بمبگذاری را به اتمام برسانم.
سوال: چگونه بمب را به داخل ساختمان آورده بود؟
دکتر رضایی: از در اصلی ستاد سپاه بمب را وارد کرده و تا نزدیک اتاق من آمده بود.
عبداللهی: او قادر بود همه چیز بیاورد و ببرد.
سوال: شما در آن زمان چند نفر محافظ داشتید؟
دکتر رضایی: فکر میکنم یک راننده با دو یا سه نفر محافظ.
جمالی: سه نفر بودند.
سوال: فقط سه نفر محافظ شما بودند؟
عبداللهی: آن پسره و آقای احمدی که از اقوام شما بود. اسمش چه بود؟
دکتر رضایی: آقای جواد احمدی که راننده و باجناقم بود.
سوال: قبلاً فرمودید که دو نفر از منافقین نفوذ کرده بودند.
دکتر رضایی: نه، یک نفر دیگر کشمیری[۱] از نیروهای دفتر نخستوزیری بود و به واحد اطلاعات رفتوآمد داشت.
جمالی: جواد قدیری[۲] هم همینگونه بود.
عبداللهی: کشمیری و قدیری و…
دکتر رضایی: نه آنها نبودند.
سوال: انشاءالله بعداً توضیح دهید.
عبداللهی: نه، نفوذی سازمان منافقین در سپاه آقای عباس زریباف[۳] بود.
دکتر رضایی: ما در واحد اطلاعات سپاه فقط حسین رنجبر را [بهعنوان منافق نفوذی] داشتیم.
عبداللهی: نه. منظورم در سپاه تهران است، آقای زریباف.
دکتر رضایی: بله. منافقین در تشکیلات ما یک فرد نفوذی به نام عباس زریباف داشتند که پانزده دقیقه قبل از اینکه به محل کار من حمله شود، به داخل اتاق آمد و پس از احوالپرسی در را بست و رفت. ربع ساعت بعد، به محل کار من در ساختمان ستاد مرکزی حمله شد. ما در قسمت شمالی ستاد جایی مستقر شده بودیم که دیوار دور ساختمانها با ساختمان ستاد کمتر از ده متر فاصله داشت. منافقین از دو کوچه بنبست منتهی به این دیوار با دو وانت و دو تیم عملیاتی مجموعاً نه نفر ـ با آر.پی.جی۷ محل اقامت من را از دو نقطه شمال به جنوب و ازسمت غرب به شرق هدف قرار دادند و درمجموع، پنج گلوله آر.پی.جی۷ بهصورت ضربدری به اتاق من شلیک کردند.
من اول فکر کردم خمپاره است و زیر میز رفتم، بعد متوجه شدم خمپاره نیست و اگر در اتاق بمانم چون هدف گرفته شده، ممکن است باز گلولههای بیشتری بیاید. لذا از طبقه سوم و راهپلهها پایین آمدم و به حیاط رفتم، درحالیکه ترکشها دست و پاهایم را مجروح کرده بود. بااینحال، مرتب فریاد میکشیدم حمله کنید، نگذارید فرار کنند. این حس به من دست داده بود که احتمالاً باید در کوچههای اطراف و کنار ستاد مرکزی باشند. به همین دلیل، مرتب فریاد میکشیدم که حمله کنید، نگذارید اینها فرار کنند. البته آنها توانستند فرار کنند، ولی در حملاتی که در مردادماه به اکیپهای نظامی منافقین داشتیم، چند نفر از آنهایی که به ساختمان اطلاعات حمله کرده بودند، کشته و چند نفری هم دستگیر شدند.
جمالی: من میدانم چرا به اتاق شما آمده بود. او بهبهانه گلهگذاری به اتاق شما آمده بود. اگر یادتان باشد حمله زمانی رخ داد که شما به اتاق من آمده بودید. در زمان شروع حمله در اتاق بزرگ جلسه داشتیم. شما آن سر میز نشسته بودید و من هم این سر میز که حمله با آر.پی.جی۷ آغاز شد. بچههای ضداطلاعات یا حفاظت اطلاعات سپاه به عباس زریباف بهخاطر خانمش که از توابین و منافقین بود، مشکوک شده و دو یا سه روز قبل از حمله قصد داشتند او را دستگیر کنند، ولی او خیلی سروصدا کرده و نزد شما برای شکایت آمده و گفته بود که این بچهها به من مشکوک هستند و میخواهند من را بگیرند. به این بهانه پیش شما آمده بود. حتی روز قبل از حمله بچههای حفاظت اطلاعات سپاه به عباس مشکوک شده بودند.
دکتر رضایی: درست است.
جمالی: میخواستند او را دستگیر کنند. ظاهراً با همین ژستهای احساسی و حالتهای عاطفی قصد فریب داشت و میخواست وانمود کند کار وی درست است و جاسوس نیست.
