مزدا پارسی، انجمن نجات، مرکز فارس، ششم دسامبر 2015:… شانزدهم آذر 1394 و یادمان شهادت سه دانشجوی دانشکده ی فنی تهران ، در حالی فرا می رسد که مجاهدین خلق سردرگم تر از همیشه در میان شعارهای ضد امپریالیستی گذشته شان وذات امپریالیست گرای امروزشان ، مانده اند. در آستانه ی شانزده آذر امسال ، مجاهدین خلق نمی توانند شادی خود را از امضای لایحه ی بودجه ی دفاعی امریکا – با الحاقیه …
شانزدهم آذر سالروز مبارزه با امپریالیسم یا فرصتی برای خودنمایی مجاهدین
شانزده آذر نقطه ی سردرگمی مجاهدین
شانزدهم آذر 1394 و یادمان شهادت سه دانشجوی دانشکده ی فنی تهران ، در حالی فرا می رسد که مجاهدین خلق سردرگم تر از همیشه در میان شعارهای ضد امپریالیستی گذشته شان وذات امپریالیست گرای امروزشان ، مانده اند.
در آستانه ی شانزده آذر امسال ، مجاهدین خلق نمی توانند شادی خود را از امضای لایحه ی بودجه ی دفاعی امریکا – با الحاقیه ی هفت ماده ای برای تضمین حفاظت و امنیت ساکنان کمپ لیبرتی – پنهان کنند. امضای این لایحه و قانونی شدن آن توسط پرزیدنت اوباما نتیجه ی تلاش های بسیار و هزینه کردن مبالغ هنگفت لابی های مجاهدین خلق در کنگره ی امریکا بوده است.
این لایحه که در روز 25 نوامبر تبدیل به قانون شد ، پیش از آن در تاریخ 18 ژوئن در اجلاس سنای امریکا با 71 رأی مثبت به تصویب رسیده بود. تصویب این لایحه میسر نبود مگر با تلاش سناتور مک کین و دیگر سناتورهای تحت الحمایه مجاهدین خلق.
درباره ی لابی های پرهزینه ی مجاهدین خلق در کنگره ی امریکا و مبالغ هنگفتی که برای جلب حمایت سیاستمداران امریکایی هزینه می کنند، شواهد و گزارشات بسیار است. بر اساس گزارش های نهادها و روزنامه های گوناگون امریکایی هزینه ی هر پنج دقیقه سخنرانی در حمایت از مجاهدین خلق بین 2000 تا 10000 دلار است. این مبالغ را بیافزایید به هزینه ی سفر و اقامت سالانه ده ها تن از سیاستمداران سابق و فعلی امریکا برای شرکت در گردهمایی سالانه مجاهدین خلق در پاریس که در ماه ژوئن هر سال برگزار می شود.
این بار سنگین هزینه ها برای جلب حمایت امریکا ، مجاهدین را ناچار می کند که بخش عظیمی از گذشته و ماهیت خود را انکار یا پنهان کند. از این روست که سالگرد قیام خونین دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به سفر معاون اول رئیس جمهور امریکا ریچارد نیکسون به تهران به گونه ای مبهم و گاه واژگونه در سایت های مجاهدین خلق بازتاب پیدا می کند.
آنچه مسلم است، ریختن خون آن سه دانشجو توسط نیروهای رژیم شاه در شانزدهم آذر 1332 بیش از هرچیز نماد استکبار ستیزی و مبارزه با نفوذ امپریالیسم است اما مجاهدین خلق هر ساله در این تاریخ فراخوان قیام علیه جمهوری اسلامی سر می دهند. فارغ از آن که این فراخوان های دایمی قیام که همواره به بهانه های مختلف در رسانه های فرقه ی رجوی تکرار می شود، هرگز توجهی را جلب نمی کند و محرک حرکتی نمی شود، نفس روایت مجاهدین خلق از شانزدهم آذر جالب است چرا که جنبه ی ضد امپریالیستی این واقعه – که مهمترین جنبه ی آن است – به وضوح نادیده گرفته می شود.
در واقع در دهه های اخیر، بقای فرقه ی مجاهدین خلق وابسته به حمایت های غرب است و در ازای آن این فرقه حاضر به پرداخت هزینه ها و انجام خدمات گوناگون است. خدمات مسعود رجوی به حامیان غربی و حتی اسرائیل تنها محدود به پرداخت دلار به لابی ها نمی شود، بلکه شامل خدمات جاسوسی و اطلاعاتی و عملیاتی نیز می شود. قتل دانشمندان هسته ای ایرانی یکی از این انواع خدمات به سازمان اطلاعاتی اسرائیل، موساد است. به علاوه گزارش ها درباره ی آموزش دیدن عوامل مجاهدین در سایت نوادای امریکا توسط ارتش امریکا ، غیر قابل انکار است.