سوال: آن حادثه چه زمانی اتفاق افتاد؟ از تاریخ حمله به ستاد فرماندهی سپاه عبور نکنیم.
جمالی: آقای دکتر، سازمان مجاهدین خلق [منافقین] بعد از حمله به شما اطلاعیه داد و گفت که چشم نظام را زدیم.
عبداللهی: بحث عملیات اکیپهای ویژه که آقا جواد دقیقاً در جریان هستند، این است که ما بعد از حمله به ستاد مرکز، چند خانه تیمی را گرفتیم و اسباب و ملاطهایی که روی کاغذ پنیر نوشته بودند را مطالعه کردیم، گفته بودند ما چشم نظام را زدیم. بخش حرفهای سازمان همان اوایل متوجه شده بود که اتفاق مهمی در طبقه سوم میافتد، آنجا را مدنظر قرار داده بود. تصورش این بود اگر بتواند با چند موشک آر.پی.جی۷ ضربه اساسی به ما وارد کند، اطلاعات سپاه مدت زمان زیادی به عقب برمیگردد. کار اینها یک کار تبلیغاتی نبود، چون اکیپهای ویژه سازمان افراد حرفهای نظامی بودند و کاملاً سپاه را میشناختند. ازطریق آقای زریباف هم اطلاعات لازم را به دست آورده بودند.
سوال: آقای دکتر، این عملیات سازمان علیه واحد اطلاعات نشان میدهد سازمان منافقین روی شما حساب ویژهای باز کرده بود. ظاهراً آقای رنجبران هم یک عملیات ترور دیگر شبیه ترور شهید قدوسی طراحی کرده بود.
دکتر رضایی: حسین رنجبران همیشه همراه من بود. من دوتا همراه داشتم؛ راننده و همراه دیگر که نقش محافظ هم داشت آقای حسین رنجبران بود که ازطریق یک خانم [منافق] ایشان را به تور انداخته بودند یا حالا خانم خودش بود یا بعد آمد همسر او شد، نمیدانم. او را جذب کرده بودند. یک بار بمبی شبیه آن چیزی که شهید قدوسی را شهید کردند، به رنجبران داده بودند که زیر میز من بگذارد. یک بار هم ساک [همراه وی را] بمبگذاری کرده بودند تا آن را بیاورد در اتاق من بگذارد که در هر دو بار این کار را نکرده بود. بار اول بمب را تا در اتاق آورده بود، بعد خودش در بازجوییها گفته بود بهمحض اینکه در اتاق ایشان رسیدم، چهره آقا محسن به ذهنم آمد و بهدلیل رابطه عاطفی که با ایشان داشتم منصرف شدم. بار دوم هم کیف پر از مواد منفجره را نتوانسته بود به داخل ستاد بیاورد.
جمالی: من یک نکته درباره حسین رنجبران بگویم. رنجبران با من روابط عاطفی داشت. ایشان یک ساک آبی داشت که آن را به گردن میانداخت. آقا محسن یادش هست. بعد از اینکه دستگیر شد، به او گفتم حسین آخر این چه کاری بود؟! گفت: جانِ جواد ساک را تجهیز کردند، ولی به قرآن من نگذاشتم. این غیر از کیف بود، ساک را با شما داخل ماشین میآورد. من همان موقع احساس کردم دنبال این بوده که ساک را در ماشین بگذارد و چند لحظه بیرون بیاید. چون ساک همیشه همراهش بود و آقا محسن هیچوقت به ساک شک نمیکرد.
دکتر رضایی: درست است. از این ساک خوشش میآمد.
جمالی: بله، ساک را همیشه کج میگذاشت. به من گفت به قرآن ساک را تجهیز کردند، ولی من نگذاشتم. میخواست بگوید من آنچنان هم با اینها پیوستگی نداشتم که هر کاری میخواستند، انجام دهم. بهنوعی میخواست من را قانع کند که من خیانت نکردم. میتوانستم آقا محسن را اینجوری از بین ببرم، ولی نکردم. این کار غیر از قصه کیف بود.
عبداللهی: آقای دکتر، الماس هم که در ستاد خبری سپاه تهران نفوذی بود، میگفت به او ماشین بمب داده بودند که برود و زیر سپاه تهران بگذارد. الماس میگفت، گفتم رانندگی بلد نیستم. ظرف یک هفته به من رانندگی یاد دادند، ولی من آن بمب را نبردم.
پی نوشت:
[۱] مسعود کشمیری در سال ۱۳۲۹ در کرمانشاه به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب، ازطریق برادرخانم خود جذب سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با ظاهری اسلامی وارد نهادهای انقلابی گردید و همراه با همسرش مینو دلنواز فعالیت سازمان مجاهدین خلق را گسترش داد. وی با حفظ ظاهر، جانشین وقت شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی بود. عامل اصلی انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی در هشتم شهریور ۱۳۶۰ و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، کشمیری بود.
[۲] جواد قدیری از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و یکی از طراحان انفجار مسجد ابوذر در ششم تیر ۱۳۶۰ بود که به مجروحیت و جانبازی حضرت آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری انجامید. قدیری بعد از انجامدادن این ترور به خارج از کشور گریخت.
[۳] به اعتقاد یکی از مسئولان وقت اطلاعات سپاه پاسداران، منافق نفوذی در سپاه تهران نه عباس زریباف، بلکه فردی به نام الماس بود.
انتهای پیام/
***
ISIS Attacks in Tehran Expose US-Saudi Lies About Iran
Iran Unites as Tehran Struck by Middle East’s Proxy Wars
Remember.Mojahedin Khalq (MKO, MEK, Rajavi cult) was one of the excuses of US attacking Iraq
BBC: Who are the Iranian dissident group MEK? (Mojahedin Khalq, MKO, PMOI, …)
Maryam Rajavi — MEK Propaganda Queen — Advertises Her Serives For Iran’s Enemies
Mojahedin Khalq (MKO, NCRI, Rajavi cult) terrorists openly declare support for ISIL, terror acts
Paulo Casaca, Struan Stevenson and Alejo Vidal-Quadras lost their seats as MEPs over support for terrorism
European MEK Supporters Downplay ISIS Role in Iraq (aka Mojahedin Khalq, MKO, NCRI, Rajavi cult)
(Rajavi cult or MKO aslo known as Saddam’s Private Army)
Republican Congressman Dana Rohrabacher lobby for MEK and ISIS
Americans take responsibility for recent joint Saudi/ISIS/MEK terror attacks (Mojahedin Khalq, Rajavi Cult, MKO, PMOI, NCRI …)
مریم رجوی در پاریس چه مناسبتی را جشن گرفت؟ (نامه ای به امانوئل ماکرون)ا
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=25113
چه کسی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی بود (+ گمانه زنی ها در مورد دستگیری در آلبانی)
الف، پانزدهم می ۲۰۱۶:… مسعود رجوی در یکی از این ملاقاتها صریحاً در مورد مسئولیت سازمان در انفجار هفتم تیر سخن می گوید. وی در دیداری با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس سازمان کل اطلاعات عراق در سال ۱۹۹۹ میلادی (۱۳۷۸ شمسی) هنگام اشاره به سوابق روابط قبلی با آمریکا و فرانسه چنین می گوید: ” همانگونه که اطلاع دارید من در سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم، در آن سال ها … به ما تروریست نمی گفتند، هر چند که کاخ سفید …
مسعود رجوی، مهدی ابریشمچی، ژنرال حبوش و کشتار اکراد عراقی
چه کسی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی بود +تصاویر
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۳۶
روز هفتم تیر ۱۳۶۰ بر اثر انفجار یک بمب نیرومند در مقر حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی به شهادت رسیدند. یک هفته بعد از انفجار، هویت عامل آن شناسایی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اعلام مشخصات وی، از مردم برای دستگیری او درخواست کمک شد.
به گزارش مشرق، ساعتهای پایانی ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، خبری در رسانهها منتشر شد که برای مردم یادآور حادثه تلخ تروریستی است که در ۳۵ سال پیش در مرکز تهران رخ داد.
متن خبر این گونه بود: به دنبال همکاریهای پلیس اینترپل و پیگیریهای پلیس ایران، یکی از عناصر گروهک تروریستی منافقین که در انفجار حزب جمهوری دست داشت در کشور آلبانی شناسایی و دستگیر شد.
روز ۷ تیر ۱۳۶۰ بر اثر انفجار یک بمب نیرومند در مقر حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی به شهادت رسیدند؛ آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.
این حادثه شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری صورت گرفت. روز سهشنبه ۳۰ /۳ /۱۳۶۰ طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی بررسی و با ۱۷۷ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و یک رای مخالف تصویب شد و روز اول تیرماه، حضرت امام خمینی(ره) حکم عزل بنیصدر را از مقام ریاست جمهوری صادر کردند.
سازمان مجاهدین خلق پس از این وقایع، در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، اعلام کرد که فعالیتهای این سازمان وارد فاز نظامی شده است، موج این فعالیتها به قدری گسترده بود که از مردم عادی در کوچه و خیابان تا مسوولین شاخص نظام را در بر گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت: «حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.»
اکثر مجروحین و شهدا که به آمبولانسها حمل میشدند غرق در خون بودند و به هیچ وجه شناخته نمیشدند. یکی از شاهدان عینی انفجار که شدیداً میگریست گفت: آقایان دکتر باهنر، نبوی، محمد هاشمی، میرسلیم و طاهری نماینده کازرون در مجلس شورای اسلامی چند لحظه قبل از انفجار بمب سالن را ترک کردند. در این لحظه بسیاری از مردم در جستجوی آیتالله بهشتی بودند و یکی از پاسداران گفت که آخرین بار ایشان و حجتالاسلام محمد منتظری را در مقابل سالن دیده است، لیکن نیم ساعت بعد گفته شد که شیخ محمد منتظری به شهادت رسیدهاند.