همه ی این همکاری ها و خدمات متقابل موجب می شود که فرقه ی رجوی در چالش سردرگمی میان گذشته ی ضد امپریالیسم و حال غرب گرای خود ، گرفتار شود. از این روست که پروپاگاندای فرقه همواره بخشی از تاریخ خود مبنی بر قتل شش پرسنل نظامی و شهروندان امریکایی در ایران در سال های دهه ی70 میلادی را انکار می کند و بخش انشعابی کذایی را مسئول آن معرفی می کند.
امروز خون دانشجویانی که در 16 آذر 1332 ریخته شد ، مجاهدین خلق را در چالشی فرو برده است که برون رفت از آن ، تنها با تلاشی فرقه زوال آن حاصل می شود.
مزدا پارسی
***
لاف پنجاه سالگی؛ در پی هویت نداشته
آیا کسی هنوز به رجوی چشم امید بسته است؟
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=21955
تهدید حضور تروریست های مجاهدین خلق در خاک فرانسه
مزدا پارسی، انجمن نجات، مرکز فارس، چهاردهم نوامبر ۲۰۱۵:… از اینها مهمتر ، اعلام حمایت مریم رجوی از داعش هنگام حمله به عراق و تسخیر شهر موصل و “قیام نیروهای مردمی و عشایر انقلابی عراق ” خواندن آن، سندی غیرقابل انکار است. حمایت سران مجاهدین خلق از تروریست های افراط گرا به همین مورد ختم نمی شود. در پی حمله ی تروریستی به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ …
Mujahadeen-e-Khalq (MEK). Backgrounders
تهدید حضور تروریست های مجاهدین خلق در خاک فرانسه
به نظر می رسد تا زمانی که خاک فرانسه ، مأمن گروه های تروریستی چون مجاهدین خلق است، مناسب ترین زمان چندان مورد انتظار نباشد.
آنچه مورد انتظار بود ، هیاهوی شدید رسانه های تبلیغاتی مجاهدین خلق در برابر خبر سفر رئیس جمهوری اسلامی به فرانسه بود. چنانچه برای روز دوشنبه یعنی یک روز پیش از سفر آقای روحانی به فرانسه تدارک تظاهرات و آکسیون های اعتراضی دیده بودند که البته تماماً جنبه تبلیغاتی دارد. آن چه واقعیت است ، این است که حملات تروریستی و افراط گرایانه حقیقتاً در راستای خط مشی مجاهدین خلق شکل گرفت و بسیار به ماهیت واقعی این گروه نزدیک تر است تا آکسیون اعتراضی دمکراتیک!
بنابر گزارش ها، به احتمال زیاد تروریست هایی که این حملات سازمان دهی شده را به طور همزمان و هماهنگ در چند مکان عمومی در مرکز شهر پاریس به راه انداختند و جان بیش از ۱۵۰ شهروند بی گناه را گرفتند افراط گرایانی هستند که نهایتاً مرتبط با داعش هستند. حملاتی از این دست پیش از این نیز رخ داده است که همواره پای افراط گریان به اصطلاح مسلمان چون القاعده و داعش و … در میان بوده است .
مریم رجوی رهبر مجاهدین خلق که در حومه پاریس مستقر است، در حالی این حملات را محکوم می کند و به مردم فرانسه تسلیت می گوید که سوابق گروهش مملو از حملات این چنینی است. اگر او امروز شعار دمکراسی و حقوق بشر و آزادی سر می دهد ، کارنامه چهل ساله ی مجاهدین خلق حقایق متفاوتی درخود دارد. حملات تروریستی فراوان به جان شهروندان ایرانی و عراقی و حتی قتل شهروندان امریکایی در دهه ی ۷۰ در ایران و حمله ی تروریستی همزمان به سیزده سفارت جمهوری اسلامی ایران در آوریل ۱۹۹۲ از حافظه ی تاریخ پاک نخواهد شد.
از اینها مهمتر ، اعلام حمایت مریم رجوی از داعش هنگام حمله به عراق و تسخیر شهر موصل و “قیام نیروهای مردمی و عشایر انقلابی عراق ” خواندن آن، سندی غیرقابل انکار است.