روزنامه اطلاعات هم نوشت: «گزارش خبرنگاران از محل انفجار به نقل از شاهدان عینی حاکی است که احتمالا دو بمب بسیار قوی منفجر شده که صدای انفجار آن تا شعاع حداقل یک کیلومتر به وضوح شنیده شده است. این انفجار به هنگامی روی داده است که جلسه هفتگی حزب با حضور اعضای حزب، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و احتمالا چند تن از وزیران در این محل تشکیل شده بود. گزارش خبرنگاران در ساعت ۲۳ دیشب از مقابل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران حاکی بوده است که در زمان مخابره خبر ۲۰ مجروح به وسیله آمبولانس به بیمارستانهای مختلف تهران از جمله بیمارستان طرفه و سینا انتقال یافتند و از بیمارستان طرفه خبر رسید که تا آن ساعت ۸ شهید که پیکر آنها به کلی متلاشی شده را به این بیمارستان آوردهاند. یکی از این شهدا آقای طباطبایی نماینده مجلس بود اما هویت هفت نفر دیگر هنوز مشخص نشده است. خبرنگاران در گزارش خود اضافه کردهاند که در فاصله ساعتهای ۲۳ تا ۲۴ دیشب ۲۴ جسد را از زیر آوار خارج کردهاند.»
بعد از این واقعه، ابتدا از سرنوشت دکتر بهشتی اطلاعی در دست نبود و برخی امیدوار بودند نام وی در میان شهدا نباشد اما حوالی صبح ۸ تیر خبر رسید که وی نیز در میان شهداست. در پی واقعه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، از اولین ساعات صبح فردای آن روز عده زیادی از مردم در مقابل ساختمان انتقال خون در خیابان ویلای تهران اجتماع کردند تا با اهدای خون به مجروحین این حادثه یاری برسانند.
حدود ساعت دو و نیم بامداد هشتم تیر بود که مشخص شد بمبها در سطل زباله نزدیک سن سالن اصلی حزب کار گذاشته شده بود.
*عامل واقعه هفتم تیر چه کسی بود؟
یک هفته بعد از انفجار، هویت عامل آن شناسایی شد و طی اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اعلام مشخصات وی از مردم برای دستگیری او درخواست کمک شد:
” … در تحقیقات مشخص شد که این عمل وحشیانه توسط سازمان آمریکایی مجاهدین خلق تدارک دیده شده و یکی از افراد مؤثر در این جنایت فردی است به اسم «محمدرضا کلاهی صمدی» که مشخصات نامبرده بدین شرح اعلام می گردد: محمدرضا کلاهی فرزند حسن متولد ۱۳۳۸ دارنده شماره شناسنامه ۱۲۵۱، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد واقع در خیابان جمهوری اسلامی، خیابان گلشن، که نامبرده در حین وقوع حادثه متواری شده است.”
محمدرضا کلاهی صمدی
سخنگوی سپاه نیز در مصاحبه ای با ارائه توضیحات بیشتر در مورد نتایج تحقیقات گفت: ” … بمب گذاری از ناحیه سازمان مجاهدین خلق، این گروه وابسته و مزدور آمریکایی صورت گرفته است. شکل و نحوه کار هم به این طریق بوده که به وسیله یک عامل نفوذی به نام محمدرضا کلاهی که در میان کارکنان حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود … این بمب گذاری صورت می گیرد … این بمب گذاری خیلی ساده و به نوعی بوده که هر کسی می توانسته این کار را انجام بدهد. به جهت این که فرصت کافی داشته و یکی از بمب ها را در زیر تریبون قرار داده، بمب دیگر در کنار ستونی از سالن کار گذاشته …. “
حجت الاسلام محمدی ری شهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در خاطرات خود آخرین و کاملترین اطلاعات منتشره درباره کلاهی را ارائه داده است: ” محمد رضا کلاهی صمدی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به سازمان منافقین پیوست. ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خط دهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی نموده، ضمن این که در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته است به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی ولیعصر تهران واقع در خیابان پاستور شروع به فعالیت و به تدریج با هدایت منافقین وارد حزب جمهوری اسلامی می شود.
کلاهی در تشکیلات دفتر مرکزی حزب در جایگاهی قرار می گیرد که از کلیه جریانات مهم حزبی و مملکتی (دولت، مجلس، نهادها و …) مطلع بوده و همچنین مسئول دعوتها برای کنفرانسها، میزگردها و یا جلسات بوده، ضمن این که حفاظت سالن نیز به عهده او بوده است. او مستقیماً زیر نظر یکی از افراد کادر مرکزی منافقین به نام هادی روشن روانی با نام مستعار مقدم قرار داشته است.