حمایت سران مجاهدین خلق از تروریست های افراط گرا به همین مورد ختم نمی شود. در پی حمله ی تروریستی به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شاید مسعود رجوی از معدودترین افراد جامعه ی جهانی بود که این حمله را جشن گرفت و میان اعضایش شیرینی پخش کرد . دلیل این موضوع آن است که ساختار درونی گروه های افراطی چون داعش و القاعده در لایه های زیرین با مجاهدین خلق مشترکات بسیاری دارد و همین باعث می شود که این گروهها اهدافشان با یکدیگر گره بخورد. این اشتراکات تهدید حضور فیزیکی سازمان مجاهدین خلق در حومه ی پاریس را دوچندان می کند.
در حالی که رئیس جمهور فرانسه در کشور وضعیت فوق العاده اعلام کرده است و حضور نظامیان ارتش در شهر رعب و وحشت شهروندان را افزایش می دهد ، نباید از تهدید امنیتی دیگری که در اوورسوردواز به صورت بالقوه وجود دارد، غافل شد. کما اینکه در سال ۲۰۰۳ ، پس از دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه این تهدید بالقوه به صورت مشعل های انسانی بالفعل شد. عده ای از اعضا با ارتکاب به خودسوزی برای اعتراض به دستگیری رهبر فرقه شان صحنه های رعب آوری آفریدند. فراموش نباید کرد که این مشعل های انسانی همه روزی اسلحه به دست و با یونیفرم نظامی در خاک عراق از نیروهای ارتش صدام حسین آموزش نظامی دریافت کردند.
مزدا پارسی
پشت پرده کتاب مستخدم رجوی، استراون استیونسون، تحت نام “فداکاری”
***
همچنین:
https://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=21406
مجاهدین خلق ترور میکردند تا ماهیت «فتنه خاتمی» را روشن کنند
سایت کلمه، پانزدهم اکتبر ۲۰۱۵:… این کارشناس اطلاعاتی، برنامه منافقین در دوره اصلاحات و هدف آنها از اجرای «فروغ ۲» را اینطور شرح داده است: «پس از دوم خرداد، رجوی در یکی از نشستهای اشرف، یک طناب به دور گردن خود میپیچد و با حالتی شوکه میگوید: «خاتمی میخواهد با شعارهای خودمان ما را خفه کند. آمده و با لبخند حرف از حقوق بشر میزند.» رجوی از انتخاب ۷۶ به عنوان «فتنه خاتمی» …
کلمه: خروج از فهرست گروه های تروریستی دولت آمریکا ؟ ! مجاهدین خلق؛ همچنان نماد وابستگی، خشونت و ترور
اروپا زنده بودن رجوی را علنی نمیکند تا با ایران وارد تنش نشود
روایتی از درون وزارت اطلاعات: مجاهدین خلق ترور میکردند تا ماهیت «فتنه خاتمی» را روشن کنند
کلمه – گروه خبر: یک کارشناس وزارت اطلاعات در گفت و گو با ماهنامه نسیم بیداری درباره ی سازمان مجاهدین خلق می گوید که این سازمان تروریستی پس از سال ۷۶ تغییر رویه داد و رو به سوی عملیات ایذایی برد و پس از ۱۱ سال دوباره ترور شهری را انتخاب کرد.
به گفته ی این کارشناس اطلاعاتی که نسیم بیداری از وی نامی نبرده است پس از دوم خرداد، رجوی در یکی از نشستهای اشرف، یک طناب به دور گردن خود میپیچد و با حالتی شوکه میگوید: «خاتمی میخواهد با شعارهای خودمان ما را خفه کند. آمده و با لبخند حرف از حقوق بشر میزند.» رجوی از انتخاب ۷۶ به عنوان «فتنه خاتمی» یاد میکند و میگوید این اتفاق کار ما را ۲۰ سال عقب انداخت. بنابراین تلاش میکنند که دولت اصلاحات را مجبور به خشونت کنند.
به گزارش کلمه، کارشناسان سیاسی معتقدند که یکی از کینه های شدید سازمان مجاهدین خلق از خاتمی آن است که در این دوران کشور با بازگشت به آرمان های انقلاب خطر اقبال به گروه های تروریستی مانند مجاهدین خلق را از بین رفت.
سیدمحمد خاتمی پیش از این در دیداری تصریح کرده بود که در دوران مسؤولیت من منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در دنیا محدود و مطرود شده بودند؛ آن ها اصلاحات را ”فتنه“ می دانستند. به گفته ی وی ملت ما با هر کس روی خوش نشان بدهد و از هر چه بتواند بگذرد از آدم کشان و تروریست هایی که جنایت ها کرده اند و در کنار دشمن متجاوز قرار گرفته و منشاء آشوب ها شده اند نخواهد گذشت.
اینک این کارشناس وزارت اطلاعات، با اشاره به حمله نیروهای ناتو و آمریکا به قرارگاه اشرف، به دلیل مذاکرات ایران با آمریکا و انگلیس می گوید: «ما تمام نقاط استقرار سازمان را به آنها دادیم و آنها قرارگاه اشرف را بمباران کردند. در مقابل، آنها هم مجوزهایی از ما گرفتند که برخی از پروازهایشان از خاک ایران عبور کند. در ماجرای افغانستان هم چنین مواردی بود.»
کارشناس ارشد وزارت اطلاعات با رد شایعه مرگ رهبر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) میگوید: «مسعود رجوی در حال حاضر در اروپاست و بالاجبار خود را علنی نمیکند. علت مخفی بودنش هم تعهدی است که به آن کشورها دارند؛ چرا که آن کشورها نمیخواهند با ایران وارد تنش شوند. او شفاهی پیام میدهد. بنابراین اینکه میگویند کشته شده یا مرده است، چنین نیست.»
این کارشناس وزارت اطلاعات که بیش از ۳۰ سال در پرونده مجاهدین خلق مسئولیت داشته، در گفتوگویی با ماهنامه «نسیم بیداری» (شهریور ۹۴) اطلاعاتی جدید درباره این سازمان از ابتدای انقلاب تاکنون بازگو کرده است؛ از جمله ارتباط سازمان با عراق از سال ۵۷، نقش آن در انفجار هفتم تیر ۶۰ در دفتر حزب جمهوری اسلامی، ازدواج مسعود و مریم رجوی، عملیات مرصاد، حرکتهای تروریستی در دوره اصلاحات، وضعیت منافقین پس از حمله آمریکا به عراق و…
طبق نظر این کارشناس پرونده مجاهدین خلق، رخدادهای ۳۰ خرداد ۶۰ نه یک قدرتنمایی صرف سازمان که با هدف براندازی بوده است. او درباره نقش منافقین در انفجار هفتم تیر ۶۰ گفته است: «در مورد گروههای چریکی و برانداز هیچگاه سند در اختیار شما نیست و کسی مسئولیتی را به عهده نمیگیرد. در واقع امکان عملی ارائه سند وجود ندارد. مگر هفتم تیر را سازمان رسماً به عهده گرفت؟ آنها به آن انفجار میگویند خشم خلق. سند ما درباره فعالیتهای گروههای چریکی، افراد دستگیرشده از ردههای مختلف هستند که باز هم به دلیل عدم گردش اطلاعات در این سازمانها از سویی و طبقهبندی اطلاعات بین سطوح مختلف از سوی دیگر، لزوماً نمیتوان اطلاعاتی از آنان به دست آورد. اما در نوار موسی خیابانی که حدود یک ماه قبل از مرگش منتشر شد و همینطور در جمعبندی یک ساله رجوی، به طور غیرمستقیم به عملیات هفتم تیر یا «عملیات بزرگ اللهاکبر» اقرار کردهاند و از آن به عنوان عملیاتی که رژیم را بیآینده کرد، یاد کردند.»
او ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو را با فرقهای شدن این سازمان مرتبط میداند و میگوید: «در سال ۶۳ و قبل از آنکه مسعود رجوی با مریم عضدانلو ازدواج کند، اعضا با موضوعی مواجه شدند که ماهیت سازمان را تغییر میداد؛ آنان باید یا سازمان را انتخاب میکردند یا رجوی را. البته کل این جریان را خود رجوی طراحی کرده بود تا در نهایت به نتیجه مورد نظرش برسد. داستان از این قرار بود که دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات رجوی تشکیل شد. مرکزیت سازمان به عنوان هیات منصفه و یک نفر هم به عنوان قاضی برای رسیدگی انتخاب میشود. شاکی هم مهدی ابریشمچی بود. او از رجوی به دلیل رابطه نامشروع با همسرش یعنی مریم قجر که آن زمان مسئول دفتر رجوی بوده، شکایت میکند. ناگفته نماند که حتی تراب حقشناس و پوران بازرگان هم در اطلاعیهای که پس از ازدواج مریم و مسعود انتشار دادند، به سابقه رابطه این دو نفر از سال ۵۹ اشاره کردند و آن را از مسلمات دانستند. عدهای اعتراض میکنند و هر کس نظری میدهد. عدهای میگویند او باید کشته شود، عدهای میگویند اخراج شود و… تعدادی هم میگویند این ماجرا را نباید مطرح کرد؛ چراکه سازمان بسیار به رجوی وابسته است و در صورت باز شدن این مساله، سازمان صدمه میبیند. رجوی میگوید من میخواهم این موضوع را علنی مطرح کنم که باز هم جلسه متشنج میشود اما در اینجا برخی میگویند مسعود صداقت دارد که این ماجرا را گفته است. رفته رفته افراد به سمت رجوی میروند. در این نشست که به «نشست اقرار» معروف است، اعضای مرکزیت را جمع میکنند و میگویند رجوی که اعتراف کرد، شما هم بیایید و اعتراف کنید. افراد اعترافات گوناگون میکردند که بعدها این نشستها در کل سازمان تحت عناوین «نشستهای انقلاب ایدئولوژیک» و «نشستهای انقلاب علیه خصلتهای خرده بورژوازی» و مانند آن ادامه پیدا کرد. این موضوع تا بعد از مرصاد و نشست «تنگه و توحید» هم ادامه پیدا میکند که در این نشست افراد اعتراف میکنند که خط، اشکال نداشته و اشکال در باور آنها بوده است. سازمان با این انقلابها خود را حفظ میکرد که مهمترین آن «انقلاب طلاق» بود. آنها میگفتند هر تعلق خاطری به غیر از تعلق خاطر به برادر (که منظور رجوی بود) شرک است. در همه این سالها سازمان مشغول ساختن جایگاه قدسی برای مسعود بوده است. برای همین هم میگوییم سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است.»
این کارشناس ارشد وزارت اطلاعات با اشاره به اسنادی که از اردوگاه اشرف به دست آمده و مشخص شده که تعامل سازمان و دولت عراق از ابتدای پیروزی انقلاب وجود داشته است، برای اولین بار گفته که دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی از عملیات مرصاد غافلگیر شده بود. عملیات مرصاد (و به تعبیر سازمان فروغ جاویدان) در سوم مرداد ۱۳۶۷ یک هفته پس از پذیرش آتشبس جنگ ایران و عراق با شعار «امروز مهران، فردا تهران» آغاز شد. به روایت این مسئول اطلاعاتی، «اعتراف میکنم که ما خط سازمان را میدانستیم اما از برنامهاش مطلع نبودیم و غافلگیر شدیم. ما برای فهمیدن این موضوع طراحیهایی کردیم و حتی در یکی از کشورها اطلاعات ذیقیمتی به دست آوردیم اما نتوانستیم جزئیات عملیات را متوجه شویم. در واقع وقتی کار از کار گذشت، موفق شدیم. از طرف دیگر، سازمان هم غافلگیر شد؛ چراکه باور نداشت ایران آتشبس را بپذیرد.» پس از مرصاد فعالیت عملیاتی علیه سازمان تغییر شکل داد و «عملیات روانی» آغاز شد: «به واسطه اتفاقاتی همچون ریزش نیرو و انقلابهای متعدد درون سازمان، در حوزه عملیات روانی رشد بسیار خوبی داشتیم. از طرف دیگر جمهوری اسلامی این قدرت را یافت که ببخشد؛ اینکه درهای کشور به روی نیروهای برگشته و بریده از سازمان باز شد، خود نشانه تغییر در رویکرد بود. البته نه به این معنا که به سازمان اجازه داده شود بیاید و در کشور فعالیت کند. چارچوب کلی حفظ شد اما ذیل آن، تغییرات گستردهای اتفاق افتاد. شاید آمار داده نشده باشد، اما نزدیک به ۲ هزار نفر به ایران آمدند، عفو شدند و الان هم دارند زندگی عادی میکنند.»