کلاهی از تاریخ ۱/۹/۱۳۵۹ در منزل شخصی فردی به نام سید عباس مؤدب صفت به عنوان مستأجر و به صورت انفرادی زندگی میکرده و بعضاً افرادی را نیز با خود به منزل می آورده است. وی ساعت ۷ صبح از خانه خارج و حدود ۸ شب به خانه برمی گشت و در رفت و آمد بسیار محتاط و مرتباً خودش را چک میکرد و حتی برای رفتن به دستشویی در اتاق خودش را قفل می نموده است. وی چند روز قبل از انفجار حزب، کیف سامسونت خود را عوض کرده و یک کیف بزرگ را با خودش حمل می نموده و چون رفت و آمد وی در طول روز به حزب زیاد بوده، کمتر مورد بازرسی قرار می گرفت. پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی، او متواری و در خانههای تیمی منافقین مخفی و نهایتاً از طریق مرز غرب کشور توسط عوامل منافقین به عراق منتقل شد. در مقطعی که وی در ایران مخفی بود گزارش های متعددی مبنی بر محل اختفای وی در مناطقی از جمله: جاده چالوس، روستای سیاه پیشه، قلعه میر فتاح در اطراف همدان، واصل که با مراجعه تیم های عملیاتی نتیجه ای حاصل نشد.
“مهدی اصفهانیان” مشهور به نام سازمانی “سعید شاهسوندی” در مصاحبه ای در خصوص تحولات بعد از خرداد ۱۳۶۰ به بیان ناگفتههایی درباره انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت دبیر کل و جمعی از اعضای اصلی آن پرداخته است. او میگوید:
مهدی اصفهانیان” مشهور به سعید شاهسوندی
کلاهی اطلاعات درون حزب جمهوری از جمله زمان برگزاری جلسات نوبتی شورای مرکزی و دیگر برنامه های دبیرخانه حزب را به سازمان اطلاع میداد. یکی از این جلسات در شامگاه روز یکشنبه ۷ تیر بود؛ موضوع اولیه بحث چگونگی مبارزه و مهار تورم و گرانی بود اما بعد از برکناری بنی صدر، موضوع نشست عوض شده و قرار می شود که به شرایط بعد از برکناری بنی صدر بپردازند. آقای بهشتی هم طبعا به عنوان نفر اول و اصلی حزب جمهوری اسلامی، سخنران اصلی بوده است.
رهبری سازمان به سرعت دست به کار طراحی عملیات انفجاری می گردد. کلاهی توسط مسئول خود در بخش اطلاعات سازمان توجیه عملیاتی شده و چندین نشست توجیهی هم برای او گذاشته می شود. با توجه به راحتی تردد برای او در جلسات مهم، قرار می شود دو بمب بسیار قوی یکی در سبد کنار تریبون و دیگری در کنار ستون اصلی جا داده شود.
کلاهی دعوت کننده افراد به جلسه بود و تلاش می کرد تا تعداد هر چه بیشتری را به آن جلسه دعوت کند. او تا آخرین لحظات در صحنه حضور داشت و هدف از حضورش این بود که افراد هر چه بیشتری را به داخل سالن راهنمایی کند و همچنین ناظر انجام مراحل نهایی طرح [انفجار حزب] باشد؛ طبعا تعدادی از افراد سازمان از دور و نزدیک، به طور ناشناخته ناظر عملیات بودند و این طور نبود که او به تنهایی قادر به انجام این کار باشد.
بعدها گفته شد که موسی خیابانی شخصا برای اطمینان از درست عمل کردن چاشنی ها، تعداد زیادی از آنها را در وان حمام کنترل کرده بود؛ بنا به گفته رجوی، نام رمز عملیات “الله اکبر” و زمان آن رأس ساعت ۹ شب بوده است.
یک روز قبل، یعنی در ۶ تیر انفجاری در در مسجد ابوذر رخ داد؛ بمب که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود، هنگام سخنرانی آقای خامنهای منفجر و باعث جراحت شدید ایشان به ویژه از ناحیه دست راست می شود. چند روز قبل هم مرحوم چمران در جبههها شهید شده بود و این ایام همزمان با شب هفت او بود. اینها پارامترهایی بود که در سازمان به عنوان عوامل بازدارنده مطرح شد.
انفجار مسجد ابوذر، کار گروه فرقان بود که با سازمان هماهنگی نداشت؛ سازمان نگران بود تا مبادا به خاطر ماجرای ۶ تیر، نشست حزب جمهوری اسلامی که بیشتر سران قرار بود آنجا جمع شوند، برگزار نشود ولی این جلسه که تدارکات آن از قبل دیده شده بود، برگزار می شود.