سازمان مجاهدین پس از سال ۷۶ تغییر رویه داد و رو به سوی عملیات ایذایی برد و پس از ۱۱ سال دوباره ترور شهری را انتخاب کرد. این کارشناس اطلاعاتی، برنامه منافقین در دوره اصلاحات و هدف آنها از اجرای «فروغ ۲» را اینطور شرح داده است: «پس از دوم خرداد، رجوی در یکی از نشستهای اشرف، یک طناب به دور گردن خود میپیچد و با حالتی شوکه میگوید: «خاتمی میخواهد با شعارهای خودمان ما را خفه کند. آمده و با لبخند حرف از حقوق بشر میزند.» رجوی از انتخاب ۷۶ به عنوان «فتنه خاتمی» یاد میکند و میگوید این اتفاق کار ما را ۲۰ سال عقب انداخت. بنابراین تلاش میکنند که دولت اصلاحات را مجبور به خشونت کنند. به همین دلیل هم به ترور دست زدند و صیاد شیرازی را شهید کردند یا مناطقی در شهرها را هدف قرار دادند. میخواستند به قول خودشان ماهیت فتنه را روشن و حکومت را میلیتاریستی کنند. آنها میخواستند ایران را وارد تنش کنند که مثلاً در صورت حمله ایران به آنها در خاک عراق، روابط دو کشور دچار مشکل شود و آبروی دولتی که دم از تنشزدایی زده است برود. ما در ابتدای دوران آقای خاتمی، پایگاههای منافقین را بمباران کردیم. رفتیم و بحث کردیم که این کار انجام شود. به هر حال مجوز شورای امنیت ملی را گرفتیم و در عید فطر تعداد زیادی موشک به قرارگاه اشرف زدیم. ما به دنبال این بودیم که به صدام بگوییم نمیشود کشور همسایه را ناامن کنید و ما ساکت بنشینیم. با ترورها و بمبگذاریها، سازمان میخواست شرایط را برای اجرای «فروغ ۲» مهیا کند. فروغ ۲ زمانی اتفاق میافتاد که کشور همسایه مجوز میداد و کشور همسایه هم فقط در شرایط جنگی این مجوز را میداد. از طرفی، سازمان میدانست که در شرایط باز و با رابطه خوب بین دولت و ملت، مبارزه چریکی جایی ندارد. پس ناگزیر بود شرایط را به سمت بسته شدن سوق دهد تا مبارزه مسلحانه مشروعیت پیدا کند. سازمان از سال ۶۵ تا ۷۶ عملیات ترور شهری نداشت، اما از ۷۶ تاکتیکش تغییر کرد چرا که میخواست روی طرف مقابل تأثیر بگذارد و شرایط را برگرداند.»
به گفته این کارشناس وزارت اطلاعات، حمله نیروهای ناتو و آمریکا به قرارگاه اشرف، به دلیل مذاکرات ایران با آمریکا و انگلیس بوده است: «ما تمام نقاط استقرار سازمان را به آنها دادیم و آنها قرارگاه اشرف را بمباران کردند. در مقابل، آنها هم مجوزهایی از ما گرفتند که برخی از پروازهایشان از خاک ایران عبور کند. در ماجرای افغانستان هم چنین مواردی بود.»
(پایان)
روحانی در کنگره شهدای ترور: تروریسم خوب و بد نداریم. نمونه مجاهدین خلق
به بهانه سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین – قسمتهای اول و پایانی
***
مزدا پارسی، انجمن نجات، مرکز فارس، بیست و ششم نوامبر 2015:… در آوریل 2012 ، روزنامه نگار سرشناس امریکایی سیمور هرش پرده از راز دیگری برداشت ، وی در مقاله ی تحقیقی که در نیویورکر به چاپ رساند با عنوان ” مردان ما در ایران” ،افشا کرد که تا پیش از سال 2005 نیروهای مجاهدین خلق در یک سایت نظامی ست
حال این روزهای لیبرتی، یادآور دوران تلخ اسارت (+ رجوی عامل اصلی جنایت)
انجمن نجات، هفتم نوامبر 2015:… در خبرها داشتیم که حمله به محل استقرار بازماندگان گروه مجاهدین٬ با همکاری یک یا چندتن از ساکنان این کمپ انجام شده است! باین شکل که مختصات مقرشان را خودشان به گروه جیش المختار داده اند تا برای حمله بآنها٬اطلاعات بیشتری داشته باشند! اکنون من اطلاعی از میزان
ادعای حقوق بشر، پارادوکس ماهیتی فرقه رجوی
مزدا پارسی، انجمن نجات، مرکز فارس، بیست و دوم اکتبر 2015:… به محض اینکه، مسئولانش روی خود را برگرداندند، او دری را که در کنار در اتاق دکتر بود باز کرد . در به راهرویی باز می شد. تمام طول راهرو را دوید. در انتهای راهرو در دیگری بود که به سالنی باز می شد، باز هم دوید ، به سوی پنجره ای ، خوش شانس بود