پیکر شهدای انفجار دفتر حزب جمهوری
البته در روابط درون سازمانی ادعاهایی مطرح شد که با واقعیت نمی خواند؛ از جمله گفته شد که مسعود رجوی اعلام آمادگی کرده که اگر طرح با مشکل رو به رو شد، خود او طی عملیاتی انتحاری بمب را به خود بسته و در آن جلسه منفجر کند؛ بعد هم گفته شد که علی زرکش و موسی خیابانی مانع این کار او شدند! من همین جا اعلام می کنم اینگونه ادعاها به گروه خونی رجوی نمی خورد؛ گر چه اینگونه صحبت ها از قول او نقل می شد و در خارج از کشور هم مطرح شده بود.
به خاطر دارم شب عملیات، من، علی زرکش [نفر شماره دو گروهک نفاق که در جریان تجاوز منافقین به کشورمان و اشغال اسلام آباد غرب در سال ۶۷ توسط نیروهای رجوی مشمول تصفیه سازمانی شد]، علیرضا معدنچی، احمد شادبختی و همسرش، محمدعلی جابرزاده انصاری، همسر من [منصوره بیات] و چند نفر دیگر در خانه ای مخفی در اول اتوبان عباس آباد در طبقه چهارم یا پنجم حضور داشتیم. زرکش خبر طراحی چنین عملیاتی را به تعدادی از ما داد و ما از طریق دستگاه شنود بی سیم پاسداران و کمیته ها به گوش بودیم. شاخص پیروزی عملیات، کشته شدن [شهادت] آیت الله بهشتی بود که اگر صرفا ایشان کشته می شد، عملیات پیروز بود.
ساعت ۹ شب انفجار صورت می گیرد و لحظاتی قبل از آن، آقایان رفسنجانی، بهزاد نبوی و عسگراولادی به دلیل کارهایی که داشتند، از جلسه خارج می شوند. کلاهی تا دقایق آخر آنجا بوده است و بعد آنجا را ترک می کند. بدین ترتیب انفجار هفت تیر با مواد منفجره ای که از پادگان ها مصادره شده بود، صورت می گیرد. شنود کمیته ها و سپاه، نشان دهنده این بود که آنها نیز به دنبال این بودند که ببینند آقای بهشتی جزء کشته شدگان [شهدا] است یا نه، که بعد معلوم شد… هدف اصلی انفجار [حزب جمهوری] آقای بهشتی بود و بمب نیز در زیر تریبون سخنرانی ایشان کار گذاشته شده بود. شدت انفجار و کهنه بودن ساختمان باعث فرو ریختن سقف و ریزش آوار می شود؛ بیشترین تلفات نیز ناشی از ریزش آوار بود.
علی زرکش
درست در فردای هفتم تیر، طبق برنامه از قبل آماده شده و در پی موافقت با عبدالرحمن قاسملو – دبیر کل وقت حزب [منحله] دموکرات کردستان – من و سه نفر دیگر به عنوان گروه موسس رادیو مجاهد، همراه پیک اعزامی حزب، عازم مهاباد و کردستان شدیم. یکی دو ماه بعد، سازمان فردی را برای حفاظت به کردستان آورد که البته هویت او برای همه روشن نیست اما آن شخص کسی نیست جز محمدرضا کلاهی.
او مدت ها در کردستان در بخش رادیو بود؛ کارآیی ویژه ای نداشت اما برای حفاظت به منطقه منتقل شد و تهیه بولتن خبری رادیوهای مختلف از جمله کارهای او بود.
در ایامی که کلاهی مخفی شده بود برای ردیابی وی، دوستان، نزدیکان و خانواده وی از جمله برادرش محسن که همافر نهاجا بوده چندین مرحله مورد بازجویی قرار گرفتند، اما نتیجه مثبتی نداشت. نامبرده در عراق در بخش عارفی (روابط با عراق) با نام مستعار کریم فعالیت می کرده و با یکی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز اهل تهران ازدواج می نماید. همسرش قبلاً مسئول نهاد بوده که تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان ارکان (پشتیبانی) و مدتی مسئول تأسیسات بوده است. وی آموزش خلبانی را گذارنده، آخرین مسئولیتش به عنوان فرمانده یگان پدافند و به اصطلاح ارتش آزادیبخش سازماندهی شده است.
گفته می شود کلاهی در ۱۳۷۰ در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در ۱۳۷۲ از سازمان جدا شد و در ۱۳۷۳ از عراق رهسپار آلمان گردید.
*اعتراف رجوی به جنایت
بعد از سقوط رژیم بعثی صدام در عراق، نوارهای فیلمبرداری شده از ملاقاتها و مذاکرات فوق سری رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی این رژیم کشف شد و تعدادی از آنها در اروپا منتشر گردید. از جمله متن مکتوب پنج ملاقات رجوی طی سال های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ میلادی به همراه سی دی تصویری و صوتی آن در سال ۱۳۸۳ در قالب یک کتاب به ضمیمه سی دی، در لندن انتشار یافت.
مسعود رجوی در یکی از این ملاقاتها صریحاً در مورد مسئولیت سازمان در انفجار هفتم تیر سخن می گوید. وی در دیداری با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس سازمان کل اطلاعات عراق در سال ۱۹۹۹ میلادی (۱۳۷۸ شمسی) هنگام اشاره به سوابق روابط قبلی با آمریکا و فرانسه چنین می گوید:
” همانگونه که اطلاع دارید من در سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم، در آن سال ها … به ما تروریست نمی گفتند، هر چند که کاخ سفید و کاخ الیزه می دانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم،
می دانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد … آنها می دانستند و خوب هم می دانستند، ولی صفت تروریست هم به ما نزدند .”
جلسه مسعود رجوی، مهدی ابریشمچی با طاهر جلیل حبوش
لازم به ذکر است که ضبط تلویزیونی این جلسه و سایر مذاکرات رجوی و مقامات امنیتی رژیم بعث عراق به طور مخفیانه و توسط سرویس اطلاعاتی عراق صورت پذیرفته است که پس از تصرف آرشیوهای فوق سری مراکز اطلاعاتی به دست گروهی از مردم و نیروهای مبارز عراقی کشف گردید. آن بخش از نوارهای منتشره در لندن بنابر آنچه که در مقدمه کتاب حاوی متن آنها آمده است، توسط یک نماینده برجسته پارلمان اروپا به نام بارونس اِما نیکلسون Emma Nicholson از عراق خارج شده و در اختیار ناشران آن قرار گرفته است.
*منابع:
روزنامههای کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، تیرماه ۱۳۶۰
کتاب سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
***
فردا نیوز، پانزدهم می ۲۰۱۶
لینک به منبع
اینترپل عامل فاجعه ۸شهریور را بازداشت کرد/ کشمیری یا عطریانفر؟ عامل دستگیر شده انفجار نخست وزیری کیست؟
در حالی که خبرهای غیررسمی منتشر شده از دستگیری کشمیری حکایت دارد اما شنیده ها حاکی از آن است که فرد دستگیر شده زهره عطریانفر، عضو باند کشمیری است و نه خود کشمیری.
سرویس سیاسی فردا: روز گذشته سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی ناجا در نشست خبری خود، خبر بازداشت یکی از اعضای گروهک تروریستی منافقین را اعلام کرد. وی گفت: به دنبال همکاریهای پلیس اینترپل و پیگیریهای پلیس ایران، یکی از عناصر گروهک تروریستی منافقین که در انفجار حزب جمهوری دست داشت در کشور آلبانی شناسایی و دستگیر شد.
انفجار دفتر نخست وزیری یکی از پرونده های پرابهام و امنیتی در تاریخ انقلاب بوده و انگشت اتهام این حادثه به سوی افراد متعددی رفته است. بهزاد نبوی که در دولت شهید رجایی مسئولیت سخنگوی دولت و رئیس ستاد بسیج اقتصادی را برعهده داشت ازجمله کسانی است که در این سالها همواره مورد اتهام بوده است که پیگیری قضایی او و دیگر چهرههای مورد اتهام با دستور حضرت امام متوقف شد.
کشمیری یا عطریانفر!
ماجرای انفجار دفتر نخست وزیری
ساعت ۳ بعدازظهر روز هشت شهریور سال ۱۳۶۰، جلسه شورای امنیت کشور؛ حاضران: محمدعلی رجایی رئیس جمهور، محمد جواد باهنر نخست وزیر و مسعود کشمیری جانشین دبیر شورای امنیت بالای میز جلسه نشسته اند. تیمسار وحید دستجردی کنار باهنر و بعد از او اخیانی به جای فرماندهی ژاندارمری کل نشسته، در کنار وی به ترتیب تیمسار کتیبه، سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی از اطلاعات نخست وزیری، کلاهدوز قائم مقام سپاه یک طرف میز بودند و طرف دیگر میز تیمسار شرف خواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، سرهنگ وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی و سرهنگ صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک قرار دارند.
ضبط صوت بزرگ کشمیری که مخصوص ضبط جلسات است، درست نزدیک رجایی و باهنر قرار می گیرد و کشمیری به معمول هر جلسه چای می ریزد و برای حاضرین می آورد و پس از گفتگوی کوتاهی با خسرو تهرانی از جلسه خارج می شود. او پیش از خروج از جلسه کیف بزرگی را که همیشه همراه دارد با پا به نزدیکی رجایی هدایت می کند.
کشمیری از ساختمان نخست وزیری خارج می شود و در میدان پاستور نزد کسانی می رود که منتظر او هستند تا دبیر شورای امنیت را به یک نقطه امن انتقال دهند. همزمان صدای انفجار شدیدی منطقه را می لرزاند. مطابق نظر کارشناسان بمب از نوع خاص «تخریبی-آتشزا» بوده که از حدود ۲ پوند تی- ان- تی و مقداری منیزیم تشکیل و در یک کیف دستی جاسازی شده بوده.
پس از گذشت سی و چند سال از این ماجرا آخرین خبری که از کشمیری به دست آمد این بود که او و محمدرضا کلاهی صمدی (عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی) هنگام خوردن غذا در رستورانی در شهر کلن و هنگام رانندگی در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شده اند. اما به دنبال انتشار خبر سردار منتظر المهدی برخی گمانه زنی ها از دستگیری مسعود کشمیری خبر دادند.
کشمیری یا عطریانفر!
از سمت راست: مسعود کشمیری و محمد رضا کلاهی
کشمیری دستگیر شد!
در همین زمینه امروز روزنامه شرق در گزارشی نوشت: «روز گذشته خبری منتشر شد که پیشینه آن به حدود ٣۵ سال قبل برمیگشت؛ سردار منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی، در میان مباحث مختلفی که در کنفرانس خبری خود مطرح کرد، از دستگیری عامل انفجار دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران در کشور آلبانی خبر داد. پس از سقوط صدام، منافقین که سالها در پناه حکومت او در عراق میزیستند، مجبور به ترک این کشور شدند. در سالهای اخیر آنها مجبور شدند به کشورهای دیگر بروند اما جایی را نیافتند که آنان را به صورت گروهی بپذیرد. دراینمیان چندسال پیش دولت آلبانی اعلام کرد در چند مرحله تعدادی از اعضای این گروه را برای اعطای پناهندگی میپذیرد. در نهایت چند گروه از منافقین که تعدادشان به حدود ٣٠٠ نفر میرسید به این کشور رفتند. به احتمال بسیار زیاد منظور منتظرالمهدی کسی جز مسعود کشمیری نیست. هشتم شهریور ١٣۶٠ دفتر نخستوزیری منفجر شد و طی آن رئیسجمهوری و نخستوزیر وقت (محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر) به شهادت رسیدند. مسعود کشمیری، مظنون اصلی انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی، از اعضای سازمان منافقین بود که توانسته بود تا سطح جانشین دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به یکی از حساسترین ارکان امنیتی و تصمیمگیری کشور نفوذ کند.»
در حالی که خبرهای غیررسمی منتشر شده از دستگیری کشمیری حکایت دارد اما شنیده ها حاکی از آن است که فرد دستگیر شده زهره عطریانفر، عضو باند کشمیری است و نه خود کشمیری.
زهره عطریانفر کیست؟
زهره عطریانفر (خواهر محمد عطریان فر از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی) از اعضای ارشد سازمان منافقین است که هم اکنون تشکیلات نظامی این سازمان را رهبری می کند. جواد قدیری شوهر اول زهره عطریانفر بوده است. قدیری که از اعضای باند خسرو تهرانی و کشمیری بوده، در ابتدای انقلاب از سوی سازمان مجاهدین مامور نفوذ در نهاد های امنیتی می شود و در ترور مقام معظم رهبری در ۶ تیر سال ۱۳۶۰ دست داشتهاست.
به هر حال باید تا روزهای آینده و روشن شدن ابعاد این ماجرا و اطلاعرسانی نهادهای مسئول منتظر ماند تا مشخص شود بلاخره معمای انفجار ۸ شهریور نخست وزیری حل خواهد شد.
(پایان)
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=10252
هفت تیر، سی سال پس از بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی
(مجتبی واحدی و مسعود خدابنده در برنامه افق، صدای امریکا)
.
برنامه افق، تلویزیون صدای امریکا، بیست و هشتم ژوئن ۲۰۱۱
http://www.voanews.com/persian/programs/tv/113209144.html
لینک جهت دانلود (صد مگا بایت، سی دقیقه)
همین ویدئو در یو تیوب:
VOA interviews MassoudKhodabandeh, Mojtaba Vahedin (June 28, 2011)
* * *
مسعود و مریم رجوی زهره قائمی مسئول ترور شهید صیاد شیرازی را به همراه دیگران در قرارگاه اشرف باقی گذاشتند تا کشته شوند
زهره قائمی بصورتی مشکوک در کنار بیش از پنجاه تن دیگر در قرارگاه اشرف به ضرب گلوله گشته شد. رجوی هنوز اجازه دسترسی و تحقیق از ۴۲ تن باقی مانده از این واقعه را نمی دهد
سازمان ملل در مورد نقش رجوی در کشتار ۵۳ تن از قربانیان مجاهدین خلق در کمپ اشرف تحقیق کند
مافیای آلبانی در تدارک ویزا و همکاری نزدیک تر با رجوی
مسعود خدابنده: آیا آلبانی میتواند به تعهداتش عمل نماید و مانع هجوم تروریست ها به داخل اروپا گردد؟
***
همچنین:
تبعیض کینه توزانه مریم و مسعود رجوی در رابطه با قربانیان «از مهین افضلی ها تا میرزا آقا پاک نیت»


